دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
سالک نینوا
عاشورا مکتبی است که آن را از هر منظر که بنگریم،درسها ی بیشمار دارد چراکه در آن سرزمین بیآب و علف و در آن کویر سوزان و در آن روزهای اندک و آغازین محرم سال ۶۱ هجری و بهویژه در روزهای تاسوعا و عاشورا، انسانیت و همه ارزشهای بشری به زیباترین شکل و در بهترینهای تاریخ بشر جلوه گر شد و به راستی که کربلا تماشا گه راز است برای آنان که میخواهند گره از راز سر به مهر هستی بگشایند و برای آنان که از دست عقل و طامات به ستوه آمدهاند و میدانند که درگاه عشق بسی بالاتر از عقل است و نتوانند به حکمت این معم حضرت ابوالفضل (ع) همان ایثارگری است که مقامات سلوک را طی نموده و در برخی مراحل آنچنان زیبا و به کمال حق دلدادگی را ادا کرده که نامش سمبل و رمزی برای آن مراحل است و کدام عارف و پاکبازی اسپت که بتواند ادعای طی مدارج عرفان را بنماید آنگاه که ابوالفضل(ع) به سمبلی برای این مراحل تبدیل گشته است.
آنجا که او بدانسان در زلال ولایت جاری میشود که هستی خویش را در ره معشوق فنا میسازد،کدام عارف را رسد که از صبر ، استقامت، ایثار و... دم زند که حضرت ابوالفضل (ع) سرآمد همه این منازل است و الگوی هر آن کس که بخواهد از شراب معرفت جرعهای بنوشد و معرفت... اگر بخواهیم عرفان راستین و شیعی را به دور از فرقههای رنگارنگ آن که برخی ره به بیراهه رفتند بیاموزیم و اگر بخواهیم از معرفت خود و خدا و محبت و عشق دم بزنیم بیگمان مکتب اهل بیت که مکتب ولایت و عشق است، بهترین مکتب و مدرسه است چرا که در این مکتب پیران طریقت که مرید باید در دست آنان کالمیت فی ید الغسال باشد، امامانی معصومند که خود در مراحل کمال به سر میبرند و عارفانی وارسته و انسانهایی کاملند و بیگمان در طریق اهل بیت مرید میتواند با توسل و تمسک و پیروی از آنان مراحل سلوک را طی کند. همانگونه که پیش از این نیز ذکر شد در مکتب اهل بیت،کربلا و عاشورا منزلتی دیگر دارد و یاران حضرت اباعبدالله الحسین هر کدام نماد و سمبلی از مریدان پاک باختهای هستند که به ارشاد مراد خویش به سرمنزل مقصود رسیدند و جای آن است که هریک از این یاران با وفا را به تفصیل مورد بررسی قرار دهیم اما در این مجال بر آنیم تا به جلوههای عرفانی یکی از این پاکبازان بپردازیم که بیشک در میان یاران حضرت اباعبدالله بسیار شناخته شده و از ارج و منزلتی والا برخوردار است. در این مختصر کوشش شده است تا بهقدر وسع قطرهای از زلال عرفان قمر بنی هاشم بنوشیم. باشد که دیدگان خفته قلبمان از خواب غفلت بیدار گردد.
● سیروسلوک و وصول به حقیقت عالی
در باب عرفان و منازل سلوک عرفانی سخن بسیار گفته شده و محققان عرفا در تبیین و تعریف آن سخن بسیار راندهاند اما آنچه که مسلم است عرفان طریقی است که نیل به مقام قرب و وصول به حقیقت عالی را در کشف وشهود میبیند. راه و ابزار عرفان قلب است و عارف با زدودن زنگارها از قلب و صافی و پاک ساختن آن جلایی بدان میبخشد که در آن آیینه بتواند جمال یار را به نظاره بنشیند. از این رو جمال یار در آیینه صافی قلب جلوه گر میگردد و علم الیقین برای او به عین الیقین مبدل میشود. از دیگر سوی آنچه که در کتب عرفانی بارها بدان اشارت رفته است تقسیم بندی آن به عرفان عملی و نظری است.البته باید بیگمان علمی را که میخواهد از راه زدودن زنگارها قلب را نورانیت بخشد علمی عملی دانست و غرض از آنچه که به عنوان نظر و نظریه بیان شده است نیزطریقی جز انجام اعمالی برای جلای روح نیست. به هر حال عارفان حقیقی آنانی هستند که به دور از هر گونه روی و ریا به حق واصل گشتهاند و دل را از هر آنچه غیر خداست بپرداخته اند، چرا که از نگاه آنان دل خانهای است که غیر دلدار را در آن سراپرده راهی نیست. بنا براین عارفان حقیقی را باید در عمل شناخت که بیعمل در این راه کسی به مقصود نخواهد رسید. در عرفان عملی سخن از منازل سلوک بسیار رفته است و سالک را برای رسیدن به مطلوب گذر از این منازل ضروری است.
به دیگر سخن بدون طی این مراحل نمیتوان به ساحل نجات رسید اما نکته در آنجاست که طی این مراحل وسوسه دیو بسیار است و دام راه بیشمار،در این مسیر راه صعب است و فرازو نشیبها بسیار و هر لحظه ممکن است سالک را پای بلغزد و در درههای غفلت و غرور و... سرنگون شود از این رو محققان عرفا بر آن عقیدهاند که سالک را باید خضر راهی باشد تا او را از راه و رسم منزلها آگاه سازد.از دیگر خصایص عرفان آن است که به سبب پیوندی که با قلب یافته است و نیز بدان سبب که قلب جایگاه محبت است با محبت و عشق نسبتی بسیار دارد و بیعشق از عرفان سخن نتوان گفت.با این اوصاف مختصر که درباره عرفان بیان شد و با عنایت به راستی استقامت، صفای ضمیر و عشق و ایثار حضرت ابوالفضل (ع) و میزان ارادت و اطاعت او از مولایش چنین میتوان دریافت که حضرت ابوالفضل العباس عارفی کامل است که عرفان راستین را در عمل به بهترین شیوه به نمایش گذاشته است که در اینجا به برخی از جنبههای آن میپردازیم:
▪ منازل سلوک در حماسه عرفانی ابوالفضل (ع)
از منظر عرفا، انسان برای رسیدن به معرفت حقیقی و شهود حقیقت آنگونه که هست، باید منازل و مقاماتی را طی کند و بدون عبور از آن منازل دستیابی به معرفت حقیقی ناممکن است. منزل و مقام در اصطلاح عرفان اسلامی معنایی نزدیک به هم دارند و تفاوتشان در واقع به اعتبار است. اگر به سلوک سالک نظر شود و اینکه او در حال سفر و گذر و سیر است، حال و وضع و شرایط و مرتبه او منزل خوانده میشود و اگر به درنگ و مکث او در آن مرتبه نظر شود، به آن مقام گفته میشود. خواجه عبدالله انصاری در کتاب منازل السائرین سفرنامه سیر و سلوک عرفانی را به تفصیل مورد بررسی قرار داده است و منازل سلوک را در ۱۰ باب و ۱۰۰منزل توصیف کرده است. این منازل از یقظه آغاز و به توحید ختم میشود.اگر به زندگی و حالات حضرت ابوالفضل (ع) از این منظر نگریسته شود میبینیم که آن حضرت نماد راستین عرفان است.منازل سلوک را به راستی به بهترین شیوه طی کرده است تا آنگاه که در عشق حق فانی و باقی میگردد.حضرت ابوالفضل (ع) سالکی رسیده است که در خاندانی پاک و مطهر دیده به جهان گشوده است. پدرش مولی الموحدین مولای عارفان جهان است و خضر راهش سیدالشهداست از این رو او را به طی مراح بدابیات هیچ نیازی نیست بلکه حالات آن حضرت در نهایات است و مراحلی که جز کمل اولیا را رسیدن به آن ممکن نیست.در حالات آن حضرت بهویژه در لحظههای تاریخی عاشورا برخی از منازل عرفانی بسیار نمود یافته است که به اختصار برخی از آنان به شرح ذیل تبیین میشود:
۱) اخلاص: یکی از منازل مهم عرفانی منزل اخلاص است.اخلاص و مشتقات آن حدود ۳۰بار در قرآن به کار رفته است. و خداوند عدهای از بندگان خود را با عنوان مخلص ستوده است و به عنوان مثال درباره حضرت یوسف (ع)میفرماید: انه من عبادنا المخلصین
اخلاص در واقع پالودن عمل از هر نوع آلودگی است و تنها شرط برای اخلاص، آن است که آن برای خدا باشد.اخلاص دارای سه درجه است و آن نیز انجام خالصانه عمل بدون چشمداشت پا داش،کافی ندانستن سعی و عمل خود و در نهایت نیز آنکه خود را و کار و عمل خود را در مسیر اراده حق هیچ نداند و همه چیز را از خداوند بداند.
آنچه که در زندگی حضرت ابوالفضل و در رشادتهای او در سرزمین کربلا نهفته است اخلاص آن حضرت است. حضرت ابوالفضل (ع) جان خویش را در راه خدا در طبق اخلاص مینهد و از هیچ رنج و زحمتی هراس به دل راه نمیدهد. این شهامت و ایثار وی حکایت از میزان اخلاص او دارد. ابوالفضل (ع) به معرفتی نائل گشته که هیچ چیز را جز معامله با محبوب نمیپذیرد و تا آخرین لحظه از دین خدا حمایت میکند. در آن رجز زیبای حضرت این نکته به روشنی نهفته است: « والله ان قطعتموا یمینی/ انی احامی ابدا عن دینی.»
هدف او در این بیت نهفته است چرا که او حاضر نیست از هدف خویش دست بردارد و این نهایت اخلاص است یعنی مرتبه نهایی خالصان درگاه حق است.
۲ ) مقام و مرتبه صبر: یکی از منازل مهم در عرفان عملی منزل صبر است. صبر منزل اول از باب اخلاق است و خواجه عبدالله انصاری برای بیان این منزل به این آیه از قرآن استشهاد جسته است:
▪ واصبر وما صبرک الا بالله
▪ صبرکن و صبر تو فقط برای خدا و به توفیق خدا باشد.
▪ صبر در عرفان عملی عبارت است از آنکه سالک نفس خویش را با وجود جزع و گله مندی از شکایت به غیر باز دارد.
صبر را درسلوک بر سه درجه تقسیم کرده اند: درجه نخست صبر عبارت است از صبر از معصیت درجه دوم آن صبر بر طاعت است و درجه سوم صبر، صبر در مصیبتهاست. یکی از درجات بلند عرفانی حضرت ابوالفضل(ع) درجه او در صبر است. او در صحنه کربلا برادران خود عبدالله و جعفر و عثمان را پیش از خود به میدان میفرستد. و شهادت آنان را نظاره گر است اما هیچ اظهار شکوه نمیکند و با ایمانی راسخ تا پای جان از مولایش دفاع میکند. از این رو یکی از صفتی که در زیارت نامه آن حضرت برای او ذکر شده است، صفت صابر است.:السلام علیک ایها العبد الصالح المطیع الله و لرسوله، اشهد انک جاهدت و نصحت و صبرت حتی اتیک الیقین. از این رو منزل صبر یکی از منازل مهمی است که حضرت عباس (ع) آن را به تمامی به انجام رسانده است و بیگمان جز سالکان وارسته را در صحنه کار زار کربلا توان ایستادن نبود.
۳) منزل رضا:یکی دیگر از منازل عرفانی که در زندگی حضرت ابوالفضل (ع) نمود بسیار یافته است، منزل رضا است. با عنایت به آیه شریفه« ارجعی الی ربک راضیه مرضیه» خداوند برای کسی که از خدا ناخشنود است راهی به سوی خویش ننهاده است.بنا براین برای کسی که قصد رجوع الی الله را دارد، ورود در مقام رضا شرط راه است. منزل رضا را درعرفان عملی به سه درجه تقسیم کردهاند. مرتبه اول رضا، رضای عامه است که رضا به ربوبیت الله تعالی است مرحله دوم رضا، رضای از خدای عزوجل است. یعنی که بنده از خدای متعال در هرچه بدان حکم کرده است راضی و خشنود باشد و درجه سوم رضا نیز رضا به رضای خداست که بنده برای خود نه خشمی میبیند و نه خشنودی. در این مقام اراده حق تعالی جایگزین اراده بنده و رضای او جایگزین رضای بنده و خشم او جایگزین خشم بنده میگردد. در این مقام بنده از خودش هیچ رضا و سخطی را نمیبیند بلکه اراده او فرع بر اراده حق تعالی میشود.
نگاهی به حالات و رفتارهای یاران حضرت اباعبدالله الحسین (ع) در روز عاشورا نشان دهنده آن است که آنان دل در گرو محبوب خویش نهاده بودند و جز رضای الهی هیچ نمیخواستند. حضرت ابوالفضل (ع) علمدار این کاروان تاریخ ساز بود و با رشادت و جوانمردی با ایثار هر آنچه که داشت در راه خدا ایستاد. این ایستادگی او بیگمان ریشه در رضای او به رضای حق تعالی داشت و از این رو ابوالفضل (ع) میتواند پیشوای همه آنانی باشد که در سیر و سلوک میخواهند مقام رضا را تجربه نمایند.
۴) مقام و مرتبه شکر: شکر یکی از منازل دشوار در عرفان عملی است چراکه با عنایت به آیه شریفه و قلیل من عبادی الشکور . شکران بسیار اندکند و شکر نامی است برای شناخت نعمت و از آن نیز راهی برای شناخت منعم.شکر را نیز بر سه درجه دانستهاند که نخست شکر بر اشیای محبوب و دلخواه است و در درجه دوم شکر بر امور ناگوار و درجه سوم نیز آنکه بنده فقط منعم را شهود نماید. هرگاه بنده از روی محبت، منعم را شهود کند، شدت و سختی آمده از سوی او را شیرین و گوارا میبیند. بیگمان اگر لالههای سرخ کربلا را چنین شهودی دست نداده بود، چگونه میتوانست که مرگ در کام آنان از عسل هم شیرین تر باشد و چگونه بود که زینب در آن غروب غم انگیز عاشورا هر آنچه میدید زیبا مینمود که ما رایت
الا جمیلا و ابوالفضل آن جرعه نوش شهادت بیگمان در آن لحظههایی که آب دستانش را بریده بودند، جز شهد این شهود در جان نداشت.
۵) مقام منزل صدق: خواجه عبدالله انصاری در کتاب منازل السائرین آنگاه که منزل صدق را آغاز میکند، به آیهای بسیار زیبا استشهاد میجوید که صداقت را در جهاد مطرح میسازد: قال اله عز وجل: فاذا عزمت الامر فلو صدقوالله لکان خیرا لهم.
و چون تصمیم به جنگ گرفتید اگر با خدا صداقت ورزند برایشان بهتر است. صدق نیز سه درجه دارد:
درجه نخست صدق در نیت است و منظور آن است که بنده با قلب پاک کاملا به سوی خدای تعالی رویگردان باشد.
درجه دوم صدق نیز صدق در زندگی است، یعنی اینکه بنده زندگی و حیات خود را جز برای حق تعالی نخواهد و درجه سوم آن، که بنده در شناخت و معرفت صدق صادق باشد. حضرت ابوالفضل العباس (ع) در قصد خویش صادق بود و حیات خود را جز برای خدا نمیخواست. از این رو در زیارتنامه آن حضرت صفت صدق نیز به وی نسبت داده شده است آن گاه که برای او به سبب نسبتی که با یکی از دشمنان سرسخت امام حسین (ع) داشت اماننامه آوردند او برآشفت و امان نامه را رد کرد چرا که او به صداقت با مولای خویش عهد و پیمان بسته بود و این بهترین سرمشق است برای آنان که میخواهند منزل صدق را در عمل تجربه نمایند.
۶) مقام و مرتبه ایثار: حضرت ابوالفضل (ع) مظهر و نماد ایثار و جانبازی است، این ویژگی به سبب جانبازی حضرت ابوالفضل(ع) برای رسانیدن آب به خیمههای حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به اندازهای بارز است که که او را اسوه و الگوی جانبازان مینامند و بیگمان هر آن کس که بخواهد درس جانبازی را بیاموزد نخست باید به مکتب عاشورا وارد شود و آن گاه در محضر ساقی لب تشنگان از زلال معرفت جرعهای بنوشد. خواجه عبدالله انصاری در کتاب منازل السائرین ایثار را منزل ششم از باب اخلاق میداند و سپس برای تبیین موضوع به این آیه شریفه استشهاد میجوید که: قال الله عزوجل: و یوثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصه. خداوند عز وجل میفرماید: و آنها را برخود مقدم میدارند، هرچند خودشان بسیار نیازمند باشند.
اگر سخن را از همین آیه بخواهیم آغاز کنیم بهراستی آیا حضرت ابوالفضل(ع) مصداقی از این آیه نیست؟ در آن هنگام که حضرت ابوالفضل(ع) در شریعه فرات به آب دست مییابد، وقتی به یاد تشنگی حضرت اباعبدالله(ع) میافتد و تشنگی فرزندان و اهل بیت حضرت را به یاد میآورد، آب را بر آب میریزد و مشک را پر میکند تا آب را به خیمهها برساند. البته شأن نزول آیه مذکور بنا بر برخی روایات شیعه، آن است که نیازمندی به مسجد میآید، پیامبر (ص) از حاضران میخواهند که پذیرایی از او را به عهده بگیرند و امام علی (ع) وی را به خانه میبرند و تنها غذای موجود در خانه را در شدت نیازمندی و گرسنگی خویش به او میبخشند و پس از آن، این آیه در شأن حضرتش نازل میگردد. امام امیر المومنین علی (ع) پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام در جریان انتخاب خلیفه توسط سقیفه، عدهای از اصحاب را گرد آورد و آنها را در مورد شأن نزول آیه شریف سوگند داد و همگی تصدیق کردند که آیه در شان مولا نازل شده است.
بنا بر این دور از انتظار نیست که فرزند مولای متقیان که خود مصداق اتم آیه مذکور است در کربلای حسینی منزل ایثار را به زیباترین شکل طی کند. آن گونه که خواجه در منازل آورده است: ایثار بر سه درجه است: نخست آنکه مردمان را بر خود برگزینی در اموری که در شریعت ناروا نیست.دوم آنکه خشنودی خدا را بر خشنودی غیر انتخاب نمایی حتی اگر به دشواریهای بزرگ و هزینههای سنگین بینجامد و درجه عالی ایثار آن است که ایثار خدای تعالی را بر ایثار خویش برتر بدانی و سپس شهود ایثار حق تعالی را نیز به فراموشی سپاری، ایثار در مرحله آخر یعنی ایثار همه چیز خویشتن. ایثار در این مرحله عبارت است از فانی شدن در حق و نیست شدن در او. ایثار در فضای محبت و عشق، بالا تر و برتر از ایثار مادی است. علاقه را در راه خدا صرف کردن و محبت را به پای دوست ریختن، بسی بالاتر و والاتر از دیگر ایثارهاست.
دکتر محمد اخگری
استاد دانشگاه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست