شنبه, ۳۰ تیر, ۱۴۰۳ / 20 July, 2024
مجله ویستا

بعثت خاتم, آغاز بیداری


بعثت خاتم, آغاز بیداری

کار مهم پیامبر خدا, دعوت به حق و حقیقت و جهاد در راه این دعوت بود درمقابل دنیای ظلمانی زمان خود, پیامبر اکرم دچار تشویش نشد

● پیامبر اعظم

کار مهم پیامبر خدا، دعوت به حق و حقیقت و جهاد در راه این دعوت بود. درمقابل دنیای ظلمانی زمان خود، پیامبر اکرم دچار تشویش نشد. چه آن روزی که در مکه تنها بود، یا جمع کوچکی از مسلمین او را احاطه کرده بودند و درمقابلش سران متکبر عرب، صنادید ۱ قریش و گردن کشان، با اخلاق های خشن و با دست های قدرتمند قرار گرفته بودند، و یا عامه مردمی که از معرفت نصیبی نبرده بودند، وحشت نکرد؛ سخن حقّ خود را گفت، تکرار کرد، تبیین کرد، روشن کرد، اهانت ها را تحمل کرد، سختی ها و رنج ها را به جان خرید، تا توانست جمع کثیری را مسلمان کند؛ و چه آن وقتی که حکومت اسلامی تشکیل داد و خود در موضع رئیس این حکومت، قدرت را به دست گرفت.

آن روز هم، دشمنان و معارضان گوناگونی درمقابل پیامبر بودند؛ چه گروه های مسلح عرب ـ وحشی هایی که در بیابان های حجاز و یمامه۲، همه جا پراکنده بودند و دعوت اسلام باید آنها را اصلاح می کرد و آنها مقاومت می کردند ـ و چه پادشاهان بزرگ دنیای آن روز ـ دو ابرقدرت آن روز عالم ـ یعنی ایران و امپراتوری روم که پیامبر نامه ها نوشت، مجادله ها کرد، سخن ها گفت، لشکرکشی ها کرد، سختی ها کشید، در محاصر ه اقتصادی افتاد و کار به جایی رسید که مردم مدینه گاهی دو روز و سه روز، نان برای خوردن پیدا نمی کردند. تهدیدهای فراوان از همه طرف، پیامبر را احاطه کرد. بعضی از مردم نگران می شدند، بعضی متزلزل می شدند، بعضی نق می زدند، بعضی پیامبر را به ملایمت و سازش تشویق می کردند؛ اما پیامبر در این صحنه دعوت و جهاد، یک لحظه دچار سستی نشد و با قدرت، جامعه اسلامی را پیش برد، تا به اوج عزت و قدرت رساند؛ و همان نظام و جامعه بود که به برکت ایستادگی پیامبر در میدان های نبرد و دعوت، در سال های بعد توانست به قدرت اول دنیا تبدیل شود.۵/۷/۱۳۷۰

● بعثت خاتم، آغاز بیداری

خود آن حضرت، بنابر حدیث متواتر و معروف، فرمود: «بع ثت ل أتمّ م مکار م الأخلاق۳». بعثت با این هدف در عالم پدید آمد که مکرمت های۴ اخلاقی و فضیلت های روحی بشر عمومیت پیدا کند و به کمال برسد. تا کسی خود دارای برترین مکارم اخلاق نباشد، خداوند متعال این مأموریت عظیم و خطیر را به او نخواهد داد؛ لذا در اوایل بعثت، خداوند متعال خطاب به پیغمبر می فرماید: «و نّک لعلی خلق عظیم۵». ساخته و پرداخته شدن پیغمبر، تا ظرفی بشود که خدای متعال آن ظرف را مناسب وحی خود بداند، مربوط به قبل از بعثت است؛ لذا وارد شده است که پیغمبر اکرم که در جوانی به تجارت اشتغال داشتند و درآمدهای هنگفتی از طریق تجارت به دست آورده بودند، همه را در راه خدا صدقه دادند؛ بین مستمندان تقسیم کردند.

در این دوران که دوران اواخر تکامل پیغمبر و قبل از نزول وحی است -دورانی که هنوز ایشان پیغمبر هم نشده بود ـ پیغمبر از کوه حرا بالا می رفت و به آیات الهی نگاه می کرد؛ به آسمان، به ستارگان، به زمین، به این خلایقی که در روی زمین با احساسات مختلف و با روش های گوناگون زندگی می کنند. او در همه اینها آیات الهی را می دید و روزبه روز خضوع او درمقابل حق، خشوع دل او درمقابل امر و نهی الهی و اراد ه الهی بیشتر می شد و جوانه های اخلاق نیک در او روزبه روز بیشتر رشد می کرد. در روایت است که «کان اعقل النّاس و اکرمهم»؛ پیامبر قبل از بعثت، با مشاهد ه آیات الهی، روزبه روز پربارتر می شد، تا به چهل سالگی رسید. «فلمّا استکمل أربعین سنهً و نظر الله عزّوجلّ لی قلب ه فوجده أفضل القلوب و أجلّها، و أطوعها و أخشعها و أخضعها»؛ دل او در چهل سالگی نورانی ترین دل ها، خاشع ترین دل ها، پرظرفیت ترین دل ها برای دریافت پیام الهی بود. «أذ ن ل أبواب السّماء ففت حت، و محمّأ ینظر لیها». وقتی به این مرحله از معنویت و روحانیت و نورانیت و اوج کمال رسید، آن وقت خدای متعال درهای آسمان و درهای عوالم غیبی را به روی او باز کرد؛ چشم او را به عوالم معنوی و عوالم غیبی گشود. «و أذ ن ل لملائ کـه فنزلوا و محمّأ ینظر لیه م۶»؛ او فرشتگان را می دید، با او سخن می گفتند؛ کلام آنها را می شنید، تا اینکه جبرئیل امین بر او نازل شد و گفت: »اقرأ۷»؛ سرآغاز بعثت.

این مخلوق بی نظیر الهی، این انسان کامل که قبل از نزول وحی الهی به این مرحله از کمال رسیده است، از اولین لحظه بعثت، یک جهاد مرکّب همه جانبه دشوار را آغاز کرد و بیست وسه سال در نهایت دشواری این جهاد را پیش برد. جهاد او در درون خود، جهاد با مردمی که از حقیقت هیچ ادراکی نداشتند و جهاد با آن فضای ظلمانی مطلق بود، که امیرالمؤمنین در نهج البلاغه می فرماید:«فی ف تن داستهم ب أخفاف ها و وط ئتهم ب أظلاف ها و قامت علی سناب ک ها۸» از همه طرف فتنه ها مردم را می فشرد؛ دنیاطلبی، شهوترانی، ظلم و تعدّی، رذائل اخلاقی در اعماق وجود انسان ها، و دست تعدّی قدرتمندانی که بدون هیچ مانع و رادعی۹ به سوی ضعفا دراز بود. این تعدّی نه فقط در مکه و در جزیر ه العرب، بلکه در برترین تمدن های آن روز عالم؛ یعنی در امپراتوری بزرگ روم و در شاهنشاهی ایران، وجود داشت. تاریخ را نگاه کنید؛ صفحه ظلمانی تاریخ، سراسر زندگی بشر را فرا گرفته بود. مجاهدت با این قدرت عظیم و تلاش بی وقفه و غیرقابل تصور از اولین ساعات بعثت و تحمل وحی الهی برای پیغمبر آغاز شد و وحی الهی هم پیوسته، مثل آب زلالی که به سرزمین مستعدی برسد، بر قلب مقدس آن بزرگوار نازل می شد و او را نیرو می بخشید؛ و او همه توان خود را به کار برد تا اینکه بتواند این دنیا را در آستانه یک تحول عظیمی قرار بدهد؛ و موفق شد.

اولین سلول های پیکر ه امت اسلامی در همان روزهای دشوار مکه با دست توانای پیغمبر بنا شد؛ ستون های مستحکمی که باید بنای امت اسلامی بر روی این ستون ها استوار بشود؛ اولین مؤمنین، اولین ایمان آورندگان، اولین کسانی که این دانایی، این شجاعت، این نورانیت را داشتند که معنای پیام پیغمبر را درک کنند و دل به او ببندند. «فمن یر د الله أن یهدیه یشرح صدره ل لسلام۱۰». دل های آماده و درهای گشود ه دل به سمت این معارف الهی و این دستورات الهی، با دست توانای پیغمبر ساخته شد، این ذهن ها روشن شد، این اراده ها روزبه روز مستحکم تر شد؛ و سختی هایی در دوران مکه برای همان عد ه قلیل مؤمنین ـ که روزبه روز هم بیشتر می شدند ـ پیش آمد، که برای من و شما قابل تصور نیست. در فضایی که همه ارزش ها، ارزش های جاهلی است، تعصب ها، غیرت ورزی های غلط، کینه ورزی های عمیق، قساوت ها، شقاوتها، ظلم ها و شهوت ها درآمیخته با هم است و زندگی مردم را می فشرد و در خود احاطه کرده و در بین این سنگ های خارا و غیرقابل نفوذ، این نهال های سرسبز بیرون آمد. «و نّ الشّجره البرّیّـه أصلب عوداً و أقوی وقودا۱۱» که امیرالمؤمنین می گوید، این است. هیچ توفانی نمی توانست این سبزه ها، این نهال ها و این درخت هایی را که از لای صخره ها رویید و ریشه دوانید و رشد کرد، تکان بدهد. سیزده سال گذشت و بعد بر اساس این پایه های مستحکم، بنای جامعه اسلامی، جامعه مدنی و نبوی، بر روی این پایه ها گذاشته شد.

● شالوده ریزی نظام اسلامی

این امت سازی فقط سیاست نبود؛ یک بخشی از آن، سیاست بود . بخش عمد ه دیگری آن، تربیت یکایک افراد بود : «هو الّذی بعث فی الأم ّی ّین رسولًا م ّنهم یتلوا علیه م آیات ه و یزک ّیه م و یعل ّمهم الک تاب و الح کمــه ۱۲ ». «یزک ّیه م»؛ یک یک دل ها در زیر تربیت پیغمبر قرار می گرفت. پیغمبر به یکایک ذهن ها و خردها، دانش و علم را تلقین می کرد. «و یعل ّمهم الک تاب و الح کمــه». حکمت یک مرتبه بالاتر است . فقط این نبود که قوانین و مقررات و احکام را به آنها بیاموزد، بلکه حکمت به آنها می آموخت . چشم های آنها را بر روی حقایق عالم باز می کرد . ده سال هم پیغمبر این گونه و با این روش حرکت کرد . ازطرفی سیاست، ادار ه حکومت، دفاع از کیان جامعه اسلامی، گسترش دامنه اسلام، باز کردن راه برای اینکه گروه های خارج از مدینه به تدریج و یک به یک وارد عرصه نورانی اسلام و معارف اسلامی شوند، ازطرف دیگر هم تربیت یکایک افراد . این دو تا را نمی شود از هم جدا کرد .

یک عده ای اسلام را فقط مسئله فردی دانستند و سیاست را از اسلام گرفتند .. درحالی که نبی مکرم اسلام در آغاز هجرت، در اوّلی که توانست خود را از دشواری های مکه نجات دهد، اولین کاری که کرد، سیاست بود. بنای جامعه اسلامی، تشکیل حکومت اسلامی، تشکیل نظام اسلامی، تشکیل قشون اسلامی، نامه به سیاست مداران بزرگ عالم، ورود در عرصه سیاسی عظیم بشری آن روز، سیاست است . چطور می شود اسلام را از سیاست جدا کرد؟ ! چطور می شود سیاست را با دست هدایتی غیر از دست هدایت اسلام، معنا و تفسیر کرد و شکل داد؟ ! «الّذین جعلوا القرآن ع ضین۱۳ »؛ بعضی قرآن را تکّه پاره می کنند . «یؤم ن ب بعض الک تاب و یکفر ب بعض ۱۴»؛ به عبادت قرآن ایمان می آورند؛ اما به سیاست قرآن ایمان نمی آورند. «لقد أرسلنا رسلنا ب البیّنات و أنزلنا معهم الک تاب و المیزان ل یقوم النّاس ب الق سط۱۵ ». قسط چیست؟ قسط یعنی استقرار عدالت اجتماعی در جامعه . چه کسی می تواند این کار را انجام دهد؟ تشکیل یک جامعه همراه با عدالت و قسط، یک کار سیاسی است؛ کار مدیران یک کشور است . این، هدف انبیاست . نه فقط پیغمبر ما، بلکه عیسی و موسی و ابراهیم و همه پیغمبران الهی برای سیاست و برای تشکیل نظام اسلامی آمدند. ۳۱/۵/۱۳۸۵

سیر ه نبی اکرم در دوران ده ساله حاکمیت اسلام در مدینه، یکی از درخشان ترین ـ و گزافه نیست اگر بگوییم درخشان ترین ـ دوره های حکومت در طول تاریخ بشری است. باید این دور ه کوتاه و پرکار و فوق العاده تأثیرگذار در تاریخ بشر را شناخت. دور ه مدینه، فصل دوم دوران بیست وسه ساله رسالت پیغمبر است. سیزده سال در مکه، فصل اول بود ـ که مقدمه فصل دوم محسوب می شود ـ و تقریباً ده سال هم دوران مدینه پیغمبر است، که دوران شالوده ریزی نظام اسلامی و ساختن یک الگو و نمونه از حاکمیت اسلام برای همه زمان ها و دوران های تاریخ انسان و همه مکان هاست. البته این الگو، یک الگوی کامل است و مثل آن را دیگر در هیچ دورانی سراغ نداریم؛ لیکن با نگاه به این الگوی کامل، می شود شاخص ها را شناخت. این شاخص ها برای افراد بشر و مسلمان ها علامت هایی است که باید به وسیله آنها نسبت به نظام ها و انسان ها قضاوت کنند.

هدف پیغمبر از هجرت به مدینه این بود که با محیط ظالمانه و طاغوتی و فاسد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ای که آن روز در سرتاسر دنیا حاکم بود، مبارزه کند و هدف، فقط مبارزه با کفار مکه نبود؛ مسئله، مسئله جهانی بود. پیامبر اکرم این هدف را دنبال می کرد که هرجا زمینه مساعد بود، بذر اندیشه و عقیده را بپاشد؛ با این امید که در زمان مساعد، این بذر سبز خواهد شد. هدف این بود که پیام آزادی و بیداری و خوشبختی انسان به همه دل ها برسد. این جز با ایجاد یک نظام نمونه و الگو امکان پذیر نبود؛ لذا پیغمبر به مدینه آمد تا این نظام نمونه را به وجود آورد. اینکه چقدر بتوانند آن را ادامه دهند و بعدی ها چقدر بتوانند خودشان را به آن نزدیک کنند، بسته به همت آنهاست. پیغمبر نمونه را می سازد و به همه بشریت و تاریخ ارائه می کند. نظامی که پیغمبر ساخت، شاخص های گوناگونی دارد که در بین آنها هفت شاخص از همه مهمتر و برجسته تر است.

۱. (ص ن د) م هتران، بزرگان

۲. منطقه ای بزرگ در عربستان ـ میان نجد و بحرین ـ که دارای قریه ها، قلعه ها، چشمه ها و نخلستان های فراوان بوده است .

۳. شرح اصول الکافی / صدرا / ج /۱ ص۲۴۰

۴. (ک رم) بزرگی ها، جوانمردی ها

۵. سور ه مبارکه قلم / آیه ۴ ، «و به راستی تو بر خلق و خوی بس بزرگی هستی . »

۶. بحارالانوار / ج /۱۷ ص ۳۰۹

۷. سور ه مبارکه علق / آیه ۱ ، «بخوان»

۸. نهج البلاغه / خطبه ۲ ، « فتنه ها، مردم را لگدمال کرده و با سم های محکم خود نابودشان کرده و پا برجا ایستاده بود . »

۹. (ردع) مانع، بازدارنده

۱۰. سور ه مبارکه انعام/ آیه ۱۲۵ ، «پس کسی را که خدا بخواهد هدایت نماید، دلش را به پذیرش اسلام می گشاید .»

۱۱. نهج البلاغه/ خطبه ۴۵ ، «درختان بیابانی، چوبشان سخت تر و آتش چوبشان شعله ورتر است .»

۱۲. سور ه مبارکه جمعه/ آیه ۲ ، «اوست آن کس که در میان بی سوادان فرستاده ای از خودشان برانگیخت، تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت بدیشان بیاموزد . »

۱۳. سور ه مبارکه حجر / آیه ۹۱

۱۴. تحف العقول / ص ۴۸۵ ، «به برخی از آیات قرآن ایمان آورد و برخی دیگر را نپذیرد . »

۱۵. سور ه مبارکه حدید/ آیه ۲۵ ، «به راستی [ما] پیامبران خود را با دلایل آشکار فرستادیم و با آنها کتاب و میزان نازل نمودیم تا مردم به عدل و انصاف به پاخیزند .»