شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست


که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست

برای عروج آیت الله نجومی خوشنویس جهانی ایران

مگر هنر در چارچوب تنگ تعریف آکادمیک گنجانده می‌شود؟! هنر خوب زیستن و خوب مردن و خوب عشق ورزیدن را در کجا بیاوریم؟! کسی که خوب می‌زید و خوب‌تر می‌میرد، کاری هنرمندانه‌تر می‌کند.

... سه روز عزای عمومی در کرمانشاه. خبری که به سرعت پخش شد و هنرمندانه رفتن شخصی هنرمند را به رخ کشید.

آیت‌الله نجومی درگذشت.

یکی از خصوصیات مهم انسان درک زیبایی است که حیوان از آن ناتوان است. انسان زیباشناس است و زیباساز. این زیبایی را بیشتر از هر چیز در هنر می‌یابیم. تمدن امروزی تعاریف واژه‌ها را مشوش می‌سازد و از درون تهی. به این خاطر تعریف هنر را نمی‌توان به‌طور مشخص ارائه کرد. اگر بخواهیم به درک «نجومی» برسیم، باید به سراغ آن دسته از تعاریف هنر برویم که آن را راهی می‌داند برای هدفی مقدس. انسان زیبایی را در درون خود می‌یابد. او با مقایسه و درکی درونی چیزی را زیبا می‌خواند و دیگری را زشت. گوش و چشم و دست در اینجا وسایلی برای رساندن خصوصیات وجود بیرونی به درون انسان‌اند. سپس درون است که زیبایی را می‌شناسد. زمانی هم که وجودی زیبا به دست انسان خلق می‌شود، باز از درون انسان زیبایی به ثمره بیرونی رسیده است. هنرمند درون خود تمنیات آن را به ظهور می‌رساند. انسان در سرشت خود میل به کمال و قابلیت تعالی را دارد. کمال مطلق، منتهای زیبایی است. انسان میل به کمال دارد، پس میل به زیبایی دارد. هنر که متولد می‌شود، زیبایی را به ظهور می‌رساند و این زیبایی برگرفته از میل درونی انسان به کمال زیبایی است. هنر می‌تواند دیگران را هم با خود به بالا بکشاند. انسان زمانی که قرابت درونی چیزی را با خود احساس می‌کند، مگر می‌تواند به دنبال آن نرود؟

از این رهیافت، هنر زبانی است برای انتقال مفاهیم و همراه ساختن دیگران با هنرمند. زبانی است که در عین سخنوری، ساکت و خاموش است. اصلاً لازم نیست حتماً به گوش تو چیزی را برساند، چون با درون تو حرف می‌زند.

ورای برخی تکنیک‌ها که هنرمند باید بیاموزد اثر هنری او درونش را جلوه‌گر می‌سازد. شاید به همین دلیل است که هنر هر فردی، افراد خاصی را جذب می‌کند؛ مخصوصاً کار هنرمندهای امروزی. «دل به دل راه دارد» حرف گزافه‌ای نیست. درون پاک، درونی پاک را می‌جوید و درونی خبیث، درونی ناپاک را.

هنرمند وظیفه و مسئولیت بزرگی دارد. هنرمند به حرکت وامی‌دارد، زیرا به زبان دل سخن می‌گوید. هنرمند اگر مسئولیت خویش را درک نکند و در فضای واقعی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه خویش تولید اثر نکند، هنرمند خواندنش گزافه است.

روشن است که ذهن سالم و روان پاک با هم آمیخته‌اند. کسی که با ذهنی سالم و درونی پاک به جامعه خویش بنگرد، راه تعالی جامعه را می‌یابد و آن را در هنر خویش جلوه‌گر می‌سازد.

هنر چنین شخصی هم دیگران را متأثر می‌سازد و بالا می‌برد و هم دوباره خود او را به مرحله‌ای والاتر می‌رساند. در مسلمانی هم یکی از شروط کسی که دین می‌آورد، عمل است. مسلمان باید پس از درک قلبی و اقرار به زبان، در عمل دین خود را متجلی سازد. اثر هنرمند محصول گذر از مرحله قلبی و زبانی به عملی است. به این معنا هنر برای هنر معنایی نمی‌یابد. طبق گفته‌های پیشین هم هنر برای هنر، معنایی ندارد، زیرا هنرمند هر چیزی بیافریند اثری می‌گذارد و آن اثر یا در راه تعالی است یا در راه ضلالت. در استفاده از تعالی و ضلالت هم عمدی در کار است که جای بحث آن نیست. نجومی در این قسمت نکته‌ای را بیان می‌دارد که تمامی حرف‌ها را می‌زند:‌ «انسان منحرف ماده‌گرا که دارای گرایش‌های حیوانی و کشش‌های جسمی و جنسی باشد نمی‌تواند هنری شایسته گستردگی روح انسان‌ها عرضه بدارد، چه احساس او، شخصیت او، ابراز و اظهار هنری او ریشه در منجلاب ماده و شهوت و شکم دارد، دیگر چگونه می‌تواند با نفس خود به مبارزه برخیزد و برخلاف قانون سنخیت بین علت و معلول، هنر اصیل و جاودانی عرضه دارد.» و او «ابدیت و جاودانگی» را مسیر هنر می‌داند. (مقاله «بهاران هنر و مسئولیت هنرمندان» - مجله نور علم – شماره نهم)

در میان هنرها شاید برخی اصلاً خوشنویسی را از تقسیم‌بندی هنرها کنار گذارند. از سوی دیگر در اسلام برخی هنرها توجه بیشتری را معطوف خود کرده‌اند و برخی کمتر. خوشنویسی و خط خوب داشتن از آن هنرهایی است که مورد توجه خاص پیامبر اسلام بوده است. در حدیثی از پیامبر است که : «هر که بسم‌الله الرحمن الرحیم را به خط خوش بنگارد به بهشت داخل شود» یا امیرالمؤمنین فرمود: «بر شما باد به خوش خطی که از کلیدهای روزی است.»

اگر از باب بحث شده به این موضوع بنگریم، متوجه اهمیت خط و خطاطی در انتقال مفاهیم دینی و مواریث گذشته می‌شویم و همین طور ارزش آن را در «درونی کردن دین» به وضوح درک خواهیم کرد. اگر حدیثی یا آیه‌ای را با خطی خوش بخوانید بیشتر بر دل شما می‌نشیند. بسیاری از آثار خطی صرفاً به دلیل زیبایی حفظ شده‌اند و از قضا آنها حاوی مفاهیم دینی و متون دینی و تاریخی هم بوده‌اند. چه رسالتی برای هنرمند از این بالاتر که مفهوم انسانیت را به نسل‌ها منتقل سازد، همین طور حقیقت عبودیت، زیستن و مردن را. بسیاری هنرمندان امروزی می‌کوشند و جان می‌دهند تا کسی به اثر آنها توجه کند و او را تحسین کنند. هنرمندی رسالت خود را به درستی درک کرده که می‌خواهد کسی که هنرش را درک می‌کند از سطح و روبنا به زیربنا برود و مفهوم پشت آن را تحسین کند و با تأثیری که بر احساس و دل او می‌گذارد در عمل شخص آن مفهوم والا متجلی شود. به واقع هنرمند کسی است که درونی پاک داشته باشد و بخواهد دیگران هم پاک باشند. این‌گونه هنرمندان معمولاً پاک‌بازند و پیروانشان هم پاکباز خواهند بود. در این عرصه خطاطان و خوشنویسان جایگاهی ویژه دارند.

آنان در طول تاریخ معمولاً انسان‌هایی ساده‌زیست و پاکباز بوده‌اند. در زندگی افرادی مانند میرعماد و میرزارضای کلهر این حالات به وضوح دیده می‌شود. اینها نه به خدمت سلاطین درآمدند و هنر خود را به بهایی فروختند و نه صرفاً برای مخاطب کوشیدند. درونی پاک داشتند و آثاری زیبا آفریدند که هرکس آنها را ببیند علاوه بر تحسین به فکر فرو می‌رود و درونش متزلزل می‌شود و سپس آرامش می‌گیرد. خطاطان برای نگاشتن در غالب آثارشان، محتوایی نیک برمی‌گزیده‌اند، آیه‌ای، حدیثی و یا شعری تکان‌دهنده. آنها رسالت خویش را خوب درک کرده بودند.

نجومی از همین دسته هنرمندان بود که هنر را به لذات غریزی نیالود و هنری اصیل آفرید.

او تا دوم دبیرستان را در مدرسه دولتی گذراند و سپس به حوزه رفت. او خاطرات تلخ اشغال کرمانشاه و رژه اشغالگران در خیابان مدرس را به یاد داشت. دروس پایه را نزد پدر و دیگر عالمان کرمانشاه فراگرفت اما برای ادامه به کربلا و نجف رفت، که از آن تعبیر رؤیا و عزیمت به کوی دوست کرده است. در آنجا از حضور آیت‌الله محمدباقر زنجانی، میرزاعبدالهادی شیرازی، محسن حکیم و سیدمحمود شاهرودی بهره برد. ازدواج کرد و به ایران بازگشت. جزو معدود مجتهدانی بود که از آیت‌الله زنجانی اجازه اجتهاد گرفت. او رساله‌های فراوانی در باب هنر و انواع آن دارد. ایشان در مورد گرایش به خوشنویسی این‌گونه می‌گوید: «در خاندان ما هنرهای زیبا جایگاه ویژه‌ای دارد و هنرمند خوشنویس، نقاش و صحاف زیاد داشته‌ایم، مرحوم جدم آقای میرزا اسماعیل، از خوشنویسان بسیار خوبی بودند که انواع خطوط را بسیار استادانه می‌نوشتند...». او در مبارزات انقلابی اسلامی مردم همراه آنان بود. بسیاری از اعلامیه‌ها هم با خط ایشان نسخ می‌شد و هم در زیرزمین خانه‌اش به دست جوانان تکثیر می‌شد.

خود می‌گوید که علمای زیادی به خانه‌مان می‌آمدند و آنها نمی‌دانستند اعلامیه‌ها در کجا تکثیر می‌شود و در همان حال که در خانه ما بودند جوانان در زیرزمین در حال تکثیر اوراق بودند. او از نخستین کسانی بود که در نخستین گردهمایی خوشنویسان جهان لوح تقدیر گرفت و سال ۱۳۸۱ به عنوان چهره ماندگار در خوشنویسی برگزیده شد. از افتخارات او نگارش قرآن است و در خط ثلث و نسخ از برجسته‌ترین خوشنویسان بود. چه دیر شناختیم او را و چه کم. اگر هم‌اکنون هم دستاوردهای دنیوی او را گذرا می‌گوییم برای این است که خود او این را نمی‌خواست. هنری که از درونی پاک برمی‌خیزد و رو به سوی حقیقت دارد هنری جاودانه است. هنرمندی هم که هنری جاودانه می‌آفریند، جاودانه می‌شود.



همچنین مشاهده کنید