سرچشمه انرژی

دست هایت را که در دست می گیرم، به خاطرات کودکی ام باز می گردم. آن زمان که تو با دست های گرم و صمیمی ات دستان کوچک و کم توان مرا در دست می گرفتی و با نیرویی سرشار از عشق، ذره ذره وجودم …

دست هایت را که در دست می گیرم، به خاطرات کودکی ام باز می گردم. آن زمان که تو با دست های گرم و صمیمی ات دستان کوچک و کم توان مرا در دست می گرفتی و با نیرویی سرشار از عشق، ذره ذره وجودم را سیراب می کردی.

حالا وقتی دست هایت را در دست می گیرم به این می اندیشم که آیا دست های جوان و پرانرژی من، می تواند به دست های ناتوان تو توانی ببخشد که سزاوار و شایسته تو باشد

مادر! می دانم که وجود گرم و پرگذشت تو حتی برای لحظه ای بر غفلت ها و ناتوانی هایم خرده نخواهد گرفت.

ای کاش تو هم می دانستی فرزندت هنوز که هنوز است، حتی وقتی دستان لرزان و چروکیده ات را در دست می گیرد، تو سرچشمه و منبع توان و انرژی برای او هستی.

[ریحانه محمدی]