یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

عشق در آیینه عرفان امام خمینی ره


عشق در آیینه عرفان امام خمینی ره

عشق نیز مثل سایر امور و ترقیات مادی و معنوی, دارای قله و اوج است كه برای رسیدن به آن باید مراحلی را طی نمود مراحلی كه برای عشق در نظر گرفته شده همان مراحل سیرو سلوك است, به بیان شرع و غیر از آن نیست مراقبت از اعمال و فرایض و ترك كامل و عملی محرمات, با برنامه دقیق است

و یكی از ابعاد شخصیت مهم امام(ره) و از اندیشه های تابناك و برجسته اش، اندیشه عرفانی اوست كه یقیناً درمدیریت و رهبری آن حضرت تأثیر شایانی داشته، این اندیشه درخشان و نورانی ریشه در شناخت عمیق او ازخداوند متعال داشت.

اطاعت مطلق در برابر خداوند متعال آن حضرت را به جایی از بندگی ترقی داده بود كه گروه عظیم انسانها را با اخلاص به اطاعت و ارادت به خود و عشق به آن وجود الهی وادار می نمود، كه با بیانی ساده در حد فهم مردم، شوق و عشق را در دل جوانان پاك و غیور این مرز و بوم زنده می نمود و آنها را برای دفاع از كیان ایران و انقلاب اسلامی بسیج می نمود، بدون تردید اطاعت از مقام ولایت و مرجعیت از یك ارتباط عمیق معنوی و عاطفی نشأت می گرفت كه بین مردم و امام برقرار بود و همین ارتباط عمیق معنوی بود كه توده میلیونی ملت ایران را در برابر ظلم و استبداد دوران استبداد بسیج نمود و انقلاب اسلامی را به ثمر نشاند، همه این ثمرات حاصل معنویت و عرفان حضرت امام(ره) بود كه دلها را شیفته خود می كرد، چنان كه در سخنرانی های ساده ولی برخاسته از جایگاه بلند معنوی و دل وابسته او به خداوند، چشم عاشقانش پر از اشك می شود، مردم ایران و جوانان عاشق حضرت امام هستند و این عشق الهی و لایتناهی است كه حكایت از عشق لبریز امام به خداوند متعال دارد، بسان عشق یاران امام حسین(ع) به آن حضرت كه صحنه ساز روز عاشورا، (بزرگترین حادثه تاریخ) شدند.

انقلاب اسلامی ایران و حكایت رهبری آن عطف به نهضت امام حسین(ع) است، و امام خمینی (ره) چونان امام حسین(ع) عاشقان وارسته از تعلقات دنیا را با خود به دیدار معبود و معشوق ازلی كه منتها و غایت كمال است هدایت نمود. چنان كه فرمود: «از شهداء كه نمی شود چیزی گفت، شهداء شمع محفل دوستانند، شهداء در قهقهه های مستانه شان و در شادی وصولشان «عند ربهم یرزقون»اند و از نفوس مطمئنه ای هستند كه مورد خطاب «فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی» پروردگارند، اینجا صحبت عشق است و عشق و قلم در ترسیمش بر خود می شكافد».(۱)

چون قلم اندر نوشتن می شتافت

چون به عشق آمد قلم بر خود شكافت(۲)

در اندیشه عرفانی امام(ره) و ابعاد مختلف عرفان اسلامی «محبت و عشق» جایگاه رفیعی دارد. لذا در این مقاله كوشش بر این است تا شعاعی از اندیشه عرفانی حضرت امام(ره) ضمن مقایسه با برخی عرفای نامی دیگر مورد بررسی قرار گیرد.

الف) تعریف عشق:

برای عشق تعاریف و معانی مختلف گفته شد. علاقه مفرط به چیزی، دوست داشتن چیزی بیش از حد معمول «حب الشی اعمی و اصم» و...

ب) دفاع امام از حریم عشق:

امام(ره) علاوه بر این كه در آثار خود از محبت و عشق الهی سخن گفته است و اهل علم را از قضاوت ناصحیح درباره عشق و محبت الهی كه آن را رمی به فساد مینمایند نهی می كند: « و از امور مهمه ای كه تنبه به آن لازم است و اخوان مؤمنین خصوصاً اهل علم كثرا... امثالهم باید در نظر داشته باشند آن است كه اگر كلامی از بعض علماء نفس و اهل معرفت دیدند یا شنیدند... بدون حجت شرعیه رمی به فساد و بطلان نكنند... و گمان نكنند هر كس اسم از مراتب نفس و مقامات اولیاء و عرفا و تجلیات حق و عشق و محبت و امثال اینها كه در اصطلاحات اهل معرفت رایج است برد، صوفی است یا مروج دعاوی صوفیه است یا بافنده از پیش خود است و بر طبق آن برهانی عقلی یا حجتی شرعی ندارد. به جان دوست قسم كه كلمات نوع آنها شرح بیانات قرآن و حدیث است...» (۳)

بدین ترتیب حضرت امام موضوع عشق و محبت الهی را مثل سایر حكماء و فلاسفه كاملاً شرعی و مبنای آن را قرآن و حدیث و ائمه می داند.«... آیا غیر از فنای ذاتی و ترك خودی و خودیت و انیت و انانیت كه در لسان اهل معرفت است به چیز دیگری قابل حمل است؟ آیا مناجات شعبانیه را كه از حضرت امیر و اولاد معصومین او (ع) وارد شده و مكرر خواندی... الهی هب لی كمال الانقطاع الیك... آیا حقیقت و لاحظته فصعق لجلالك غیر از آن صعق در لسان اولیاست...»(۴) امام خمینی (ره) علما را از متهم نمودن بزرگان به تصوف بر حذر می دارد و خودش علاوه بر آثار منثور در آثار منظوم و عرفانی خود از اصطلاحات مجازی عرفا بهره می جوید:

طور سینا را بگو ایام صعق آخر رسید

موسی حق، در پی فرعون باطل آمده

ای موسی صعق دیده در عشق

از جلوه طور لامكانی(۵)

حضرت امام در تبیین حال جذبه روحی و فنای كلی به حالات عاشق دلباخته تمثل می جوید: «مثل جذبه روحی... مثل حال عاشق مجذوب و حركات عاشقانه اوست كه عاشق نباید در عشق بازی مقدمات ترتیب دهد و نتیجه بگیرد، بلكه خود حقیقت عشق، آتشی است كه از قلب عاشق طلوع می كند و جذبه آن به سر و علن و باطن و ظاهرش سرایت می كند و همان تجلیات حبی در سر قلب به صورت عشقبازی در ظاهر درمی آید؛ از كوزه برون همان تراود كه در اوست. همین طور مجذوب مقام احدیت و عاشق جمال صمدیت تجلیات باطنیه محبوب و تجلیات حبیه حبیب كه در ملك ظاهرش بروز كند و در مملكت شهادتش صورت یابد. همین نقشه نماز را تشكیل دهد. و اگر غیر از این اوضاع و احوال كه برای حضرت ختمی صلوات ا... علیه و آله در این مكاشفه روحانیه و معاشقه حبیبانه دست داد حال دیگری دست دهد...» (۶)

امام عشق را نه تنها مشروع، بلكه فطری می داند: «... اعلم ان ا... تعالی... فطرالنفوس... علی فطره ا... الی العشق بالكمال المطلق... و بالجمله الانسان بفطرته عاشق الكمال المطلق و بتبع هذه الفطره... فطره اخری... فالانسان عاشق جمال ا... و یحن الیه تعالی... فطرالناس علی هاتین الفطرتین الفطره الاصلیه. هی فطره العشق بالنكال المطلق و الفطره الشیعهٔ...»(۷)

امام خمینی (ره) معتقد است كه انسان به صورت فطری عاشق كمال است و گریزان از نقصان و كمبود، لذا همیشه خود را به سوی كمال می كشاند تا از نقصان رهایی یابد.

فطرت اصلی انسان عبارت است از عشق به كمال مطلق و فطرت تبعی، عبارت است از فطرت انزجار و تنفر از نقص باشد كه آدمی این دو فطرت را براق سیر و رفرف معراج خود سازد و با این دو بال به آشیانه اصلی اش، كه آستان حضرت دوست و درگاه اوست پرواز كند.(۸) «باعتبار ایجاد العشق الطبیعی فی كل موجود و ایكاله علیه السیر الی كماله و التدرج الی مقامه فی النشأهٔ الدنیا و له و...» وجود عشق در تمام موجودات بالاخص در انسان در نظر همه عرفا و فلاسفه امری اتفاقی است، لذا نمی توان آن را منكر شد.

مهر كوی تو در آمیخته در خلقت ما

عشق روی تو سرشته است به آب و گل من(۹)

ج) مراحل و شرایط عشق حقیقی:

عشق نیز مثل سایر امور و ترقیات مادی و معنوی، دارای قله و اوج است كه برای رسیدن به آن باید مراحلی را طی نمود. مراحلی كه برای عشق در نظر گرفته شده همان مراحل سیرو سلوك است، به بیان شرع و غیر از آن نیست مراقبت از اعمال و فرایض و ترك كامل و عملی محرمات، با برنامه دقیق است.

ج ـ ۱) پرهیز از شهرت و كبر و ستیز با نفس و ریا:

در این مسیر باید ابتدا با، بت نفس به مبارزه برخاست و آن را خوار و ذلیل نمود و مبانی تزویر و ریاكاری و خودنمایی را از دل زدود، این معانی در كلمات حضرت امام با استعاره های زیبایی متجلی می شود و گاهی از آنها به بت و خرقه ریا و سجاده و مدرسه و غیره... یاد می نماید:

بر در میكده از روی نیاز آمده ام

پیش اصحاب طریقت به نماز آمده ام

صوفی و خرقه خود، زاهد و سجاده خویش

من سوی دیر مغان نغمه نواز آمده ام

از همه قید بریده ز همه دانه رها

تا مگر بسته دام بت یكدانه شویم

جامه زهد و ریا كندم و بر تن كردم

خرقه پیر خراباتی و هشیار شدم

كوركورانه به میخانه مرو ای هشیار

خانه عشق بود جامه تزویر برآر

بگذارید كه از میكده یادی بكنیم

من كه با یاد بت میكده بیدار شدم(۱۰)

در این اصطلاحات استعاری كه روش تمام عرفا در تغزل این استعمال رایج است كه تمام قیود و مظاهر انواع رذایل با تمسك به میخانه و مستی و بتكده و خرابات و خرقه از عارف زدوده شود و زبان فنی و خاص اهل ذوق و عرفان این است كه همه آنها در تحت كنایه و استعاره سخن می گویند فلذا گفته شده «الكنایه ابلغ من التصریح» بلاغت اقتضا می كند تا اهل فن برای ابلاغ پیام و رموز و اسرار الهیه برای خواص كه اهل بلاغت هستند، این گونه بیان شود چون گفته شده:

كسی كه سالك طریق دریای عشق و محبت الهی است، باید قیود منیت را از خود پاك نماید و از هر قیدی آزاد باشد و از بندگی هر ربی و مولایی رها شود تا به تمام معنا بندگی خداوند یكتا در او صادق باشد و از ریا و شرك خفی و جلی مبری باشد.

اگر دل بسته ای بر عشق جانان جای خالی كن

كه این میخانه هرگز نیست جز مأوای بیدلها

تا اسیر رنگ و بویی، بوی دلبر نشنوی

هر كه این اغلال در جانش بود آماده نیست

عاشق نشدی اگر كه نامی داری

دیوانه نه ای اگر پیامی داری(۱۱)

داشتن نام و قدرت ظاهری كه برای بندگان خدا سودی نبخشد، مانع سیر و سلوك شناخته شده كه باید پرهیز شود و شهرت كاذب و از موانع راه است.سر دادن در راه دوست رسمی است عاشقانه كه سرور و سالار آزادگان جهان حسین بن علی آن را به شاگردان مكتبش آموخت. در راه دوست باید از تمام تعلقات و زیباییهای مادی از خانه و كاشانه و از عیال و مال و فرزند كه قرآن آنها را محبوب مذموم می شمارد، گذشت.

عاشقان روی او را خانه و كاشانه نیست

مرغ بال و پر شكسته فكر باغ و لانه نیست(۱۲)

ریختن حس خودكامگی و غرور و بزرگی ظاهر اولین گام حركت به سوی بندگی است. این مرحله در عشق، مرحله آغازین است چاكری حق با این مرحله حاصل می شود.

ج- ۲) كتمان و عفت در عشق:

شیخ الرئیس و خواجه طوسی در نمط نهم (مقامات العارفین) یكی از شرایط رسیدن به كمال را عشق عفیف دانسته اند- یعنی عفت را در عشق و ترقی به كمالات دخیل دانسته اند(۱۳) در روایات اسلامی نیز به این موضوع اشاره شده است كه عرفا به اقتباس از روایات این مباحث را طرح نموده اند:

«من عشق فعف ثم مات شهیداً» و «من عشق و كتم و عف فمات و هو شهید» و «من عشق و كتم و عف و صبر غفرا... له و ادخله الجنه» و «ما المجاهد الشهید فی سبیل ا... باعظم اجراً ممن قدر فعف».

عفاف در عشق ورزی از مقدمات و اسباب پیشرفت و ترقی است. اگر عفاف را در این احادیث مخصوص عشق مجازی بدانیم، پله ای خواهد بود برای ترقی و راهیابی به عشق حقیقی الهی، كتمان و عفاف و صبر هر سه از شرایط عشق است و اگر این شرایط در عشق حیوانی و نفسانی رعایت شود، صعود به قله عشق حقیقی آسان خواهد بود. مقام شهادت كه یكی از عالی ترین مقامات معنوی است كه به عاشق عفیف و كتوم و صبور اعطا می شود. كتمان و پوشیده داشتن سر عشق و اندوه آن نیز از توجه عرفا و فلاسفه به دور نبوده است.

امام در كتمان عشق چنین فرموده:

غم عشق تو به جان است و نگویم به كسی

كه در این بادیه غمزه غمخواری نیست

راز دل را نتوانم به كسی بگشایم

كه در این دیر مغان راز نگهداری نیست

سر عشق است كه جز دوست نداند دیگر

می نگنجد غم هجران وی اندر گفتار

راز بیهوشی و مستی و خراباتی عشق

نتوان گفت كه از راهبران بی خبریم

آنچه در مدت هجر تو كشیدم هیهات

در یكی نامه محال است كه تحریر كنم

ج- ۳) حجابهای راه عشق:

منظور بریدن از حجابها این است كه وقتی عارف بین دو راه واقع شد، مثل قیام در راه حق و سكوت یا اشتغال به امور دنیا كدام ارجح است، امام همه قیود را رها كرد و در برابر طاغوت ایستاد از این روی همه را حجاب می شمارد.

در بر دل شدگان علم حجاب است حجاب

از حجاب آن كه برون رفت به حق جاهل بود

از در مدرسه و دیر و خرابات شدم

تا شوم بر در میعاد گهش حلقه بگوش

از قیل و قال مدرسه ام حاصلی نشد

جز حرف دلخراش، پس از آن همه خروش

طاق و رواق مدرسه و قال و قیل علم

در راه جام و ساقی مه رو نهاده ایم(۱۴)

پی نوشت ها:

۱- امام خمینی (ره)/صحیفه نور/ ج ۲۱/ص ۳۲

۲- مثنوی معنوی

۳- امام خمینی (ره)/سرالصلاهٔ/صص ۳۸-۹

۴- همان/صص ۱۷۸ - ۲۳۱

۵- همان/صص ۲۸۹ - ۲۴۶

۶- سرالصلاهٔ/ص ۱۲

۷- امام خمینی (ره)/ طلب و اراده/ص ۱۵۲

۸- همان/ص ۱۵۴

۹- همان/ص ۱۷۴

۱۰- برگرفته از مجموعه شعر عرفانی امام(ره) (محرم راز)

۱۱- همان

۱۲- همان

۱۳- ابن سینا/الاشارات/ج۳/ صص ۸۰-۴

۱۴- دیوان حافظ/ص ۴۹۶

۱۵- سرالصلاهٔ/ص ۹۱

۱۶- دیوان اشعار امام/ص۴۲

۱۷- طلب و اراده/ص ۴۱

۱۸- كافی/ج۲

۱۹- سرالصلاهٔ/ص ۹۰

۲۰- همان/ص۹۱

امیر علی حسنل


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.