پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا

زیر ساخت مكانیك نیوتنی


زیر ساخت مكانیك نیوتنی

قبل از آنكه اندیشه ی آدمی شكوفا گردد و به بهره وری رسد, باید شرایط آن فراهم گردد در جو اختناق آلود قرون وسطی چنین شرایطی فراهم نبود به همین دلیل تولیدات فكری تقریباً به صفر رسید

●مقدمه

قبل از آنكه اندیشه ی آدمی شكوفا گردد و به بهره وری رسد، باید شرایط آن فراهم گردد. در جو اختناق آلود قرون وسطی چنین شرایطی فراهم نبود. به همین دلیل تولیدات فكری تقریباً به صفر رسید. برای رشد و پیشرفتهای علمی نخست باید زمینه ی فلسفی آن در جامعه فراهم باشد، به عبارت دیگر فلسفه های مورد قبول و حمایت جامعه بایستی پذیرای نظریه های جدید باشند تا جامعه شاهد شكوفایی اندیشه و تولیدات آن باشد. فلسفه توضیحی است برای بی نظمی طبیعی مجموعه ای از تجارب یا دانسته ها. بنابراین برای هر مجموعه ای از تجارب و فلسفه ای وجود دارد.

هرچند ممكن است بدون توجه به فلسفه ی یك دانش، آن را آموخت و به كار برد، اما درك عمیق آن دانش بدون توجه به فلسفه اش امكان پذیر نیست. در واقع بر عهده ی فلسفه ی علم است كه حوزه ی فعالیتهای یك دانش از جمله فیزیك، اهداف و اعتبار گزاره های آن را تعیین كند و روش به دست آوردن نتایج را توضیح دهد. این فلسفه ی علم است كه نشان می دهد هدف علم، پاسخ به هر سئوالی نیست. علم تنها می تواند آنچه را كه متعلق به حوزه واقعیت های فیزیكی (آزمون های تجربی قابل سنجش) است، پاسخگو باشد. علم نمی تواند در مورد احكام ارزشی كه متعلق به حوزه اخلاق و پیامدهای یك عمل است، نظری ابراز دارد.

در فیزیك هیچ فلسفه ای غایت اندیشه های فلسفی نیست و هرگاه فلسفه ی خاصی به چنین اعتباری برسد، با اندیشمندان و مردم آن خواهد شد كه در قرون وسطی شد. سیاه ترین دوران زندگی انسان زمانی بود كه فلسفه و فیزیك ارسطویی از حمایت دینی برخوردار و غایت فلسفه ی علوم طبیعی قلمداد شد. در قرون وسطی گزاره های علمی، زمانی معتبر بودند كه با گزاره های پذیرفته شده ی قبلی سازگار بودند. پس آزمون گزاره های جدید عملی بیهوده شمرده می شد و تنها سازگاری آنها با گزاره های قبلی كفایت می كرد. علاوه بر آن بانیان گزاره های ناسازگار با مجازات رو به رو می شدند. آتش زدن برونو و محاكمه ی گالیله به همین دلیل بود. بنابراین نتیجه ی آزمایشهای گالیله بیش و پیش از آنكه یك تلاش علمی باشد، یك حركت انقلابی برای سرنگونی یك نظام فكری و حكومتی بر اندیشه ی انسان بود .

اندیشه ی روش استقرایی بعد از ترجمه ی آثار دانشمندان اسلامی بویژه ایرانیان به لاتین مورد توجه قرار گرفت. آزمایشهای گالیله با تدریس كارهای خواجه نصیرالدین طوسی و خیام توسط استادانی چون جان والیس در دانشگاه های اروپا همزمان بود. و همه اینها بعد از ترجمه ی آثار ابن هیثم به لاتین بود.

فرانسیس بیكن فیلسوف انگلیسی برای اولین بار در كتاب خود با نام ارگانون جدید كه نام آن برگرفته از كتاب ارسطو با نام ارغنون است، روش های تحقیق را مورد بررسی قرار داد و جان استوارت میل نیز به دنبال او در كتاب منطق خود بحث درباره شیوه های تجربی را بسط داد. البته برخی بر این باورند كه سخن از استقرا و منطق عملی را اولین بار روگر بیكن، (در قرن سیزدهم میلادی) به كار برد. اما این گالیله بود كه عملاً با آزمایشهای خود روش استقرایی را بكار برد. گالیله تا جایی پیش رفت كه خواست سرعت نور را اندازه گیری كند. و این واقعاً یك انقلاب فكری بود كه برتری روش استقرایی را نسبت به روش قیاسی نشان داد.

اندیشه اصلی استقراگرایی بر این مبناست كه علم از مشاهده آغاز می شود و مشاهدات به تعمیم ها و پیش بینی ها می رسد. حال اگر یك مورد پیدا شود كه با گزاره ی مورد قبول سازگار نباشد، گزاره ی فوق باطل می شود. تفسیر استقراگرایان از این ابطال این است كه استنتاجات علمی، هیچ گاه به یقین منتهی نمی شوند اما آنها بر این باورند كه اینگونه استنتاجات می توانند درجه بالایی از احتمال را به بار آورند.

رایشنباخ می گوید :

اصل استقرا داور ارزش نظریه ها در علوم است و حذف آن از علم به مثابه ی خلع علوم از مسند قضاوت در باره ی صدق و كذب نظریه های علمی است. بدون این اصل، علم به كدام دلیل میان نظریه های علمی و توصیف های شاعرانه فرق خواهد گذاشت؟ ولی دقیق تر این است كه اصل مجوز استقرا، معیار سنجش احتمالات خوانده شود.

●مقاومت جزم اندیشی در مقابل نوآوری

هرچند سازمان تفتیش عقیده، كتاب كوپرنیك را كه مخالف با كتاب مقدس بود، ممنوع اعلام كرد، اما اندیشه های كوپرنیك اثر شایسته ی خود را در اذهان دگراندیشان بچا گذاشت. یكی از این اندیشمندان جردانو برونو بود. وی ریاضیدان، متفكر و فیلسوف ایتالیایی قرن شانزدهم بود كه هم استاد كالج دوفرانس پاریس بود وهم استاد دانشگاه اكسفورد در انگلستان بود. او می گفت : تمام حقایق دارای ذات واحد هستند و خدا با جهان یكی است. همچنین ، به عقیده او روح و ماده یكی هستند و هر جزئی از حقیقت از دو امر مادی و روحی تركیب یافته است كه تجزیه نمی شوند. بنابراین وظیفه ی فلسفه عبارت است از مشاهده وحدت در كثرت، روح در ماده و ماده در روح و همچنین: مقصود از فلسفه عبارتست از پیدا كردن تركیبی كه در آن تمام تضاد ها و تناقض ها باهم یكی شده اند و همچنان مقصود از فلسفه رسیدن به بالا ترین درجه ی معرفت وحدت كلی است كه مساوی است با عشق به خدا برونو، نظریه ی كوپرنیك را تایید می كرد. یعنی این كه : زمین به دور خورشید می گردد. نه خورشید به دور زمین . در كاینات خورشید ها و منظومه های شمسی دیگری وجود دارند. زمین یكی از اجزای سماوی است مانند میلیونها سیاره و ستاره دیگر. برونو از پژوش های كوپرنیك نتیجه های فلسفی نوین گرفت كه با آموزش های كلیسا ناسازگار بود. بنابراین از طرف دیوان یا دادگاه تفتیش عقاید "انگزیسیون " به عنوان مرتد به محاكمه خوانده شد. او هشت سال شكنجه و رنج زندان را با شكیبایی فراوانی سپری كرد ولی چون از عقاید خود دست نكشید، بالاخره محكمه ی تفتیش عقاید او را محكوم كرد كه با راحت ترین و سهل ترین طرق ممكن و بدون خونریزی كشته شود،یعنی زنده سوزانده شد.

گفتنی است كه ماجرای نفرت انگیز، انگیزیسیون، چند قرن پیاپی ادامه داشت و اروپای مسیحی را به كشتار گاهی تبدیل كرد كه خلایق را گروه گروه به شكنجه گاه ها و سیاهچال ها و شعله های آتش و چوبه های دار می سپرد. چراكه پاپ اعظم در مورد مشروعیت اینهمه جنایات هولناك از جانب عیسای مسیح فتوای شرعی صادر كرده بود . جلوه دیگری كه شاید عیسای مسیح از آن بی خبر بود ولی به نام او و سبب رضا و خشنودی خدا انجام می گرفت . تنها در دادگاه تفتیش عقاید اسپانیا طبق آمار كلیسا ۳۱۹۱۲ تن زنده در آتش سوزانیده شدند اما گالیله (۱۶۴۲ - ۱۵۶۴م ) ریاضی دان و فیزیكدان ایتالیایی كه اختر شناس بنامی نیز بود و مخترع یكی از اولین دوربین های نجومی، ناگزیر شد در هفتاد ساله گی در برابر قضات و داوران انگیزیسیون زانو به زمین بزند، دست بر كتاب مقدس انجیل بگذارد و قسم بخورد كه از عقیده كفر آمیز خود صرف نظر و توبه كند. گالیله در ۳۶ سالگی یعنی در سال ۱۶۰۰ شاهد به آتش كشیده شدن برونو بود. شاید همین تجربه موجب شد كه توبه كند و از اندیشه های خود دست بردارد. گالیله اظهار داشته بود كه زمین ساكن نیست و به دور خورشید می چرخد، نه خورشید به دور زمین.

گالیله به وسیله ی آن دوربینی كه اختراع كرده بود معلوم ساخت كه: كره ماه دارای كوههای متعدد است و همچنین كهكشان از ستاره گان كوچك تشكیل شده و نیز به جز ستاره گانی كه با چشم می بینیم ،ستاره گان بیشمار در آسمان وجود دارند و نیز چهار ماه (قمر ) از اقمار مشتری و لكه های خورشید را كه متحركند كشف كرد. گالیله تحت تاثیر فرضیه های ذیمقراطیس معتقد شد كه هرگونه تغییری در عالم و كاینات مبتنی بر ریاضی می باشند. طولی نكشید كه مطالعات گالیله بر مطالعات كپلر اضافه گشت و این عقیده پیدا شد كه فرضیه ی قدیم مبتنی بر مركزیت زمین نسبت به جهان مادی صحیح نیست و خورشید مركز منظومه ی شمسی است منطق اساسی كلیسا در رد فرضیه ی گالیله این بود كه در كتاب مقدس تصریح شده بود كه خدا اول زمین را ساخت و بعد خورشید و ماه را. ماجرای استغفار و توبه ی گالیله نقطه عطف مبارزه مذهب با كسانی بود كه می خواستند حقیقتی را در خارج از چهار چوب " متون مقدس" جستجو كنند كه طبیعتاً از دید كلیسا كفر مطلق به حساب می آمد. معروف است كه چون گالیله توبه كرده و از جا برخاست و بیرون رفت، كسانی كه در آنجا بودند دیدند كه او با انگشت در روی زمین نوشته است : با این همه زمین حركت می كند.

اما در مورد نظریه گرانش نیوتن. اسحاق نیوتن در سال مرگ گالیله یعنی ۱۶۴۳ متولد شد. وی فیزیكدان، ریاضیدان و فیلسوف انگلیسی است كه در دانشگاه كمبریج تحصیل می كرد و قانون جهانی گرانش را كشف و قوانین اساسی میكانیك را تنظیم كرد. نیوتن به همان اندازه مورد خشم و مخالفت كلیسا قرار گرفت كه گالیله و برونو . چراكه در نظریه ی نیوتن توازن كاینات تابع قانون گرانش شناخته شده بود، در حالیكه این توازن در كتاب مقدس به خواست خداوند برپا بود، بدون هیچ قانونی . پس این نظریه نیز از جانب كلیسا تجلی تازه ای از گمراهی های شیطانی تلقی شد و فتوا دادند كه نیوتن عامل شیطان است و كافر و مرتد و لعین. اما نتوانستند به وی گزندی برسانند، زیرا نیوتن در انگلستان و مورد حمایت بود.

‌● علم و ایمان

▪ گالیله - عامل جدایی علم و دین

می گویند گاوس، ریاضیدان بزرگ آلمانی وقتی خبر از مشاهده سیاره هشتم در منظومه شمسی داد، هگل، فیلسوف پرآوازه هموطنش، در اعتراض و تمسخر پاسخ داد چنین چیزی از محالات است. ساختار منظومه شمسی با هفت سیاره به كمال خود رسیده و وجود سیاره هشتم قابل تصور نیست!

استیلمن دریك ، استاد ممتاز تاریخ علم در دانشگاه تورنتوی كانادا و نویسنده كتاب مشهور «زندگی نامه علمی گالیله» معتقد است از آنجا كه فلسفه به مثابه رویكردی به تبیین جهان، به لحاظ ترتیب زمانی میان دین و علم می نشیند، پس طبیعی است كه فلسفه در ابتدا دنباله رو دین و راهبر علم بوده باشد. دریك در بررسی این اپیزود تراژیك از سرگذشت علم، فرآیند استقلال فرزند معنوی فلسفه _ یعنی علم _ را در كانون تحلیل های خویش قرار می دهد. او گالیله را سرآغاز این زایش دردناك می داند.

گالیلئو گالیله ای ( ۱۵۶۴ ــ ۱۹۴۲ ) بزرگ ترین فرزند خانواده بود و شش خواهر و برادر داشت.

نوشته: حسین جوادی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.