یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

مسیح پیامبری که باید باز شناخت


مسیح پیامبری که باید باز شناخت

ولادت پیامبر صلح و آزادی عیسی مسیح را به همه مسیحیان, مسلمانان و آزادیخواهان جهان تبریک می گوییم

اگر بنا باشد یکی از مشهورترین انسان های روی زمین را پیدا کنیم نام عیسی مسیح در راس این جست وجو خواهد بود. اما تعجب نکنید اگر کسی بگوید یکی از ناشناخته ترین ها نیز خود اوست. میلیاردها انسان روی کره خاکی تولد او را جشن می گیرند، به نام او به کلیسا می روند، صلیب او را بر سینه دارند و در نام او می زیند. اما اگر فراتر از نام رویم و حقیقت او را بجوییم هاله یی از ابهام خواهیم یافت. گروهی خدایش خوانند و برخی گمراه و دروغگویش شمرند و مستحق مجازات مرگ. اریش فروم او را با کارل مارکس همخون می داند و ماکس وبر اخلاق پروتستانی وابسته به او را زمینه ساز رشد بورژوازی و احیاگر روح سرمایه داری غرب می شمرد. پاپ به نام او در واتیکان پادشاهی می کند و کشیشان امریکای لاتین در کنار زحمتکشان، برای رهایی از سلطه شاهان جانفشانی می کنند. دولت امریکا به نام مسیح، اسرائیل و صهیونیسم را تدارک می کند و در آن سو چهره هایی چون اسقف کاپوچی روحانی مسیحی مدافع فلسطینیان آواره اند. به راستی عیسی کیست؟ پسر انسان یا فرزند خدا؟ کارل مارکس یا پاپ اعظم؟ سوسیالیست یا بورژوا؟

با این همه تفاوت در تصویرپردازی از او، چه کسی می تواند مدعی شود مسیح واقعی را بازشناخته است؟ با کدام معیاری این ادعا را ارزیابی کنیم؟ سیمای حقیقی او را از کجا می توان شناخت؟

● اناجیل

به انجیل هایی که پیروانش نوشته اند سر می زنیم. کتاب هایی که چند دهه بعد از او نگاشته شده اند. لوقا انجیل خود را چنین شروع می کند؛ «بسیاری کوشیدند شرح زندگی عیسی مسیح را به نگارش در آورند. برای انجام این کار، از مطالبی استفاده کرده اند که از طریق شاگردان او و شاهدان عینی وقایع، در دسترس ما قرار گرفته است. اما از آنجا که من خود، این مطالب را از آغاز تا پایان با دقت بررسی و مطالعه کرده ام چنین صلاح دیدم که ماجرا را به طور کامل و به ترتیب برایتان بنویسم.» اما کشف سیمای واقعی مسیح از میان این روایت ها که آمیخته با تصورات و ذهنیت های راویان است کار ساده یی نیست همچنان که روایت های ناهمگون در آنها می بینیم. در حالی که عیسی در حیات خود با زنان همچون مردان رفتار کرده و به گفت وگو با آنان می پردازد، به پرسش ها و خواست هایشان گوش می سپارد، برای حضورشان در اجتماعات هیچ منعی قائل نیست اما در رساله این شاگردان می خوانیم که پس از او حکم می کنند؛ «زنان شما در کلیساها خاموش باشند زیرا که ایشان را حرف زدن جایز نیست بلکه اطاعت نمودن، چنان که تورات نیز می گوید. اگر می خواهند چیزی بیاموزند در خانه از شوهران خود بپرسند چون زنان را در کلیسا حرف زدن قبیح است.»۱

همین پولس که رساله های چندی از او در عهد جدید نقل شده و تعالیم عیسی مسیح را برای پیروانش بازگو می کند مدعی است سایر راویان به انحراف رفته اند و مردم را از آنها برحذر می دارد؛ «تعجب می کنم که بدین زودی از آن کس که شما را به فیض مسیح خوانده است برمی گردید به سوی انجیلی دیگر، اگر کسی انجیلی غیر از آنکه پذیرفتید بیاورد ملعون باد.»۲

به رغم تعدد منابع و راویان کلام مسیح و اختلافات آنها با یکدیگر، بنا به گزارش همین متون، انجیل که به معنی مژده است درزمان حضور عیسی مسیح به پیام او اطلاق می شد. انجیل چیزی غیر از کتبی بوده است که بعدها این نام را بر خود نهادند. چنان که عیسی مسیح خود از انجیل خویش نام می برد.

«هر که به خاطر من و انجیل جان خود را فدا کند آن را نجات خواهد داد.»۳ «بدیشان گفت در تمام عالم بروید و جمیع خلایق را به انجیل موعظه کنید.»۴

با این وجود انجیلی از آن مسیح داشته ایم و اناجیلی از شاگردان او داریم که کوشیده اند بخشی از پیام او و انجیل او را به ما برسانند هرچند بخش هایی نیز از قلم افتاده است. چنان که یوحنا در پایان انجیل خود بدان اشاره دارد؛ «و این شاگردیست که به این چیزها شهادت داد و اینها را نوشت و می دانیم که شهادت او راست است و دیگر کارهای بسیار عیسی به جا آورد که اگر فردا فردا نوشته شود گمان ندارم که جهان هم گنجایش نوشته ها را داشته باشد.»۵

● پیام عیسی

با همه این اوصاف اکنون برماست که از میان همین اناجیل و رساله های راویان که قدیمی ترین اسناد این حوزه اند، سیمای راستین مسیح و پیام انجیل او را بازیابیم. انجیلی که قرآن کتاب مسلمانان نیز خود را تصدیق کننده و ادامه دهنده آن می داند و مسیحیان زمان خویش را به عمل به آن فرا می خواند، مائده ۴۷؛ «اهل انجیل به آنچه خداوند در آن نازل کرده است، حکم کنند.» یا مائده ۶۸؛ «به اهل کتاب بگو شما ارزشی ندارید مگر تورات و انجیل را و آنچه از جانب خدا نازل شده برپا دارید.»

در میان متون به مسیحی برمی خوریم که به جای گلایه از بی دینان سخت از رفتار واعظان و کاهنان یهود برآشفته است؛ «آنگاه عیسی به مردم و شاگردانش فرمود؛ علمای مذهبی و فریسیان بر کرسی موسی نشسته اند و احکام او را تفسیر می کنند. پس آنچه به شما تعلیم می دهند به جا آورید اما هیچ گاه از اعمال شان سرمشق نگیرید زیرا هرگز به تعالیمی که می دهند خود عمل نمی کنند. ایشان احکام دینی را همچون بارهای سنگینی بر دوش شما می گذارند اما خودشان حاضر نیستند آنها را به جا آورند. هرکاری می کنند برای تظاهر است. دعاها و آیه های کتاب آسمانی را می نویسند و به بازوهایشان می بندند تا جلب توجه کنند و مردم آنها را دیندار بدانند. چقدر دوست می دارند که در میهمانی ها ایشان را در صدر مجلس بنشانند و در عبادتگاه ها همیشه در ردیف جلو قرار گیرند. چه لذتی می برند که مردم در کوچه و خیابان ایشان را تعظیم کنند و به آنان آقا و استاد گویند. اما شما چنین القابی را از مردم نپذیرید، چون شما یک استاد دارید و همه شما با هم برادر و برابرید.... وای به حال شما ای فریسیان، چقدر ریاکارید... نماز خود را طولانی می کنید تا مردم شما را دیندار بدانند ولی دور از چشم دیگران اموال بیوه زنان بیچاره را می خورید... همه جا را زیر پا می گذارید تا کسی را پیدا کنید که مرید شما شود و وقتی موفق شدید او را دو برابر بدتر از خودتان سزاوار جهنم می سازید.»۶

● صلیب خویش را بردارید

جست وجو را پی می گیریم، می بینیم پیروان او صلیب عیسی را به نشانه وابستگی به او بر گردن می آویزند، بر تارک معابدشان نیز صلیب او را نصب می کنند، در برابر صلیب او به تعظیم می ایستند و خود را از گناهان پاک می کنند. اما در متون عیسایی می بینیم که سخن از صلیبی دیگر می گوید. سخن از صلیب مسیح نیست، بلکه حرف از صلیب من و توست؛ «هر که صلیب خود را بر نداشته از عقب من نیاید لایق من نباشد.»۷

«اگر کسی بخواهد از من پیروی کند باید خود را فراموش کرده و صلیب خود را بردارد و به دنبال من بیاید زیرا هر کس بخواهد جان خود را حفظ کند آن را از دست خواهد داد.»۸

در قاموس او مرگ و زندگی معنایی دیگر دارند. چه نزدیک است به نگاه حسین بن علی وقتی از مکه به سمت کوفه بیرون می آید. مسلمانی که بوی مرگ را از کاروان او شنیده است، بر او خرده می گیرد که تو مگر در قرآن نخوانده یی که خود را به دست خود به هلاکت میندازید؟ حسین می گوید از قضا برای عمل به همین آیه می روم. مسیح در جست وجوی پیروانی است که صلیب خویش را پیش از آنکه ستمگران برافرازند خود بردست گیرند، در راه حقیقت از جان نهراسند، نه آنکه صلیب دیگری را بر گردن آویزند و جز به رفاه و آسایش خویش نیندیشند.

● عیسی و سرمایه داری

برخورد او با ثروت اندوزی و مال پرستی چنان بود که حتی شاگردان را به شگفتی وا می داشت. وقتی ثروتمندی که همه احکام شرعی را به جا می آورد نزد او آمد تا عیسی تعلیمی تازه به او دهد پاسخی شگفت از او شنید؛ «عیسی به وی نگریسته، او را محبت نمود و گفت تو را یک چیز ناقص است، برو و آنچه داری بفروش و به فقرا بده که در آسمان گنجی خواهی یافت و بیا صلیب را برداشته مرا پیروی کن. لیکن او از این سخن ترش رو و محزون گشته روانه گردید زیرا اموال بسیار داشت. آنگاه عیسی گرداگرد خود نگریسته به شاگردان خود گفت چه دشوار است که توانگران داخل ملکوت خدا شوند. چون شاگردانش از سخنان او در حیرت افتادند عیسی باز توجه نموده بدیشان گفت ای فرزندان چه دشوار است دخول آنانی که به مال و اموال توکل دارند در ملکوت خدا. سهل تر است که شتر به سوراخ سوزن درآید از اینکه شخص دولتمند به ملکوت خدا داخل شود. ایشان به غایت متحیر گشته...»۹

همین تعالیم عیسی بود که از کسانی که جان به عزرائیل نمی دادند و مال و ثروت را از جان عزیزتر می داشتند، چنان آدمیانی ساخت که سوسیالیست های قرن ۱۹ هم که خود را سوسیالیست علمی و نه تخیلی می شمردند، نتوانستند چنان مناسباتی برقرار سازند؛ «همه ایمان داران با هم می زیستند و در همه چیز شریک می بودند و املاک و اموال خود را فروخته، آنها را به هرکس به قدر احتیاجش تقسیم می کردند.»۱۰

«جمله مومنین را یک دل و یک جان بود، به حدی که هیچ کس چیزی از اموال خود را از آن خود نمی دانست بلکه همه چیز را مشترک می داشتند.»۱۱ «هیچ کس از آن گروه محتاج نبود زیرا هر که صاحب زمین یا خانه بود آنها را می فروختند و قیمت بیع آن را آورده به قدم های رسولان می نهادند و به هریک به قدر احتیاجش تقسیم می کردند.»۱۲

● توحید

چنین شد که همه چیز وارونه شد. به جای صلیب ما، صلیب مسیح نشست. به جای آنکه ما از مسیح بیاموزیم و در راه حقیقت و عدالت و رحمت از جان و مال بگذریم، باورکردیم که او قربانی شود تا ما به آسایش و آرامش رسیم و چنین شد که برخی اسقفان با سلاطین همراه شدند و کشیشان آزادیخواه امریکای لاتین که صلیب خویش برگرفته با ستمگران می ستیزند به حکم آنان گمراه، از همه اینها بگذریم. مسیحی که خود را بنده خدا و فرستاده او معرفی می کرد، به خدایی رساندیم و از یاد بردیم که او خود چه گفته بود؛ «شخصی دوان دوان آمده... سوال کرد ای استاد نیکو چه کنم تا وارث حیات جاودانی شوم. عیسی بدو گفت چرا مرا نیکو گفتی و حال آنکه کسی نیکو نیست جز خدا فقط.»۱۳

«عیسی گفت مرا می شناسید و نیز می دانید از کجا هستم و از خود نیامده ام بلکه فرستنده من حق است که شما او را نمی شناسید.»۱۴

یهودیان تعجب نموده، گفتند این شخص هرگز تعلیم نیافته. چگونه کتب را می داند. عیسی در جواب ایشان گفت تعلیم من از من نیست بلکه از فرستنده من است. اگر کسی بخواهد اراده او را به عمل آرد، درباره تعلیم خواهد دانست که از خدا است یا آنکه من از خود سخن می رانم.۱۵

او مرا فرستاده است.۱۶

اول همه احکام این است که خدای ما خداوند واحد است و خداوند خدای خود را به تمامی دل و تمامی جان و تمامی خاطر و تمامی قوت خود محبت نما...۱۷

● تشنگان عدالت

چنین است که مسیح دو چهره دارد. همچنان که صلیب و همچنان که کشیش دو گونه دارد اما به راستی سیمای راستین مسیح را چه کسی باز خواهد شناخت؟ آنها که کوس جنگ می نوازند و برای همنوعان خویش صلیب برپا می دارند یا آنها که صلیب خویش بر دوش می کشند و برای برقراری صلح جان می بازند؟ متولیان دینی پس از او رواج دادند که روح عیسی با راه قیصر سازگار است اما به شهادت همین اناجیل، عیسی مسیح به یارانی دیگر دل بسته بود. او به سلاطین و حکام پشت کرده و درصدد بود طرحی نو در اندازد و جهانی نو بیافریند؛ جهانی عاری از سلطه گری و استکبار؛ «آنانی که حکام امت ها شمرده می شوند بر ایشان ریاست می کنند و بزرگان شان بر ایشان مسلط اند. لیکن در میان شما چنین نخواهد بود بلکه هر که خواهد در میان شما بزرگ شود، خادم شما باشد. و هر که خواهد مقدم بر شما شود، غلام همه باشد.»۱۸

«ای دولتمندان به جهت مصیبت هایی که بر شما وارد می آید گریه و ولوله نمایید. دولت شما فاسد و رخت شما بیدخورده می شود. طلا و نقره شما را زنگ می خورد و رنگ آنها بر شما شهادت خواهدداد.»۱۹

او که بارها گفته بود هر کس پیروی مرا خواهد صلیب خویش را بردارد، می دانست که برقراری عدالت، محبت و رحمت در مناسبات بشری بدون ازخودگذشتگی میسر نخواهد بود.

«گمان مبرید که آمده ام تا سلامتی بر زمین بگذارم. نیامده ام تا سلامتی بگذارم بلکه شمشیر را... و هر که صلیب خود را برنداشته از عقب من نیاید، لایق من نباشد؛ هر که جان خود را دریابد آن را هلاک سازد و هر که جان خود را به خاطر من هلاک کرد آن را خواهد یافت.»۲۰

«الان هر که کیسه دارد آن را بردارد و همچنین توشه دان را و کسی شمشیر ندارد جامه خود را فروخته آن را بخرد.»۲۱

«به ایشان گفت می دانید خوشا به حال گرسنگان و تشنگان عدالت زیرا ایشان سیر خواهند شد.... خوشا به حال رحم کنندگان زیرا برایشان رحم کرده خواهد شد... خوشا به حال زحمت کشان برای عدالت زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است»۲۲ اما در کشمکش امروز جهان که قیصر به نام مسیح تشنگان عدالت و محبت را بر صلیب می کشد، سیمای راستین عیسی را چگونه باز بینیم؟

مهدی غنی

پی نوشت ها

۱- رساله اول پولس رسول به قرنتیان باب ۱۴، فراز ۳۴

۲-رساله پولس رسول به غلاطیان، باب اول، فراز ۸-۷

۳- انجیل مرقس، باب ۸، فراز۳۵

۴- مرقس، باب ۱۶، فراز۱۵

۵- یوحنا، باب ۲۱، فراز ۲۵-۲۴

۶- متی، باب ۲۳، فراز ۱۵- ۱ همچنین لوقا، باب ۱۱، فراز۴۳ و مرقس، باب ۱۲، فراز ۳۸

۷- متی، باب ۱۰، فراز ۳۸

۸- مرقس، باب ۸، فراز۳۴ و ۳۵

۹- مرقس، باب ۱۰، آیات ۲۵-۲۲

۱۰- اعمال رسولان، باب ۲، فراز۴۴

۱۱- اعمال رسولان، باب ۴، فراز۳۲

۱۲- اعمال رسولان، باب ۴، فراز ۳۴ و ۳۵

۱۳- مرقس، باب ۱۰، فراز ۱۸ و متی، باب ۱۹، فراز ۱۷

۱۴- یوحنا، باب ۷، فراز۲۸

۱۵- یوحنا، باب ۷، فراز ۱۷-۱۶

۱۶- یوحنا، باب ۷، آیه ۲۸

۱۷- مرقس، باب ۱۲، آیات ۲۹ و ۳۰

۱۸- مرقس، باب ۱۰، فراز۴۳-۴۲

۱۹- رساله یعقوب، باب ۵، فراز ۵-۱

۲۰- متی، باب ۱۰، فراز ۴۰-۳۴

۲۱- لوقا، باب ۲۲، فراز ۳۶

۲۲- متی، باب ۵، فراز ۱۰-۶

news@historical.ir