جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
خداحافظی با فلیپ مارلوی خسته
رمان حق السکوت نوشته ریموند چندلر، آخرین رمان این پلیسی نویس بزرگ امریکایی است که احسان نوروزی آن را به فارسی برگردانده است. کسانی که با فضای داستان های این نویسنده و دغدغه ها و حرکت های کارآگاه مشهورش «فلیپ مارلو» آشنا هستند، به خوبی می دانند که این کلیت ها چندلر را به یکی از جریان های مهم ادبیات پلیسی در قرن بیستم تبدیل کرده است. رمان حق السکوت با توجه به چنین وضعیتی از آثار مهم ترجمه شده در هفته های اخیر است. این رمان که ظاهراً سال های پایانی عمر این نویسنده نوشته شده است، ماجرای جذاب و پرهیجانی است که باز هم کارآگاه پرآوازه چندلر یعنی فلیپ مارلو در مرکز آن قرار دارد.
مارلو که از قضا در این رمان، خسته و کمی کسل به نظر می رسد، برای تعقیب یک زن ناشناس استخدام می شود و در جریان همین تعقیب است که می فهمد با پرونده و آدم های پیچیده یی روبه رو است.
او که در تمام ماجراها و قصه های کارآگاهی اش و اصولی پراتفاق را آشکار می کند، این بار هم با انواع زد و خوردها، آدم های چهره پوشیده گنددماغ، شلیک ها و جنازه های راستین و دروغین روبه رو می شود که او را به واکنش وادار می کنند. در واقع چندلر در این رمان مارلو را تنهاتر و خسته تر از همیشه تصویر می کند و شاید به همین خاطر باشد که در این رمان ما با فلیپ مارلوی خونسردی روبه رو می شویم که از یک سو باید پرونده اش را به سرانجام برساند و از سوی دیگر از نظر فردی و ذهنی بسیار تنها و متزلزل نشان می دهد.
کمتر حقه می زند، کمتر از هوشش استفاده می کند و بیشتر از تجربه هایی استفاده می کند که از تمام ماجراهای قبلی به دست آورده است. این کلیت به همراه جذابیت همیشگی روایت های ریموند چندلر، رمان «حق السکوت» را از اهمیت دو چندانی برخوردار می کند. قدرت این نویسنده در ساختن روابط تلخ و سرد انسانی، خونسردی و بی حوصلگی آدم هایش و روان پریشی شخصیت های ریز و درشت اش باعث شده این رمان مانند اکثر آثار ریموند چندلر از ابعاد روان شناختی و تاریخی قابل توجهی برخوردار باشد.
حق السکوت را باید روایتی دانست که در آن آدم های فراموش شده ریموند چندلر برای آخرین بار به صحنه می آیند، حرکت می کنند و سعی می کنند ساختاری را بسازند که در آن رئالیسم کثیف همیشگی حرف نخست را می زند. قهرمان چندلر، باز هم به مقابله این حرکت ها می رود و بدون اینکه دغدغه یی مانند اخلاق و تعهد اجتماعی داشته باشد، سعی می کند پرونده را به سرانجام برساند.
شاید برای همین باشد که رمان حق السکوت با چندلر سالخورده اش و مارلوی خسته، یک پایان باشکوه و شاید تراژیک باشد برای خوانندگانی که این روایت ها را دنبال کرده اند. چندلر در سال ۱۹۵۹م مرد و به تاریخ ادبیات پلیسی پیوست و رمان حق السکوت به همین دلیل ظاهراً آخرین رمان او به حساب می آید. شاید وصیتنامه این نابغه دنیای ادبیات باشد، رمانی پرهیجان که به گفته برخی از منتقدانش، مارلو در آن برای اولین بار عاشق می شود.
این رمان به دلیل دیالوگ ها، مونولوگ ها و ساختار پرضرباهنگ اش، اثری است که خواننده خود را اسیر می کند. اسیر روابط تلخی که مارلو باید از میان آنها بگذرد. در پایان، ذکر این نکته نیز ضروری است که کاش این رمان مهم با جلد آراسته تر و جدی تری چاپ می شد. سهل انگاری که در انتخاب جلد این رمان و اجرای اش دیده می شود شاید تنها نقطه ضعف این کتاب قابل تامل باشد.
مهدی یزدانی خرم
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران تهران انتخابات عراق دانشگاه تهران رهبر انقلاب مجلس شورای اسلامی دولت دولت سیزدهم روز معلم نیکا شاکرمی مجلس
سیل آتش سوزی هواشناسی شهرداری تهران آموزش و پرورش یسنا پلیس قوه قضاییه فضای مجازی معلم زلزله سلامت
قیمت خودرو تورم سهام عدالت قیمت طلا سازمان هواشناسی خودرو بازار خودرو قیمت دلار قیمت سکه ایران خودرو بانک مرکزی حقوق بازنشستگان
مهران غفوریان ساواک موسیقی تلویزیون سریال عمو پورنگ سینمای ایران تبلیغات نمایشگاه کتاب مسعود اسکویی عفاف و حجاب سینما
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل غزه آمریکا جنگ غزه روسیه ترکیه حماس انگلیس نوار غزه اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس سپاهان آتیلا حجازی باشگاه استقلال علی خطیر لیگ برتر بازی لیگ برتر ایران تراکتور رئال مادرید
اپل هوش مصنوعی فناوری آیفون گوگل ناسا مدیران خودرو تلفن همراه
خواب طب سنتی کبد چرب فشار خون بیماری قلبی