پنجشنبه, ۱۴ تیر, ۱۴۰۳ / 4 July, 2024
مضمون سازی در شعر بیدل
![مضمون سازی در شعر بیدل](/web/imgs/16/147/5l7ua1.jpeg)
به راستی این «مضمون» چیست که شاعران مکتب هندی چنین مشتاق آناند و بر سر مضامین تازه یا مسروقه، مفاخرهها و مجادلهها میکنند. و باز بیدل در این میان چه رفتاری دارد و مضامین شعرش تا چه حد مایة پیچیدگی شعرش شده است؟
چنان که از شعر مکتب هندی برمیآید، «مضمون» به واقع یک نکته یا خاصیت غریب است که در چیزی وجود دارد ولی تا کنون کشف نشده است; یا در خیال شاعر میتواند ساخته و پرداخته شود. مهمترین خاصیتش این است که اگر شعر را از حلیة هنرآوریهای زبانی، تصویری و موسیقیایی نیز فارغ سازیم، مضمون با آن باقی میماند. مثلاً وقتی ابوطالب کلیم میگوید
بدنامی حیات، دو روزی نبود بیش
گویم کلیم با تو که آن هم چسان گذشت
یک روز صرف بستن دل شد به این و آن
روز دگر به کندن دل از جهان گذشت
لطف این دو بیت، تنها در وزن و قافیه و تصویر نیست و بیتها به واقع چندان تصویری ندارد. آنچه سخن را زنده ساخته است، مضمونی است که اگر به نثر هم گفته شود «از دو روز عمر، یکی را باید صرف دلبستن و دیگری را باید صرف دلکندن از دنیا کرد» خالی از لطفی نیست.
با آنچه از مفهوم مضمون دستیاب میشود، شعر فارسی هیچگاه خالی از آن نبوده است. ولی از مکتب وقوع به بعد، بسامد آن بهطرز چشمگیری بالا میرود و در مکتب هندی به اوج میرسد. صائب استاد مضمونپردازی است و بیدل بدون هیچ تردیدی وامدارش است، چنان که بسیاری از مضامین او را باز به شکلی دیگر پرورانده است.
ولی این باور عمومی که بیدل مضمونسازی را به افراط کشانده و شعر را به معما بدل ساخته است، درست به نظر نمیآید. به واقع بیدل کمتر از صائب و دیگر هندیسرایان در بند مضمونسازی است و غالب اوقات شعر را به سوی یک سلسله دریافتهای اشراقی و عرفانی میکشد. آنچه در شعر بیدل نمود دارد، بیش از وفور مضامین، غرابت آنهاست. او از مضامین رایج دور میشود و نکتههایی مییابد که از سویی با مفاهیم عرفانی نزدیک است و از سویی اغراقهایی شدیدتر از معمول دارد.
در واقع سایة نوعی نگرش عرفانی بر بیشتر آثار بیدل دیده میشود و حتی مضامین معمول شعرش هم بسا مواقع نمکی از عرفان دارد، آن هم با گرایش وحدتوجودی ابن عربی و پیروان او. همین قضیه، این مضامین را غالباً مهآلود و رازگونه کرده است. بسیار وقتها در شعر او روابطی میان عاشق و معشوق دیده میشود که از نوع رایج در عصر خودش نیست. مثلاً در این بیت، پاینهادن در راه معشوق ناجایز دانسته میشود و این، سخنی است غریب.
ادب نیست در راه او پا نهادن
اگر سر نمیبود، لغزیده بودم
به واقع این راه را باید با سر رفت، نه با پای. پس لغزش آنجاست که سری برای پیمودن راه در کار نباشد.
حال این بیت دشوار دیگر را ببینید که در آن بر خلاف انتظار، خاموشی، گستاخی دانسته میشود.
دل عاشق به استغنا نیرزد
خموشی وضع گستاخانة کیست؟
عاشقی که خاموش مینشیند، گویا خود را بینیاز از معشوق دانسته است و این خالی از جسارت نیست. عاشق میباید تقاضا و ناله کند.
شاعر ما گاهی حتی به امور اخلاقی و معاشرتی نیز از دید عرفانی مینگرد و مضمونی خلاف معمول میپرورد. مثلاً در اینجا شُکرکردن را کاری ناشایسته میداند، چون حتی لبگشودن هم در آن مقام خلاف تسلیم است و ناپسند.
لبگشودن انحراف جادة تسلیم بود
شکر هم گر راهبر شد، شکوهپرداز آمدیم
به همین ترتیب، نگاه کردن به سوی معشوق نکوهیده میشود، با آن که همه شاعران این نگاه را غنیمت میدانند.
ز صد ابرام بیش است انفعال چشم حیرانم
ادبپروردة عشقم، نگه را ناله میدانم
و بالاتر از آن، در بیتی حتی عبادت را هم گناه میشمارد، چون این عدم ناچیز، در برابر آن وجود مطلق هر چه پیش نهد، گستاخی است.
غبار دشت عدم را کدام فعل و چه طاعت؟
ز ما اگر همه آهنگِ سجده است، گناه است
در مضامین شعر بیدل، بهویژه در عالم عشق و عرفان، غالباً باید منتظر خلافآمد عادت بود. در اینجا عبادت گناه است; سکوت گستاخی است; عتاب عاشق به معشوق ترحّم است; شاعر از دعا فرستادن به معشوق پرهیز دارد; پارهشدن نامهاش خرسندش میکند; اظهار ندامت بسیار، ناپسند است. گویا متناقضنماییهای بیدل از حوزة تصویر درگذشته و به حوزة معنی و مضمون هم رسیده است، چنان که در این بیتها میبینیم.
وفایم خجلت ناقدردانی بر نمیدارد
اگر بر آبله پا مینهم، دل میکند دردم
فکر استعداد خود کن، فیض، حرفی بیش نیست
صبح بهر عالمی صبح است و بهر شام، شام
بیدماغی مژدة پیغامِ محبوبم بس است
قاصد، آوازِ دریدنهای مکتوبم بس است
زاهد! تو هم برافروز شمع غرور طاعت
رحمت در این شبستان پروانة گناه است
به حیرتگاه وصل، افسون هجران عالمی دارد
فراموشی نصیبم کن مگر یادت کنم گاهی
هیچ کس قدر زندگی نشناخت
وصل ما مردنْانتظار نبود
رسوایی عاشق به ره یار، بهشتی است
ای کاش در این کوچه به چنگ عسس افتم
نامحرم کرشمة الفت کسی مباد
باب ترحّمیم، زمانی عتاب کن
عتاب بحر رحمت، جوش عفوی دیگر است اینجا
گناه بیگناهی چند نابخشیدنت نازم
ای غرّة تمیز! وبال جهان تویی
آیینه بشکن و همه را بیگناه گیر
طینت آیینه و خاصیت زاهد یکی است
تا کجاها صافی ظاهر برَد زنگش ز دل؟
دوری مقصد به قدر دستگاه جستوجوست
پا گر از رفتار مانَد، جاده منزل میشود
تهمتکش ابرام شد افراط ندامت
عبرت عرقی کرد کز این بزم حیا رفت
ملاحظه میکنید که این مضامین، ذاتاً پیچیده است و درکشان نیز نیاز به نظر دقیق، فکر باریک و آشنایی با مضامین آشنا در شعر بیدل دارد. این دشواری وقتی بیشتر میشود که شاعر از تفصیل به اجمال میگراید و بخشی از مضمون را ناگفته میگذارد. به واقع خالیگاهی میان اجزای بیت باقی میماند که باید توسط خواننده پُر شود. بیتهایی از این دست البته بسیار نیست، ولی بعضیشان به اندازة کافی دشوار است، چون دو مصراع گسسته از هم به نظر میآید و باید آنها را با جملهای ارتباطی به هم پیوست.
با درشتان، ظالمان هم بر حساب عبرتاند
سنگ اگر مرد است، جای شیشه سندان بشکند
سرمه این مقدار باب التفات ناز نیست
چشم او بر خاکساریهای ما افتاده است
ای فضول وهم عقبا! آدم از جنّت چه دید؟
عبرت است آنجا که صاحبخانه مهمان میشود
مضمونهای شعر بیدل وقتی پیچیدهتر میشود که با دیگر عوامل دشوارساز همراه باشد. به طور کلّی سختی فهم شعر بیدل در همین است که هیچگاه مطمئن نیستیم با فقط یک عامل ابهامآفرین روبهروییم. این بیت را ببینید که به ظاهر هیچ گرهی در کارش نیست.
از تغافل چند بندی پرده بر روی بهار؟
چشم وا کن، غنچة بادام وا خواهد شدن
در آغاز به نظر میآید که میگوید «چرا از بهار غفلت کردهای؟ نگاه کن که غنچة بادام وا میشود.» ولی همه مضمون این نیست، که اگر این بود بینمک بود و ارزش سرایش نداشت. نکته این است که غنچة بادامی که باز میشود میتواند همان چشم معشوق نیز باشد. به واقع میگوید «پلکهای تو پردهای است که بر روی بهار بستهای. وقتی چشم بگشایی، غنچة بادام (چشم تو) وا میشود.»
محمد کاظم کاظمی
انتخابات ریاست جمهوری مسعود پزشکیان سعید جلیلی انتخابات انتخابات ریاست جمهوری 1403 ایران انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم جلیلی مناظره مناظره انتخاباتی سیاست دولت
قتل هواشناسی مسکو تب دنگی سلامت پلیس وزارت بهداشت قوه قضاییه شهرداری تهران خانواده آموزش و پرورش سازمان هواشناسی
خودرو قیمت دلار واردات خودرو مسکن قیمت طلا قیمت سکه بازار خودرو قیمت خودرو تورم دولت سیزدهم بازار سرمایه دلار
تلویزیون سینما تئاتر سینمای ایران بازیگر تخت جمشید علیرضا قربانی رسانه ملی کنسرت
دانش بنیان کنکور ۱۴۰۳ ماهواره کهکشان
رژیم صهیونیستی روسیه غزه ترکیه دونالد ترامپ آمریکا جنگ غزه اسرائیل جو بایدن فرانسه چین اوکراین
فوتبال پرسپولیس یورو 2024 استقلال سپاهان علیرضا بیرانوند کریستیانو رونالدو باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال جام ملت های اروپا لیگ برتر لیگ برتر ایران
هوش مصنوعی گوگل نمایشگاه الکامپ اینستاگرام سامسونگ عیسی زارع پور اپل ایرانسل چشم
کاهش وزن دیابت خواب ورزش قهوه مغز مو فشار خون گلابی