پنجشنبه, ۱۴ تیر, ۱۴۰۳ / 4 July, 2024
مجله ویستا

ای امید بی پناهم


ای امید بی پناهم

موعودا! دیرهنگامی است که چشمان انتظار به راهت دوخته و جان و دل به شراره های اشتیاقت، سوخته ایم .
باغ آرزوها به شوق بهارروی تو خزانها را می شمارد و چکامه های خونین شقایق را می نگارد …

موعودا! دیرهنگامی است که چشمان انتظار به راهت دوخته و جان و دل به شراره های اشتیاقت، سوخته ایم .

باغ آرزوها به شوق بهارروی تو خزانها را می شمارد و چکامه های خونین شقایق را می نگارد

نرگسها داغ هجر تو بر سینه دارند

عروسان چمن جز به مژده جمال دلارایت سر زحجله عیش برنیارند

ای دست دست کردگار!

معراج نشینی بگذار از پرده غیبت به درآی و رخسار محمدی بنما

که خیل منتظران در فرودست وعیدهای دنیایی ، چشم بر بلندای وعده دیدار تو دارند. ای گوشوار عرش الهی! آرمان انتظار را به کوله بار صبر و یقین ، بر دوش می کشیم و به ترنم آوای ظهور سرخوشیم هر صبح و مسا، یاد طلوع تو را در سینه می پرورانیم و پرتو چهر تو را در دیده نقش می زنیم.

ای امید بی پناهان ، بیا ... بیا . از ثری تا به ثریا، دلهای بی قراران ، شیدای یک نگاهت .

از سوی تا ماسوی جانهای بی پناهان ، نثار قدمهایت .

بیا و روزه داران غیبت را به افطار فرج بنشان و قضای عهد انتظار را دستی برافشان.

دلا تا باغ سنگی ، در تو فروردین نخواهد شد

به روز مرگ ، شعرت سوره یاسین نخواهد شد

فریبت می دهند این فصل ها ، تقویم ها ، گل ها

از اسفند شما پیداست ، فروردین نخواهد شد !

مگر در جستجوی ربنای تاز ه ای باشیم

و گرنه صد دعا زین دست ، یک نفرین نخواهد شد

مترسانیدمان از مرگ ، ما پیغمبر مرگیم

خدا با ما که دلتنگیم سر سنگین نخواهد شد

به مشتاقان آن شمشیر سرخ شعله ور در باد

بگو تا انتظار این است ، اسبی زین نخواهد شد !

زاهده حاج کتابی