سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

اوضاع سیاسی عصر امام زین العابدین علیه السلام


اوضاع سیاسی عصر امام زین العابدین علیه السلام

امام سجاد علیه السلام با آن كه در بدترین شرایط زمانی می زیست و از سوی حاكمان جور, زیر شدیدترین فشارها به سر می برد, طی سی و پنج سال امامت خویش, در گسترش ایمان و پایداری و در احیای اسلام ناب محمّدی و سیره جّد بزرگوارش منحصر به فرد بود

امام سجاد علیه السلام با آن كه در بدترین شرایط زمانی می‏زیست و از سوی حاكمان جور، زیر شدیدترین فشارها به سر می‏برد، طی سی و پنج سال امامت خویش، در گسترش ایمان و پایداری و در احیای اسلام ناب محمّدی و سیره جّد بزرگوارش منحصر به فرد بود. محققان مسلمان، عصر امام سجاد علیه السلام را به لحاظ سیاسی و فرهنگی، تاریك‏ترین دوران می‏دانند و از آن، به دوره سقوط فرهنگ اسلام یاد می‏كنند.(۱)

●حاكمان عصر امام سجاد علیه السلام‏

الف) یزید بن معاویه‏

چهار سال نخست امامت امام سجاد علیه السلام همزمان با حكومت یزید بن معاویه است. چهره واقعی یزید بر كسی پوشیده نیست. او نخستین حاكم اسلامی است كه نزد همگان شراب می‏خورد و دربار خلافت را به عشرتكده تبدیل كرده بود. او آشكارا به كارهای زشت و خلاف عفت می‏پرداخت؛ در وصف شراب، شعر می‏سرود و حتی برای سروده‏های در وصف شراب و هرزه‏گویی‏های شهوت‏انگیز، انعام می‏داد.(۲)

او در اولین سال از حكومتش «امام حسین ‏علیه السلام» فرزند پاك رسول خدا صلی الله علیه وآله را با بی‏رحمی تمام كشت و عترت پیامبر صلی الله علیه و آله را به عنوان اسیر در شهرها گرداند. یزید در سال آخر سلطنت چهار ساله خود، ساكنان «مدینه» را قتل عام نمود و دست به پست‏ترین جنایات بشری آلود. او حتی در آخرین روزهای حكومتش به «مكه» هجوم بُرد و خانه خدا را در آتش سوزاند.(۳) مسعودی می‏نویسد:

یزید با مردم به گونه «فرعون» عمل می‏نمود و حتی رفتار فرعون از او بهتر بود.(۴)

حجّاج در ریختن خون شیعیان و منسوبان به آنان حرص بسیار داشت. او شیعیان زیادی از جمله: كمیل بن زیاد نخعی، میثم تمّار، غلام حضرت علی‏ علیه السلام و رشید هجری را به شهادت رساند. زندان‏های حجّاج پر بود از شیعیان و بی گناهان، كه گاه به جای طعام به آنان آب سرگین و آهك و نمك می‏خورانیدند.

ب) عبدالله بن زبیر

پس از یزید، عبدالله پسر زبیر، بر حجاز دست یافت. او مردی زاهدنما، تندخو، بی‏رحم، بخیل و بسیار ریاست خواه بود.(۵) حس ریاست‏طلبی او چنان بود كه برادر خود «عمرو بن زبیر» را كشت.(۶)

وی نسبت به بنیهاشم بسیار سخت‏گیر بود و می‏گفت: چهل سال است كه كینه «بنی هاشم» را در دل پنهان داشته‏ام و امروز می‏خواهم انتقام بگیرم.

او «عبدالله بن عباس» را به طائف تبعید نمود و «محمد حنفیه»، عبدالله بن عباس و ۲۴ نفر از بنیهاشم را در حجره زمزم (درّه‏ای در مكه) زندانی كرد، هیزم فراوان در اطراف آنان چید و قسم یاد كرد كه اگر بیعت نكنند، آنها را خواهد سوزاند. «محمد حنفیه» از «مختار بن ابوعبیده ثقفی» كمك خواست و مختار گروهی از سواران خود را به همراه چهار صد درهم به یاریشان فرستاد، و بدین‏سان نجات یافتند.(۷)

«عبدالله بن زبیر» نام «آل محمد صلی الله علیه و آله» را از صلوات برداشت و چون مورد اعتراض قرار گرفت، پاسخ داد: محمد صلی الله علیه و آله فرستاده خداست، اما خاندان بدی دارد و چون در صلوات نام آنان برده می‏شود، به حالت غرور گردن بر می‏فرازند.(۸ )

«عبدالله» بسیاری از سنت‏های رسول خدا صلی الله علیه و آله را از بین برد.

ج) عبدالملك بن مروان‏

بیشترین دوره امامت امام سجاد علیه السلام با دوران حكومت«عبدالملك بن مروان» همزمان بود. در دشمنی مروان و خاندان او نسبت به بنیهاشم، به ویژه فرزندان پاك «امیرالمؤمنین ‏علیه‌السلام» جای بحث و استدلال نیست. در زیارت عاشورا، كه از مهم‏ترین سرمایه‏های معنوی شیعه در زمینه زیارت به شمار می‏آید، «آل مروان» در كنار «آل زیاد» لعن شده‏اند. در بخشی دیگر از «زیارت عاشورا» می‏خوانیم:

«فَرِحَتْ بِهِ آلُ زیادٍ وَ آلُ مَروانَ بِقَتْلِهِمُ الحُسَین صَلواتُ اللهُ عَلیهِ؛ خاندان زیاد و خاندان مروان افرادی بودند كه از شهادت امام حسین ‏علیه السلام مسرور و شادمان شدند.»

«عبدالملك» پسر مروان بود؛ او مانند پدرش نسبت به خاندان پیغمبر صلی الله علیه و آله و پیروان آنان، كینه دیرینه داشت. از آنجا كه بیشتر شیعیان علی‏ علیه السلام در«كوفه» می‏زیستند، وقتی «عبدالملك» بر عراق دست یافت، حكومت آنجا را به حَجّاج بن یوسف ثقفی - كه دشمن‏ترین كارگزار وی نسبت به شیعیان بود - سپرد. حجّاج نیز در ریختن خون شیعیان و منسوبان به آنان حرص بسیار داشت. او شیعیان زیادی از جمله: كمیل بن زیاد نخعی، میثم تمّار، غلام حضرت علی‏ علیه السلام و رشید هجری را به شهادت رساند. زندان‏های حجّاج پر بود از شیعیان و بیگناهان، كه گاه به جای طعام به آنان آب سرگین و آهك و نمك می‏خورانیدند.(۹)

حجاج در مدت بیست سالی كه بر عراق حكومت كرد، یكصد و بیست هزار نفر را كشت و نزدیك به همین رقم در زندان‏های بی سرپناه، از زن و مرد به صورت مخلوط زیر شكنجه داشت، كه یك سوم آنان بدون لباس و عریان بودند. بدین گونه می‏بینیم عصر امامت حضرت سجاد علیه السلام به لحاظ سختی و چیرگی دشمنان، نسبت به دوره‏های دیگر، منحصر به فرد بوده است.

حجّاج بنده سرسپرده خاندان اموی بود. او در این سرسپردگی تا بدانجا پیش رفت كه مقام عبدالملك مروان را، برتر از رسول خدا صلی الله علیه و آله می‏شمرد.(۱۰) حجّاج پیش از عراق دو سال حاكم «مدینه» بود و با آن كه از سنت پیغمبر صلی الله علیه و آله جز نامی نمانده بود، با بی رحمی به مبارزه با آنچه او «اثر محمد صلی الله علیه و آله» می‏خواند، پرداخت. وی ضمن توهین به قبر و منبر و مسجد آن حضرت، به منظور خوار كردن گروهی از صحابه چون «جابر بن عبدالله انصاری»، «سهل ساعدی» و «انس بن مالك» ، بر گردن آنها(۱۱) - و یا مانند اهل ذمّه بر دستشان - (۱۲) با آهن داغ، مُهر نهاد.

او روزی هم كه از مدینه بیرون می‏رفت، گفت: خدا را سپاس می‏گویم كه از این شهر بیرون می‏روم. این شهر از همه جا پلیدتر، و مردم آن از همه مردم بدبوتر و با امیرالمؤمنین دغل كارترند. در این شهر جز پاره چوبی نیست كه آن را منبر پیغمبر صلی الله علیه و آله می‏گویند، و استخوان پوسیده‏ای كه بدان پناه می‏برند.(۱۳)

حجاج در مدت بیست سالی كه بر عراق حكومت كرد، یكصد و بیست هزار نفر را كشت و نزدیك به همین رقم در زندان‏های بی سرپناه، از زن و مرد به صورت مخلوط زیر شكنجه داشت، كه یك سوم آنان بدون لباس و عریان بودند.(۱۴) بدین گونه می‏بینیم عصر امامت حضرت سجاد علیه السلام به لحاظ سختی و چیرگی دشمنان، نسبت به دوره‏های دیگر، منحصر به فرد بوده است. امام صادق‏ علیه السلام می‏فرماید:

«پس از شهادت حسین بن علی‏ علیه السلام، مردم از دور خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله پراكنده شدند جز سه نفر: ابو خالد كابلی، یحیی بن ام‏الطویل و جبیر بن مطعم؛ و سپس افرادی به آنها افزوده شدند.»(۱۵)

●عصر بی تفاوتی عمومی

شیخ طوسی به نقل از روایتی گفته است كه: حجّاج، دست و پای یحیی بن امّ‏طویل را به جرم پیروی از امام سجاد علیه السلام برید و او را به شهادت رساند.(۱۶) به هر حال، دوران امام سجاد علیه السلام از چنان وضعیتی برخوردار است كه مسعودی می‏نویسد:

علی بن الحسین‏علیه السلام امامت را به طور پنهانی و با تقیه شدید و به دورانی بس دشوار عهده دار شد.(۱۷)

در عصر امام سجاد علیه السلام علاوه بر شكنجه، كشتار و اختناق، ارزش‏های اسلامی نیز به نازل‏ترین حدّ خود رسیده بود. تنها نام اسلام باقی مانده بود، كه آن هم به جهت جلب قدرت و نان، نام برده می‏شد و كسی را رغبت بر دانستن دستورات آن نبود.

محمد بن مسلم بن شهاب زهری می‏گوید:

«در شام نزد انس بن مالك رفتم. او را گریان دیدم. وقتی علت را پرسیدم، گفت: از همه آنچه از اسلام فرا گرفتم، تنها نماز مانده بود كه به آن دل خوش بودم، و اكنون آن نیز از بین رفته است.»(۱۸)

مسائل اسلامی آنچنان به ورطه نابودی سپرده شده بود كه برخی می‏گویند:

در عصر امام سجاد علیه السلام مردم حتی نماز خواندن را نمی‏دانستند و از اصول حج و دیگر دستورات دینی بی خبر بودند.(۱۹)

بدیهی است كه وقتی «بنی هاشم»؛ یعنی نزدیكان رسول خدا صلی الله علیه و آله، آن هم در شهر «مدینه» از انجام ساده‏ترین دستورات دینی مثل نماز، بی اطلاع باشند، حال دیگران معلوم خواهد بود!

شیخ طوسی به نقل از روایتی گفته است كه: حجّاج، دست و پای یحیی بن امّ‏طویل را به جرم پیروی از امام سجاد علیه السلام برید و او را به شهادت رساند. به هر حال، دوران امام سجاد علیه السلام از چنان وضعیتی برخوردار است كه مسعودی می‏نویسد:

علی بن الحسین‏علیه السلام امامت را به طور پنهانی و با تقیه شدید و به دورانی بس دشوار عهده دار شد.

●عصر سقوط ارزش‏ها

در چنین زمانی كه تبلیغات دستگاه قدرتمند بنی‏امیه بر ضدّ خاندان پیغمبر صلی الله علیه و آله ادامه داشت و از بروز فضایل آنان جلوگیری می‏شد، شخصیت امام سجاد در دانش و تقوا نزد همگان معروف بود و نیز حضرت سكینه ‏علیهاالسلام دختر امام حسین علیه السلام نیز در ادب و علوم منقول و معقول زبانزد، (۲۰) و در میان همگان به «عقیله قریش» معروف بود.(۲۱)

فضای فرهنگی جامعه به گونه‏ای بود كه «حسن بصری» می‏گوید:

اگر پیغمبرصلی الله علیه و آله دوباره باز گردد، از میان آنچه تعلیم داده است، جز «قبله» را نخواهد شناخت.(۲۲)

صدای غنا و لهو و لعب در همه كوچه‏های مدینه شنیده می‏شد. عمر بن ابی ربیعه مخزومی، كه شاعری لهوگو و معروف بود، بر بالین زنان زیباروی عرب در مدینه حاضر می‏شد، با آنان به نَرد عشق می‏پرداخت. اشعاری در وصف اندام آنان می‏سرود و پس از چند روز، آن سروده‏ها نقل مجالس بود و وی از این راه ثروت عظیمی به دست آورد.(۲۳)

محیط مدینه به گونه‏ای بود كه نه عالمان مفاسد را ناروا می‏شمردند و نه زاهدان از آن جلوگیری می‏كردند.(۲۴)

امام سجاد علیه السلام درباره وضع خود می‏فرماید:

روزگار ما در میان قوم خود، چون روزگار بنی اسرائیل در میان فرعونیان است كه پسران را می‏كشتند و دختران را زنده به گور می‏كردند. امروز وضع بر ما به قدری تنگ و دشوار است كه مردم به سبب ناسزاگویی به بزرگ و سالار ما، بر فراز منبرها به دشمنان ما تقرّب می‏جویند.(۲۵)

●تلاش امام برای احیای اسلام‏

با آگاهی از این عصر است كه باید از «فعالیت‏های فرهنگی امام سجاد علیه السلام» به عنوان هنری بزرگ و معجزه‏ای شگرف یاد نمود. حضرت در چنین شرایط دشواری تلاش فرهنگی خود را بر روی دو موضوع متمركز می‏نماید

الف) بیان مسائل اسلامی‏

آن حضرت با زبان دعا و مناجات، كه بسیاری از آنان در قالب دعای «ابوحمزه ثمالی» و «صحیفه سجادیه» به جای مانده است، مسائل اسلامی را بیان می‏كرد.

ب) احیای سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله‏

امام از راه یك زندگی بی‏پیرایه و پاك، و نیز تربیت هزاران شاگرد آگاه و خودساخته، در قالب خرید و آزاد كردن غلامان و كنیزكان فراوان، سیره عملی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را در سطح جامعه زنده می‏كرد.

اسلام، منادی عدالت و برابری دینی است. هر انسانی از هر تیره، با هر شكل و رنگ كه باشد، نزد پروردگار از مقامی یكسان برخوردار است و گرامی‏ترین انسان‌ها در نزد خداوند، پرهیزكارترین آنان است. رسول خدا صلی الله علیه و آله به یاران خود، با آن كه از قبایل و تیره‏های گوناگون بودند، یكسان می‏نگریست و سلمان فارسی را با آن كه از سرزمین و نژادی دیگر بود، به خاطر زهد و دانش ویژه‏اش بر هم ‏نژادان خویش ترجیح می‏داد.

امام سجاد علیه السلام درباره وضع خود می‏فرماید:

روزگار ما در میان قوم خود، چون روزگار بنی اسرائیل در میان فرعونیان است كه پسران را می‏كشتند و دختران را زنده به گور می‏كردند. امروز وضع بر ما به قدری تنگ و دشوار است كه مردم به سبب ناسزاگویی به بزرگ و سالار ما، بر فراز منبرها به دشمنان ما تقرّب می‏جویند.

خلیفه دوم چون به خلافت دست یافت عرب را بر غیر عرب و برخی قبایل را بر دیگران برگزید. و این، به تدریج یك شكاف طبقاتی به وجود آورد، چنان كه در زمان بنیامیه «مَوالی»؛ - یعنی مسلمانان ایرانی تبارِ سرزمین‏های عربی- نمی‏توانستند به هیچ كار آبرومندی مشغول شوند. آنان حق نداشتند سلاح بسازند و بر اسب سوار شوند. در جنگ، آنان را در شمار سواران راه نمی‏دادند و از غنایم جنگ نیز بهره‏ای نداشتند و گمان می‏كردند كه آنها برای خدمت كردن به عرب آفریده شده‏اند.(۲۶) حتی در همان دورانِ امام سجاد علیه السلام «ابراهیم بن هشام بن ابراهیم» حاكم مدینه، یكی از موالی را به خاطر ازدواج با زنی از عرب، دویست ضربه شلاق زد و سپس سر و ریش و ابروی او را تراشید و طلاق زن را نیز گرفت.(۲۷)

در چنین دورانی، امام سجاد علیه السلام به احیای سنت از دست رفته پیغمبر صلی الله علیه و آله پرداخت. ایشان با پشت پا زدن بر همه رسومات بنی امیه - كه در همه جا به صورت سنت‏های پایدار درآمده بود - فرهنگ اسلام را از ورطه نابودی نجات بخشید. امام سجاد علیه السلام با موالی رفتاری ویژه داشت. این رفتار با بردگان نیز در نهایت دقت و بر اساس رأفت و مهرورزی پایه‏ریزی شده بود. این رفتار امام‏علیه السلام در تربیت جامعه اسلامی نقشی چشمگیر داشته است. روش آن حضرت چنین بود كه هر سال بردگان و كنیزان بسیاری می‏خرید و به خانه می‏برد، اما بیش از یك سال نگه نمی‏داشت و به بهانه‏های گوناگون، آنان را آزاد می‏كرد.

پی‏نوشت‏ها:

۱. حسن، ابراهیم، حسن، تاریخ الاسلام، ج‏۱، ص‏۱۳۵.

۲. سبط ابن جوزی، تذكرهٔ الخواص، ص ۲۸۷.

۳. تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۸۴.

۴. مسعودی، مروج الذّهب، ج ۳، ص ۸۵.

۵. دكتر عبدالحسین زرّین‏كوب، بامداداسلام، ص‏۲۰۰.

۶. ابن اثیر، الكامل فی‏التاریخ، ج ۵، ص ۱۹۸.

۷. یعقوبی، ج ۲، ص ۲۶۱؛ مروج الذّهب، ج‏۳، ص‏۸۶.

۸. مروج الذهب، ج ۳، ص ۸۴.

۹. تاریخ ابن خلّكان، ج ۱، ص ۳۴۷.

۱۰. همان، ص ۲۸۵.

۱۱. تاریخ یعقوبی، ج ۳، ص ۱۷.

۱۲. الكامل فی التاریخ، ج ۵، ص ۱۹۲.

۱۳.دكترسیّدجعفر شهیدی، تاریخ‏تحلیلی‏اسلام، ص‏۱۹۵.

۱۴. تاریخ طبری، ج ۵، ص ۹۳.

۱۵. مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۱۴۴.

۱۶. شیخ طوسی، اختیار معرفهٔ الرّجال، ص ۱۲۳.

۱۷. مسعودی، اثبات الوصیّهٔ، ص ۱۹۴.

۱۸. جعفر مرتضی العاملی، دراسات و بحوث فی تاریخ الاسلام، ج ۱، ص ۵۶.

۱۹. مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص ۲۶۹.

۲۰. ناسخ التواریخ حالات سیدالشهداء، ج ۴.

۲۱. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج ۸، ۳۸۴.

۲۲. دراسات و بحوث فی تاریخ الاسلام، ج‏۱، ص‏۵۷.

۲۳. الاغانی، ج ۹، ص ۵۴.

۲۴. همان، ج ۸، ص ۳۸۴.

۲۵. سیره پیشوایان، به نقل از ابن سعد، الطبقات الكبری، ج ۵، ص ۲۲۰.

۲۶. العقد الفرید، ج‏۳، ص ۴۱۴.

۲۷. تاریخ الاسلام، ج ۱، ص‏۱۴۹.

۲۸. علی‏بن عیسی‏اربلی، كشف الغمّهٔ فی‏ معرفهٔ الائمّهٔ، ج ۳، ص ۸۵.

۲۹. دراسات و بحوث فی تاریخ الاسلام، ج‏۱، ص‏۸۸.

۳۰. محسن رنجبر، نقش امام سجاد علیه السلام در رهبری شیعه، به نقل از سیّد الاهل، زین العابدین علی بن الحسین، ترجمه حسین وجدانی، ص ۴۹.

۳۱. رسول جعفریان، حیات امامان شیعه، ص ۳۸۷.

۳۲. اختیار معرفهٔ الرّجال، ج ۲، ص ۸۲۷.

۳۳. رجال الطوسی، ص‏۳۸۲.

۳۴. اثبات الوصیّهٔ، ص ۲۰۴.

۳۵. كشف الغمّه، ج ۲، ص ۲۹۲.

۳۶. همان، ص ۲۶۹.

۳۷. شیخ مفید، الارشاد، ص ۵۰۰.

۳۸. ابن شهر آشوب، مناقب‏ آل ‏ابیطالب، ج‏۳، ص‏۱۵۴.

۳۹. بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۹۶.

۴۰. طبقات الكبری، ج ۱، ص ۲۶.

۴۱. بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۴۵.

۴۲. كشف الغمّه، ج ۲، ص ۴۰۴.

۴۳. همان، ص ۴۰۶.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.