سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

«اشک ها و لبخندها»


«اشک ها و لبخندها»

به طور کلی اگر پای سریال «اشک ها و لبخندها» بنشینید و بخواهید یادداشت بردارید به رسم خود فتحی حرف های جالب, نکات تاثیرگذار و موقعیت های جذاب زیادی برای نوشتن و به خاطر سپردن, می یابید می توانید امتحان کنید, البته اگر کوتاهی سریال مجالی برای این کار بگذارد

● جنس جدیدی از کمدی و بازی با کلمات

اگر خاطرات گذشته و خیلی دور را بررسی کرده و به صفحه ما رجوع کنید، به خاطر خواهید آورد که در یکی از شماره های پیشین، برای بالا بردن سطح اطلاعاتتان و همچنین معرفی یکی از شاخص ترین کارگردانان دنیای تصویر در ایران (به معنای واقعی) به «حسن فتحی» و چگونگی کار و شیوه حرفه اش پرداخته بودیم.

«حسن فتحی» از کارگردانانی است که به دور از هر گونه حاشیه و توقعی در سینما دست به عمل زده و کماکان در حال خلق آثاری برجسته و تحسین برانگیز می باشد. فتحی شخصیتی کاملا ایرانی داشته و تمام کارهایش نیز در این زمینه خلق شده اند و به طور شاخص و آشکاری این خصیصه را دنبال می کنند. او بدون هیچ گونه توقع و چشم داشتی (مانند کسانی که برعکس حرف در عمل به دنبال شهرت و جایگاه می باشند و در هر صورت و به هر شکلی توقع تجلیل و تحسین دارند) فقط و فقط به هنر هفتم و ارزش آن، فکر می کند و برای چیزی که قرار است از این تریبون به مردم جامعه اش القا کند، وقت می گذارد و احترام قائل است، مانند بعضی از عوامل تولید فقط، تولید و بالا بردن تعداد آثار برایش اهمیت ندارد و برای حرفه خودش و وقت مردم ارزش قائل است (به قول معروف به فکر چشم، گوش و ذهن مخاطبانش می باشد و برایش مهم است که چه چیز را به خورد مردم می دهد)

همه جوانب کارش را می سنجد و دست به عمل می زند. اگر دقت کرده باشید تمام کارهای «حسن فتحی» به نوعی ایرانی می باشد و از هر گونه بیگانه پرستی و فرهنگ های نوظهور و به ظاهر متجدد به دور است.

«حسن فتحی» در آثار تصویری اش با درک درستی از فرهنگ و اصالت باستانی و اساطیری ایران، دست به عمل می زند و به گونه ای با یادآوری دوران و سنت های غرورآفرین، سعی در خلق اثری تاثیرگذار و دوست داشتنی دارد.

او با استفاده از ساختارهای سنتی و دیالوگ های قوی و پرمحتوا همیشه در عرصه سریال سازی موفق بوده و به چهره ای شناخته شده و قابل اعتماد برای مخاطبان تلویزیون بدل شده است، تا جایی که بینندگان جعبه جادویی به فیلم هایی با کارگردانی او اطمینان کرده نام او را اعتباری برای تولید و دلیلی برای تماشای حتمی اثر می دانند.

اگر هیچ سریالی را از او به خاطر نیاوردید مطمئنا خاطره خوش «شب دهم» را همچنان در ذهنتان نگه داشته اید، همین سریال بود که «حسن فتحی» را مشهور کرد. «شب دهم» سریالی بود که به مناسبت و تقارن محرم با نوروز توسط فتحی ساخته و در زمان پخش با موفقیت چشمگیری رو به رو شد. فتحی در این سریال از فرهنگ ناب ایرانی و علایق اساطیری بهره گرفته و روایتی کاملا درام و رمانتیک را به سمت باورهای دینی و مذهبی سوق داده است.

«شب دهم» اولین و تنها سریالی بود که توانست نظر مردم را درمورد ساخت سریال های مناسبتی پیرامون محرم جلب کند و شکل و شیوه این کار را متحول سازد.

فتحی در سریال از عناصری مانند خاطرات نوستالوژیک (طرح کاراکتری با مرام و در عین حال از طبقه پایین جامعه)، سنت های قدیمی و معماهایی طرح شده در خلق داستانی جذاب و پرفراز و نشیب استفاده کرده و هدفی جذاب و پرپیچ و خم را طرح کرده است (اشاره به مصداقی از تقارن عشق زمینی و آسمانی).

تمام تلاش های بی وقفه و بررسی های حتمی در این اثر موجب شد آن را به سریالی خاطره انگیز، جذاب و الگو بدل سازد.

«مدار صفر درجه» اثر دیگری از این کارگردان متفاوت و شاخص می باشد که در عین سنگینی متن و خشکی موضوع تاریخی اش باز هم توانست موفق و تاثیرگذار باشد. مضامین تاریخی به علت غیرقابل انعطاف بودن و حتمی بودن امکان مانور دادن و تغییر را از عوامل تولید می گیرد، به همین دلیل این گونه آثار اگر با حاشیه ای جذاب، خوش ساخت و حساب شده طرح نشود جذابیتی برای مخاطبان ندارد، به خصوص که بیشتر کارگردانان در این حیطه به مقطع شاخص و آشکاری از تاریخ پرداخته و به عناوین مختلف داستان و مسیری مشخص و معلوم الحال را روایت می کنند و دیگر نقاط تاریخ را رها می کنند.

«مدار صفر درجه» نه تنها از لحاظ داستان و موقعیت تاریخی جایگاه متفاوتی داشت، بلکه حواشی جذاب و پرماجرای آن باعث شده بود مخاطبان بتوانند متن دیالوگ های سنگین و سهل الهضم آن را به خوبی درک کنند.

سریال «مدار صفر درجه» نیز مانند دیگر آثار فتحی (شب دهم) بدون از بین بردن دیگر فرهنگ ها و سنت ها، جایگاه واقعی فرهنگ ایرانی را به نمایش گذارده و سعی در اشاعه بیشتر آن دارد. (قابل توجه علاقه مندان به این اثر برجسته، در حال حاضر ویدئوکلوپ ها سری کامل مجموعه «مدار صفر درجه» را دارند.)

اثر دیگر این کارگردان شناخته شده «میوه ممنوعه» می باشد، که باز هم از آثار مناسبتی بود و برای لحظات خوش بعد از افطار شما در نظر گرفته بودند.

«میوه ممنوعه» نیز به نوبه خود از تولیدات فوق العاده و متفاوت(به معنای واقعی) در عرصه تصویر بود که فصل جدیدی را در آثار تولیدی باز کرده و نوعی جدید از عشق را به تصویر کشید. فتحی در این سریال نیز با بهره گرفتن از داستانی کهن و اسطوره ای سریال را ساخته و آن را با دقت و هوشمندی تبدیل به داستانی امروزی کرده است.

از آثار گذشته و کارنامه «حسن فتحی» در مقام کارگردانی که بگذریم، به روز و حوادث تصویری حال می رسیم، که باز هم ختم می شود به «حسن فتحی».

چندی است که در دنیای تصویر اتفاقات خوشی در حال رخ دادن است. (این طور که مشخص است قرار است سال ۱۳۸۸ برای سینما و دنیای تصویر در ایران برکت و خیر به ارمغان بیاورد، هر چند که فعلا سال ۸۸ دارد نان تولیدات سال ۸۷ را می خورد .

در هر صورت از حواشی گذار سینما که بگذریم سخن دوست و از تلویزیون گفتن خوش تر است.

جعبه جادویی نیز در این روزها با سریالی مانند «اشک ها و لبخندها» توانسته اتفاق و رخدادی غیر منتظره و نادر را ایجاد کرده و قشر عظیمی از مردم را راضی کند. (البته تلویزیون این روزها در اوج و بهترین وضعیت خودش قرار دارد و به مدد عمل بعضی از کارگردانان و البته جومونگ عزیز با حضورش در دو شب، توانسته مخاطبان تشنه بعد از تعطیلات نوروز را پاسخگو باشد.)

«اشک ها و لبخندها» چنان موج عظیم و تاثیرگذاری بین مردم ایجاد کرده که مطمئنا اگر در نوروز پخش می شد می توانست پربیننده ترین اثر نوروزی در مقابل تولیدات سریالی، مجموعه ها و حتی سینمایی ها باشد، اما عوامل صدا و سیما به عهد خود وفا نکرده و ما را از تقارن این سریال و تعطیلات نوروزی محروم ساخته و پخش آن را به تعویق انداختند. (البته کسی نمی داند که میزان مخاطبان سریال در نوروز بیشتر بود یا در حال حاضر؟)

اما در هر صورت همیشه در هر اتفاقی، خیری نهفته است، زیرا نه تنها که حضورش در بین تصاویر رنگارنگ نوروزی احساس نمی شد، بلکه فقدانش عذاب آورتر بود. (در حال حاضر تمام بینندگان ثانیه شماری کرده و روزهای فرد را به امید رسیدن به روزهای زوج پشت سر می گذارند تا دوباره «اشک ها و لبخندها» را پی گیری کنند. )

«حسن فتحی» این بار نیز توانسته با درایت و درک درستی عمل کرده و طرفداران پر و پا قرصش را مجددا جذب کند. (مطمئنا موفقیت امری اتفاقی و رخدادی ناگهانی نیست) او به خوبی درد مردم جامعه و خسته از مفاهیم تکراری را شناخته و مفهومی متفاوت و در عین حال معمولی را در قالب داستانی پرمحتوا، سنجیده و محکم بیان کرده است، فتحی به خوبی درک کرده که مردم این روزگار کمی احتیاج به خنده و دیدن اتفاقات معمولی و حادثه ساز در متن جامعه را دارند و بدشان نمی آید کسی خصلت های زشت شان را به زبان تصویر و در قالب طنز به آن ها گوشزد کند.

«حسن فتحی» با «اشک ها و لبخندها» سطح طنز و جایگاه واقعی آثار کمدی را گوشزد کرده تا در این گونه از آثار تحولی عظیم ایجاد کند (اگر توجه کنید فتحی با هر سریالی، اثری قابل توجه بر بدنه تولیدات تصویری ایجاد کرده و بابی جدید در این دنیا باز می کند.)

دنیای کمدی و طنز در حالی که با هجو و لوده بازی در هم آمیخته و از جایگاه واقعی اش فاصله گرفته به اشخاصی مانند فتحی و آثاری چون «اشک ها و لبخندها» بسیار احتیاج داشته و تشنه واقعی این گونه تولیدات می باشد.

«حسن فتحی» با استفاده از دیالوگ های شیرین و مثل های اصیل توانسته مفهوم و مضمون هر موقعیت را به بیننده القا کند و با تغییر در نوع گویش و شیوه نگارش شکلی جدید و جذاب به اثر طنزآلود و کمدی اش بدهد. در «اشک ها و لبخندها» علاوه بر استفاده از جملات ادبی از استعاره ها و اشاره ها نیز به رسم ادبیات ایران بهره جسته است.

شکل شعرگونه و با قافیه فیلم نامه و متن دیالوگ ها یکی دیگر از جذابیت هایی می باشد که فتحی با زیرکی تمام آن را لحاظ کرده و باز هم شیوه ای جدید را در آثار تصویری باب کرده است. (به طور کلی او به ادبیات ایران و مثل های ایرانی ارادت خاصی دارد. )

(جالب است بدانید: فتحی تمام این جملات، مثل ها، کلمات و نوع گویش را بر اثر مطالعه زیاد کسب کرده و آموخته است، به گفته خودش در مصاحبه با مجله توقیف شده «هفت» در زمان مطالعه حتما یادداشت برداری کرده و اتفاقات و جملات را ثبت می کند و در لا به لای فیلم هایش از آن ها استفاده می کند.)

یکی دیگر از نکات جالب توجه سریال استفاده ابزاری از کلمات و مفاهیم آن ها می باشد(مثلا نیرنگ: نی رنگ (تعبیر سیمین در فیلم) نه رنگ، رنگ نیست ولی رنگ می کند، فوق العاده شیوا، گویا و قابل درک).

بازی با کلمات امری است که فتحی به خوبی آن را می داند و به کار می گیرد و همین تفاوت باعث شده سریال های فتحی به کلاس های ادبیاتی مانند شود که با طرح معماهای پیچیده اما شیرین ادبی، ذهن بیننده را درگیر می سازد.

به طور کلی اگر پای سریال «اشک ها و لبخندها» بنشینید و بخواهید یادداشت بردارید (به رسم خود فتحی) حرف های جالب، نکات تاثیرگذار و موقعیت های جذاب زیادی برای نوشتن و به خاطر سپردن، می یابید (می توانید امتحان کنید، البته اگر کوتاهی سریال مجالی برای این کار بگذارد. )

مطمئنا اگر «اشک ها و لبخندها» به صورت یک روز در هفته نیز پخش می شد، مخاطبان خود را پیدا می کرد (این همه تعجیل به چه دلیل است، ما نیز همانند شما بی اطلاعیم) شاید این گونه عیشی طولانی تر نصیب مخاطبان و تصاویر زیبای بیشتری شامل حال چشمان بینندگان می شد.

و اما بازیگران و شخصیت پردازی ها: از آنجایی که همیشه بیان کرده ایم بازیگران، ویترین هر اثر تولید شده ای در دنیای مدرن تصویر و به اصطلاح هنر هفتم می باشند، پس بیشترین مسئولیت را بر عهده داشته و موثرترین عامل در موفقیت یک اثر (هر چند که ما بازیگران خوبی نیز داشته ایم که به رغم بدی عوامل فیلم بدترین بازی ها را داشته اند ) به طور کلی موفقیت بدون برجستگی بازیگر امکان ندارد اما در صورت ضعیف بودن گروه و فیلم نامه بهترین بازیگر هم نمی تواند فیلم را از سقوط حتمی نجات دهد.

«حسن فتحی» با زیرکی و دقت نظر خاصی سراغ انتخاب بازیگران رفته و توانسته است در امر به کارگیری بهترین بازیگران موفق عمل کند.

● کاراکترها و شخصیت های فیلم در کنار تحلیل بازیگری

۱ ) حشمت شال فروش: او نمادی از یک شخصیت متزلزل است که تا وقتی همه چیز بر وفق مراد اوست خوب پیش می رود، فردی درست کار و کامل می باشد و به محض برخورد با مشکل و تحولی عظیم دست به هر کاری برای رهایی از مخمصه زده و سعی دارد آن را به هر نحوی برطرف سازد.

شخصیت محوری فیلم که تمام ماجرا سازی ها توسط او صورت می پذیرد و مبدا همه اتفاقات می باشد.

«مهدی هاشمی» را همه با بازی اش در «سلطان و شبان» به خاطر دارند، البته که او دوباره با نقش آفرینی در سریال خوب و جذاب «روزگار قریب» مجددا احیا شد و به دنیای تصویر برگشت، اما بازی اش در این سریال (برای میانسالان و بعضی از جوانان) بیشتر یادآور خاطرات خوش «سلطان و شبان» بوده است.

بیشتر دیالوگ های شعرگونه و با قافیه سریال را از زبان «حشمت شال فروش» می شنویم و هاشمی نیز به خوبی از پس این بدعت نگارشی برآمده و آن را به بینندگان القا کرده است.

۲) شمسی شال فروش: مظهر زورگویی و اقتدار مخرب.

کسی که به شدت بر خانواده سلطه داشته و هیبتی رعب انگیز برای برادر کوچکترش دارد. زنی متفاوت با بیشتر زنان امروزی، که در عین تفاوت به قدری کامل شخصیت پردازی شده و خوب بازی شده که باورپذیر است.

بیشتر مثل ها و شیوه گویش قدیم توسط این کاراکتر القا می شود.

«گوهر خیراندیش» یکی از برجسته ترین بازی هایش را ارائه داده و توانسته از کلیشه ای که این اواخر درگیرش بود (مادر مهربان امروزی) رهایی یابد و یکی از متفاوت ترین نقش های بین زنان سینما را ایفا کند.

زنی از قشر پایین جامعه که به علت جبر روزگار به شخصیتی متفاوت و سلطه جو بدل شده که مطمئنا در غیر این صورت ادامه زندگی در این دنیای مرد سالار (اشاره به روزگار قدیم) برایش امکان پذیر نبوده است. (سخت ترین نقش آفرینی سریال)

۳) نگار شال فروش: شخصیت متجدد و تحصیل کرده خانواده شال فروش، که تمام دعواها و دردسرها به خاطر او اتفاق می افتد.

اینجاست که می توان ادعا کرد یک کارگردان خوب از یک نابازیگر نیز می تواند بهترین بازی را بگیرد (مانند کیارستمی)

«لیلا اوتادی» به مدد فیلم نامه ای کامل و منسجم توانست بهترین بازی را ارائه دهد. مطمئنا او با بازی در این سریال پا روی اولین پله ترقی گذارده و راهی جدید را آغاز کرده است. (امیدواریم قدر عافیت را دانسته و از این پس بهتر و سنجیده تر انتخاب و بازی کند)

۴) شمسی: این شخصیت برآیندی از کاراکترهای منفور تمام آثار ایرانی می باشد که به علت تعدد مشکلات مالی دست به هر عمل و کلاه برداری می زنند.

«شهره لرستانی» حتمی ترین بازیگر این نقش بوده و نمی توان این شخصیت را بدون او در نظر منسجم کرد.

این کاراکتر مظهر و نمادی از مفهوم لغوی «نیرنگ می باشد، فریبا، آب زیرکاهی و دور زدن مصداق های واقعی این شخصیت می باشد، کسی که به هر نحوی سعی در گرفتن ماهی از آب گل آلود دارد و به نوعی همیشه جایی برای احتیاج دوباره دیگران به خودش را می گذارد، چه در حرفه واقعی اش (تامین هنرور)و چه در داستانی که توسط آقای شال فروش را پی در پی محتاج خود می سازد.

۵) بهروز: این کاراکتر نیز معادل کاراکتر نگار در خانوااده شال فروش می باشد و به گونه ای قطب مثبت خانواده زمرد، کسی که همیشه به دنبال نیمه گمشده خود گشته و سعی در پیدا کردن آن دارد.

به گونه ای این بار «برزو ارجمند» به جای حسین یاری در شب دهم، شهاب الدین حسینی در مدار صفر درجه و علی نصیریان در «میوه ممنوعه بار عاطفی و همیشگی سریال های فتحی را به دوش می کشند.

۶) سیمین: دختر خانواده زمرد که از هر لحاظ شبیه مادرش بوده و مثالی حتمی از فرزندان در خدمت والدین می باشد، البته تا وقتی که نیروی هدایت کننده عشق او را از مادرش بی راه نکرده است.

به تعبیری کلید اصلی تمام نیرنگ ها و ماجراها از یک جایی به بعد به دست او می باشد و اوست که سرنوشت ساز اتفاقات می باشد.

او بر خلاف ظاهر ساده و بی ریایی که نشان می دهد، شخصیتی تعیین کننده و فریبکار دارد.

۷) خسرو شال فروش: مظهر لات ها و لومپن های قدیمی که بیشتر ادای مردانگی و شرافت درمی آورند و به خلاف و امور غیر اخلاقی می پرداخته اند.

جماعتی که در بین قشر لوتی های قدیمی، بدل به لات های بی سر و پا شده اند.

البته این کاراکتر دارای قلبی صاف و مهربان نیز می باشد. بازی گر این شخصیت یکی از بازیگران برجسته در عرصه تئاتر می باشد، مطمئنا شما نیز نقش های متفاوت او در «مسافرخانه سعادت» را به خاطر دارید

● و اما نکات کلی سریال «اشک ها و لبخندها»:

۱) متن متفاوت و شعر گونه سریال، که آن را به اثری متفاوت و به دور از کلیشه بدل کرده است.

۲) موقعیت های طنز (طنز هفته) سریال همگی باورپذیر و قابل اعتماد می باشد.

۳) در میان استعاره ها و کنایه های ادبی، انتقادهایی به جا و منطقی شده است که دردهای اجتماع را بررسی می کند.

۴) بیان حکن ها و مثل های ایرانی از زبان کاراکترهای سریال، مثلا در بیان سخنان برجسته«ابوریحان بیرونی» توسط نگار.

۵) سنت ها و آداب گذشته: مثلا پلمب مادرانه را به خاطر دارید که شمسی موی خودش را به قفل در اتاق خسرو گره زد.

۶) انتقادهای شدید به سینما و سینماگران.

۷) تجلیل از افردی چون «علی حاتمی» و دیگر اساطیر سینمای ایران.

۸) شعر و تیتراژ پایانی جذاب و پر محتوا (باید به عرضتان برسانیم خواننده تیتراژ پایانی «مهران زاهدی» است).

۹) پرداختن به نوع گویش قدیمی گذشتگان ایران.(این امر موجب جذب خیلی از مخاطبان دلتنگ گذشته شده است)

۱۰) استفاده ابزاری از کلمات، ادبیات، شعر، مثل و حکمت ها (مطمئن باشید این کار، عملی سخت و مشکل می باشد)

این طور که مشخص است، این سرنوشت محتوم کارهای «حسن فتحی» می باشد، زیرا بیان «اشک ها و لبخندها» نیز مانند «میوه ممنوعه» دچار تغییر شده و ماجرا به گونه ای فاحش عوض شده است. (البته که مطمئنا شما نیز متوجه شتاب زدگی و تغییر در ماجرا در قسمت های اخیر شده اید) قضیه سینما و دعواهای خانوادگی بر سر ارث و میراث مسئله ای است که ناگهان به متن و ماجراهای سریال وارد شده و آن را متحول ساخته است.

امیدواریم همچنان شاهد تولیدات این چنین در عرصه کمدی و طنز باشیم و همچنان نام «حسن فتحی» را در پایان سریال های تلویزیونی ببینیم.