جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

رسانه, تبلیغات و تغذیه


رسانه, تبلیغات و تغذیه

پیشرفت تکنولوژی, افزایش روزافزون کارخانه های مواد غذایی, ایجاد تنوع در بسته بندی و چاپ های دیجیتالی, رقابت و هزاران مورد دیگر سبب شده که خود ما هم در انتخاب مواد غذایی مورد نیاز روزانه سردرگم مانده و از معیارهای نه چندان علمی در انتخاب خرید استفاده کنیم

وقتی بیست سال پیش را به یاد می آورم که با دوچرخه کوچک خود به بقالی سر کوچه می رفتم شاید به تعداد انگشتان دست در آنجا از تنقلات مورد علاقه ام بود. به یاد می آورم بسته های نایلونی چیپس را که بدون نام و نشان بودند و با یک تکه مقوا و منگنه بسته بندی شده بودند یا فقط دو گونه از پفک نمکی به نام های پفک و کامک را به قیمت ۵ ریال می خریدم و مبلغ ۱۰ ریال به اصطلاح جیب خرجی من صرف یک پفک برای خودم و یک کامک برای هم بازی ام بود. حال وقتی شما وارد سوپرمارکت های امروزی می شوید و کالاهای رنگارنگ با بسته بندی های متنوع بزرگ و کوچک و جذاب با تصاویر عامه پسند و کودکانه را مشاهده می کنید مبنای انتخاب برای خرید چیست؟

کودکانمان را مشاهده کنیم وقتی وارد سوپرمارکت می شوند، آیا مبنای خرید آنها صرفاً به کیفیت محصولات برمی گردد؟ وقتی کودکی جلوی تلویزیون می نشیند و مشاهده می کند که با خوردن یک محصول غذایی بال درمی آورد و پرواز می کند یا قوی شده و همه دشمنانش را از بین می برد ذهن آن کودک وقتی وارد مغازه می شود به دنبال چیست؟ وقتی آن محصول جادویی را مشاهده می کند بی دریغ و بدون مکث از والدین خود درخواست می کند که آن را خریداری کرده و آن هم مثل بچه کارتونی تلویزیون بال درآورد و قدرتمند شود.

حال کمی جلوتر می رویم. با پیشرفت تکنولوژی، افزایش روزافزون کارخانه های مواد غذایی، ایجاد تنوع در بسته بندی و چاپ های دیجیتالی، رقابت و هزاران مورد دیگر سبب شده که خود ما هم در انتخاب مواد غذایی مورد نیاز روزانه سردرگم مانده و از معیارهای نه چندان علمی در انتخاب خرید استفاده کنیم. مثال خیلی ساده در این مورد انتخاب سس مایونز است.

وقتی ما به عنوان خریدار یخچال سوپرمارکت را باز می کنیم تنوع این محصول از نظر شکل بسته بندی گرفته تا سایز آن ما را در انتخابمان دچار تردید می کند. سس مایونز بزرگ به اندازه چند برابر نوع کوچک آن ولی قیمت مناسب تر. شاید تصور بر این باشد که خرید یک سس مایونز بزرگ به صرفه باشد ولی آیا در آن لحظه به فکر هستیم که وقتی در این محصول باز می شود یک مدت زمان محدودی برای استفاده آن وجود دارد یا باید در آن مدت زمان همه آن مورد استفاده قرار گیرد یا بایستی دور ریخته شود.

شاید در تبلیغ یک سس مایونز بزرگ به قیمت مناسب آن نسبت به نوع کوچک آن بسیار تاکید شود ولی آیا به فرهنگ مصرف آن در خصوص انرژی بسیار بالا و اسراف در صورت عدم مصرف هم اشاره ای می شود؛ آنچه در این مقوله لازم به توضیح است انتظار فرهنگ سازی مصرف مواد غذایی در بحث تبلیغات رسانه ای است. و آنچه بایستی همیشه مدنظر باشد این است که کارخانه های کوچک تولید مواد غذایی سالم همچون تخم مرغ به علت سرمایه کم نبایستی فدای تولیدکننده های بزرگ تنقلاتی باشند که مصرف بیش از حد آنها سلامتی انسان را به خطر بیندازد و با بضاعت کم در بحث تبلیغات به بوته فراموشی سپرده شوند.

به یاد دارم چند وقت پیش یکی از مدیران شبکه های تلویزیونی ماهواره ای نزد بنده آمده و از من دعوت کرد که به مدت ۳ ماه هر روز یک برنامه ۱۵ دقیقه ای در مورد تغذیه و نقش آن در سلامت جامعه داشته باشم بنده هم پذیرفتم که این وظیفه را انجام دهم.

ایشان قراردادی ارائه کردند که طی آن بنده برای هر جلسه مبلغ سیصد هزار تومان و در کل حدود بیست و هفت میلیون تومان به آن شبکه بپردازم،، ذکر این نکته جالب است که در همین شبکه ها افرادی پزشک نما مدت های طولانی در خصوص ارائه محصولات غذایی و دارویی برای سلامتی جامعه صحبت می کنند و متاسفانه از مواردی صحبت می کنند که نه تنها من بلکه هیچ کدام از اساتید علمی کشور عزیزمان تایید این محصولات اعم از غذایی یا دارویی را نمی کنند و در هیچ کتابی از کتب مرجع تغذیه سطری از اینها و نامی از این مواد نیامده است.

بارها و بارها مشاهده کردم که مراجعان من از این محصولات خریداری کردند و تنها معیار برای انتخاب و خرید آنها تبلیغات رسانه ای بوده است و خودشان اذعان داشته اند که این مواد در بهبود وضعیت آنها هیچ تاثیری نداشته است و صرفاً با توجه به قدرت بالای رسانه ای چون تلویزیون دست به این انتخاب زده اند.

در یک مقاله ای می خواندم وقتی کودکی در اروپا به دنیا می آید هنگام ترخیص مادر و کودک از بیمارستان یک دفترچه راهنما به آنها ارائه می شود که طی آن توصیه شده است برای کودک خود ۳ پودر سفید را منع کنید:

۱) نمک،

۲) شکر،

۳) مواد مخدر پودری.

حال توجه کنیم که تبلیغات رسانه ای در مورد ۲ گروه اول ذکر شده تا چه حد در سلامت جامعه ما رعایت می شود. هدف حذف تبلیغات موارد مذکور نیست بلکه ارائه فرهنگ مناسب برای مصرف است که شاید یکی از وظایف همه رسانه های عمومی و خصوصی باشد.

آنچه وظیفه می دانم توصیه کنم این است که در کنار این تبلیغات رنگارنگ و مهاجم استفاده از اساتیدی که سال ها عمر خود را در جهت سلامت هم نوعان خود صرف کردند بسیار ضروری به نظر می رسد. این مقوله در رسانه های مطبوعاتی بسیار پررنگ تر از رادیو و تلویزیون است و شاید در مورد ارتقای سلامت جامعه دو رسانه اخیر که رسانه های ملی و بسیار پرطرفدار هستند بیشتر بایستی توجه داشته باشند چرا که جای خالی آن نبایستی با اطلاع رسانی غیرعلمی شبکه های بدون مجوز علمی پر شود که در این صورت جان و مال بسیاری از افراد جامعه به خطر می افتد.

از طرف دیگر نقش رسانه ها در بیان استانداردهای جهانی هم بسیار موثر است، به طور مثال استانداردهایی همچون ایزو ۹۰۰۰ در کیفیت مواد غذایی یا دارویی نقش صددرصد ندارند و آنچه وظایف این سازمان های استانداردسازی است کنترل فرآیند تولید از نظر مستندسازی در قالب طرح هایی برای ارتقای پروسه تولید است که کیفیت محصولات یکی از اجزای نه چندان بزرگ این روند است.

معیار استاندارد ایزو در تایید تبلیغات ممکن است سبب شود کارگاه های کوچک تولیدی نتوانند مجوزهای لازم را بگیرند و در این صورت راه برای پیشرفت فرآیند تولیدشان به علت فروش کم در نتیجه تبلیغات ضعیف و کاهش نقدینگی بسته شود به طوری که در سوپرمارکت ها مقدار و تنوع بسته بندی موادی چون کشمش، پسته، بادام و ... بسیار کمتر است و جای آنها در گوشه فراموش شده این مغازه ها است.امید است با قانونمندتر کردن تبلیغات رسانه ای در خصوص مواردی که سلامت جامعه وابسته به آنهاست افزایش برنامه سازی در خصوص ارتقای فرهنگ تغذیه راه برای جامعه ای سالم هموارتر شود.