سه شنبه, ۲ مرداد, ۱۴۰۳ / 23 July, 2024
مجله ویستا

قانون گرایی و قانون پذیری معاونت سینمایی


قانون گرایی و قانون پذیری معاونت سینمایی

شاید بهترین روش ممکن برای بیرون کشیدن دست های پشت پرده تعطیلی خانه سینما و در ادامه مشخص شدن عیار قانون گرایی و قانون پذیری معاونت سینمایی ارشاد همین رویکرد مدارا و قانون گرایی مدیران و مسئولان خانه سینمای ایران باشد

شاید بهترین روش ممکن برای بیرون کشیدن دست‌های پشت پرده تعطیلی خانه سینما و در ادامه مشخص شدن عیار قانون گرایی و قانون پذیری معاونت سینمایی ارشاد همین رویکرد مدارا و قانون گرایی مدیران و مسئولان خانه سینمای ایران باشد. خواسته یا ناخواسته معاونت سینمایی ارشاد و البته وزیر ارشاد به عنوان منادیان اصلی طرح انحلال خانه سینما در بزنگاهی اساسی قرار گرفته اند،بزنگاهی که عیار قانون‌گرایی و البته در مقیاسی عجیب ترچگونگی ارتباطشان با هوچی گران و معترضان نه چندان قایل به قانون را مشخص می کند.وزارت ارشاد و به طور خاص تر و به بیان واضح ترجریانی با مدیریت جواد شمقدری و علیرضا سجادپور از بدو حضورشان در راس مدیرت دولتی سینما به هر روشی دست زدند تا خانه سینما را زیر لوای مدیریت و منویات فکری خودشان درآورند و به ظن خودشان این نهاد را با مدل فکری منتسب به هیات اسلامی هنرمندان همراه و همسو کنند.

در این مسیر ازهیچ نوع کارشکنی و سنگ اندازی در اداره خانه سینما و حتی نحوه عملکرد مدیران منتخب آن دریغ نکردند و حتی در ادامه از پرداخت بودجه مصوب دولت به این نهاد سینمایی به بهانه های مختلف طفره رفتند تا نفرات مورد نظر خودشان را در مسند مدیریت خانه سینما به عنوان خانه صنوف بیست و چندگانه سینمایی بنشانند و درادامه همراهی این نهاد با معاونت سینمایی را به چشم ببینند. تمام این گیر و گرفت ها برمبنای اختلاف درنوع نگاه به سینما ونحوه اداره و پیشبرد آن بود.از یک سو معاونت سینمایی مدلی فکری را دنبال می کرد و سعی درهمراه کردن تمام سینما با آن داشت و دارد که ماحصلش سینماهای خالی ازتماشاگر امروز وجشنواره به شدت سطحی و روبه زوال رفته ولبریز ازفیلم‌های سفارشی سال گذشته بوده و دورافتادن سینما ازمخاطبی که به هیچ عنوان سینمای دستوری را برنمی تابد را به دنبال داشته است.

ازسوی دیگرخانه سینمایی است که با نگاهی کاملا واقع گرا و البته تکثرگرایانه سال‌های سال پیکر نحیف سینمای به شدت وابسته به دولت را تنها و تنها با نیروی عشق و علاقه فعالان سینمایی و با تکیه برخواست مخاطب با الهام از واقعیتی تحت عنوان سیما – صنعت سرپا نگه داشته است. نکته تامل برانگیز این است که نوع نگاه صرفا سینمایی و نه ایدئولوژی زده خانه سینما بود که باعث شد سال‌های سال منادیان انحلال خانه سینما در دل همین نهاد صنفی به فعالیت مشغول باشند و حتی بتوانند مدل فکری خاص خودشان را هم در این بستر دنبال کنند. سر آخر اما گروه فکری حاکم برمعاونت سینمایی قاعده بازی را تغییر دادند و تصمیم به تعطیلی جبری خانه سینما برپایه قدرت دولتی معاونت سینمایی گرفتند.پیگیری خانه سینما اما پس از وقفه ای چهارماهه به ابطال این حکم غیرقانونی از سوی دیوان عدالت اداری انجامید.پس چنگ انداختن به قانون هم مدل فکری حاکم بر معاونت سینمایی را به جایی نرساند. در ادامه همین روند بود که گروهی از معترضان با هوچی گری و تجمع مقابل خانه سینما و دیوار نویسی مقابل خانه سینما به شیوه خاص خودشان اعلام کردند که از نظر آنها خانه سینما تعطیل است.

حرکتی که سراپا بی قانونی را فریاد می زند و هیچ قاعده و روش متمدنانه ای را برنمی تابد و تنها و تنها با نگاه به شدت دگم، خودخواهانه و خالی از فکر و ایده و بی ارتباط با آداب گفت و شنود همخوانی دارد گاهی که به دور از کارکردهای احتمالی قانون برای اداره اجتماع در دوره حاضر با شیوه ای نه چندان مرتبط با تمدن و شیوه های انسانی زندگی امروزی با پنهان شدن پشت برخی مفاهیم و نام ها برخی اهداف غیر مرتبط با ذات سینما را دنبال می کنند.

دراین بزنگاه مهم و حیاتی به طرزغیرقابل انکاری توپ در زمین وزارت ارشاد و معاونت سینمایی است .درشرایطی که دیوان عدالت اداری با تکیه برقانونی که قطعا مدیران وزارت ارشاد به عنوان یکی از بازوهای قوه مجری قانون به شدت به آن قائلند رای بر ابطال حکم انحلال خانه سینما داده است مدیران ارشاد باید مشخص کنند که با چه برهان و دلیلی این وقفه چهارماهه را در اداره‌خانه سینما ایجاد کرده اند و چگونه می‌توانند توضیح قانع کننده‌ای در مورد آسیب‌ها و مشکلاتی که در پی این وقفه گریبان سینمای ایران را گرفته جواب گو باشند و مشخص کنند کدام مدیر یا گروه مشاوران باعث این اشتباه بزرگ از سوی وزیر ارشاد شده اند تا درمقابل چشم مخاطبان سیمای سراسری از انحلالی غیر قانونی سخن بگویند.

از سوی دیگربه نظر می رسد یکی دیگر ازمسایل پیش روی وزارت ارشاد اعلان نزدیکی یا برائت این بخش ازمدیریت فرهنگی و مشخصا معاونت سینمایی با نحله فکری که تجمع کوچک مقابل خانه سینما را ترتیب دادند و دم از قانون خودشان زدند، باشد. به نظر می رسد مدیران ارشاد می بایست به صورتی شفاف مشخص کنند که چگونه می خواهند همراهی و همسویی شان با رای قانونی دیوان عدالت اداری و انجام وظایف قانونیشان درقبال خانه سینما را پی بگیرند. قطعا هیچ عقل سلیمی انتظار ندارد وزارت فرهنگ و معاونت سینمایی که اصلی ترین دستاویزشان برای انحلال خانه سینما را انحراف این نهاد صنفی از اساسنامه و قانون عنوان کرده بودند اقدامات خلاف قانون و همسو با مدل فکری نه چندان ناآشنا برای جامعه ایرانی که اقدامات فراقانونی را حق خودشان می‌دانند را محکوم نکند.

نویسنده : محمدرضا مقدسیان