سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

كجراهه پوپولیسم


كجراهه پوپولیسم

آغازی بر نگرخواهی باشگاه روشنفکران با موضوع «پوپولیسم»

سیاستمداران ایرانی به‌رغم تفاوت‌ها و اختلاف‌ها، همگی در عمل ساكنان یك اردوگاه‌اند و این اردوگاه را نامی به جز «پوپولیسم» نیست. بلی، این فقط محمود احمدی‌نژاد نیست كه تنور پوپولیسم را داغ می‌كند و به رسم لویی بناپارت به شهرها و ایالات می‌رود تا با مردم به گفت‌وگو بنشیند و موج‌سواری را مترادف با توده‌سواری می‌پندارد كه اصلاح‌طلبان ما نیز چنین بودند، آنچنان كه چند سالی پس از دوم خرداد، این، سعید حجاریان بود كه به دوستان حزبی می‌گفت: «ما در سال ۷۶ از پوپولیسم استفاده كردیم و این استفاده، منافعی نیز برای ما داشت، اما اكنون باید از آن فاصله بگیریم.»

شاید حجاریان پیش‌بینی می‌كرد كه سوار شدن بر موج پوپولیسم، ما را یكبار به خشكی می‌رساند و یكبار به قعر دریا فرو می‌برد كه اینچنین، دوستان را به تامل فرامی‌خواند. اصلاح‌طلبان اما از سال ۷۶ به بعد فاصله خود را از پوپولیسم حفظ نكردند و اینچنین بود كه در تیرماه ۱۳۸۴، خود، مقهور پوپولیسم شدند كه اسب پوپولیسم یك بار سربالا رفته بود و اكنون نوبت به سر پایینی رسیده بود؛ كه موج پوپولیسم یك بار آدمی را روی دست‌ها می‌برد و بار دیگر زیر پاها جای می‌گذارد.

كافی است كه سری به فرانسه بزنیم و با مارشال پتن به گفت‌وگو بنشینیم تا او به تجربه خود، از این زیر و بالا برای ما سخن بگوید. ما اما فرزندان بازیگوش تاریخ بودیم و گویی سیاست‌ورزی از آنجایی كه با حفظ قدرت و وضع موجود در پیوند است، راهی به تاریخ‌خوانی و تجربه‌اندوزی ندارد.

درس‌ها را نگرفتیم و آنچه نباید اتفاق افتاد. محمود احمدی‌نژاد، صاعقه‌ای نبود كه از آسمان سیاست به زمین آمده باشد. او اگرچه از بالاـ از آسمان ـ آمده بود اما این، زمین بایر سیاست در ایران بود كه پذیرای او شد؛ بایر بود چون اصلاح‌طلبان وظیفه شخم‌زدن بر آن را داشتند اما شخمی نزدند.

اصلاح‌طلبان چه بسیار كه از اصلاح‌طلبی خود سخن گفتند و اما در كار شعار فروماندند كه موج پوپولیسم آنگاهی می‌خوابید و اصلاحات آن زمانی جان می‌گرفت كه نهادها پا بگیرند و احزاب رشد كنند. این اتفاق اما نیفتاد و بدین‌ترتیب توده‌ها همچنان سرگردان ماندند و آیا این توده‌های سرگردان را بادی كافی نبود برای این سوی یا آن سوی رفتن؟ و آیا محمود احمدی‌نژاد، بادی نبود كه رای‌های سرگردان را به سوی خود كشید؟

▪ سخنی با اصلاح‌طلبان:

اصلاح‌طلبی را گریزی از فاصله‌جویی با پوپولیسم نیست. این نه یك توصیه اخلاقی كه یك توصیه سیاسی است. برای آنكه سیاستمردان دوست، اگر یكبار دیگر سوار بر اسب شدند، باری و روزی دیگر، از اسب و اصل با هم نیفتند. می‌بینیم كه در سوم تیر شكست می‌خوریم و باز ره افسانه می‌زنیم و می‌گوییم چرا به دنبال روشنفكران رفتیم و باید به دنبال توده‌های جنوب‌شهری می‌رفتیم.

این سخنان نه از جنس اصلاح‌طلبی كه از جنس حساب و كتاب است و از قضا در حساب و كتاب نیزنه استوار بر علم و منطق كه مبتنی بر احساس است. عباس عبدی به درستی زمانی گفته بود كه سیاست سه فصل دارد: فصل «داشت»، فصل «كاشت» و فصل «برداشت».

به واقع اما زمین اصلاح‌طلبی در نبود احزاب و تشكل‌های استوار آنچنان بایر بود كه نهال پوپولیسم در شمایل محمود احمدی‌نژاد، از خاك بیرون آید. باید می‌كاشتیم و نكاشته بودیم، پس چه جای غافلگیر شدن از سوم تیر. اكنون اما زمان آن است كه اصلاح‌طلبی ما حساب خود را از حساب پوپولیسم جدا كند. خواه این پند را گوش شنوایی باشد و خواه نباشد.

▪ سخنی با اصولگرایان نوظهور:

بی‌شك محمود احمدی‌نژاد از پوپولیست‌ترین سیاستمردان معاصر ایرانی است؛ همچنان كه چندی پیش نیز گفته بود كه اگر عده‌ای مرا پوپولیست می‌خوانند، مرا افتخاری است در چنین نامیده شدن. او از قضای روزگار، همتایان خود را نیز یافته است و برای دیدار با آنها به آن سوی جهان – آمریكای لاتین – هم می‌رود.

و چه خوشحال می‌شود زمانی كه هوگوچاوس پوپولیست، اتحاد پوپولیست‌ها را به یك گروه اركستر تشبیه می‌كند و این گروه را متشكل از خودش، مورالس، اورتگا و احمدی‌نژاد می‌خواند. احمدی‌نژاد، وعده‌های بزرگ می‌دهد، از نان و پنیر خوردن خود سخن می‌گوید، مدیران خود را یك‌شبه از كار بركنار می‌كند و همچون مردم عادی لباس می‌پوشد و رفتار می‌كند.

مهم نیست كه در این منش، گاهی از روی دست همتایان خود در آمریكای لاتین نیز نسخه‌ای می‌نویسد كه آنها نیز چنین می‌كنند و محمود احمدی‌نژاد را در سفر به كشورشان به محله‌های فقیرنشین می‌برند. پوپولیست‌ها بدین‌ترتیب متحد می‌شوند و نمایش عوامگرایی خود را در یك اركستر ـ آنچنان كه چاوس هم می‌گوید ـ به تصویر می‌كشند؛ اما این نمایش، اپیزود دومی هم دارد.

پوپولیسم هم‌دیوار عبور از اخلاق است كه به هر حال این نمایش، نسبتی نیز با تظاهر دارد و در مسیر تظاهر، از جاده اخلاق خارج باید شد. بدین‌ترتیب هرچه در مسیر پوپولیسم، بر سرعت خود بیفزاییم، بر فاصله خود با اخلاق نیز خواهیم افزود و در این‌صورت نتیجه كار مشخص خواهد بود. پوپولیست‌ترین سیاستمداران، به تاسف‌بارترین شكل ممكن مقهور پوپولیسم خواهد شد. كمی صبر باید كرد.

رضا خجسته‌رحیمی