جمعه, ۱۵ تیر, ۱۴۰۳ / 5 July, 2024
مجله ویستا

مروری بر Phytoremidation ترمیم گیاهی در مقابل فلزات سنگین و استفاده از فراورده های جانبی آنها


مروری بر Phytoremidation ترمیم گیاهی در مقابل فلزات سنگین و استفاده از فراورده های جانبی آنها

فلزات سنگین فلزاتی هستند که دارای چگالی بالاتر از ۵ گرم بر سانتیمتر مکعب باشد این تعریف از نقطه نظر بیولوژیکی بسیار سودمند است زیرا تعداد زیادی از عناصر موجود در طبیعت را شامل می گردد ولی تنها تعداد اندکی از این عناصر در شرایط فیزیولوژیکی, بصورت محلول یافت می شوند و بنابراین ممکن است برای سلولهای زنده قابل دسترسی باشند

فلزات سنگین فلزاتی هستند که دارای چگالی بالاتر از ۵ گرم بر سانتیمتر مکعب باشد. این تعریف از نقطه نظر بیولوژیکی بسیار سودمند است زیرا تعداد زیادی از عناصر موجود در طبیعت را شامل می گردد ولی تنها تعداد اندکی از این عناصر در شرایط فیزیولوژیکی، بصورت محلول یافت می شوند و بنابراین ممکن است برای سلولهای زنده قابل دسترسی باشند. در میان آنها عناصری وجود دارد که بعنوان ریز مغذی یا عناصر کمیاب (Fe, Mo, Mn, Zn, Ni, Cu, V, Co, W, Cr) برای متابولیسم گیاهی با اهمیت هستند و عناصری نیز وجود دارد که وقتی مقدار آنها در محیط رشد گیاه زیادتر از حد نرمال باشد، برای گیاهان مسمومیت زا هستند. عناصر دیگری نیز که نقش بیولوژیکی ناشناخته و خاصیت مسمومیت زایی بالایی برای گیاهان دارند (As, Hg, Ag, Sb, Cd, Pb, and U)، وجود دارد. بجز محیطهای طبیعی استثنایی، در حال حاضر به اثرات مخرب رهاسازی فلزات سنگین در طبیعت توجه زیادی می شود. منابع این فلزات عبارتست از :

ترافیک شهری، دورریزهای خانگی و پسابهای صنعتی، دفع غبار حاصل از کارخانجات، آئروسولها و خاکستر حاصل از صنایع فرآوری کننده فلزات که منجر به آلودگی نواحی مختلف شده است.

در مزارع کشاورزی، آلودگی فلزات سنگین بخاطر تیمار خاک با پسابهای آلوده و استفاده بی رویه کودهای فسفاته حاوی کادمیم (Cd)، یک مساله فزاینده می باشد. دوام بلند مدت بیولوژیکی و باقی ماندن در خاک، سبب انباشته شدن این فلزات در زنجیره غذایی و در نتیجه تأثیرات منفی بالقوه برای سلامتی انسان می گردد. میزان دسترسی به این فلزات بستگی به نوع گیاه و میزان مورد نیاز آنها بعنوان ریز مغذی و قابلیت گیاهان برای تنظیم کارآمد متابولیسم آنها از طریق ترشح اسیدهای آلی یا پروتونها به محیط ریشه دارد. علاوه بر آن، خصوصیات خاک بر میزان تحرک آنها و بنابراین تنظیم میزان آزادسازی آنها در محلول خاک موثر است. توانایی گیاهان برای جذب فلزات از خاک، استفاده داخلی از آنها و مکانیزمهای رفع مسمومیت سلولی، حوزه های تحقیقاتی هستند که اخیراً با اقبال روزافزونی مواجه شده اند.

● انواع آلودگیهای محیطی :

امروزه به دلیل توزیع مواد زائد خانگی، صنعتی و کشاورزی توسط انسان، محیط زیست درحال آلوده شدن می باشد. این آلودگی ها شامل مواد آلی و معدنی می باشند.

اصلی ترین ترکیب آلودگی های معدنی، فلزات سنگین از جمله مس ، روی ، آهن و کادمیم می باشد. آلودگیهای معدنی درمقایسه با آلودگیهای آلی مشکلات زیادتری ایجادمی کنند چراکه میکروارگانیسمها می توانند مواد آلی را تجزیه و از بین ببرند و این درحالی است که مواد معدنی را نمی توانند چون فلزات نیاز به برداشت وجذب فیزیکی و یا غیر متحرک سازی دارند.

اگر چه بسیاری ازفلزات برای گیاهان لازم و ضروری می باشند اما غلظتهای بالای این فلزات برای گیاهان سمی می باشند زیرا باعث ایجاد تنش اکسیداتیو (Oxidative Stress) در گیاه می شوند واز اثرات زیان بار این تنش در گیاهان تولید رادیکالهای آزاد می شوند. درغلظتهای بالای فلزات، جانشینی با فلزات ضروری رخ می دهد و از آنجائیکه فلزات ضروری در تشکیل رنگیزه ها و آنزیم ها نقش مهمی دارند بنابراین تشکیل رنگیزه ها دچار اختلال می شود و از این رو عناصر موجود در خاک را برای رشد گیاه نامناسب ساخته و تنوع زیستی را از بین می برد. برای مثال فلز کادمیم از سمی ترین عناصر برای گیاهان می باشد و نقش زیستی ندارد. این فلز عمدتاً ازطریق فرایندهای صنعتی وکودهای فسفاته وارد محیط زیست وزنجیره غذایی می شود. این فلز برای گیاهان سمی بوده و به راحتی از ریشه جذب گیاه شده و با تشکیل کمپلکس های پیچیده با ترکیبات آلی مانند پروتئین ها از فعالیت ضروری سلولها جلوگیری می کند. کادمیم با افزایش پراکسیداسیون لیپیدها و تولید گونه های فعال اکسیژن زوال غشاء را فراهم می کند. از آنجائیکه این فلز دارای دو بار مثبت بوده (دوظرفیتی) و با عناصری مانند منیزیم(Mg++) موجود در کلروفیل و یا با یون آهن(Fe++) که دو ظرفیتی اند رقابت کرده وجایگزین آنها شده وملکول کلروفیل موجود در گیاه بدین صورت ازبین می رود. بنابراین فتوسنتز به کادمیم بسیار حساس می باشد.

غلظتهای بالای فلزات ضروری مانند مس و روی نیز به گیاه آسیب می رساند. فلز مس با ممانعت از جذب سایر عناصر مانند کلسیم، آهن و پتاسیم که جزء عناصر ضروری گیاه هستند، از رشد گیاه می کاهد.

● تکنیکهای برطرف کننده آلودگی فلزات سنگین

آلودگی عناصر موجود در خاک بوسیله تکنیکهای شیمیایی ، فیزیکی و بیولوژیکی برطرف می شود این تکنیکها به دو دسته تقسیم می شوند :

۱) روشهای خارج از محل (ex-situ) : این روش نیاز به برداشت خاک های آلوده برای تیمار در محل و یا خارج از محل و برگرداندن خاک تیمار شده به محل اصلی می باشد. روشهای خارج از محل که برای ترمیم خاک آلوده استفاده می شوند را بسته به حفاری ، سم زدایی و یا رفع آلودگی از طریق روشهای فیزیکی و شیمیایی انجام می دهند. در نتیجه این عمل مواد آلوده کننده دستخوش تغییراتی نظیر تثبیت ، جامد شدن ، غیرمتحرک شدن ، خاکستر شدن و تخریب می شوند.

۲) روشهای در محل (In-Situ) : در این روش ترمیم خاک بدون حفاری محل آلوده انجام می شود. تکنولوژی ترمیم خاک های آلوده توسط این روش تخریب یاتغییر شکل مواد آلوده کننده ، غیرمتحرک سازی برای کاهش تنش زیستی و جداسازی آلوده کننده ها از توده خاک می باشد.

تکنیک های در محل در مقایسه با تکنیک های خارج از محل بواسطه هزینه پائین و کاهش اثرات بر اکوسیستم مناسب ترهستند. کاهش محتوای فلزات سنگین تا سطوح ایمنی ازطریق وارد کردن خاک های تمیز و مخلوط کردن آن با خاک های آلوده یک روش مدیریتی در محل می باشد. غیرمتحرک سازی مواد آلوده کننده معدنی می تواند بعنوان یک روش ترمیم خاکهای آلوده از فلزات سنگین بکار گرفته شود. این عمل با ایجاد و کمپلکس های مواد آلوده کننده و یا از طریق افزایش PH خاک، با افزودن آهک انجام می شود.

تکنولوژی ترمیم زیستی (Bioremediation) بر اساس کاربرد گیاه که در مجموع ترمیم گیاهی (Phytoremediation) نامیده می شود به کاربرد گیاهان سبز برای تیمار در محل خاک ها و آب های زیرزمینی آلوده اطلاق می شود. اعتقاد به کاربرد گیاهان تجمع کننده فلزات برای برداشت فلزات سنگین ابتدا در سال ۱۹۸۳ عنوان گردید اما در حقیقت این مفهوم در حدود ۳۰۰ سال گذشته بکار گرفته می شد. این تکنولوژی برای مواد آلوده کننده آلی و معدنی موجود در خاک، آب و هوا بکار برده می شود. تکنیک های فوق تمام فعالیت های بیولوژیکی از جمله باکتریهای تثبیت کننده نیتروژن، میکوریز ها و قارچ ها موجود در خاک را از بین می برند و زمین های کشاورزی را برای رشد محصولات نامناسب می سازند.

● Phytoremediation به روشهای گوناگون انجام می گیرد:

۱) Rhizofilteration : گیاهان بمنظور جذب، تغلیظ و رسوب مواد آلوده کننده آنها را توسط ریشه هایشان از چرخه انتقال خارج کرده و تجمع می دهند این عمل برای فلزاتی چون کادمیوم، مس، کروم، سرب و روی صورت می گیرد.

۲) Phytostabilization : این روش وابسته به توانایی ریشه برای دور ساختن و کاهش قابلیت دسترسی زیستی مواد آلوده کننده در خاک می باشد. این روش از بصورت جذب، رسوب، ایجاد کمپلکس و یا کاهش تعادل فلزی انجام می گیرد.

هدف اولیه گیاهان کاهش مقدار آب تراوش شده از طریق ماتریکس خاک است که ممکن است منجر به تشکیل تراوشات خطرناک شودبنابراین ازفرسایش خاک وتوزیع مواد سمی به سایر نواحی جلوگیری می شود.

۳) Phytoextraction : این روش بهترین رویکرد برای برداشت مواد آلوده کننده از خاک و جداسازی آن بدون تخریب ساختمان وحاصلخیزی خاک می باشد. این روش به Phytoaccumulation نیز معروف می باشد. دو استراتژی اصلی این روش شامل موارد زیر می باشد:

الف) Phytoextraction با کمک کلات یا Phytoextraction القاء شده، در این روش کلات های مصنوعی برای افزایش تحرک و جذب مواد آلوده کننده اضافه می شود.

ب) Phytoextraction متمادی و پیوسته، در این روش برداشت فلزات وابسته به توانایی طبیعی گیاه برای ترمیم می باشد.

کشت گونه های گیاهی که توانایی تجمع غلظت های بالای فلزات رادارند ( Hyperacuumulatetorها ) به پیشرفت این تکنولوژی کمک می کند. برای تسهیل این تکنولوژی، گیاهان بایدغلظت های بالا از فلزات سنگین را توسط ریشه هایشان استخراج کنند و این فلزات را به بیومس(زیتوده) انتقال دهند و مقدار بالایی از بیومس تولید کنند. فلزات سنگین استخراج شده ممکن است ازبیومس گیاه آلوده شده مجدداً وارد چرخه شود.

۴) Phytovolatilizatio : این روش شامل کاربرد گیاهان برای جذب آلودگی ها از خاک، تغییر شکل آنها به فرم فرار و وارد کردن آنها به اتمسفر می باشد. این روش در ابتدا برای برداشت جیوه بکار رفت. در این روش جیوه یونی به شکل جیوه فلزی که سمیت کمتری دارد تبدیل می شود. اشکال این روش این است که جیوه رها شده به اتمسفر مجدداً بوسیله بارندگی وارد چرخه اکوسیستم می شود.

۵) Phytodegradation : این روش شامل شکست مولکولهای آلی جذب شده توسط گیاه به مولکولهای ساده تر می باشد. گیاهان دارای آنزیم های بی نظیردی مالوژناز، اکسیژناز ها و ردوکتازها هستند که می توانند فرایند شکست و تبدیل را انجام دهند.

- Rhizodegradation در واقع شکست مولکولهای آلی درخاک ازطریق فعالیتهای میکروبی ریزوسفر می باشد و فرایند کندتری نسبت به Phytodegradation است. فلزات سنگین اغلب به شکل یونی، کمپلکس و کلات های آلی غیره یونیزه می باشند. حلالیت این فلزات در خاک توسط PH ، مقدار فلز، ظرفیت تبادل کاتیونی، محتوای کربن آلی، وضعیت اکسیداسیون ترکیبات معدنی و پتانسیل ردوکس سیستم کنترل می شود. با افزایش PHحلالیت کاتیون های فلزی کاهش می یابد. تحت شرایطی PH قلیایی و نزدیک خنثی که در اغلب خاک ها دیده می شود. فلزات کاتیونی به شدت به بخش دسی جذب سطحی شده و می تواند بوسیله اکسیدهای آبدار آهن، آلومنیوم یا منگنز موجود در خاک جذب سطحی شود.

● مزایا و معایب استفاده از Phytoremidation:

الف ) معایب :

۱) محدود به سایت های آلوده باعمق کم می باشد.

۲) زمان بر بودن آن (چندین سال طول می کشد تا یک سایت آلوده اصلاح شود).

۳) محدود به سایت ها با آلودگی پائین می باشد.

۴) بیومس گیاهان تجمع کننده فلزات جزمواد زائد خطرناک به حساب می آیند و از این رو باید برای از بین بردن آنها توجه کرد.

۵) شرایط آب وهوایی فاکتور محدودکننده می باشد.

۶) مصرف و استفاده از بیومس گیاهی آلوده شده خطرناک است.

ب) مزایا :

۱) برای ترکیبات آلی ومعدنی متنوع قابل کاربرد است.

۲) کاربرد های In-situ مقدار تخریب خاک را درمقایسه با روش های معمولی کاهش می دهد.

۳) کاربرد های In-situ گسترش آلودگی از طریق آب وهوا را کاهش می دهد.

۴) نیاز به تجهیزات گران قیمت و افراد متخصص ندارد.

۵) درحجم وسیع انرژی پتانسیل ذخیره شده می تواند برای ایجاد انرژی حرارتی استفاده شود.

● پاسخ گیاهان به تنش فلزات سنگین

گیاهان با سه استراتژی برای رشد در خاکهای آلوده به فلزات بکار می برند:

۱) خارج کنندگان فلز(Metal excluder) : این گیاهان از ورود فلزات به بخش های هوایی جلوگیری می کنندویا غلظت فلزی ثابت و پائین را در گستره وسیعی از غلظتهای فلزی درخاک حفظ می کنند. اینها معمولاً فلز را در ریشه هایشان محدود می کنند. این گیاهان ممکن است از طریق تغییر در نفوذپذیری غشاهایشان، ظرفیت اتصال فلزات به دیواره سلولی و یا ترشح ترکیبات کلاته کننده این عمل را انجام دهند.

۲) معرف های فلزی( Metal indicator): گونه هایی که به صورت فعال فلزات را در بافت های هوایی تجمع می کنند و عموماً منعکس کننده سطح فلزات در خاک هستند. این گیاهان غلظت های موجود از فلزات را بوسیله تولید ترکیبات درون سلولی متصل شونده به فلزات (کلاتورها) ویا تغییر کده بندی فلزات و ذخیره سازی فلزات در بخشهای غیرحساس(واکوئل) تحمل می کنند.

۳) گونه های گیاهی تجمع کننده فلزات : این گیاهان می توانند فلزات را در بخشهای هوایی خود تا سطوح بالاتر ار آنچه که در خاک وجود دارد در خودشان تغلیظ کنند. این گیاهان سطوح بالای مواد آلوده کننده را جذب کرده و آنرا در ریشه ها ، ساقه ها و یابرگهاتغلیظ می کنند. تقریباً ۴۰۰ گونه گیاهی از ۲۲ خانواده شناسایی شده اند که از این روش استفاده می کنند. خانواده Brassicacea بیشترین تعداد از این نوع گیاهان می باشند که شامل ۸۷ گونه از ۱۱ جنس می باشد.

▪ برخی از مسائل موجب شده است که Phytoremediation بصورت یک چالش دربیاید بعنوان مثال :

۱) تخریب و انهدام مواد گیاهی آلوده : بعد از هر کاشت ، گیاهان آن منطقه برداشت می شوند که موجب تجمع مقدارزیادی بیومس خطرناک می شود. این بیومس باید بطریق ذخیره یا منهدم شود که خطری برای محیط زیست نداشته باشد.

۲) برداشتن این حجم عظیم بیومس تولید شده نوعی معظل بشمار می رود که باید کاهش داده شود. درصد مواد آلی که در بیومس جمع می شوند از یک گونه به گونه دیگر متفاوت است.

تولید کمپوست و فشرده سازی روشی است که توسط برخی از محققین پیشنهاد شده است. اما آزمون های شستشو (Leaching) مواد کمپوست شده نشان داد که این فرایند ترکیبات آلی حلالی را ایجاد می کند که قابلیت حل شدن سرب را بالامی برد. این روش به شدت حجم بیومس برداشت شده را کاهش می دهد اما آلودگی های فلزی بیومس گیاهی قبل از انهدام نیاز به پیش تیمار دارد. مزیت دیگر این روش کاهش هزینه های فعل و انفعال است.

اگر بیومس تولید شده بعنوان منبع انرژی مورد استفاده قرار گیرد خاکستر باقیمانده نیز می تواند بعنوان سنگ معدن بیواکولوژی (Phytomining) استفاده شود. این روش مصرف اقتصادی گیاهان تجمع کننده فلزات را در صنعت معدن نشان می دهد.

- Phytomining یا سنگ معدن طبیعی موجب ایجاد درآمد بوسیله استخراج قابل فروش فلزات سنگین تولید شده بوسیله خاکستر بیومس گیاهی است بطوری که شرایط را برای ایجاد انرژی گرمایی و الکتریکی فراهم می سازد.

- Pyrolysis روش دیگری است که می تواند برای مواد آلوده گیاهی بکار می رود. در این روش مواد تحت شرایط بی هوازی متلاشی شده و فرآورده های روغن مایع و زغال سنگ است که فلزات سنگین در زغال سنگ باقی می مانند که می تواند کوره ذوب فلزات مورد استفاده قرار گیرد.

مروری بر پژوهشهای انجام شده در رابطه با پاسخ گیاهان به غلظتهای بالای فلزات سنگین

در تحقیقی که دکتر نوجوان و همکاران در دانشگاه ارومیه (۱۳۸۴)اثر کادمیوم را بر روی عدس بررسی کردند نتایج حاکی از آن بود که با افزایش غلظت کادمیوم(۱۶۰ میکرومولار) در محیط کشت عدس مقدار قندها و پروتئینهای محلول در گیاه افزایش می یابد که این افزایش در میزان قندها و پروتئینهای محلول یکی از سازوکارهای دفاعی گیاهان در برابر فلزات سنگین می باشد. افزایش قندها و پروتئینهای محلول به دلیل کاهش تنفس و افزایش فعالیت آنزیم های تجزیه کننده قندهای نامحلول مانند انورتاز و سوکروز سنتتاز که منجر به کاهش مصرف قندها از یک طرف و افزایش تولید آنها از طرف دیگر شده است، دلیل این امر باشد. افزایش پروتئینهای محلول می تواند به دلیل افزایش سنتز بعضی آنزیم ها مانند آنزیم های تجزیه کننده قندهای غیرمحلول و آنزیم های آنتی اکسیدان، همچنین سنتزپروتئین ها و پلی پپتیدهای درگیر در سیستم دفاعی سلول در برابر یون ها(متالوتیونین ها و فیتوکلاتینها)رخ داده باشد. در این پژوهش با اندازه گیری میزان پرولین ریشه مشخص گردید که با افزایش غلظت کادمیوم پرولین ریشه نیز افزایش می یابد که این هم از مکانیسم های دفاعی گیاهان در برابر فلزات سنگین می باشد. پرولین در گیاهان تحت شرایط نامناسب رشد، از جمله تنش فلزات سنگین تجمع می یابد. بین تجمع پرولین و کمبود آب ایجاد شده در اثر فلزات سنگین و در نتیجه ممانعت از رشد ریشه ارتباط مخصوصی وجود دارد. احتمالاًتجمع پرولین در گیاهان در اثر حضور فلزات سنگین بویژه کادمیم ارتباطی با سازوکار مقاومت در برابر تغیرات اسمزی داشته و یا با کاهش در فعالیت سیستم انتقال الکترون در گیاهان ارتباط داشته باشد. علاوه بر این پرولین می تواند بعنوان یک آنتی اکسیدان عمل کرده و با ممانعت از پراکسیداسیون لیپید خطر رادیکالهای آزاد را کاهش داده و باعث حفظ تمامیت غشاء گردد.

در پژوهش دیگر دکتر مه لقا قربانلی و همکاران(۱۳۸۵) اثر کلرید مس را بر روی پارامتر های رشد و کربوهیدراتهای محلول گیاه کلزا بررسی کردند و نتایج حاکی از این بود که در غلظتهای بالای کلرید مس(۵۰۰ میکرومولار) میزان کربوهیدراتهای محلول و نا محلول (ساکارز و الیگوساکارید ها و پلی ساکارید هانشاسته) افزایش می یابد که این افزایش از مکانیسم های دفاعی کلزا در برابر غلظتهای بالای فلزات می باشد. چرا که گیاهان برای جلوگیری از تخریب کلرو.فیل توسط فلزات سنگین میزان کربوهیدراتها را افزایش می دهند. همچنین علت احتمالی تجمع و افزایش کربوهیدراتها در تنش مس، بازدارندگی چرخه کربس بوسیله مس می تواند باشد.

● فایتوکلاتین ها Phytochelatation

فایتوکلاتین ها، کلات کننده های بیولوژیکی فلزات سنگین هستند که وجود آنها در گیاهان و بعضی موجودات دیگر (مخمرها و نوعی نماتد) اثبات شده است. در گیاهان از ریشه به ساقه و برگ ها منتقل شده، باعث افزایش تجمع فلزات سنگین در برگ های گیاه می شوند. PC ها، پپتیدهای غنی از سیستئین هستند که در پاسخ به تنش فلزات سنگین ساخته می شوند. آنزیم دست اندرکار سنتز، PC سنتتاز ( EC۲.۳.۲.۱۵) است که این پپتید را از گلوتاتیون می سازد. گلوتاتیون منبع اصلی تیول های غیرپروتئینی در بیشتر سلول های گیاهی است و نقش دهنده و پذیرنده الکترون را در بسیاری واکنش های بیولوژیکی ایفا می کند. طبیعت نوکلئوفیلی گروه تیول، در تشکیل باندهای مرکاپتید و واکنش با الکتروفیل های انتخابی اهمیت به سزایی دارد. این واکنش به همراه پایداری نسبی و حلالیت بالای گوتاتین در آب، آن را برای حفظ گیاهان از تنش های محیطی از جمله تنش فلزات سنگین مناسب می کند. گلوتاتیون همچنین در سم زدایی از ترکیبات آلی نقش دارد، یکی دیگر از وظایفی که برای آن پیشنهاد شده است نقش آن در چرخه سلولی است به این ترتیب که با افت مقدار گلوتاتین تقسیم سلولی در مریستم هایی غیر از مریستم ریشه کاهش می یابد. گلوتاتیون، همچنین در تشکیل آنتوسیانین ها و تجمع آنها در واکوئل نیز نقش دارد. این مولکول توسط آنزیم فایتوکلاتین سنتاز در سیتوسول پلیمریزه شده و فایتوکلاتین را به وجود می آورد. وقتی سلول های گیاهی با مخمرها در معرض فلزات سنگین قرار می گیرند، شروع به تولید فایتوکلاتین می کنند. فایتوکلاتین تکرارهای nتایی ۲ تا ۱۱ تایی از دی پپتید Glu-Cys است که در انتها به یک باقیمانده Gly ختم می شود. فایتوکلاتین با فلزات سنگینی از جمله کادمیم، نقره، مس و نیز آرسنیت تشکیل کمپلکس می دهد. همسانه سازی ژن های PC سنتاز از گندم، آرابیداپسیس و اخیراً نوعی نماتد انجام و نقش قطعی آنها در سم زدایی از فلزات سنگین به اثبات رسیده است.

علی بابعلی

منابع :

۱- M. Ghosh, S.P.Singh. ۲۰۰۵,. A review on phytoremediation of heavy metals and utilization of its byproducts. Biomass and Waste Management Laboratory, School of Energy and Envirimental Studies Faculty of Engineering Sciences, Devi Ahilya University, Indore-۴۵۲۰۱۷, India.

۲- نوجوان.م وکریمی. گ. بررسی اثر کادمیم کلرید بر پارامترهای رشدی، محتوای پرولین، قندها و پروتئین محلول در دانه رستهای عدس ( Lense miller). مجله پژوهش و سازندگی زراعت و باغبانی شماره ۷۶. پائیز ۱۳۸۶ .

۳- قربانلی. م ، میقان. ف و اسداللهی. ب. اثر تنش مس کلرید بر غلظت کلروفیل، انباشتگی کربوهیدرات و برخی از شاخص های رشد در دو رقم کلزا (Brassica napus L.). مجله پژوهش و سازندگی، زراعت و باغبانی شماره ۷۶، پائیز ۱۳۸۶ .