سه شنبه, ۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 21 January, 2025
مجله ویستا

دستاورد جنبش زنان ایران برابری جنسیتی به نفع هر دو جنس


دستاورد جنبش زنان ایران برابری جنسیتی به نفع هر دو جنس

جنبش های اجتماعی هنگامی به وجود می آیند كه اقلیت قابل توجهی از مردم از شرایط نامساعد خود ناراضی باشند و شروع به انتقاد كنند و درصدد تغییر شرایط برآیند گاهی یك مسئله و گاهی مسائل متعددی سبب ایجاد شرایط نامساعد می شود

نظریه‌های جنبش اجتماعی(social movement) مشخصات جنبش‌های اجتماعی را چنین تعریف می‌كنند:

ـ جنبش‌های اجتماعی هنگامی به‌وجود می‌آیند كه اقلیت قابل توجهی از مردم از شرایط نامساعد خود ناراضی باشند و شروع به انتقاد كنند و درصدد تغییر شرایط برآیند. گاهی یك مسئله و گاهی مسائل متعددی سبب ایجاد شرایط نامساعد می‌شود.

ـ جنبش اجتماعی به شكل جمعی درصدد تغییر شرایط اجتماعی برمی‌آید و در دوران خاصی، با فعالیت‌های پیگیر و مداوم، شرایط را به‌‌نفع جنبش تغییر می‌دهد. مشخصهٔ فعالیت‌های پیگیر و مداوم ویژگی خاص جنبش اجتماعی است و در حركت خودجوش یا اعتراض لحظه‌ای دیده نمی‌شود.

ـ جنبش‌های اجتماعی پدیده‌هایی سازماندهی‌شده و مستحكم مانند احزاب سیاسی نیستند. جنبش‌های اجتماعی با آگاهی و هویت گروهی به پیش می‌روند و ممكن است شكل سیاسی هم داشته باشند.

ـ این جنبش‌ها نه ضرورتاً غیرقانونی‌اند و نه كاملاً مجاز. ولی همیشه خلاف جهت معمول حرکت می‌كنند و گاهی هم با مخالفت دولت‌ها یا نهادهای دیگر اجتماعی و سیاسی روبه‌رو می‌شوند.۱

ـ از دههٔ ۱۹۶۰ میلادی تا امروز، بحث جنبش‌های اجتماعی به اینجا رسیده است كه این جنبش‌ها را می‌توان به دو دسته تقسیم كرد: جنبش‌های اجتماعی قدیمی (old social movements) مانند اتحادیه‌های كارگری، سندیكاها و سازمان‌های كارگری؛ و جنبش‌های اجتماعی جدید new social) movements) مانند جنبش زنان، جنبش دانشجویان، جنبش اقلیت‌های نژادی و سازمان‌های محیط زیست.

برخی معتقدند كه جنبش‌های جدید جانشین مبارزات طبقاتی شده‌اند.۲

برخی دیگر نیز عنوان می‌كنند كه فعالیت‌های جمعی ضرورتاً دلایل اقتصادی ندارد، بلكه می‌تواند ناشی از تغییر ساختار شرایط اجتماعی و سیاسی هم باشد.۳

پس از وقایع ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و بمباران افغانستان و اشغال عراق، جنبش‌های ضد جنگ و جنبش‌های ضد سرمایه‌داری و جنبش‌های طرفدار صلح و دموكراسی بومی، بخصوص در منطقهٔ خاورمیانه، نیز جنبش‌های اجتماعی جدید خوانده شده‌اند. به گفتهٔ نیومی كلاین، اینها جنبش‌هایی هستند كه به مركزیت و سلسله‌مراتب و ریاست وابسته نیستند.۴

فعالیت برخی از سازمان‌های غیردولتی(NGOs)، بخصوص در كشورهای در حال توسعهٔ افریقا، آسیا و امریكای لاتین، نیز جنبش‌ اجتماعی خوانده شده است، مثل سازمان‌هایی كه برای اصلاحات ارضی در روستاها و حق مسكن برای فقرای شهری و حفظ محیط زیست مبارزه كرده‌اند. همچنین مبارزهٔ برخی سازمان‌ها در كشورهای از نظر اقتصادی توسعه‌یافته (مثل امریكا و استرالیا) برای احقاق و برابری حقوق مردم بومی نیز جنبش اجتماعی خوانده شده است زیرا این سازمان‌ها در كنار مردم محروم، و گاهی در ضدیت با دولت‌ها و سازمان‌های بین‌المللی مانند بانك جهانی و صندوق بین‌المللی پول و سازمان تجارت جهانی، مبارزه كرده‌اند.۵

به اعتقاد من، مشخصاتی را که در بالا ذكر شد می‌توان در جنبش زنان ایران مشاهده كرد. در نتیجه، با به‌كار بردن مفهوم «جنبش اجتماعی» برای توضیح حركت زنان موافقم.

با در نظر گرفتن این تعریف از جنبش اجتماعی، تاریخ جنبش زنان ایران را می‌توان به دوره‌های متعدد تقسیم كرد. تحقیق و بررسی در مورد جنبش زنان در دوران پیش از اسلام و بعد از اسلام تا دورهٔ قاجاریه بسیار كم و نیاز به آنها كاملاً محسوس است. اما برای مثال، نوشته‌های لیلا احمد در مورد مسائل زنان عرب در آن دوران بسیار باارزش است.۶

در این نوشتار، نخست به ذكر تاریخچهٔ كوتاهی از جنبش زنان از زمان قاجاریه تا انقلاب ۱۳۵۷ می‌پردازم و سپس تأكید را بر جنبش زنان از سال ۱۳۵۷ تاكنون می‌گذارم.

در دورهٔ قاجاریه، شركت گستردهٔ زنان در جنبش تنباكو بخش مهمی از جنبشی ضد امپریالیستی بود كه به لغو این امتیاز انجامید.

در دوران انقلاب مشروطه، زنان در انجمن‌های سری و دوره‌های خود، فعالیت‌هایی را كه گاه مسلحانه بود به طرفداری از قانون اساسی سازماندهی كردند. آنان با جمع‌آوری پول و جواهرات به منظور خرید اوراق قرضه به تأسیس بانك ملی كمك كردند و در تحریم چای و شكر خارجی برای پایه‌ریزی اقتصاد ملی در ایران نیز مؤثر بودند. فعالیت‌های زنان، كه شامل برگزاری جلسات و تظاهرات و راهپیمایی بود، در كوتاه كردن دست انگلیس و روسیه بسیار موثر بود.۷

در سال‌های ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۰، فعالیت جنبش زنان بر قوانین مربوط به بهداشت و آموزش و پرورش و ازدواج‌های نابرابر و طلاق متمركز بود. در این دوره، آفاق پارسا، عضو انجمن نسوان وطن‌خواه، روشنك نوع‌دوست، پایه‌گذار انجمن پیك سعادت، زنددخت‌ شیرازی، بنیانگذار مجمع انقلاب زنان، و محترم اسكندری از فعالان این جنبش بودند و نشریاتی مانند مجلهٔ پیك سعادت نسوان و روزنامهٔ دختران ایران و مدرسهٔ دخترانهٔ پیك سعادت از دستاوردهای این دوران است.۸

در دوران كشف حجاب تا بعد از بركناری رضاشاه، باید از فعالیت‌های پروین اعتصامی، صدیقه دولت‌آبادی مؤسس شركت خواتین، و فخراعظم ارغون عضو انجمن نسوان وطن‌خواه و سردبیر ماهنامه‌های بانوان و آینده یاد کرد.۹ در این دوران، برای اولین بار، زنان کارگر نیز به تقاضاهای ویژهٔ جنس خود دست یافتند.۱۰

بعد از برکناری رضاشاه، نشریاتی مانند زنان پیشرو به سردبیری صدیقه گنجه، قیام زنان به سردبیری صغرا علی‌آبادی، حقوق زنان به سردبیری ظفردخت ‌اردلان، زن مبارز به سردبیری کبری صارمی، بانو به سردبیری نیره سعیدی و بانوی ایران به سردبیری ملک اعتضادی منتشر شد. همچنین بدر‌الملوك بامداد جمعیت زنان ایران را تأسیس و نشریهٔ زن امروز را منتشر كرد. صفیه فیروز نیز حزب زنان را تأسیس و نشریهٔ زنان ایران را منتشر ساخت. فاطمه سیاح، نخستین استاد و مدرس زن دانشگاه تهران، نمایندهٔ ایران در سازمان ملل متحد و سردبیر نشریهٔ زنان ایران بود.۱۱

زهرا تاج اسکندری، مریم فیروز، خدیجه کشاورز، اختر کام‌بخش و بدری منیر علوی از فعالان جمعیت دموکراتیک زنان بودند و ماهنامهٔ بیداری ما را منتشر می‌کردند. در سال‌های ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲، زنان حامی جنبش ناسیونالیستی در داخل جبههٔ ملی نقش مهمی در حمایت از دولت مصدق ایفا کردند. آنان در فروش اوراق قرضه به منظور تأمین بودجه فعالیت داشتند.۱۲ در ۱۳۳۱، سازمان ملی زنان طوماری برای اعلام خواسته‌های حقوقی و سیاسی و اقتصادی زنان، به‌ویژه در مورد حق رأی زنان، تهیه كرد. در زمان نخست‌وزیری مصدق، حق رأی به زنان داده نشد ولی آنان در کنار مردان بر ضد کودتای امریکایی سیا مبارزه کردند و تعدادی کشته نیز دادند. در ۱۳۲۵ زنان کارگر نیز توانسته بودند از ۱۲ هفته مرخصی زایمان با حقوق و دستمزد استفاده کنند.۱۳

در دوران اول حکومت محمدرضاشاه، سازمان‌هایی مانند جمعیت راه نو، انجمن زنان حامیان اعلامیهٔ حقوق بشر، انجمن وکلای زن و فدراسیون سازمان‌های زنان، به‌رغم سرکوب سیاسی، برای احقاق حقوق زنان، مخصوصاً حق رأی، مبارزه کردند.۱۴

در سال‌های ۱۳۴۰تا ۱۳۵۷، حامیان مردسالاری، با وجود تغییرات اقتصادی و سیاسی، فرودستی زنان را تأیید می‌کردند. اما زنان همچنان، با وجود تهدیدهای رژیم، برای ایجاد تغییرات مبارزه می‌کردند و در سال ۱۳۴۱، پس از ماه‌ها مبارزه، موفق به کسب حق رأی شدند. اصلاح قوانین خانواده در ۱۳۴۶ و ۱۳۵۴ و اصلاح قانون کار در ۱۳۵۰ نیز از دستاوردهای جنبش زنان در این دوران است.

●از ۱۳۵۷ تا امروز

میلیون‌ها زن در انقلاب شركت كردند. مسئلهٔ مهم برای همهٔ آنان، با وجود تفاوت‌های طبقاتی و اختلاف باورهای مذهبی، بهبود موقعیتشان در خانواده و در جامعهٔ گسترده‌تر بود.

انقلاب ۱۳۵۷ فرصت‌هایی را نیز برای فعالیت سازمان‌های كارگری فراهم ساخت. یكی از دستاورد‌های مهم اوایل انقلاب برپایی شوراهای كارگری بود. مشاركت زنان در شوراها آگاهی جنسیتی آنان را بالا برد زیرا مبارزاتشان برای دستیابی به دستمزد بالاتر و موقعیت بهتر، بُعد جنسیتی داشت. برای مثال، شوراها نقش مهمی در تأسیس مهدكودك‌ها داشتند و، به این ترتیب، زنان كارگر می‌توانستند خارج از خانه كار كنند بدون آنكه نگران فرزندانشان باشند. همچنین تأسیس كلاس‌های سوادآموزی اتفاق بسیار مهمی بود زیرا زنان بی‌سواد در ردهٔ كارگر غیرماهر قرار می‌گرفتند و، در نتیجه، دستمزد كمتری دریافت می‌كردند. مسئلهٔ بهداشت كار نیز برای زنان بسیار مهم به‌شمار می‌رفت زیرا استفاده از مواد شیمیایی در صنایع داروسازی یا شرایط سخت كاری در صنایع غذایی و پارچه‌بافی برای زنان خطرناك‌تر بود تا مردان. در نتیجه، آگاهی جنسیتی در میان كارگران ایجاد شد زیرا، برای اولین بار، زنان در شوراها در نقش زن فعالیت می‌كردند.۱۵

در جریان انقلاب و بعد از آن، سازمان‌های مختلف زنان فعال بودند و نشریه‌های خود را منتشر می‌كردند. برای مثال، سازمان اتحاد ملی زنان روزنامه‌های‌ برابری و زنان در مبارزه را منتشر كرد. انجمن رهایی زن روزنامهٔ رهایی زن، جمعیت بیداری زن روزنامهٔ بیداری زن، جمعیت زنان مبارز روزنامهٔ زنان مبارز، و اتحاد انقلابی زنان مبارز روزنامهٔ سپیدهٔ سرخ را منتشر می‌كردند. تشكیلات دموكراتیك زنان ایران، زنان طرفدار نهضت آزادی ایران، سازمان زنان جبههٔ ملی و همچنین جمعیت زنان انقلاب اسلامی نیز فعال بودند.۱۶

در زمان جنگ ایران و عراق، جنبش زنان افت كرد، ولی بسیاری از زنانی كه در دوران انقلاب فعال بودند به‌نوعی دیگر به فعالیت‌های خود ادامه دادند. به این صورت كه در مساجد به تهیهٔ مواد غذایی و پوشاك برای سربازان مشغول شدند. این فعالیت‌ها به‌نوعی باعث شد كه آگاهی جنسیتی، كه در دوران انقلاب تقویت شده بود، در میان زنان تضعیف نشود.

شهلا لاهیجی، با وجود كمبود كاغذ، به انتشار كتاب در مورد زنان ادامه داد و بالاخره انتشارات روشنگران را در ۱۳۶۳ تأسیس كرد و نهادی برای پیشبرد مطالعات زنان ایجاد شد.

در دههٔ ۱۳۷۰، ایجاد امكانات آموزشی برای جوانان طبقات كارگر و روستایی در رشد آگاهی جنسیتی در میان اكثر جوانان نقش بسیار مهمی داشت. در نتیجه، زنان جوان خواستار اصلاح قوانین به‌نفع زنان شدند و از زنان نویسنده و حقوقدان و نمایندگان زن مجلس و روشنفكران می‌خواستند كه در این راه قدم بردارند. بسیاری از زنان فعال، با وجود اختلاف نظر در مورد مسائل حقوقی و اجتماعی و سیاسی زنان، همكاری‌هایی را در این زمینه با هم آغاز كردند.۱۷

در این دوره، مسائل زنان تبدیل به یك مسئلهٔ مهم اجتماعی‌ـ‌سیاسی شد. در اینجا لازم می‌بینم به این مسئله اشاره كنم كه در ایران، جنبش زنان از به‌كار بردن عبارت «فعالیت سیاسی» در مورد فعالیت‌های زنان پرهیز می‌كند زیرا جنبش را یك مسئلهٔ سیاسی‌ـ‌حزبی می‌بیند، درحالی‌كه فعالیت سیاسی ضرورتاً حزبی یا یك عمل سیاسی فرمال (formal politics) نیست. برای مثال، وقتی سال گذشته زنان آرژانتینی در مقابل بانك‌ها تظاهرات كردند و با بشقاب و قاشق خود سروصدا راه انداختند، یك عمل سیاسی انجام دادند تا نشان دهند وجود مشكلات اقتصادی به معنای گرسنگی و فقر در اجتماع است. یا وقتی زنان فلسطینی در تظاهرات ضد صهیونیستی شیون می‌كنند، یك عمل سیاسی غیرفرمال informal politics)) انجام می‌دهند. بحث فعالیت سیاسی غیرفرمال بسیار مهم است زیرا حیطهٔ فعالیت‌های سیاسی را وسعت می‌دهد و از شکل مردانهٔ آن خارج می‌سازد.

در دههٔ ۱۳۷۰ تا به امروز، نشریات زنان نقش مهمی در بازگویی خواسته‌های زنان داشته‌اند. انتشار نشریهٔ پیام هاجر به‌همت اعظم طالقانی، روزنامهٔ زن به‌همت فائزه هاشمی، فصلنامهٔ فرزانه به‌همت محبوبه عباسقلی‌زاده، مجلهٔ زنان به‌همت شهلا شركت، نشریهٔ جنس دوم و بعداً نشریهٔ فصل زنان به‌همت نوشین احمدی‌خراسانی، فصلنامهٔ پژوهش زنان به‌همت ژاله شادی‌طلب، و نشریهٔ صدای زن به‌همت جمیله كدیور و راه‌اندازی سایت زنان ایران به‌همت شادی صدر، همه نشان می‌دهند که رسانه‌های عمومی زنان مسائل زنان را در رأس مسائل اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی قرار داده‌اند. زنان مسلمان و زنان اقلیت‌های مذهبی و سكولار، زنان طبقهٔ كارگر و طبقهٔ متوسط، همه به این نتیجه رسیده‌اند كه مسائل زنان و خانواده، زنان و آموزش، زنان و اشتغال، زنان و معضلات حقوقی و سیاسی مشكل همهٔ زنان است و نه فقط قشر یا گروه خاصی از زنان.

دكتر الهه رستمی

پی‌نوشت‌ها

۱) Eliz Sanasarian, The Women’s Rights Movement in Iran, Praeger Publishers, ۱۹۸۲; Rudolf Heberle, Social Movements: An Introduction to Political Sociology, New York: Appleton-Century-Crofts, ۱۹۵۱; Herbert Blumer, “Collective Behaviour” in Alfred McClung Lee (ed.), Principles of Sociology, New York: Barnes and Noble, ۱۹۶۶.

۲) Scott Allen, Ideology and the New Social Movements, Wellington: Unwin Hyman, ۱۹۹۰.

۳) Tarrow Sidney, Power in Movement, Social Movements, Collective Action and Politics, Cambridge University Press, ۱۹۹۴.

۴) Naomi Klein, “Rethinking the Common”, New Left Review ۲/۹, MayـJune ۲۰۰۱; Sam Ashman, “The Anti Capitalist Movement and the War”, International Socialism Journal ۹۸, ۲۰۰۴.

۵) Dorothea Hilhorst, The Real World of NGOs, Zed Books Limited, ۲۰۰۳; Andrew Gray, “Development Policy – Development Protest: The World Bank, Indigenous Peoples and NGOs”, in Jonathan Fox and David Brown (eds.), The Struggle for Accountability. The World Bank, NGOs and Grassroots Movements, Cambridge, MA/London: MIT Press, ۱۹۹۸.

۶) Leila Ahmed, Women and Gender in Islam, Yale University Press, ۱۹۹۲.

۷) Mongol Bayat Philipp, “Women and Revolution in Iran, ۱۹۰۵-۱۹۱۱” in Lois Beck and Nikki Keddie (eds.), Women in the Muslim World, Cambridge, Mass: Harvard University Press, ۱۹۷۸.

۸) Sanasarian, ۱۹۸۲; Ervand Abrahamian, Iran between Two Revolutions, Princeton, New Jersey: Princeton University Press, ۱۹۸۲; Parvin Paidar, Women and the Political Process in Twentieth Century Iran, Cambridge University Press, ۱۹۹۷.

۹) Afsaneh Najmabadi, “Hazards of Modernity and Morality, Women, State and Ideology in Contemporary Iran”, in Kandiyoti (ed.), Women, Islam and the State, London: Macmillan,۱۹۹۱.

۱۰) الهه رستمی، «سازمان‌های غیردولتی زنان: سازمان‌های اجتماعی با عملکردهای گوناگون»، ترجمهٔ فهیمه ملتی، آفتاب، شمارهٔ ۳۴، فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۳.

۱۱) Paidar, ۱۹۹۷.

۱۲) Azar Tabari and Nahid Yeganeh, In the Shadow of Islam, the Women’s Movement in Iran, New York: Zed Press, ۱۹۸۲.

۱۳) Sanasarian, ۱۹۸۲; Abrahamian, ۱۹۸۲.

۱۴) Paidar, ۱۹۹۷.

۱۵) الهه رستمی، جنسیت و اشتغال و اسلام‌گرایی، ترجمهٔ رویا رستمی، تهران: جامعهٔ ایرانیان، ۱۳۷۹.

۱۶) Tabari and Yeganeh, ۱۹۸۲.

۱۷) Elaheh Rostami, “Feminist Contestations of Institutional Domains in Iran”, Feminist Review ۶۹, ۲۰۰۱.

۱۸) رستمی، ۱۳۷۹.

۱۹) زنان، شمارهٔ ۱۰۶، بهمن ۱۳۸۲.

۲۰) زنان، شمارهٔ ۷۶، خرداد ۱۳۸۰؛ شمارهٔ ۹۵، دی ۱۳۸۱؛ شمارهٔ ۹۸، فروردین ۱۳۸۲؛ شمارهٔ ۱۰۳، مهر ۱۳۸۲؛ شمارهٔ ۱۰۶، بهمن ۱۳۸۲.

۲۱) لیلی فرهادپور، «آیا زنان روزنامه‌نگار احتیاج به یک تشکل صنفی خاص دارند؟»، صدای زن (نشریهٔ داخلی انجمن روزنامه‌نگاران زن)، شمارهٔ ۱، اسفند ۱۳۸۰.

۲۲) رستمی، ۱۳۸۳؛ زنان، شمارهٔ ۹۸، فروردین ۱۳۸۲.

۲۳) Kumari Jayawardena, Feminism and Nationalism in the Third World, Zed Books, ۱۹۸۶.

۲۴) Riffat Hassan, “Muslim Women’s Rights: A Contemporary Debate”, in Sunita Mehta (ed.), Shattering Myths and Claiming the Future Women for Afghan Women, Macmillan, ۲۰۰۲; Nsfjr Sl-Ali, “Fundamentalisms and Secularisms in Muslim Societies”‚ Women Living under Muslim Laws ۱۴, November ۲۰۰۳; Roxana Bahramitash, “Revealing Veiling and Unveiling”‚ in Sandra J. Weber and Claudia A. Mitchell (eds.), Not Just Any Dress, New York: Peter Lang, forthcoming.

۲۵) Edward Said, Power, Politics and Culture, edited by Gauri Viswanathan, Bloomsbury, ۲۰۰۴; Culture and Imperialism, London, ۲۰۰۴.

۲۶) Bahramitash, forthcoming.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.