چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
یه عاشقانه ی ساده, یک سرخوردگی عمیق
یه عاشقانهی ساده از محصولات عجیب و غریب و خاص سینمای ایران است. از آن نوع فیلمها که تماشایش برای مخاطب حرفهای سینما، بیش از هر چیز دیگری، برانگیزندهی حس تعجب و کنجکاوی در باب دلایل ساختهشدن چنین فیلمی، در این روز و روزگار، آن هم توسط یکی از کارگردانان جوان و بااستعداد سینماست که قبلاً با ساخت فیلمهایی مانند کافهستاره و مکس، توانایی خود را کاملاً نشان دادهاست.
فیلم با وجود نکتههای مثبتی که به هر حال، چه در فیلمنامه و چه در اجرا دارد، اما باز هم بسیار دور از استانداردهای کارنامهی خود سامان مقدم است و شاید بتوان ساختهشدن آن را معلول شرایط بیرونی جامعه و سینمای ایران دانست. بهویژه بعد از ماجراهای بسیاری که بر سر یکیدو فیلم قبلی این کارگردان آمد، انگار ساختهشدن یه عاشقانهی ساده برای سامان مقدم تنها راهی بوده برای کارکردن در سینما؛ حتی به قیمت پایینتر آوردن خواستهها و استانداردهای شخصیاش.
این شک، حتی با در نظر گرفتن نام فیلم هم، بیشتر رنگ واقعیت به خود میگیرد و گویی کارگردان با این نام میخواسته بهسادگی اعلام کند که قرار نیست انتظار چندانی از این فیلم داشته باشیم. فیلم قرار است بهسادگی راوی یک داستان عاشقانهی معمولی باشد (هر چند که همین داستانهای معمولی هم گاه میتوانند در عمل به شاهکار تبدیل شوند که در اینجا این اتفاق نیفتاده) و انصافاً هم تا حدودی از عهدهی این کار برمیآید و داستانی را به مخاطب نشان میدهد که به هر حال شریف و آبرومند است و تماشایش «خالی از لطف» نیست.
اما به همین دلایل است که نقد و بررسی موسیقی فیلم به طور تخصصی و جداگانه، کار بسیار دشوار و حتی ناممکن و بیربطی به نظر میرسد. چون در اینجا با فیلمی طرفیم که آنقدر همهی اجزای مختلفش با هم هماهنگ هستند و به هم میآیند که بررسی هر یک از آنها، بدون بررسی و نقد کلی فیلم، غیرممکن مینماید.
موسیقی در یه عاشقانهی ساده، از همان ابتدا و در سکانس اول فیلم آغاز میشود. این قطعه، که در ابتدا قطعهای آرام و رومانتیک و خلوت است و بعد با اوج گرفتن صحنه، شاخوبرگ میگیرد و حجیمتر میشود. بدون اغراق و از هر نظر بهترین قطعهی فیلم است. هم از نظر موسیقایی، هم از لحاظ صدادهی، آرایش سازها و... اما مهمترین نکته این است که این قطعه، در عین حال، روی یکی از بهترین سکانسهای فیلم هم قرار گرفته و تأثیر نهایی قطعه، حاصل هماهنگیاش با تصویر و داستان فیلم است.
منظور همان نماهای اولیهی رابطهی عاشقانهی علی و گندم در زمان بچگی است که نوع پرداخت صحنه و نمایش بیپروای عشق پاک و کودکانه، تصویر یکه و کمنظیری در سینمای ایران میآفریند و تماشاگر را نیز به ادامهی اثر بسیار امیدوار میکند. اما در ادامه، فیلم ناگهان به میزان قابل توجهی افت میکند و داستانی روایت میشود که از یکسو یادآور کلیشههای ابدی سینمای ایران، از دوران پیش از انقلاب تا امروز است، از قبیل عشق پسر و دختر و مخالفت والدین و پدر سنگدل و موانع متعدد قدیمی خانوادگی و قومی بر سر عشق و ازدواج دو جوان و... از طرف دیگر سر و شکل و پرداخت همین کلیشهها هم در بیشتر مواقع آنقدر سردستی و باری بههرجهت است که نوع پرداخت سریالهای خانوادگی تلویزیونی را به یاد میآورد.
داستان فیلم بر خلاف نمونههای رایج، در روستا میگذرد و خوشبختانه از تقلید مسخره و بدون دقت لهجههای روستایی هم - که در اکثر مواقع شائبهی توهین به آن زبان و لهجه را به وجود میآورد - پرهیز شده و بازیگران با همان لحن و لهجهی معمولیشان حرف میزنند. اما متأسفانه این عدم استفاده از لهجه در مورد تمام اجزای دیگر فیلم هم صادق است و شخصیتهای ریز و درشت فیلم، روابط و مناسبات آنها با یکدیگر، نوع و «لحن» صحبت کردن آنها و در واقع شیوهی نوشتهشدن و اجرای دیالوگها هیچیک نشانی از یک جامعهی روستایی و آدمهای آن ندارند و تلاشهای احمد مهرانفر و مهراوهشریفینیا هم برای باورپذیرتر کردن نقششان متأسفانه چندان نتیجهای نداشته و حتی در مواردی بهخصوص در مورد شریفینیا، این تلاش به مثال نقض خود بدل شده و نتیجهی معکوس به بار آورده.
بازی بقیهی بازیگران فیلم هم، از قدیمیترها و حرفهایترها گرفته تا زوج دلدادهی فیلم، با کمی بالا و پایین در همین رده قرار میگیرند و ظاهراً باز با تعریف ایرانی از مفهوم سادگی روبهروییم. تعریفی که «سادگی» را با «آسانگیری و شلختگی و سرهمبندی» مخلوط میکند و یه عاشقانهی ساده در هر صورت یکی از بهترین محصولات و نتایج این نوع «سادگی» است.
در این میان موسیقی فیلم هم، درست همگام با خود فیلم قدم به قدم پیش میرود و در ادامهی فیلم دیگر خبری از موسیقی ناب و خوب تیتراژ که فراتر از انتظار بود نیست و به یکی از هزاران موسیقی نمونهای این نوع آثار بدل میشود. درست مطابق با انتظاری که از موسیقی چنین فیلمها یا سریالهایی داریم. نواهای محزون یک یا دو ساز و فضاسازی برای آن با صدادهی ارکستر زهی، قطعههای کوتاه و نیمه بلند، با همین هارمونی و تنظیم در جهت شیرفهمکردن مخاطب و القای زورکی حسوحال مورد نظر به او و موارد بسیار دیگری که ذکرش به درازا میکشد.
در این میان در لحظههای مثلاً اوج فیلم هم که همان صحنههای عجیب و غریب مربوط به فاش شدن راز مخلوط کردن مواد مخدر در نان توسط «شاطر امان» (که از پرتترین نکتههای فیلم هم هست و حضورش در داستان آنقدر نچسب است که به نظر میآید تنها قصد کارگردان و نویسنده، کسب اندکی جدیت و تشخص و مهم جلوه کردن فیلم عاشقانهی سادهشان است) موسیقی بیشتر به بیراهه کشیده میشود و ترکیب آواهای مهیب سازها و تلفیق آن با افکت آزاردهنده و گوشخراش رعد و برق - که نمیدانیم سینماگران ایرانی کی دست از سر آن برخواهند داشت - در حکم تیر خلاصی برای همهی تلاشهای کارگردان و آهنگساز در جهت خلق یک اثر موفق و خوب است.
فیلم بعد از این قسمت، باز هم با همان لحن و روش، ادامه پیدا میکند و با اینکه از سر و شکل کار تا آنجا چنین برمیآمد که با یک پایان تلخ و تراژیک مواجه خواهیم بود، اما در این زمینه هم اشتباه کردهایم و فیلم با پایان نسبتاً خوش و آرامی که کمی چاشنی روشنفکری و آزاداندیشی هم قاطی آن شده - که این نکته باز هم در بستر کلی فیلم باورناپذیر و زائد به نظر میرسد - تمام میشود. موسیقی تیتراژ پایانی با اینکه از نقطهی اوج آغازش کمی فاصله دارد، اما در هر حال قطعهای خوب و شنیدنی است که نقطهی پایان نسبتاً دلنشینی بر فیلم میگذارد.
سامان مقدم و امیر توسلی هر دو از هنرمندان جوان اما با تجربه و بادانش سینمای ایران هستند. اما این که چه اتفاقی باعث میشود که همکاری جدید آنها پس از تجربههای مشترک و موفقی مانند مکس و کافهستاره، فیلمی مانند یه عاشقانهی ساده باشد، سؤالی است که متأسفانه چندین سال است در سینمای ایران و در مورد هنرمندان و آثار مختلف، بارها مطرح شده و دریغا که هرگز جواب مناسب و معقولی هم برایش پیدا نشده. البته دلایل این امر برای بسیاری از سینماگران و مخاطبان حرفهای سینما آشکار است. اما در جهت رفع این مشکلات و گرفتاریها، کماکان هیچ اقدامی نمیشود و دریغا که در این میانه ذوق و قریحهی هنرمندانی مانند مقدم و توسلی بهراحتی هدر میرود.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست