چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

آیا ایوانف مسئول ضعف وزنه برداری ایران است


یوردان گئورگی ایوانف را كمتر كسی نمی شناسد همان مربی كه پیش از بازی های المپیك سیدنی به ایران آمد و ستاره های بسیار بزرگی را به دنیای وزنه برداری هدیه كرد و پس از جدایی سه ساله, دوباره با درخواست مكرر ورزشكاران, قهرمانان, مسئولان ورزشی و افكار عمومی به ایران بازگشت و اكنون پس از ده ماه ورود مجددش به ایران, این مربی اسطوره ای اولین هدف تاخت و تاز های منتقدان قرار گرفته است

بسیاری از آنان كه پیش از المپیك آتن از ته قلب به دنبال ایوانف بودند اكنون به منتقدان اصلی او بدل شده اند كه بی پروا به سیاست ها و خط مشی او حمله می كنند. آیا به راستی همه مشكلات كنونی وزنه برداری كشور به گردن ایوانف است؟ آیا اینكه ایران ۵ پله در رده بندی مسابقات جهانی سقوط می كند، علتش ایوانف است؟ آیا اینكه پس از بازی های المپیك آتن بسیاری از قهرمانان وزنه برداری به قطبی تبدیل شده بودند كه مهار آنان بسیار سخت بود كار ایوانف است؟ و یا اینكه ملی پوشان و كادر فنی تیم ملی وزنه برداری هر شش ماه یك بار حقوق می گیرند تقصیر ایوانف است؟ یادمان نرود كه در مورد چه كسی سخن می گوییم. البته همه ما عادت داریم كه خیلی زود گذشته را فراموش كنیم اما همین یوردان گئورگی ایوانف بود كه سال ۱۹۹۵ زمانی كه كمتر كسی وزنه برداری را در ایران می شناخت، به كشورمان آمد. ایوانف در آن زمان در كنار كادر تشكیلاتی قرار گرفت كه روح و جسمشان برای اعتلای وزنه برداری قرار داشت. آری در زمان افت وزنه برداری ایران كه یك مدال برنز وزنه برداری مردم را به طور بی حد و حصری خوشحال می كرد، وارد ایران شد. علم تمرین را خوب می دانست، ورزش قهرمانی را می شناخت، به طور پیشرفته ای با علم تغذیه آشنا بود و استعدادهای خوبی را نیز انتخاب كرد.

۴ سال طول كشید كه با مجموعه این موارد به اضافه حمایت یك كادر پشتیبانی قوی اولین مدال طلای خود را در سخت ترین شرایط توسط شاهین نصیری نیا به دست آورد. پس از آن در سال بعد در بازی های المپیك سیدنی ۲ طلا آورد، یك نفر با وزن بدن بیشترچهارم شد، یك نفر پنجم شد و دو شانس اصلی مدال دیگر نیز به طرق مختلف اوت شدند. یعنی در المپیك سیدنی ایوانف با شش وزنه بردار برای كسب شش مدال رفته بود. او توانست در آن سال ها به این موفقیت ها برسد. به طور طبیعی پس از رفتن او در سال ۲۰۰۱ فدراسیون وزنه برداری ایران و سایر مربیان تیم ملی میراث خوار این مربی بزرگ بوده اند. از اعتبار ایوانف این را می توان گفت كه رضازاده قوی ترین مرد جهان گفته كه وزنه برداری ایران مدیون ایوانف است.

اما با این اوصاف سئوال این است كه چرا ایوانف در بدو امر و پس از گذشت چند ماه قهرمانان سابق را یكی پس از دیگری از اردو اخراج كرد؟ چرا ایوانف به صورت پیاپی اردو را تعطیل می كند و علت تندخویی او در وزنه برداری چیست؟

ایوانف هم در این موارد جواب های زیادی دارد. او در ابتدا می گوید: گذشته ها را فراموش كنید. من برای یك دوره جدید به ایران آمده ام. حداقل تا بازی های المپیك پكن نیز زمان می خواهم. در وزنه برداری نمی شود خیلی سریع نتیجه گرفت. من نمی خواهم زیاد صحبت كنم و به جای این باید كار كرد. از شما و دیگر دوستانتان نیز می خواهم نتیجه ۳ سال آینده را بررسی كنید. به كار كردن بیشتر از صحبت كردن علاقه دارم.

ایوانف درست می گوید. او با یك برنامه بلندمدت تا بازی های المپیك پكن به ایران آمده و قول كسب مدال در این بازی ها را نیز داده است اما نكته بسیار مهم تر اخراج ملی پوشان از اردو بود. سرمربی تیم های ملی وزنه برداری در این باره می گوید: «اصل اساسی در كار من نظم است. كسانی كه از اردو رفته اند بی نظم بوده اند. شاهین نصیری نیا به یك صورت، برخواه به صورتی دیگر و فلاحتی نژاد و بیرانوند هم مشكلی دیگر داشتند. در این اردو اگر من تصمیم گیرنده نباشم، كنترل از دست من خارج می شود.»

علیرغم این كه ملی پوشان سابق وزنه برداری با قهرمانی های خود افتخارات زیادی برای كشور كسب كرده اند، اما به راستی كنترل آنها از پیش و پس از بازی های المپیك آتن بسیار سخت بود. باقری، توكلی، نصیری نیا، برخواه، فلاحتی نژاد و حتی برادران پانزوان هركدام در دنیای وزنه برداری برای خود عنوانی داشتند و شرایط چندساله حاكم بر اردوی تیم ملی وزنه برداری باعث شده بود تا این قهرمانان كمتر در قالب های عادی نظم عمومی قرار گیرند. این شرایط باعث شده بود تا ضمن جناح بندی های مختلف در اردوی تیم ملی، كشمكش های زیادی را شاهد باشیم. از جمله می توان به اعتراض دسته جمعی ملی پوشان در كنار گذاشتن بهمن زارع از مربیگری تیم ملی اشاره كرد. در این میان مسئولان فدراسیون وزنه برداری كه دیگر آن اهداف سال های پیش از المپیك سیدنی را نداشتند نیز قادر به كنترل آنان نبودند. ایوانف اكنون پس از دو ماه تلاش، آرامش و نظم مجددی را به اردوی تیم ملی وزنه برداری آورده است. البته این نظم و آرامش هزینه هایی داشته كه آنها را به جان خریده است.

اما ایوانف در طی ماه های اخیر در بسیاری موارد همچون كوره آتش بوده كه از شدت ناراحتی حتی اردوی تیم ملی وزنه برداری را نیز تعطیل كرده است. علت چیست؟ خود ایوانف در این مورد می گوید: «چند سال پیش كه به ایران آمدم وضع اینگونه نبود. با تمامی مشكلاتی كه بود، لوازم مورد نیاز فراهم می شد اما اكنون فقط حرف می زنند.

روز اولی كه آمدم لوازم زیادی خواستم، اما الان ببینید كه چه میزان از خواسته های ما را به من داده اند. علیرغم اینكه هر چند ماه یك بار حق الزحمه خود را دریافت می كنیم، در كنار آن لوازم زیادی هم برای كار می خواهیم كه مهیا نشده است. تخته هایی كه تمرین می كنیم برای همان سال هایی است كه من دستور خریدش را داده ام. دستگاه فیزیوتراپی نداریم.

چیزهای دیگر نیز به همین صورت است. با این وضعیت مردم و مسئولان ایران نیز توقع كسب مدال دارند.»

وی ادامه می دهد: «من حرف ها و مشكلات زیادی دارم. با این روش نمی توانم كار كنم. انتقادات هم برای من مهم نیست و در صورتی كه كمیته ملی المپیك من را نخواهد می روم.» من ضرر نمی كنم. وزنه برداری ایران است كه ضرر می كند.

این آخرین حرف های یك مربی بزرگ است. ایوانف مربی خوبی است كه توانایی های او می تواند به طول كامل در اختیار وزنه برداری قرار گیرد. اما ما روش هدایت و كنترل او را بلد نیستیم.

برای اینكه راحت باشیم همه مشكلات را به دوش او گذاشته ایم. قهرمانانی كه تا چند ماه قبل نیز انتقادشان به سوی مسئولان فدراسیون وزنه برداری بود، اكنون به سوی ایوانف است. برخی با حضور ایوانف كه در وهله اول در قالب یك ناجی به او می نگریستند، خیلی سود كردند. خیلی هایی كه دیگر فقط به دنبال سود خود هستند. ایوانف مربی خوب و بزرگی است. باید او را درست مدیریت و هدایت كرد.

اما مشكلات وزنه برداری چیز دیگری است. درست است كه اكنون همه انتقادها به سوی ایوانف است، اما مشكل كار جای دیگری است. مشكل اصلی مسئولانی هستند كه دیگر قلبشان برای اعتلای وزنه برداری نمی تپد، مسئولانی كه روزی از خانواده های خود برای رشد وزنه برداری می گذشتند، اینك چند سالی است كه اهدافشان تغییر كرده است.

امیدواریم هر چه زودتر این مشكلات و به هم ریختگی ها حل شود تا ما مجبور به بازگویی بسیاری از مشكلات پشت پرده وزنه برداری نباشیم.

محمدرضا آخوندی