پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
قیام ۲۹ بهمن تبریز آغازگر انقلا ب بهمن ۵۷
در روز ۲۹ بهمن دانشگاه علوم پزشكی تبریز به منظور گرامیداشت یاد و خاطره شهدای قیام ۲۹ بهمن تبریز برنامهای را تدارك دیده بود. از سخنران این برنامه آقای جواد اطاعت دعوتی به عمل میآید و بلیت رفت و برگشت توسط میزبان تهیه و برای میهمان ارسال میگردد. زمان حركت ثبت شده در بلیت ساعت ۱۱ صبح روز یكشنبه ۲۹ بهمن بود. زمانی كه سخنران به فرودگاه تهران مراجعه میكند متوجه میشود اصولا چنین پروازی در این روز توسط هواپیمایی كاسپین كه بلیت صادر كرده است وجود خارجی ندارد. بقیه شركتها هم تا ساعت ۱۵ بعدازظهر پروازی نداشتند. لذا به ناچار برنامه كه برای ساعت ۱۳ همان روز اعلام شده بود لغو میگردد. این نمونه كوچكی است از وضع مدیریت حاكم به هواپیمایی ایران. حال فكر میكنید چه كسی پاسخگوست؟!! آنچه در پی میآید خلاصهای از گفتاری است كه قرار بوده است توسط آقای جواد اطاعت در آن همایش ارائه گردد.
رخدادهای تاریخی پدیدههایی هستند كه معلول عواملی چند میباشند. این عمل به طور كلی به دو دسته خاص و عام قابل تقسیم هستند. علل خاص به آن دسته عوامل اطلاق میگردد كه به طور موردی در ایجاد یك پدیده تاریخی موثر بودهاند. این عوامل، اگرچه توان تبیین یك پدیده را دارا میباشند، اما نمیتوانند مخرجمشترك رویدادهای متعددی قرار گیرند.
برعكس علل عام به آن دسته از عوامل تاثیرگذار در پدیدههای تاریخی اطلاق میگردد كه بتوانند وجوه مشتركی از علل پدیدههای مختلف تاریخی را پوشش داده و به عنوان متغیرهای مستقل به نوعی متغیرهای وابسته متعددی از آنان تاثیرپذیرند.
استبداد سیاسی در تاریخ ایران به عنوان متغیری عام و به توپ بستن مجلس توسط محمدعلیشاه و یا فرمان كشف حجاب در دوره رضاخان به عنوان علتی خاص، میتواند موجد اعتراضها و شورشهای مردمی تلقی گردد. در ابعاد تاریخ روابط خارجی نیز میتوانیم، موقعیت جغرافیایی ایران به عنوان حائل و یا دالان ارتباطی بین استراتژیهای بحری و بری، به عنوان عاملی عام و اتخاذ مشی بیطرفی در جنگهای اول و دوم جهانی از طرفحاكمان وقت به عنوان عوامل خاص در فرآیند تاریخی سیاست و روابط خارجی ایران تاثیرگذار بوده است.
تا سالهای اخیر در كشور ما نگرش مورخینی نسبت به نگارش تاریخ صرفا به معنای گزارش وقایع و یا احیانا توصیف آنها تلقی گردیده و از تبیین و تحلیل این رخدادها غفلت شده است تا برسد به اینكه در تحلیل و تبیین پدیدههای تاریخی علاوه بر عوامل موردی و خاص به عوامل عام نیز توجه گردد.
این مساله در حالی است كه كشف علتالعلل بسیاری از پدیدههای تاریخی در علتهای عام نهفته است و نگرش به این عوامل به مثابه یك سطح تحلیل به مورخ مدد میرساند تا با یك نگرش كلان و احاطه به همه زوایای تاثیرگذار، جزئیات یك پدیده نیز به صورتی ملموستر جلوه نماید. در حقیقت این نگرش به مسائل تاریخی، به تحلیلگر وقایع كمك میكند تا به جای چیستی به چرایی و چگونگی قضیه نیز بپردازد و در پناه نگرش چرایی است كه چیستی موضوع نیز روشنتر خواهد گردید.
با رهیافت فوق سوال اساسی كه مطرح میشود این است كه چرا و چگونه قیام خونین ۲۹ بهمن تبریز به وقوع پیوست؟ و این قیام چه تاثیری بر فرآیند اوجگیری انقلاب اسلامی و پیروزی آن داشت؟
از منظر وقایعنگاری و علل خاص و موردی، این قیام از سلسله اعتراضهایی كه پس از نگارش مقاله رشیدی مطلق و مرگ مشكوك حاج آقا مصطفی خمینی(ره) آغاز شده بود نشات میگرفت. مردم تبریز كه در سده اخیر یكی از مهمترین كانونهای آگاهیبخشی ایرانیان به شمار میرفتهاند، مراسم اربعین شهدای قیام نوزده دی قم را به رهبری روحانیت برپا میدارند. در ساعت ۵/۹ صبح كه مردم قصد ورود به مسجد قزلی (مسجد حاج میرزا یوسفآقا) واقع در بازار تبریز دارند، با خشونت و مخالفت رئیس كلانتری ناحیه تبریز به نام حقشناس مواجه میشوند. مردم مقابله نموده و در این اثنا شهید محمد تجلا كه به مقابله با رئیس كلانتری میپردازد، توسط وی به شهادت میرسد. شهادت این دانشجوی مسلمان باعث خشم بیشتر مردم شده و قیام عمومی آغاز میگردد.
اگر بخواهیم عواملی موردی و خاصی را مدنظر قرار دهیم، مسائل فوق از جمله این عوامل هستند؛ اما موضوع ریشهدارتر از اینهاست و در كنار این عوامل موردی و خاص باید علت و یا علل عام یا كلی نیز مدنظر قرار گیرد.
در این خصوص نظریهپردازان با ارائه نظریاتی سعی نمودهاند شورشها قیامها و انقلابها را با تئوریهایی تبیین كنند.
مثلا جیمز دیویس جامعهشناس آمریكایی، موضوع خشونت جمعی علیه نظام حاكم را از منظر فرضیه محرومیت نسبی مورد بحث و بررسی قرار میدهد. ایشان با ترسیم منحنی J ، فاصله غیرقابل تحمل شكاف بین انتظارات فزاینده و توقعات برآوردهشده را عامل خشونت و انقلاب میداند. تدرابرتگر، در كتاب چرا انسانها شورش میكنند با رویكردی روانشناسانه نظریه دیویس را تكمیل مینماید. اگر جیمز دیویس، با دیدگاه اقتصادی محض، فرضیه محرومیت نسبی را عامل بروز انقلابها معرفی میكند، تدرابرتگر، انتظارات فزاینده انسانها را حتی در فقدان محرومیت واقعی، عاملی در بروز خشونتها به حساب میآورد. همینطور نظریاتی چون سنخشناسی انقلابهای كرین برینتون كه نظریهای توصیفی ارائه میدهد، عدم توازن نوسازی اقتصادی با نوسازیسیاسی هانتیگتون، نظریه جامعه تودهوار هاناآرنت و ویلیام كورنهاورز تعارض ساختار اجتماعی و ساختار سیاسی آبراهامیان، تعارضی بین خرده بورژوازی با بورژوازی بزرگ و كمپرادور علیرضا شیخالاسلامی و همچنین تناقض در حیات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه ایران كه توسط حمید عنایت ارائه گردیده است و دهها نظریه دیگر.
موضوعی كه در اینجا میخواهم بر آن انگشت تاكید بگذارم آن است كه هركدام از این نظریهها بخشی از واقعیت جامعه ایران قبل از انقلاب را تبیین خواهد كرد؛ اما اگر بخواهیم علت اصلی را به طور كاملتری تبیین نماییم باید به عدم توان رژیم پیشین به انجام كار ویژههای خویش از طرفی و از طرف دیگر به خودآگاهی عمومی مردم اشاره و توجه داشته باشیم كه به صورتی مختصر ذیل عناوین، وجه ایدئولوژیك یا مشروعیتبخش، وجه كارآمدی در تأمین خدمات عمومی، وجه تأمین استقلال سیاسی و نهایتاً وجه اجبار مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.
الف) وجه ایدئولوژیك یا مشروعیتبخش
همه دولتها برای تداوم حیات خویش نیازمند چهرهای ایدئولوژیك و مشروعیتبخش هستند، زمانی كه این چهره زایل گردد، نظام سیاسی یكی از اصلیترین پایهها و ستونهایی كه نظام سیاسی بر آن استوار است را از دست میدهد. از منظر ماكسوبر، مشروعیت دارای ابعادی سهگانه است یا به عبارتی به دلایل سهگانهای مردم با رضا و رغبت حاكمیت حاكمان را میپذیرند و آن عبارتند از مشروعیت سنتی، مشروعیت كاریزماتیك و مشروعیت بروكراتیك (یا عقلی قانونی.)
در مشروعیت سنتی، از آنرو مردم از حاكمان سنتی پیروی میكنند كه در تصور ذهنی آنان از گذشتههای دور چنین بوده است. مثلاً در نظامهای پادشاهی، از زمانهای دور پادشاه مظهر امنیت، عدالت و حفظ وحدت و همبستگی ملی بوده است.
در مشروعیت پیشوایی یا كاریزماتیك، رهبری فرهمند وجود دارد كه به دلایل خصایص غیرعادی و مافوق بشری و جاذبهای كه به دلیل این ویژگیها در میان مردم دارد، مردم حاضر به تبعیت از وی میباشند.
در مشروعیت بوروكراتیك كه در جوامع جدید متجلی شده است، مبتنی بر قانونیت ناشی از قرارداد اجتماعی است كه از حاكمیت مردم و رای و نظر آنان منشعب میشود.
در نظام پیشین، مشروعیت كاریزماتیك و بروكراتیك كه اصولاً وجود نداشت، نه محمدرضا پهلوی دارای ویژگیهای رهبری فرهمند بود و نه ملت بر سرنوشت خویش حاكم بودند، انتخابات اگر به لحاظ ظاهری وجود داشت، اما به لحاظ محتوایی، نمایندگان نماینده مردم نبودند و كسانی بودند كه از طرف رژیم گزینش و به سمت نمایندگی مردم منصوب شده بودند. درواقع پارلمان و نظام نمایندگی شكلی ظاهری از حاكمیت مردم بود.
جواد اطاعت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست