چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
گفت وگو با جعفر پناهی
اگر تیم ملی فوتبال ایران مانند چهار سال پیش به در بسته می خورد و نمی توانست جواز ورود به جام جهانی را بگیرد شاید آفساید فیلمی می شد مثل دایره و به همان تلخی. اما وقتی توپ به لطف ضربه سر محمد نصرتی مدافع پیش تاخته روی ضربه کاشته فریدون زندی به درون دروازه تیم مسئله دار حاشیه خلیج فارس به گل تبدیل شد، پایان آفساید هم به جشن و سرور و شیرینی، آتش بازی و سرود ای ایران ختم شد. این بازی خطرناک که فیلمسازی پایان فیلمش را به ضربه سر و کاشته و پنالتی بسپارد جسارتی می خواست که فقط از آدمی مثل جعفر پناهی بر می آمد.
داستان دخترانی که لباس مردانه می پوشند تا روی سکوهای استادیوم بنشینند بهانه ای است برای حرف هایی که پناهی دوست داشته آنها را بزند. اما شاید این دوست داشتن برای نمایش فیلم هایش در ایران کافی نبوده است. اگر آفساید نبود شاید آرام آرام از یادمان می رفت فیلمسازی که در فرودگاه نیویورک با پلیس گمرک آمریکا سرشاخ شد یک ایرانی جسور است که فیلم هم می سازد. نمایش آفساید در جشنواره فیلم فجر بازتاب علاقه پناهی است به بازتاب فیلم هایش در ایران. این علاقه را وقتی می توان بهتر درک کرد که او در طول این چند سال برای شرکت دایره و طلای سرخ در جشنواره فرم پر کرده، کاری که امسال هم کرده است. جعفر پناهی برای فیلمش قبل از همه آثار دیگر تدارک نمایش می بیند حتی پای مربیان پرسپولیس و استقلال را به تیتراژ فیلمش می کشاند. در یک شب سرد در خانه پناهی در شمال تهران این گفت وگو پس از سال ها انجام می شود. مادر به خانه پسر فیلمسازش زنگ می زند، او نیز نگران نمایش آفساید در جشنواره است. آفساید در فوتبال عبور غیرقانونی از خط دفاع حریف محسوب می شود. نمایش آفساید اما حضور قانونی فیلمسازی است که جسارت فورواردهایی را دارد که می خواهند همه را دریبل کنند.جعفر پناهی با یک دغدغه اجتماعی روبه روی ماست. کارت قرمز به این دغدغه مفهوم کامل ناداوری است.
آفساید در ادامه علاقه شما به مسائل اجتماعی ایران معاصر پس از «دایره» و «طلای سرخ» است. مضمون فیلم اشاره مستقیمی به یک رویداد اجتماعی _ فرهنگی دارد. یعنی حضور زنان، همپای مردان در مکان های ورزشی. اول این که میزان اهمیت این موضوع در چالش های اجتماعی امروز ایران را تا چه اندازه ارزیابی کرده اید که سراغ ساخت فیلمی درباره آن رفته اید؟
وقتی می خواهم کار کنم اصلاً دنبال این نیستم که بگویم این مسئله چقدر اهمیت دارد، یا اینکه آیا اگر این مسئله حل شود مشکل جامعه حل شده است؟ این برای من مطرح نیست برای من طرح «محدودیت» مطرح است. وقتی می خواهم فیلم بسازم، به دنبال آن نیستم که اثبات کنم این موضوع بزرگ ترین مشکل اجتماعی ما است یا کوچک ترین آن. برای طرح محدودیت ها مطرح است و تلاش انسان هایی که سعی می کنند از دایره محدودیت هایی که به دورشان کشیده شده رهایی پیدا کنند. حالا این می تواند یک مسئله خیلی کوچک و پیش پا افتاده باشد. اما ذهن من را به خودش مشغول کرده و نهایتاً این است که شاید باعث محدودیت های بزرگتر شود پس میزان و اندازه اش فرق نمی کند چقدر باشد. مثل آن دختربچه «بادکنک سفید». اما باز هم برایش یک مشکلی هست. دنبال چیزی است تا بالاخره آن را به دست بیاورد. خب اگر همه اینها را تکه تکه کنار هم بگذاریم می بینیم هیچ تفاوتی با «دایره» ندارد و همه اینها دارند تلاش می کنند که از دایره محدودیت هایی که دورشان کشیده شده رهایی پیدا کنند. پس نمی توانیم ترازویی بگذاریم و سبک و سنگین کنیم که این مهم تر است یا آن. مقیاسی ندارد. مسئله اینها همان محدودیت ها است که باید بتوانند از آنها رهایی پیدا کنند تا بتوانند کاری را انجام دهند. کوچکترین مشکل را هم اگر مطرح کنیم و درست طرح شود به نظر من می تواند تاثیر بزرگی داشته باشد.
این شامل همه محدودیت ها می شود یا شما تنها به دنبال حذف برخی از محدودیت ها هستید. منظور من این است که محدودیت هایی که جزء دغدغه های ذهنی شما است، شامل چه محدودیت هایی است؟
من اصلاً دنبال این نیستم که با فیلمم بگویم این محدودیت حذف شود یا حذف نشود. فقط دارم تلنگری می زنم که آدم ها را به فکر وادارم؛ این می تواند شامل تمامی محدودیت ها باشد.
مسئله این است که شما وقتی این محدودیت ها را نشان می دهید اما فیلم تان اجازه نمایش نمی گیرد در واقع نمی توانید به آن هدف غایی «تلنگر زدن» دست پیدا کنید.
تعداد کسانی که در ایران به سینما می روند چند نفر است؟ می خواهم بگویم درست است که فیلم دایره و طلای سرخ نتوانست اکران بگیرد اما آنقدر سی دی هایش دست به دست گشته آنقدر از ماهواره ها پخش شده...
این برای شما راضی کننده است؟
مطمئناً من به عنوان کارگردان دلم می خواست فیلم هایم در سینماها هم به نمایش درآید و فیلم با کیفیت بهتری دیده شود. اما این نیست که بگوییم فیلمی که پروانه نمایش نگرفته را هیچ کس ندیده، خیلی ها دیده اند و باید امیدوار باشیم تاثیرش را در همین جا بگذارد. برای من این طور نیست که ببینم اگر فیلمم اجازه نمایش نگرفت روی کار بعدی ام تاثیر بگذارد و خودم را در انتخاب سوژه بعدی ام محدودتر کنم. چون اگر این طوری باشد که اصلاً نباید فیلم بسازم، نهایتاً باید بسازم و تلاش کنم تا نمایش داده شود. شاید هیچ فیلمسازی به اندازه من تلاش نکرده تا فیلمش نمایش داده شود. بارها دنبال این قضیه دویدم، بارها اولین نفری بوده ام که در جشنواره ها _ خانه سینما، فجر _ فرم پر کرده ام. همه راه ها را رفته ام اما این باعث نشده که ناامید شوم. فیلم را به دست سانسور نسپاردم. به خاطر آنکه دلم می خواست فیلم کامل نشان داده شود همان طور که در تمام دنیا نشان داده شد و این احترام به تماشاگر ایرانی است. آنقدر روی حرفم پافشاری کردم تا موفق به نمایش نسخه کامل آفساید شدم. مطمئنم فیلم هایی که ساخته ام به دلیل نوع پرداخت و نوع نگاه هرگز تاریخ مصرف دار نیستند و فیلم های زنده ای هستند برای آینده.
این امیدواری شما جای تحسین دارد...
من به تداوم کارم در سینما امیدوارم وگرنه با این شکل و شمایلی که سینمای ایران دارد و با این حرف های عجیب و غریبی که مطرح می شود آینده بدتری را پیش بینی می کنم. اصلاً نمی فهمم یعنی چه که وزیر ارشاد می گوید باید نظارت از فیلمنامه تا اکران صورت گیرد. فیلمنامه مگر در یک لحظه به وجود می آید. فیلمنامه چیزی است که در طول سال ها تکه تکه در ذهن آدم می نشیند. طرح یک فیلمنامه ممکن است در هنگام انجام کاری و یا حتی موقع استراحت در رختخواب به سراغ تو بیاید. حالا چطوری آقای صفارهرندی می تواند همه جا کنار فیلمساز باشد، من نمی فهمم.
اما آقای پناهی عملاً فیلم شما در دوران وزارت صفارهرندی اجازه نمایش گرفت..
بله، اما قرار نیست که باج بدهم و مسائل دیگری که ذهنم را مشغول کرده بازگو نکنم. مثلاً اینکه بعد از این فیلم های فمینیستی، لیبرالیستی و... اجازه نمایش ندارند. من نمی فهمم یعنی چه؟ کدام فیلم را شما سراغ دارید که به این مسائل مربوط نباشد؟! یعنی هر فیلمی را که اگر بخواهیم می توانیم به یکی از این چهار دسته ربط دهیم. تعبیری که می شود از این حرکت کرد این است که آنها قصد دارند برای اینکه هر وقت خواستند فیلمی را به این بهانه ها و ربط دادن به این گونه ایسم ها توقیف کنند این یعنی توهین و تحقیر فیلمسازان ما. من نمی توانم چون فیلمم اجازه نمایش گرفته از باورهای خودم دست بردارم.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست