پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
زندگانی امام حسین ع
● زندگانی امام حسین (ع)
دومین فرزند برومند حضرت علی و(۱)در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت فاطمه، كه درود خدا بر ایشان باد، در خانه وحی و ولایت چشم به جهان گشود. چون خبر ولادتش به پیامبر گرامی اسلام (ص) رسید، به خانه حضرت علی (ع) و فاطمه را فرمود تا كودكش را بیاورد. اسما او را در پارچهای سپید (۲)(س) آمد و اسما پیچید و خدمت رسول اكرم (ص) برد، آن گرامی به گوش راست او اذان و به گوش چپ (۳) او اقامه گفت. به روزهای اول یا هفتمین روز ولادت با سعادتش، امین وحی الهی، جبرئیل، فرود آمد و گفت: سلام خداوند بر تو باد ای رسول خدا، این نوزاد را به نام پسر كوچك هارون (شبیر) چون علی برای تو بسان هارون (۵) كه به عربی (حسین) خوانده میشود نام بگذار. (۴)برای موسی بن عمران است، جز آن كه تو خاتم پیغمبران هستی. و به این ترتیب نام پرعظمت "حسین" از جانب پروردگار، برای دومین فرزند فاطمه (س) انتخاب شد. به روز هفتم ولادتش، فاطمه زهرا كه سلام خداوند بر او باد، گوسفندی را برای كشت، و سر آن حضرت را تراشید و هموزن موی سر او (۶)فرزندشبه عنوان عقیقه (۷)نقره صدقه داد.
● حسین (ع) و پیامبر (ص)
از ولادت حسین بن علی (ع) كه در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص) كهشش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد، مردم از اظهار محبت و لطفی كه پیامبر راستین اسلام (ص) درباره حسین (ع) ابراز میداشت، به بزرگواری و مقام شامخ پیشوای سوم آگاه شدند. سلمان فارسی میگوید: دیدم كه رسول خدا (ص) حسین (ع) را بر زانوی خویش نهاده او را میبوسید و میفرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانی، تو امام و پسر امام و پدر امامان هستی، تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهای خدایی كه نه نفرند و خاتم ایشان، قائم ایشان (امامزمان "عج"میباشد.(۸) انس بن مالك روایت میكند: وقتی از پیامبر پرسیدند كدام یك از اهل بیت خود رابیشتر دوست میداری، فرمود:(۹) بارها رسول گرامی حسن (ع) و حسین (ع) را به سینه میفشرد و حسن و حسین را، آنان را میبویید و میبوسید.(۱۰) ابوهریره كه از مزدوران معاویه و از دشمنان خاندان امامت است، در عین حالاعتراف میكند كه:
"رسول اكرم را دیدم كه حسن و حسین را بر شانههای خویش نشانده بود و به سوی ما میآمد، وقتی به ما رسید فرمود هر كس این دو فرزندمرادوست بدارد مرا دوست (۱۱)داشته، و هر كه با آنان دشمنی ورزد با من دشمنی نموده است". عالیترین، صمیمیترین و گویاترین رابطه معنوی و ملكوتی بین پیامبر و حسین را میتوان در این جمله رسول گرامی اسلام (ص) خواند كه فرمود: "حسین از من و من از (۱۲)حسینم".
● حسین (ع) با پدر
شش سال از عمرش با پیامبر بزرگوار سپری شد، و آن گاه كه رسول خدا (ص) چشم ازجهان فروبست و به لقای پروردگار شتافت، مدت سی سال با پدر زیست. پدری كه جز به انصاف حكم نكرد، و جز به طهارت و بندگی نگذرانید، جز خدا ندید و جز خدا نخواست و جز خدا نیافت. پدری كه در زمان حكومتش لحظهای او را آرام نگذاشتند، همچنان كه به هنگام غصب خلافتش جز به آزارش برنخاستند. در تمام این مدت، با دل و جان از اوامر پدر اطاعت میكرد، و در چند سالی كه حضرت علی (ع) متصدی خلافت ظاهری شد، حضرت حسین (ع) در راه پیشبرد اهداف اسلامی، مانند یك سرباز فداكار همچون برادر بزرگوارش میكوشید، و در جنگهای "جمل"، "صفین" و "نهروان" شركت و به این ترتیب، از پدرش امیرالمؤمنین (ع) و دین خدا حمایت كرد و (۱۳)داشت. حتی گاهی در حضور جمعیت به غاصبین خلافت اعتراض میكرد. در زمان حكومت عمر، امام حسین (ع) وارد مسجد شد، خلیفه دوم را بر منبر رسول الله (ص) مشاهده كرد كه سخن میگفت. بلادرنگ از منبر بالا رفت و فریاد زد: "از منبر (۱۴)پدرم فرود آی...".
● امام حسین (ع) با برادر
پس از شهادت حضرت علی (ع)، به فرموده رسول خدا (ص) و وصیت امیرالمؤمنین (ع)امامت و رهبری شیعیان به حسن بن علی (ع)، فرزند بزرگامیرالمؤمنین (ع)، منتقل گشت و بر همه مردم واجب و لازم آمد كه به فرامین پیشوایشان امام حسن (ع) گوش
فرادارند. امام حسین (ع) كه دست پرورد وحی محمدی و ولایت علوی بود، همراه و همكار و همفكر برادرش بود. چنان كه وقتی بنا بر مصالح اسلام وجامعه مسلمانان و به دستور خداوند بزرگ، امام حسن (ع) مجبور شد كه با معاویه صلح كند و آن همه ناراحتیها را تحمل نماید، امام حسین (ع) شریك رنجهای برادر بود و چون میدانست كه این صلح به صلاح اسلام و مسلمین معاویه، در حضور امام حسن (ع) وامام حسین (ع) دهان آلودهاش را به بدگویی نسبت به امام حسن (ع) و پدر بزرگوارشان امیرمؤمنان (ع) گشود، امام حسین (ع) به دفاع برخاست تا سخن در گلوی معاویه بشكند و سزای ناهنجاریش را به كنارش بگذارد، ولی امام حسن (ع) او را به سكوت و خاموشی فراخواند، امام حسین (ع) پذیرا شد و به جایش بازگشت، آن گاه امام حسن (ع) خود به پاسخ معاویه (۱۵)برآمد، و با بیانی رسا و كوبنده خاموشش ساخت.
● امام حسین (ع) در زمان معاویه
چون امام حسن (سلام خدا و فرشتگان خدا بر او باد) از دنیا رحلت فرمود، به گفتهرسول خدا (ص) و امیرالمؤمنین (ع) و وصیت حسن بن علی (ع) امامت و رهبری شیعیان به امام حسین (ع) منتقل شد و از طرف خدا مأمور رهبری جامعه گردید. امام حسین (ع) میدید كه معاویه با اتكا به قدرت اسلام، بر اریكه حكومت اسلام به ناحق تكیه زده، سخت مشغول تخریب اساس جامعه اسلامی و قوانین خداوند است، و از این حكومت پوشالی مخرب به سختی رنج میبرد، ولی نمیتوانست دستی فراز آورد و قدرتی فراهم كند تا او را از جایگاه حكومت اسلامی پایین بكشد، چنانچه برادرشامام حسن (ع) نیز وضعی مشابه او داشت. امام حسین (ع) میدانست اگر تصمیمش را آشكار سازد و به سازندگی قدرت بپردازد، پیش از هر جنبش و حركت مفیدی به قتلش میرساند، ناچار دندان بر جگر نهاد و صبر را پیشه ساخت كه اگر برمیخاست، پیش از اقدام به دسیسه كشته میشد، و از این كشته شدن هیچ نتیجهای گرفته نمیشد. بنابراین تا معاویه زنده بود، چون برادر زیست و علم مخالفتهای بزرگ نیفراخت،جز آن كه گاهی محیط و حركات و اعمال معاویه را به باد انتقاد میگرفت و مردم را به آینده نزدیك امیدوار میساخت كه اقدام مؤثری خواهد نمود. ودر تمام طول مدتی كه معاویه از مردم برای ولایتعهدی یزید، بیعت میگرفت، حسین به شدت با او مخالفت كرد، و هرگز تن به بیعت یزید نداد و ولیعهدی او را نپذیرفت و حتی گاهی (۱۶)سخنانی تند به معاویه گفت و یا نامهای كوبنده برای او نوشت. معاویه هم در بیعت گرفتن برای یزید، به او اصراری نكرد و امام (ع) همچنین بود و ماند تا معاویه درگذشت...
● قیام حسینی
یزید پس از معاویه بر تخت حكومت اسلامی تكیه زد و خود را امیرالمؤمنین خواند،و برای این كه سلطنت ناحق و ستمگرانهاش را تثبیت كند، مصمم شد برای نامداران و شخصیتهای اسلامی پیامی بفرستد و آنان را به بیعت با خویش بخواند. به همین منظور، نامهای به حاكم مدینه نوشت و در آن یادآور شد كه برای من از حسین (ع) بیعت بگیر و اگر مخالفت نمود بقتلش برسان. حاكم این خبر را به امام حسین (ع) رسانید و جواب مطالبه نمود.امام حسین (ع) چنین فرمود: "انا لله و انا الیه راجعون و علی الاسلام السلام اذا بلیت الامهٔ براع مثل (۱۷)یزید".
آن گاه كه افرادی چون یزید، (شرابخوار و قمارباز و بیایمان و ناپاك كه حتی ظاهر اسلام را هم مراعات نمیكند) بر مسند حكومت اسلامی بنشیند، باید فاتحه اسلام را خواند. (زیرا این گونه زمامدارها با نیروی اسلام و به نام اسلام، اسلام را از بین میبرند.) امام حسین (ع) میدانست اینك كه حكومت یزید را به رسمیت نشناخته است، اگر در مدینه بماند به قتلش میرسانند، لذا به امر پروردگار، شبانه و مخفی از مدینه به
سوی مكه حركت كرد. آمدن آن حضرت به مكه، همراه با سرباز زدن او از بیعت یزید، در بین مردم مكه و مدینه انتشار یافت، و این خبر تا به كوفه همرسید. كوفیان ازامام حسین (ع) كه در مكه بسر میبرد دعوت كردند تا به سوی آنان آید و زمامدارامورشان باشد. امام (ع) مسلم بن عقیل، پسر عموی خویش رابهكوفه فرستاد تا حركت و واكنش اجتماع كوفی را از نزدیك ببیند و برایش بنویسد. مسلم به كوفه رسید و با استقبال گرم و بیسابقهای روبرو شد، هزاران نفر به عنوان نایب امام (ع) با او بیعت كردند، و مسلم هم نامهای به امام حسین (ع) نگاشت و حركت فوری امام (ع) را لازم گزارش داد. هر چند امام حسین (ع) كوفیان را به خوبی میشناخت، و بیوفایی و بیدینیشان را در زمان حكومت پدر و برادر دیده بود و میدانست به گفتهها و بیعتشان با مسلم نمیتوان اعتماد كرد، و لیكن برای اتمام حجت و اجرای اوامر پروردگار تصمیم گرفت كه به سوی كوفه حركت كند.
با این حال تا هشتم ذیحجه، یعنی روزی كه همه مردم مكه عازم رفتن به "منی" بودند و هر كس در راه مكه جا مانده بود با عجله تمام میخواستخود را به مكه (۱۸)برساند، آن حضرت در مكه ماند و در چنین روزی با اهل بیت و یاران خود، از مكه به طرف عراق خارج شد و با این كار هم به وظیفه خویش عمل كرد و هم به مسلمانان جهان فهماند كه پسر پیغمبر امت، یزید را به رسمیت نشناخته و با او بیعت نكرده، بلكه علیه او قیام كرده است.
یزید كه حركت مسلم را به سوی كوفه دریافته و از بیعت كوفیان با او آگاه شده بود، ابن زیاد را (كه از پلیدترین یاران یزید و از كثیفترین طرفدارانحكومت بنی امیه بود) به كوفه فرستاد. ابن زیاد از ضعف ایمان و دورویی و ترس مردم كوفه استفاده نمود و با تهدید ارعاب، آنان را از دور و بر مسلم پراكنده ساخت، و مسلم به تنهایی با عمال ابن زیاد به نبرد پرداخت، و پس از جنگی دلاورانه و شگفت، با شجاعت شهید شد. (سلام خدا بر او باد). و ابن زیاد جامعه دورو و خیانتكار و بیایمان كوفه را علیه امام حسین (ع) برانگیخت، و كار به جایی رسید كه عدهای از همان كسانی كهبرای
امام (ع) دعوتنامه نوشته بودند، سلاح جنگ پوشیدند و منتظر ماندند تا امام حسین (ع) از راه برسد و به قتلش برسانند. امام حسین (ع) از همان شبی كه از مدینه بیرون آمد، و در تمام مدتی كه در مكه اقامت گزید، و در طول راه مكه به كربلا، تا هنگام شهادت، گاهی به اشاره، گاهی به اعلان میداشت كه: "مقصود من از حركت، رسوا ساختن حكومت ضد اسلامی یزید و صراحت، برپاداشتن امر به معروف و نهی از منكر و ایستادگی در برابر ظلم و ستمگری است و جز حمایت قرآن و زنده داشتن دین محمدی هدفی ندارم". و این مأموریتی بود كه خداوند به او واگذار نموده بود، حتی اگر به كشته شدن خود و اصحاب و فرزندان و اسیری خانوادهاش اتمام پذیرد. رسول گرامی (ص) و امیرمؤمنان (ع) و حسن بن علی (ع) پیشوایان پیشین اسلام، شهادت امام حسین (ع) را بارها بیان فرموده بودند. حتی در هنگام ولادت امام حسین (ع)، و خود امام حسین (ع) به (۱۹)رسول گرانمایه اسلام (ص) شهادتش را تذكر داده بود. علم امامت میدانست كه آخر این سفر به شهادتشمیانجامد، ولی او كسی نبود كه در برابر دستور آسمانی و فرمان خدا برای جان خود ارزشی قائل باشد، یا از اسارت خانوادهاش واهمهای به دل راه دهد. او آن كس بود كه بلا را كرامت و شهادت را سعادت میپنداشت. (سلام ابدی خدا بر او باد) .
پینوشتها:
(۱) در سال و ماه و روز ولادت امام حسین (ع) اقوال دیگری هم گفته شده است، ولی
ما قول مشهور بین شیعه را نقل كردیم. ر. به. ك. اعلام الوری طبرسی، ص ۲۱۳.
(۲) احتمال دارد منظور از اسما، دختر یزید بن سكن انصاری باشد. ر. به. ك. اعیان
الشیعه، جزء ۱۱، ص ۱۶۷.
(۳) امالی شیخ طوسی، ج ۱، ص ۳۷۷.
(۴) شبر بر وزن حسن، و شبیر بر وزن حسین، و مبشر بر وزن محسن، نام پسران هارون
بوده است و پیغمبر اسلام (ص) فرزندان خود حسن و حسین و محسن را به این سه نام
نامیده است - تاج العروس، ج ۳، ص ۳۸۹، این سه كلمه در زبان عبری همان معنی را
دارد كه حسن و حسین و محسن در زبان عربی دارد - لسان العرب، ج ۶۶، ص ۶۰.
(۵) معانی الاخبار، ص ۵۷.
(۶) در منابع اسلامی درباره عقیقه سفارش فراوان شده و برای سلامتی فرزند بسیار
مؤثر دانسته شده است. ر. به. ك. وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۴۳ به بعد.
(۷) كافی، ج ۶، ص ۳۳.
(۸) مقتل خوارزمی، ج ۱، ص ۱۴۶ - كمال الدین صدوق، ص ۱۵۲.
(۹) سنن ترمذی، ج ۵، ص ۳۲۳.
(۱۰) ذخائر العقبی، ص ۱۲۲.
(۱۱) الاصابه، ج ۱۱، ص ۳۰.
(۱۲) سنن ترمذی، ج ۵، ص ۳۲۴ - در این قسمت روایاتی كه در كتابهای اهل تسنن آمده
است نقل شد تا برای آنها هم سندیت داشته باشد.
(۱۳) الاصابه، ج ۱، ص ۳۳۳.
(۱۴) تذكرهٔ الخواص ابن جوزی، ص ۳۴ - الاصابه، ج ۱، ص ۳۳۳، آن طور كه بعضی از
مورخین گفتهاند این موضوع تقریبا در سن ده سالگی امام حسین (ع) اتفاق افتاده
است.
(۱۵) ارشاد مفید، ص ۱۷۳.
(۱۶) رجال كشی، ص ۹۴ - كشف الغمهٔ، ج ۲، ص ۲۰۶.
(۱۷) مقتل خوارزمی، ج ۱، ص ۱۸۴ - لهوف، ص ۲۰.
(۱۸) روز هشتم ماه ذیحجه مستحب است كه حاجیها به "منی" بروند، و در آن زمان به
این حكم استحبابی عمل میكردند، ولی در زمان ما مرسوم شده است كه از روز هشتم
یكسره به عرفات میروند.
(۱۹) كامل الزیارات، ص ۶۸ به بعد - مشیر الاحزان، ص ۹.
(۲۰) لهوف، ص ۵۳.
(۲۱) كامل الزیارات، ص ۱۰۵.
(۲۲) كامل الزیارات، ص ۱۰۱.
(۲۳) كامل الزیارات، ص ۱۲۱.
(۲۴) كامل الزیارات، ص ۱۴۷.
(۲۵) عقد الفرید، ج ۳، ص ۱۴۳.
(۲۶) ارشاد مفید، ص ۲۱۴.
(۲۷) مناقب ابن شهرآشوب، ج ۳، ص ۲۲۴ - اسد الغابهٔ، ج ۲، ص ۲۰.
(۲۸) اسد الغابهٔ، ج ۲، ص ۲۰.
(۲۹) ذكری الحسین، ج ۱، ص ۱۵۲، به نقل از ریاض الجنان، چاپ بمبكی، ص ۲۴۱ -
انساب الاشراف.
(۳۰) سوره نحل، آیه ۲۲.
(۳۱) تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۵۷.
(۳۲) مناقب، ج ۲، ص ۲۲۲.
(۳۳) الامامهٔ والسیاسهٔ، ج ۱، ص ۲۵۳ به بعد.
(۳۴) از كتاب سمو المعنی، ص ۱۰۴ به بعد، نقل به معنی شده است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست