پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

فلسفه تجربه عرفـانی


فلسفه تجربه عرفـانی

فلسفه عرفان مبتنی بر این حقیقت تأمّل برانگیز شكل می گیرد كه تجربه ای مستقیم از الوهیت, هم ممكن است و هم به وسیله هر فردی به چنگ آمدنی است

همه سنت‌های معنوی در گوشه و كنار جهان در حال توسعه راه‌هایی برای نجات بشرند و آموزه‌هایی ویژه در دفاع از باورها و عقاید خویش دارند. عرفان نیز به مثابه یكی از دیرین‌ترین سنت‌های جهان هماره نجات و آسودگی و رستگاری بشر را وجهه همت خود قرار داده و تعالیم خاص خود را سینه به سینه و سطر به سطر، به نسل‌های بشری تقدیم داشته است..

در این میان، هر یك از ادیان, تجربه عرفانی اصیل فرد را در قالب ادبیات و اصطلاحات رایج در میراث فرهنگی خاص خود می‌ریزد. گرچه فلسفه دین نیز كوشش می‌كند به فهم طبیعت و ماهیت الوهیت نایل آید، اما این تفاوت‌های فرهنگی را نادیده می‌انگارد. فلسفه عرفان اما گامی فراتر می‌نهد و سعی دارد به طبیعت تجربه بشر از الوهیت از طریق دریافت و درك ارتباط محوری آن‌ها با یكدیگر دست یازد.

عرفان همواره موضوعی جذاب برای فیلسوفان و زمینه‌ای مناسب برای پژوهش‌های فلسفی تلقی شده است و به این ترتیب، "فلسفه عرفان" با ابتنای بر این حقیقت شكل گرفته است كه مطالعه فلسفی تجربه‌ای مستقیم از الوهیت هم ممكن است و هم به‌وسیله هر فردی به چنگ آمدنی است.

مباحثی از قبیل چیستی عرفان و تجربه عرفانی، انواع و اقسام تجارب عرفانی، نسبت تجربه عرفانی به تجربه دینی، معرفت‌شناسی عرفانی، زبان عرفانی و بسیاری دیگر از پژوهش‌های فلسفی ناظر به تجربه عرفانی، در قلمرو فلسفه عرفان قرار می‌گیرند.

در این مقاله كوشش بر آن بوده تا با بهره‌گیری از معتبرترین منابع فلسفی و عرفانی به‌اختصار ولی جامع به این مباحث اشاره شود، باشد كه از رهگذر آن پژوهشگران علاقمند به حوزه‌های فلسفه، عرفان و فلسفه عرفان ضمن ردیابی این قبیل بحث‌ها و كاوش در این حوزه‌ها، خود به ابداع و ابتكار درآن‌ها دست زنند.

"فلسفه عرفان" مبتنی بر این حقیقت تأمّل برانگیز شكل می‌گیرد كه تجربه‌ای مستقیم از الوهیت، هم ممكن است و هم به وسیله هر فردی به چنگ آمدنی است.

همه ادیان در مدخل‌هایی فرهنگی می‌زیند كه مشحون از آموزه "مجاهدت" به صورت امری میانجی میان بشر و الوهیت است. این امر نیز نه بر بنیادهای فردی كه بر بن مایه‌های اجتماعی استوار است. هر یك از ادیان, تجربه عرفانی اصیل فرد را در قالب ادبیات و اصطلاحات رایج در میراث فرهنگی خاص خود می‌ریزد. فلسفه دین كه می‌كوشد به فهم طبیعت و ماهیت الوهیت نایل آید, این تفاوت‌های فرهنگی را نادیده می‌انگارد.

فلسفه عرفان اما گامی فراتر می‌نهد و سعی دارد به طبیعت تجربه بشر از الوهیت از طریق دریافت و درك ارتباط محوری آن‌ها با یك‌دیگر دست یازد.

برای آغاز, ابتدا به بررسی معنا و ومفهوم عرفان و تجربه عرفانی می‌پردازیم.

واژه اصطلاحی "عرفان" مأخوذ از اصل یونانی µیی به معنای "پوشیدگی و اختفا" است. در دنیای هلنیستی، تعبیررفتار"عرفانی" به رفتارهای دینی سرّی باز می‌گردد. در مسیحیت نخستین، این اصطلاح به تفاسیر رمزآلود "باطنی" متون مقدس یا حضورهای باطنی از قبیل حضور باطنی مسیح در مراسم عشای ربّانی باز می‌گردد. فقط از دوره متأخر است كه این واژه بر معنای "الاهیات عرفانی" كه تجربهٔ بی‌واسطه الوهیت از آن اراده می‌شود، اطلاق شده است (بویر، ۱۹۸۱). نوع عارفان چه موحّد و چه غیرموحّد، تجارب عرفانی خویش را به مثابه بخشی از تعهد عظیم خویش به تحول بخشی به بشر لحاظ می‌كنند, نه اوج نهایی مجاهدت‌های خود. (به‌طور نمونه ر.ك: قدیسه ترزای آویلایی، زندگی، بخش۱۹)؛ بنابراین، عرفان به‌طور عمده عبارت است از تفكری ناب شامل رشته‌ای از افعال، اقوال، متون، نگرش‌ها، سنت‌ها و تجاربی متمایز كه هدفشان تحول‌بخشی به آدمی است كه در سنت‌های گوناگون به طرقی متفاوت تعریف می‌شود.

تاكنون فیلسوفان علاقه‌مند به عرفان تحت تأثیر كتاب گرانقدر ویلیام جیمز با عنوان انواع تجربه دینی به طرح گسترده‌ای از مباحث و كاوش‌های فلسفی در خصوص معرفت بخشی تجارب عرفانی دست زده‌اند. تمركز این دسته از فیلسوفان به‌طورعمده بر موضوعاتی است از قبیل طبقه‌بندی تجارب عرفانی، ماهیت این تجارب در ادیان گوناگون و سنت‌های مختلف عرفانی، تأثیر زبان و فرهنگ عارفان در این‌گونه تجارب و میران پایبندی تجارب عرفانی به مدارك و شواهدی كه حقانیت مدعیات عرفانی را می‌توانند مورد تأیید قرار دهند. برخی فیلسوفان نیز تأكید بر تجربه عرفانی به منظور دفاع از ساختار عرفانی منسجم را مورد پرسش قرار داده‌اند (برای مثال یانتسن، ۱۹۹۴). كوشش ما در این مقاله معطوف به بررسی موضوعات و مباحثی است كه فلسفه عرفان در مسیر كاوش فلسفی در خصوص تجربه عرفانی مورد توجه خاص خود قرار می‌دهد.

۱) تجربه عرفانی

هر گونه تعریفی از تجربه عرفانی به علت معانی گوناگونی كه از آن می‌توان اراده كرد، ‌باید دست‌كم تا حدودی مقید و مشروط باشد. دو مفهوم مرتبط از تجربه عرفانی را می‌توان این‌جا به بحث گذاشت. نخستین آن‌ها در تعریفی گسترده نمایانگر كاربرد عام‌تر این اصطلاح است و دومین آن‌ها در تعریفی محدود، بیشتر ناظر به رفتارهای خاصی است كه عرفان را از منظر فلسفی شایسته بررسی قرار می‌دهد.

۱ـ۱) مفهوم گسترده تجربه عرفانی

در این مفهوم، تجربه عرفانی عبارت است از تجربه معرفت‌بخش فراحسی - ادراكی یا فروحسی- ادراكی كه حاصل آگاهی به واقعیت‌ها یا گزاره‌های واقع‌نمایی است كه نوعاً با روش‌های ادراك حسی یا كیفیات حسی ـ تنی یا خویشتن‌نگری عادی دسترس‌پذیر نمی‌شود. ویژگی‌های این مفهوم از تجربه عرفانی را می‌توان به تفصیل چنین بیان داشت:

۱)ـ قید "معرفت‌بخش" به منظور آن است كه تعریف پیشین حتی بدون اذعان به این نكته قابل قبول باشد كه عارفان در حقیقت به تجربه واقعیت‌ها یا گزاره‌های واقع‌نما (به شكلی كه پیش‌تر وصف شد) نایل می‌آیند.

۲) تجربه فراحسی‌ـ ادراكی، شامل ادراكی است از آن نوع كه با ادراك حسی، كیفیات حسی‌ـ تنی (مانند احساس درد یا حرارت در بدن، حس درونی از بدن، مغز، اندام‌ها و موقعیت‌ها و اندام‌های احشایی) و خویشتن‌نگری عادی قابل دسترس نیست. برخی عارفان از حس معنوی خاصی كه با حواس ادراكی سازگار و با قلمرو غیرفیزیكی متناسب است، یاد كرده‌اند. نوع فراحسی ـ ادراكی تجربه می‌تواند با ادراك حسی نیز همراه باشد؛ به طور مثال، شخصی می‌تواند تجربه‌ای فراحسی ـ ادراكی داشته باشد؛ در حالی‌كه مشغول تماشای خورشید است. قید فراحسی بودن همان چیزی است كه تجربه را عرفانی می‌سازد.

۳) تجربه فروحسی ـ ادراكی، عبارت است از خلأ كامل محتوای پدیدارشناختی یا چیزی شبیه به آن مانند حالات هشیاری خالص یا حاوی محتوای پدیدارشناختی كه گرچه متناسب با ادراك حسی است، فاقد ویژگی مفهوم‌سازی موجود در ادراك حسی دقیق است.

۴) "آگاهی" به واقعیت‌ها به معنای آگاهی شخص به حضور یك یا چند واقعیت است.

۵) "گزاره‌های واقع‌نما" به طور مثال شامل دو مولفه است: یكی این‌كه هیچ واقعیتی پایدار و دائم نیست و دوم این‌كه خدا جوهر و باطن نفس است. آگاهی به "گزاره‌های واقع‌نما" به دو شكل تفسیرپذیر است. یكی اینكه شخص به حضور یك یا چند واقعیت چنان آگاهی دارد كه از آن‌ها یك یا چند گزارهٔ واقع‌نما ظهور ناگهانی می‌یابند. مثال آن می‌تواند آگاهی به خدا (یك واقعیت) باشد كه بر مبنای آن، آگاهی به وابستگی عمیق شخص به خدا (یك گزارهٔ واقع‌نما) فراهم می‌آید. صورت دوم آن است كه آگاهی به گزاره‌های واقع‌نما متضمن اشراقی مستقیم و بدون واسطهٔ آگاهی به واقعیت باشد. نمونه چنین آگاهی، ناپایدار بودن همه واقعیت‌ها است كه در پی تجربهٔ محو محتوایی همه پدیده‌ها حاصل می‌آید.

همان‌گونه كه ویلیام جیمز ادعا كرده، تجربهٔ عرفانی, "معرفت‌بخش" (Noetic) است كه شامل علم به آن چیزی است كه شخص دریافت كرده. این‌كه تا چه حدودی این علم از خود تجربه ناشی می‌شود، پس از این مورد بحث قرار خواهد گرفت.

تجارت فراحسی نظیر مشهودات یا مسموعات دینی قادر به حاصل كردن تجربهٔ عرفانی نیستند. تعریف پیش‌گفته شامل تجاربی فوق‌العاده از قبیل تجارب برون تنی، تله‌پاتی، پیش‌آگهی و روشن بینی نیز می‌شود. همهٔ این تجارب عبارتند از آگاهی به اعیان یا كیفیاتی از نوعی دسترس‌پذیر برای حواس یا خویشتن‌نگری عادی, مانند اندیشه‌های بشری و حوادث فیزیكی آینده. تعریف تجربهٔ عرفانی این‌جا ناگزیر درجه‌ای ابهام دارد؛ زیرا شامل دسته‌ای از چیزهایی نیز می‌شود كه در معرض تجربهٔ غیرعرفانی قرار می‌گیرند.

آثار عرفانی به جا مانده, مدعای ویلیام جیمز را دایر بر این‌كه تجربهٔ عرفانی می‌باید حادثه‌ای گذرا باشد كه فقط مدتی كوتاه دوام می‌یابد و سپس محو می‌شود، تأیید نمی‌كنند. این تجربه می‌باید هشیاری پایدار شخص باشد كه به مدت یك روز یا بخشی از روز دوام می‌آورد. به همین دلیل بهتر است از هشیاری عرفانی سخن به میان آورد كه یا پایاب است یا پایدار.

تجربهٔ عرفانی در مفهوم گستردهٔ خویش در سنت‌های دینی اسلام، یهودیت و مسیحیت، ادیان هنری، بودیسم و ادیان ابتدایی رخ داده‌اند. در برخی از این سنت‌ها، چنین ادعا شده كه این گونه تجارب به واقعیت فراحسی نظیر خدا، برهمن یا نیروانا تعلق گرفته است (تاكئوچی، ۱۹۸۳: ص۸ و ۹) با این وجود، بسیاری از سنت‌های بودیستی، مدعی تجربهٔ واقعیت فراحسی نیستند. در عوض، برخی از آن‌ها تجربهٔ "آگاهی بی‌ساختار" را كه شامل آگاهی جهان در سطح غیرمفهومی مطلق یا نسبی است دارند (گریفیث، ۱۹۹۳). تجربهٔ بی‌ساختار, حاصل اشراق به ماهیت ناپایدار همهٔ اشیا است. بودیست‌ها از تجربه "تات‌هاتا" یا "این شدگی" واقعیت یاد می‌كنند كه فقط به شرط غیبت شناخت حسی ـادراكی عادی در دسترس قرار می‌گیرد. تجارب این دسته از بودیست‌ها فروحسی ـ ادراكی است و آگاهی از آن موجد اطلاع دربارهٔ ماهیت راستین واقعیت می‌شود. با وجود این، برخی تجارب بودیستی نظیر برخی تجارب ذن, طبق تعریف پیشین از قبیل تجربهٔ عرفانی به‌شمار می‌آیند؛ زیرا ربطی به آگاهی به واقعیت یا گزاره‌های واقع‌نما ندارند (سوزوكی، ۱۹۷۰).

۲ـ۱) مفهوم محدود تجربهٔ عرفانی

تجربهٔ عرفانی در مفهوم محدود خویش كه مورد توجه فیلسوفان واقع می‌شود، به شاخهٔ فرعی تجربهٔ عرفانی در مفهوم گستردهٔ آن مربوط است. این تجربه به ویژه به تجربهٔ وحدت‌آمیز فراحسی ـ ادراكی یا فروحسی ـ ادراكی مربوط می‌شود كه نتیجه آگاهی به واقعیت‌ها یا گزاره‌های واقع‌نمایی است كه از طرقی نظیر ادراك حسی، كیفیات حسی ـتنی یا خویشتن‌نگری عادی حاصل نمی‌آید.

تجربهٔ وحدت‌آمیز دربرگیرندهٔ بی‌تأكیدی و درهم آمیختگی پدیدارشناختی یا محو كثرات است كه طی آن چنین فرض می‌شود كه مفاد شناختی تجربه مزبور با صراحت در آن خصلت پدیدارشناختی باقی می‌ماند. نمونه‌هایی از چنین تجربه‌ای عبارتند از تجربهٔ یكی‌ انگاری همهٔ طبیعت، اتحاد با خدا در عرفان مسیحی، اتحاد آتمن با برهمن در تجربه هندو كه طی آن نفس/ خود فرد با وجود ابدی مطلق عینیت می‌یابد، محو همه كثرات، تجربه بی‌ساختار بودایی و تجربه‌های یكتا‌انگار (اسمارت ۱۹۵۸ و ۱۹۷۸ و وین رایت ۱۹۸۱ بخش۱)؛ البته تجاربی از قبیل تجربهٔ ‌دوگانه‌انگار از خدا كه در آن شخص و خدا به‌طور كامل متمایز از هم باقی می‌مانند، تجربه كابالیستی یهودی از سفیروت منفرد آسمانی و تجارب شخصی ارواح بنا بر مفهوم محدود تجربهٔ عرفانی، عرفانی نخواهند بود؛ زیرا جزو تجارب وحدت آمیز به‌شمار نمی‌روند.

از این پس، " تجربهٔ عرفانی" در همین مفهوم خاص به‌كار خواهد رفت، مگر آن كه برخلاف آن تصریح شود؛ بنابراین, اصطلاح "عرفان" به افعال، اقوال، متون، نگرش‌ها و سنت‌هایی اطلاق می‌شود كه با تجربه‌های وحدت‌آمیز پیوند داشته باشند.

باید مراقب بود تا تجربه عرفانی با تجربه دینی اشتباه نشود. منظور از تجربه دینی، تجربه‌ای است كه دارای محتوا یا مفادی متناسب با پس‌ زمینه دینی یا واجد رنگ و بوی دینی باشد. این تجربه گرچه بسیاری از تجارب عرفانی را شامل می‌شود، همچنین مشهورات و مسموعات دینی، تجارب غیرعرفانی ذن و احساسات دینی گوناگونی نظیر هیبت و علو دینی را نیز دربر می‌گردد. این تجربه همچنین تجربه بنیادین دینی (نامی كه شلایر ماخر بدان می‌نهد) یعنی احساس "بستگی مطلق" را نیز شامل می‌شود (شلایر ماخر، ۱۹۶۳).

می‌توانیم تجربه الاهی یا قدسی (نومینوس) را تجربه‌ای غیر وحدت‌آمیز بنامیم كه از آگاهی به واقعیت‌ها یا گزاره‌های واقع‌نمایی ناشی است كه نوعاً از طرقی نظیر ادراك حسی، كیفیات حسی ـ تنی یا خویشتن‌نگری عادی حاصل نمی‌آید. احساس گرم حضور خدا می‌تواند تجربه قدسی تلقی شود. تجارب قدسی در تقابل با آن دسته از تجارب دینی قرار می‌گیرند كه به‌طور نمونه شامل احساسات می‌شوند ولی متضمن آگاهی به واقعیت‌های غیرحسی یا گزاره‌های واقع‌نما نیستند.

رودولف اوتو از اصطلاح "تجربه قدسی" برای بیان تجربه‌هایی استفاده می‌كند كه متعلق به واقعیتی‌اند كه همچون امری "به طور كامل مغایر" با شخص دریافت می‌شوند و زمینه واكنش هیبت‌آمیز و دلكش همزمان با حضور رازی ادراك‌ناپذیر را فراهم می‌آورند (اوتو، ۱۹۵۷). مطابق با مفهوم به كار رفته این‌جا، "تجربه قدسی" اوتو چیزی جز نوعی تجربه مقدس نخواهد بود.

نویسنده:هادی وكیلی

منابع و مآخذ

۱.Alston, William, Perceiving God, The Epistemology of Religious Experience, Ithaca and London: Cornell University Press,۱۹۹۱.

۲.Austin, James H, Zen and the Brain: Toward an Understanding of Meditation and Consciousness, Cambridge, Ma.: MIT Press, ۱۹۹۸.

۳.Beer, Frances, Women and Mystical Experience in the Middle Ages, Woodbridge: Boydell Press, ۱۹۹۳.

۴.Bergson, Henri, The Two Sources of Morality and Religion, R.A. Audra and C. Berenton, (trans.), London, ۱۹۳۵.

۵.Borchert, Bruno, Mysticism, Its History and Challenge, York Beach, Maine: Samuel Weiser, ۱۹۹۴.

۶.Bouyer, Louis, "Mysticism, An Essay on the History of the Word" in Understanding Mysticism, Richard Woods (ed.), O.P. Garden City: Doubleday, ۱۹۸۱.

۷.----,"Introduction," In The Problem of Pure Consciousness, Mysticism and Philosophy, Robert Forman (ed.), ۳-۴۹. New York and London: Oxford University Press, ۱۹۹۳b.

۸.----, Mysticism, Mind, Consciousness, Albany, NY: SUNY Press, ۱۹۹۹.

۹.----, , "Paramaartha and Modern Constructivists on Mysticism: Epistemological Monomorphism versus Duomorphism," Philosophy East and West, ۳۹: ۳۹۳-۴۱۸, ۱۹۸۹.

۱۰.Gale, Richard M., "Mysticism and Philosophy," Journal of Philosophy ۵۷: ۴۷۱-۴۸۱, ۱۹۶۰.

۱۱.----, On the Nature and Existence of God, Cambridge: Cambridge Press, ۱۹۹۵.

۱۲.----,"Why Alston۰۳۹;s Mystical Doxastic Practice is Subjective," Philosophy and Phenomenological Research, ۵۴, ۸۶۹-۸۷۵, ۱۹۹۴.

۱۳.Gale, Richard, On the Nature and Existence of God, Cambridge: Cambridge University Press, ۱۹۹۱.

۱۴.Gellman, Jerome, Experience of God and the Rationality of Theistic Belief, Ithaca: Cornell University Press, ۱۹۹۷.

۱۵.----, Mystical Experience of God, a Philosophical Enquiry, London: Ashgate Publishers, ۲۰۰۱a.

۱۶.----, Review of Matthew Bagger, Religious Experience, Justification, and History, in Faith and Philosophy, ۱۸: ۳۴۵-۳۶۴, ۲۰۰۱b.

۱۷.Goldenberg, Naomi, The Changing of the Gods, Boston: Beacon Press, ۱۹۷۹.

۱۸.Griffiths, Paul J, "Pure Consciousness and Indian Buddhism," In The Problem of Pure Consciousness, Mysticism and Philosophy, Robert Forman (ed.), ۱۲۱-۱۵۹, New York and London: Oxford University Press, ۱۹۹۳.

۱۹.Gutting, Gary, Religious Belief and Religious Skepticism, Notre Dame, Ind.: University of Notre Dame, ۱۹۸۲.

۲۰.Hick, John, An Interpretation of Religion: Human Responses to the Transcendent, London: Macmillan, ۱۹۸۹.

۲۱.Idel, Moshe, Kabbalah: New Perspectives, New Haven: Yale University Press, ۱۹۸۸.

۲۲.James, William, The Varieties of Religious Experience (New York: Mentor Books) ۱۹۵۸.

۲۳.Jantzen, Grace M, Feminists, Philosophers, and Mystics, Hypatia ۹: ۱۸۶-۲۰۶, ۱۹۹۴.

۲۴.----, Power, Gender, and Christian Mysticism, Cambridge: Cambridge University Press, ۱۹۹۵.

۲۵.Jones, Rufus M., Studies in Mystical Religion, London: Macmillan, ۱۹۹۰.

۲۶.Katz, Steven T, "Language, Epistemology, and Mysticism," In Mysticism and Philosophical Analysis, Steven T. Katz (ed.), ۲۲-۷۴, New York: Oxford University Press, ۱۹۷۸.

۲۷.Katz, Steven T., (ed.), Mysticism and Religious Traditions, Oxford: Oxford University Press.

۲۸.Katz, Steven T, "Responses and Rejoinders," Journal of the American Academy of Religion, ۵۶: ۷۵۱-۵۷, ۱۹۸۸.

۲۹.McGinn, Bernard, The Mystical Thought of Meister Eckhart: The Man from Whom God Hid Nothing, New York : Crossroad Publishing, ۲۰۰۱,.

۳۰.Moore, Peter, "Recent Studies of Mysticism: A Critical Survey," Religion, ۳ ۱۴۶-۱۵۶, ۱۹۷۳.

۳۱.Otto, Rudolf, The Idea of the Holy, Second Edition, Oxford: Oxford University Press, ۱۹۵۷.

۳۲.Pike, Nelson, Mystic Union: An Essay in the Phenomenology of Mysticism, Ithaca: Cornell University Press, ۱۹۹۲.

۳۳.Plantinga, Alvin, Does God have a Natureی, Milwaukee: Marquette University Press, ۱۹۸۰.

۳۴.Proudfoot, Wayne, Religious Experience, Berkeley, Los Angeles, and London: University of California Press, ۱۹۸۵.

۳۵.Radhakrishnan, S, Trans. with introduction and notes, The Brahma Sutra, the Philosophy of Spiritual Life. New York: Greenwood Press, ۱۹۶۸.

۳۶.Raphael, Melissa, "Feminism, Constructivism, and Numinous Experience," Religious Studies, ۳۰: ۵۱۱-۵۲۶, ۱۹۹۴.

۳۷.Sells, Michael A, Mystical Languages of Unsaying, Chicago: Chicago University Press, ۱۹۹۴.

۳۸.Schimmel, Annemarie, Mystical Dimensions of Islam, Chapel Hill: University of North Carolina Press, ۱۹۷۵.

۳۹.Smart, Ninian, "Interpretation and Mystical Experience," Religious Studies, ۱: ۷۵-۸۷, ۱۹۶۵.

۴۰.----, Reasons and Faiths, London: Routledge and Kegan Paul, ۱۹۵۸.

۴۱.----,"Understanding Religious Experience," In Mysticism and Philosophical Analysis, ۱۹۷۸.

۴۲.Smith, Huston, "۰۳۹;Come Higher my Friend۰۳۹;: The Intellective Mysticism of Meister Eckhart," in Doors of Understanding, Conversations in Global Spirituality in honor of Ewert Cousins, Steven Chase (ed.), ۲۰۱-۲۱۷, Quincy, Ill.: Franciscan Press, ۱۹۹۷.

۴۳.Schleiermacher, Friedrich, The Christian Faith, English translation of the second German edition, H. R. Mackintosh and J. S. Stewart (eds.), New York: Harper & Row, ۱۹۶۳.

۴۴.Staal, Frits, Exploring Mysticism, London: Penguin, ۱۹۷۵.

۴۵.Stace, Walter T, Mysticism and Philosophy, London: Macmillan, ۱۹۶۱.

۴۶.----, The Teachings of the Mystics, New York and Scarborough: New American Library, ۱۹۶۰.

۴۷.Stoeber, Michael, "Constructivist Epistemologies of Mysticism: A Critique and a Revision," Religious Studies, ۲۸: ۱۰۷-۱۱۶, l۹۹۲.

۴۸.Suzuki, Shunryu, Zen Mind, Beginner۰۳۹;s Mind, Trudy Dixon (ed.), New York: Weatherhill, ۱۹۷۰.

۴۹.Swinburne, Richard, The Existence of God, Revised Edition, Oxford: Clarendon Press, ۱۹۹۱.

۵۰.----, Is There a Godی Oxford: Oxford University Press, ۱۹۹۶.

۵۱.----, (ed.), Miracles. New York: Macmillan, ۱۹۸۶.

۵۲.Suso, Henry, Little Book of Eternal Wisdom and Little Book of Truth,. J. M. Clark (trans), London: Faber and Faber, ۱۹۵۳.

۵۳.Takeuchi, Yoshinori, The Heart of Buddhism,. James W. Heisig (trans.), NewYork: Crossroad, ۱۹۸۳.

۵۴.Teresa of Avila, The Life of Saint Teresa of Avila, translated with an introduction by J.M. Cohen, New York: Penguin Books, ۱۹۵۷.

۵۵.Underhill, Evelyn, Mysticism, A study in the Nature and Development of Man۰۳۹;s Spiritual Consciousness, London: Methuen, ۱۹۴۵.

۵۶.Wainwright, William J, Mysticism, A Study of its Nature, Cognitive Value, and Moral Implications, Madison: University of Wisconsin Press, ۱۹۸۱.

۵۷.Yandell, Keith, "Some Varieties of Ineffability," International Journal for Philosophy of Religion, ۶: ۱۶۷-۱۷۹, ۱۹۷۵.

۵۸.Yandell, Keith, The Epistemology of Religious Experience, New York: Cambridge University Press, ۱۹۹۳.

۵۹.York: Oxford University Press, ۱۹۶۱.Zaehner, R. C, Mysticism, Sacred and Profane, New

منبع:فصلنامه قبسات


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.