جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
مجله ویستا

دیوار کوتاه حافظ


دیوار کوتاه حافظ

سال هاست و بویژه این سال ها عادت بر این جاری شده که شعر حافظ را بخوانند و چون غزل تمام شد چشم ها را ببندند و صرف نظر از معانی واژه ها و تعبیرها و اصطلاح ها نظر و ذهنیت خود را بر شعر حافظ بار کنند و هر معنی که خود می خواهند از آن به در آورند

سال‌هاست و بویژه این سال‌ها عادت بر این جاری شده که شعر حافظ را بخوانند و چون غزل تمام شد چشم‌ها را ببندند و صرف نظر از معانی واژه‌ها و تعبیرها و اصطلاح‌ها نظر و ذهنیت خود را بر شعر حافظ بار کنند و هر معنی که خود می‌خواهند از آن به در آورند.

این کار، البته با در نظر گرفتن معیارها و میزان‌هایی شاید ره به جایی ببرد، اما بی‌حساب و کتاب نیست و با معانی و تفاسیر یکسونگرانه‌ای که در طول قرون و اعصار، بدون معیارها و ضوابط تعیین شده در علوم بلاغی و اصطلاح‌شناسی، بر حافظ و شعر حافظ تحمیل شده و می‌شود، تفاوت‌ها دارد.

از یک‌طرف، یکسونگری در تفسیر شعر حافظ جفاست و از طرف دیگر تاویل‌های بی‌بنیاد و تفسیرهای به رای، خطاست و در میانه‌ این خطا و جفا ـ که از جمله مصادیق ِافراط و تفریط است ـ صواب و اعتدال همانا شمول معنایی و نمودن معانی مختلف سخن حافظ، بر اساس موازین دقیق علمی است.

در کهن‌ترین و شناخته شده‌ترین گونه تاویل کوشش می‌شود تا از تمام ابیات حافظ معنایی عرفانی و فقط معنایی عرفانی به دست داده شود؛ آن هم از این طریق که به جای هر واژه از شعر حافظ یک معادل عرفانی نهاده شود؛ معادلی که ـ معمولا ـ با ضوابط اصطلاح‌شناسی عرفانی و با ضوابط انتقال واژه و معنای آن از ماوُضِعَ‌لَه، یعنی از معنای اصلی و زبانی به حوضه غیر ماوُضِعَ‌لَه، یعنی به حوضه مجازی و هنری سازگار نیست.

اشکال این است، وگرنه چنان‌که خواهیم دید یکی از وجوه معنایی بیشتر ابیات حافظ، وجه عرفانی است... این تلاش یکسونگرانه‌ تاویل‌گرانه، تلاشی است که در شبه قاره، در عصر شکوه و رواج زبان و ادب فارسی در آن سرزمین و نیز از سوی بسیاری از شارحان داخلی، از عصر «ملا جلال دوانی» تا روزگار ما ادامه داشته است. با این‌گونه تاویل‌ها همه آشناییم، شمار آنها هم کم نیست. شروح مفصلی که در شبه قاره نوشته‌اند، مثل «بدرالشروح» و همانندان آن و شروح غالبا محدود، یعنی شرح یک بیت، یک غزل یا شماری از ابیات، مثل شرح‌های ملا جلال و نظایر آن، جلوه‌گاه تلاش‌هایی از این دست است و من در اینجا فقط به دو، سه نمونه اشاره می‌کنم.

نمونه نخست: تاویل «سمرقند» و «بخارا» به «کونین»، به «دل و جان» و به «دین و ایمان» و نیز به «نام دو مرشد حافظ» که یکی در سمرقند بوده است و یکی در بخارا( ! )در بیت:

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را‌/‌ به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

نمونه‌ دوم: تاویل نوشیدن شراب به «ذکر دوست» و تاویل بیت ِ:

فقیه مدرسه دی مست بود و فتوی داد ‌/‌ که می‌حرام، ولی بِه ز مال ِاوقاف است

به این معنا که: «مراد این است که ذکر دوست از تصرف در مال وقفی بهتر است!»

نتیجه‌ آشکار این تاویل آن است که «ذکر دوست، بد است! اما در مقایسه با خوردن اموال وقفی بهتر است!»

نمونه‌ سوم: تاویل «ثلاثه غساله» به «تجلیات صوری و افعالی و ذاتی» در بیت ِ:

ساقی حدیث ِسرو و گل و لاله می‌رود‌/‌ وین بحث با ثلاثه‌ غساله می‌رود

بله، ‌وقتی معیاری علمی پیش چشم نباشد گفتن حرف‌های عجیب و غریب و دست‌زدن به تفسیرهای به رای و به تاویل‌های غریب امری عادی و رایج است. اگر در کار تفسیر قرآن، تهدید شده است که جایگاه مفسر به رای جهنم است (مَقعَدُهُ فی النار) اینجا، در کار تفسیر شعر شاعری که قرآن در سینه دارد کسی تهدیدی هم نمی‌تواند بکند، که البته این شاعر به همه تعلق دارد... بیچاره حافظ که دیوارش خیلی بلند نیست.

عاطفه‌ شاعر رقیق است، شاعر حساس است و مثل مردم عادی از کنار بسیاری از رویدادها نمی‌گذرد و از کوچک‌ترین رویداد، ممکن است چنان متاثر شود که بلندترین و موثرترین شعر را بسراید و چون سرود، سخن او پیامی است کلی که از مرزهای محدودیت و جزئیت در می‌گذرد، چنان‌که سوگنامه‌ شاه شیخ ابواسحاق (یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود...) بیانگر حکایت بی‌وفایی‌ها، وفاداری‌ها، دردها، شکوه‌ها و اندوه‌های بشری و انسانی است.

دکتر اصغر دادبه‌

مدرس دانشگاه و حافظ‌شناس