یک داستان واقعی از قربانی شدن امنیت

کلینت ایستوود در۷۷ سالگی شیوه جالبی در برخورد با زمان خود پیشه کرده است. هرچه زمان پیشتر می رود سینمای او بیشتر به سمت گذشته گرایش می یابد و اکنون که وارد قرن بیست و یکم شده ایم …

کلینت ایستوود در۷۷ سالگی شیوه جالبی در برخورد با زمان خود پیشه کرده است. هرچه زمان پیشتر می رود سینمای او بیشتر به سمت گذشته گرایش می یابد و اکنون که وارد قرن بیست و یکم شده ایم فیلم« بچه اشتباهی» او یک فیلم کلاسیک ناب است که از واژگان هالیوود قدیم استفاده می کند. «بچه اشتباهی» فیلمی است صادقانه که بیان قدرتمندی دارد، کاری که تنها از عهده ایستوود برمی آید. غیر از این شکل تحسین برانگیز باید اضافه کرد که «بچه اشتباهی» فیلمی سیاه است که در زمره بزرگترین فیلم های سیاسی تاریخ سینما قرار می گیرد. فیلم ایستوود که پنجمین فیلم اوست وارد بخش مسابقه کن می شود و با قاطعیت از آمریکای امروز حرف می زند.

فیلمنامه را مایکل استرازینسکی نوشته که بیشتر شهرت او به دلیل نگارش مجموعه های تلویزیونی است . نویسنده از حادثه ای واقعی برای نگارش«بچه اشتباهی» الهام گرفته است. سال ۱۹۲۸« والتر کالینز» کودکی ۹ ساله ناپدید شد. چند هفته بعد پلیس لس آنجلس کودکی را به مادرش« کریستین» تحویل داد که تایید می کرد همان والتر است. مادر که خود فرزندش را بزرگ کرده بود این بچه کوچک را نمی شناخت و از آن پس وارد جنگی نابرابر با واحد پلیس لس آنجلس شد. در همین گیرودار، پلیس متوجه وجود «گوردون نورسکات» می شود که قاتلی زنجیره ای است و کودکان را از جلوی خانه هایشان می رباید و می کشد. نخستین سکانس ها تا زمان ناپدید شدن والتر، جهانی را تصویر می کند که هنوز کلینت ایستوود وارد آن نشده بود. ایالات متحده در دوران مدرن قوام یافته است. کریستین کالینز( با بازی آنجلینا جولی) در خانه ای زندگی می کند که مجهز به یخچال و رادیوست. کریستین کالینز برای شرکتی با فناوری پیشرفته کار می کند که نامش پاسیفیک الکتریک است. هنوز دوران افسردگی عظیم آغاز نشده اما شهر فاسد است و کشیشی خستگی ناپذیر به نام «گوستاو بریگلب» (با بازی جان مالکوویچ) در رادیو ضد جنایت های واحد پلیس لس آنجلس موعظه می کند.فیلم در دل این شکاف بین امنیت خانواده ها و آشفتگی اجتماعی روایت می شود. پلیس برای این که صدای کریستین کالینز به گوش کسی نرسد و کسی متوجه بی لیاقتی آن ها نشود دست به هر کار بازدارنده ای می زند و حتی به سراغ پزشکان می رود تا کریستین را دیوانه معرفی کنند.

بازسازی تاریخ در این فیلم بی نقص انجام شده و میزانسن بسیار دقیق و کامل است. هر صحنه به خوبی پرداخته شده و شخصیت ها دقیقاً می دانند چه می گویند و چه می کنند.

آنجلینا جولی با توانی فوق العاده شخصیت کریستین کالینز را مانند قهرمانی کلاسیک به تصویر می کشد که به جنگ هیولایی مدرن می رود. این مدرنیته را کاپیتان جونز رئیس پلیس لس آنجلس جان بخشیده که ماموری فاسد است. جفری دوناوان با ایفای این نقش یکی از بهترین آدم بدهای سینما طی سال های اخیر را بازی کرده است.حرفی که کلینت ایستوود خیلی زود بر زبان می آورد خبر از حقیقتی هولناک می دهد. جامعه آمریکایی گاه از اعضای خود می خواهد تا آزادی خود را در برابر کمی امنیت معاوضه کنند. دقیق تر اگر بخواهیم بگوییم کلینت ایستوود عناصر فیلمنامه «بچه اشتباهی» را با تیترهای روزنامه های سال ۲۰۰۸ درهم آمیخته. این بازداشت ها و فساد تعلق به سال ها پیش ندارد، متعلق به همین امروز است. فیلم جدید ایستوود در حقیقت تریلری جذاب است که همه را به مقاومت فرا می خواند.

ترجمه: احمد پرهیزی