یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

دشمن شما کیست اسراییل یا حماس


دشمن شما کیست اسراییل یا حماس

ارزیابی موانع آشتی میان دو جنبش فلسطینی

آن چه مورد اتفاق اکثر نخبگان و فعالان ملی فلسطین است آن است که تنها راه برون رفت از بحران فعلی بازگشت به مذاکره و مصالحه است. سند مکه که در زمستان گذشته میان فتح وحماس امضا شد همچنان می تواند مبنای همگرایی در صحنه داخلی فلسطین قرار گیرد. اما موانع مذاکره وآشتی میان دو طرف چیست؟

جنبش حماس پس از سیطره بر نوار غزه اعلام کرد آماده گفت و گو با جنبش فتح است، اما پاسخ فتح آن بود که با «کودتاگران» مذاکره نخواهد کرد، مگر آن که اوضاع به پیش از تسلط حماس بر غزه بازگردد. فتح معتقد است گفت و گو با حماس بدون عقب نشینی حماس از غزه، به مفهوم پذیرش شکست و اعتراف به برتری حماس است.

از آن سو حماس معتقد است عملیات غزه یک اقدام بجا و بلکه ضروری بوده است، لذا طرحی برای عقب نشینی و بازگشت اوضاع به پیش از ماه ژوئیه گذشته در دست ندارد.

این موضعگیری ها حاکی از آن است که بازگشت دو طرف به میز مذاکرات بعید است، هر چند تلاش هایی از سوی طیف های میانه در دو جنبش در جریان است تا زمینه گفت و گوی های مجدد را فراهم سازد.

وضعیت میدانی نیز نشانی از آشتی و همگرایی میان فتح و حماس به دست نمی دهد. در حال حاضر حملات متقابل میان فتح و حماس در کرانه باختری و نوار غزه ادامه دارد و اتهامات و تهدیدات از سوی دو طرف رد وبدل می شود.

در چنین فضایی تشکیلات خودگردان به مذاکره فعال با رژیم صهیونیستی روی آورده است و البته این امر قابل پیش بینی بود، چرا که پروژه حذف حماس توسط رقیب خانگی آن یعنی فتح، اساسا یک پروژه اسراییلی بود.

پرسشی که مطرح می شود آن است که دورنمای نزاع فتح و حماس چگونه خواهد بود و آیا شرایط بحرانی فلسطین با توجه به تشدید حملات اسراییل و طرح های توسعه طلبانه این رژیم روی آرامش خواهد دید؟

آن چه مورد اتفاق اکثر نخبگان و فعالان ملی فلسطین است آن است که تنها راه برون رفت از بحران فعلی بازگشت به مذاکره و مصالحه است. سند مکه که در زمستان گذشته میان فتح و حماس امضا شد همچنان می تواند مبنای همگرایی در صحنه داخلی فلسطین قرار گیرد. اما موانع مذاکره و آشتی میان دو طرف چیست؟ موانع مذاکره دو گونه است: داخلی وخارجی.

۱) در سطح داخلی طیف های تندرو به ویژه در جنبش فتح به هیچ وجه مصالحه با حماس را برنمی تابند. این طیف گویی مواضع و رویکردهای مربوط به آرمان فلسطین را فراموش کرده و به حماس به دیده دشمن می نگرند و البته طبیعی است که این طیف سر از دامان دشمن اصلی یعنی رژیم صهیونیستی برآورند و برای مقابله با حماس از هم پیمانان صهیونیست خود پول و سلاح و حتی طرح عملیات دریافت کنند.

اکنون نام شخصیت هایی چون محمد دحلان مشاور امنیتی سابق محمود عباس به عنوان عوامل اسراییل بر سر زبان هاست. برخی دیگر از شخصیت های فتح همچنان مدعی آرمان فلسطین هستند لذا در مقابله با حماس دچار نوعی پارادوکس شده اند. هنگامی که خبرنگار بی بی سی از یاسر عبدربه از مسئولان بلندپایه ساف تلفنی سوال می کند دشمن شما کیست؟ اسراییل یا حماس؟ عبدربه که قادر به پاسخگویی صریح نیست از فرط خشم گوشی را بر زمین می کوبد.

بنابراین آن دسته از عناصر داخلی فتح و خودگردان که آلوده به فساد مالی و اخلاقی و اداری شده و در عین حال سر و سری با رژیم صهیونیستی دارند در گیر و دار جنگ قدرت، به مقابله با حماس روی آورده و به طور طبیعی مانعی بر سر راه هر گونه همگرایی و مذاکره خواهند بود.

البته در حماس هم چهره های تندرویی به چشم می خورد که قادر به اغماض در برابر اقدامات خصمانه فتح نبوده و معتقد به مقابله به مثل و واگرایی در قبال فتح می باشند. افراط در خشونت های مربوط به درگیری های غزه، حاکی از وجود این طیف است که به نظر می رسد در مواردی خارج از تصمیمات سران حماس عمل کرده اند.

۲) شکاف داخلی به طور طبیعی بستر ظهور عوامل خارجی نزاع های داخلی فلسطین را ایجاد می کند. به نظر می رسد فلسطین بیش از آن که وابسته به تحولات داخلی باشد متاثر از شرایط منطقه ای و بین المللی است. از یک سو رژیم صهیونیستی از اختلافات فتح و حماس خشنود است و بلکه برای تشدید آن برنامه ریزی می کند. اسراییل درگیری های داخلی فلسطین را از این منظر می نگرد که مبارزه با این رژیم از اولویت نیروهای فلسطینی خارج شده است. بر همین اساس است که سران تل آویو وارد مذاکره با مقامات رام الله شده اند و جالب آن است که این مذاکرات مشروط به عدم مذاکره فتح با حماس شده است.

کشورهای عربی نیز در میانجیگری میان فتح و حماس انگیزه های خود را از دست داده اند. زیرا از یک سو اقداماتی چون سند مکه عملا ناکام شده است و از سوی دیگر تحت فشار ایالات متحده آمریکا جهت پیوستن به جبهه اعتدال و تحریم حماس قرار دارند.

از طرفی برخی رژیم های عرب به اختلافات فتح و حماس به عنوان فرصتی می نگرند جهت پایان دادن به چالش های داخلی خود با اسلامگرایان، لذا مایلند کار حماس یکسره شود تا جریان اسلامگرایی در منطقه و به تبع آن نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه کاسته شود و این دقیقا همان موضعی است که رژیم های سازشکار عرب در جریان جنگ سی و سه روزه در برابر حزب الله لبنان اتخاذ کرده بودند.

در سطح بین الملل بیشترین نقش را در تحولات فلسطین، ایالات متحده آمریکا ایفا می کند. واشنگتن نزاع فتح و حماس را از چهارچوب درگیری میان «خیر و شر» و یا «اعتدال و افراطی گری» و یا «دمکراسی و تروریسم» می نگرد. بنابراین آمریکا به شدت مخالف هر گونه مذاکره با حماس است و حتی تحریم حماس تبدیل به برگه ای در دستان جرج بوش رییس جمهور آمریکا شده است که با آن کنفرانس صلح پاییز را هدایت می کند.

سناریوی بوش ان است که از اختلافات فتح و حماس بیشترین بهره برداری را ببرد و در کنفرانس نوامبر پروژه سازش مورد نظر آمریکا و اسراییل را مطرح سازد. تشدید ضدیت فتح با حماس حتی می تواند زمینه ساز تنازلات بیشتر خودگردان در برابر اسراییل گردد و مطالبات اساسی فلسطینی ها را که در حال حاضر در مسایل نهایی خلاصه می شود به بوته فراموشی بسپارد.

هدف دیگر این سناریو تاکید بر معرفی حماس و حزب الله و ایران به عنوان جریان ضد صلح و تروریسم و ایجاد زمینه برای اعمال فشار بیشتر بر آنان می باشد. در واقع کنفرانس پاییز بدون آن که به حل مشکلات فلسطینی ها بپردازد به ترمیم چهره شکست خورده آمریکا و رژیم صهیونیستی و حمله به جبهه مخالفان آن ها خواهد پرداخت.

لذا به تعبیر یکی از تحلیلگران منطقه ای، مشارکت خودگردان و رژیم های عرب در این کنفرانس به مثابه ورود در دامی آشکار می باشد، دامی که شکاف داخلی در فلسطین را تعمیق کرده و دشمن صهیونیستی را تقویت می نماید...

نویسنده: فرزان - شهیدی

ارسال کننده: فرزان شهیدی