چهارشنبه, ۱۶ خرداد, ۱۴۰۳ / 5 June, 2024
مجله ویستا

درس استقامت به کودک


درس استقامت به کودک

مادر به فرزند خردسالش گفت:
ـ اگر خیالی در تاریکی شب و یا در جای ترسناکِ دیگری به تو روی آورد، دل خود را استوار و محکم کرده و به آن خیال حمله کن. در این صورت، خیال از چنگ تو فرار می‌کند.
کودک …

مادر به فرزند خردسالش گفت:

ـ اگر خیالی در تاریکی شب و یا در جای ترسناکِ دیگری به تو روی آورد، دل خود را استوار و محکم کرده و به آن خیال حمله کن. در این صورت، خیال از چنگ تو فرار می‌کند.

کودک گفت:

ـ اگر مادر آن خیال هم، چنین سفارشی به فرزند خود کرده باشد و آن خیال، به من هجوم آورد و در برابر حمله‌ام نگریزد، چه کنم؟ اگر تو به من می‌گویی که ایستادگی کنم، مادر آن خیال هم چنین سخنی را به او توصیه می‌کند.

مادر گفت:

ـ در این حالت، کسی پیروز می‌شود که بیشتر استقامت و پایداری ورزد.

هست مر هر صبر را آخر ظفر

هست روزی بعد هر تلخی شکر

□□□

اقبال با کودکان و خانواده

«محمد اقبال» آن مسلمان فرزانه می‌نویسد

دوست عزیزم! تو فقط مرا به عنوان متفکّری مجرّد و خیال پرداز آرزوهای بزرگ می‌شناسی.

اکنون بیا و مرا در خانه‌ام تماشا کن. ببین که با کودکان بازی می‌کنم؛ به آنها سواری می‌دهم، گویی اسب چوبی آنان هستم!

مرا در جمع خانواده‌ام بنگر، که در کنار پایِ مادر سپیدمویم نشسته‌ام. وقتی او با دستهای معجزه‌گر خودش مرا لمس می‌کند، جریان زمان به عقب برمی‌گردد؛ بار دیگر احساس می‌کنم که در روزهای کودکی و ایام مدرسه می‌باشم.

برگرفته از کتاب حکایتها و لطیفه‌های تربیتی