جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اشعار داستان گونه


اشعار داستان گونه

بررسی مجموعه شعر «پسر عموی سپیدار» سروده بیژن نجدی

«پسر عموی سپیدار» عنوان مجموعه اشعاری است سروده بیژن نجدی متولد ۱۳۳۲ از خاش، وی از جمله شاعران تاثیرگذار در عرصه شعر معاصر مدرن است. می توان گفت او در نزدیک کردن شعر به داستان سهم بسزایی داراست؛ چرا که او علاوه بر شعر، در عرصه داستان نیز حضور فعالی داشته است. نجدی از آن دسته شاعرانی است که میهن و مرام ملی خویش را همواره پاس داشته است. او در سال ۱۳۶۷ همراه جمعی از دبیران آموزش و پرورش به جبهه اعزام می شود و حاصل این اعزام، بسیاری برداشت های ناب شاعرانه در حوزه ادبیات جنگ و دفاع مقدس است .

وی در شهریور سال ۱۳۷۶ جان به جان آفرین تسلیم کرد.

پسر عموی سپیدار عنوان مجموعه اشعاری است که در برگیرنده حالات، احساسات و عواطف شاعر نام آشنای معاصر «بیژن نجدی» است. «نجدی» را بیشتر مخاطبانش به نام داستان هایش می شناسند و این اشراف او بر داستان نویسی بر اشعار و سروده هایش نیز تأثیری متقابل گذاشته چنانچه می بینیم بیشتر سروده هایش حالتی داستان گونه دارند.

در مجموعه شعر «پسر عموی سپیدار» تمام مضامین و اندیشه های نهفته در اشعار، در جهت توضیح و تبیین یک ایده و فکر عمل می کنند. شعر او روایتی ملموس از زندگی آدم هایی است که هر روز از کنارش می گذرند و گاه با لبخند و گاه با حسرت راه را ادامه می دهند. شعر نجدی تصویر شفافی از شعر نسلی است که به جهان آرمانی می نگرند. با این ویژگی که آرمان ها در ساختار و شکل اثر حل شده اند: عاشقان گیاهانند/ که ریشه هایشان فرو رفته است/ در کف دست من/ در استخوان کتف تو/ در جمجمه شکسته من/ و این خاطرات من و توست/ که توت می شود یک روز/ انار می شود گاهی/ که دیروز انگور شده بود/ که فردا زیتون و تلخ.

چنانچه دیدیم ارتباط عمودی استواری بین ابیات وجود دارد که گاه این ارتباط بسیار حساس و ظریف و غیرمرئی می شود وگاه داستان گونه عمل می کند و اندیشه و احساس شاعر را به مخاطب القاء می کند گاه نیز اشعار رنگ و بوی فلسفی و روانشناختی به خود می گیرد و به فلسفه حیات انسان و زیستن او در این عرصه خاکی اشاره می کند این سروده ها که معمولا حالت سمبولیک دارند با نوعی غم و حزن و اندوه شاعرانه عجین شده اند که حاکی از نگاه عمیق و متأثر شاعر از اتفاقات و حوادث پیرامون زندگی فردی و اجتماعی وی می باشند.

دایره واژگان شاعر بیشتر از هر چیز نشانگر شیوه زندگی و تفکر وی است شاعری که مفاهیم مورد نظر خود را با واژگانی سنجیده و دقیق بیان می کند و در قید و بندهای ظاهری اسیر نمی شود کسی است که می توان امیدوار بود شعرهایش ماندگار و جاودان شوند. در این دفتر بیژن نجدی به نوعی ثبات در بیان و لحن و مفهوم دست یافته است و با واژگان و بیانی مخصوص به دنیای خود به سرودن اشعاری با سبک و سیاقی مخصوص به خود مشغول است، برخی از سروده های او نیز رنگ و بوی اقلیمی دارد و در آنها از واژه ها و تعبیرات محلی و بومی منطقه ای خاص استفاده نموده است و فضای اجتماعی شاعر تداعی کننده منطقه و نوع خاصی از زندگی است همچون وصف زندگی در خطه سرسبز و باصفای شمال کشور: کوچه میدان رشت/ کوچه ماهی فروش و زنبیل کوچک ماهی/ یک زرد پر دودی/ سفیدهای شور.

و گاه نیز بسیار هنرمندانه از شعرای بزرگ همچون حافظ الهام می پذیرد و با چینش ماهرانه واژگان در کنار یکدیگر عنصر خیال و عاطفه را درهم می آمیزد و شعری شگرف می سراید: «شب یلدا»

انار است و من و هندوانه و برف/ و نیم رخ حافظ، پشت پنجره ام/ زلف آشفته/ خوی کرده/ مست/ اما نمی خندد/ شب یلدا انار است و من و هندوانه و برف/ و لحظه بی دریغ فالی از حافظ/ از در صدای مشت می آید/ باز می کنم/ حافظ آمده است/ «خوی کرده... مست...»/ نمی خندد.

بهره گیری شاعر از آرایه ها و مضامین ادبی به شعر وی ارزش و اعتبار خاصی بخشیده است در این اثر نیز شاعر با استفاده ای هنرمندانه از آرایه های تشخیص، ایهام و تلمیح و تضمین به آیات و روایات قرآنی اثر خویش را متمایز نموده است چنانچه صفت ایهام به زیبایی در سروده «یک دسته گل» به کار رفته است: و اسفند را- کاسه کاسه از اتاق بریزم- به حیاط- در حیاط- روی پله ها- فرش انداخته ام زیر پای سالی که می آید همین لحظه از راه برسد/ و ماهی سرخ در تنگ بلور و آب بی صدا می گوید: «آب، آب، آب» در اینجا از واژه اسفند دو معنای متفاوت برداشت می شود ماه اسفند و گیاه اسفند یا اسپند که به هر دو صورت در لهجه های مختلف بیان می شود. از خصیصه های دیگر شعر نجدی، وجود طنز و حالات متضاد و متناقض و نوعی پارادوکس است. این طنزها اگر نمی بود، شاید برای خواننده تصور نوعی سطحی نگری و یا پرداختن به یک سری تصاویر شعاری یک بعدی پیش می آمد. ولی این طنزها، به قدری عمیق و غیرمستقیم هستند که خواننده را در فرآیند تأمل، کشف و لذت ادبی یاری می کنند: و هنوز شیر می چکد/ از پستان گاو/ در مغازه ی قصابی»، «از تصویر من در آینه بوی جیوه می آید»، «رفتن برق/ نداشتن باطری/ سکوت شیرین رادیو/ چه کیف می کنم امروز/ که بی طلا، بی نفت غروب خواهد شد/ بدون خونریزی».

اندیشه و آگاهی شاعر در این مجموعه به اشعارش روحی اجتماعی- فلسفی می بخشد، شعر نجدی دارای پشتوانه ادبی- فرهنگی و استواری زبان و تخیل، و تصاویر و خیال شاعرانه است به عنوان نمونه در سروده های «دل شرقی» و «آبی آبی» شاهد این مسئله می باشیم.

پیوند کلمات و همنشینی تصویرها در اشعار این مجموعه بدیع و دلنشین است. این تصویرها بیشتر از آنکه در طبیعت قابل لمس باشد در ذهن و روح خواننده حس می شود و با ادراک انسانی او درمی آمیزد که سروده «سلام بر سنگ» که در وصف حماسه سازان سنگ به دست فلسطینی سروده شده نمونه ای از این هنرنمایی شاعرانه است.

فهیمه بافنده