پنجشنبه, ۷ تیر, ۱۴۰۳ / 27 June, 2024
مجله ویستا

طرح , نقش و رنگ در قالی قوچان


طرح , نقش و رنگ در قالی قوچان

احساسات انسان وقتی به كشف پدیده های طبیعی پرداخت, ناخودآگاه رنگ را جزء جدایی ناپذیر طبیعت یافت بشر از همان ابتدا كه با برگ گیاهان به رنگ آمیزی می پرداخت گوئی رنگرزی را آغاز نمود

احساسات انسان وقتی به كشف پدیده های طبیعی پرداخت، ناخودآگاه رنگ را جزء جدایی ناپذیر طبیعت یافت. بشر از همان ابتدا كه با برگ گیاهان به رنگ‌آمیزی می پرداخت گوئی رنگرزی را آغاز نمود. رنگرزی طبیعی كه در عهد ساسانیان و سلاجقه رونق داشت درعهد صفویه به اوج تكامل رسید اما در سلسله قاجاریه با ورود بازرگانان خارجی استفاده از رنگهای شیمیایی رایج گشت و به علت ارزانی وسهولت رنگرزی و شفاف بودن رنگها رنگرزی شیمیایی بسیار متداول گردید.

جو و هوا نیز بر چگونگی دریافت ذهن انسان از رنگ اثر دارند، تركیب رنگها می‌تواند تهاجمی باشد یعنی در چشم بیننده رسوخ كند یا آرام باشد و بیننده را به آرامش برساند (دانشگر۱).

تجسم بهتر نقوش و زیبایی طرح با رنگ صد چندان می شود.رنگ فرش با محل بافت فرش ارتباط تنگاتنگ دارد.گیاهان رنگزای متفاوت در مناطق مختلف، رنگهای متفاوتی را در فرش هر منطقه می نمایاند.

مناطق شمالی خراسان مركز تجمع گروهی از كردهای ایران است كه به كردهای خراسان شهرت یافته‌اند. طرح و نقش دست بافته‌های كردی خراسان از شهرت بسیار برخوردار است. نقش‌ها، رنگ آمیزی و نوع الیاف پشم مورد استفاده آنها با بافته‌های كردهای غرب كشور بسیار متفاوت است.

● طوایف و محل سكونت اقوام كرد خراسان:

۱) ارتكانلو، طایفه‌ای از ایل بزرگ عمارلو كه دردوره نادرشاه افشار از نیشابور به درگز منتقل شده‌اند.

۲) اردلان، طایفه‌ای از كردان ایل بزرگ اردلان كردستان كه در زمان نادر شاه منتقل شده‌اند و در كلات اسكان یافته‌اند.

۳) آلانلو، طایفه‌ای از كردان ایل بزرگ شادیلو كه در اطراف بجنوردسكونت دارند.

۴) امیرانلو، طایفه‌ای از ایل بزرگ زعفرانلو ، این طایفه به این دلیل معروف شده‌اند كه بزرگترین رؤسای ایل زغفرانلو از مردم این طایفه بوده‌اند.

۵) اولاشلو، ازكردان ایل سیفكانلو كه در روستاهای قوچان، شیروان و مشهد زندگی می‌كنند.

۶) ایزانلو، از ایل ایزانلو، تعدادی از این ایل در انتقالات ایلات كرد به خراسان در اطراف ورامین ماندند. قسمت مهمی از این ایل در نواحی قوچان، شیروان و بجنورد سكونت دارند.

۷) باچوانلو، در روستاهای درگز و قوچان سكونت دارند.

۸) باچیانلو، كه در آشخانه بجنورد سكونت دارند.

۹) بادلانلو، كه در روستاهای قوچان سكونت دارند. سایر طوایف عبارتند از: بگی آرلو، بالكانلو، بدرانلو، بریوانلو، بوانلو، بور بور، بورزانلو، پازوكی، پایی، پیرانلو، ترسانلو، توپكانلو، تورانلو و …(ژوله۲).

● جغرافیای شهرستان قوچان

قوچان یكی از شهرهای مرتفع شمال شرقی خراسان، در تقسیمات كشوری جزء استان نهم (خراسان) قرار گرفته است. حدود آن از شمال به مرز ایران و جمهوری تركمنستان و از شمال خاور به درگز و از مشرق به چناران و از جنوب به شهرهای نیشابور، اسفراین و از جانب باختر به شهرستان شیروان محدود بوده است.

ارتفاعات جنوبی شهرستان قوچان دنبالهٔ كوه آلاداغ را به كوههای بینالود پیوند می‌دهد. كوهستان‌های قوچان اغلب سرسبز و دارای دره‌های عمیق و هولناك است. آب و هوای قوچان به‌طور كلی ییلاقی است؛ در تابستان گرم و معتدل و در زمستان بسیار سرد است. رودخانهٔ اترك كه از شمال خاوری شهر قوچان سرچشمه می‌گیرد از قسمت عمدهٔ روستاها و بخش‌های حاصل‌خیز قوچان می‌گذرد و پس از عبور از شیروان و بجنورد وارد دریای مازندران می‌گردد.

شهر قوچان همان شهر قدیمی خبوشان است كه بر اثر زلزله های متوالی حدود یك قرن پیش در ده كیلومتری جنوب خاوری شهركهنه بنا شده است.

آن‌طور كه از متون تاریخی بر می‌اید در حدود ۲۵۰ سال قبل از میلاد از قوچان با نام‌های (آساك) یا (آشاك) و (آرسكا) یاد شده است.

● مهاجرت اكراد به شمال خراسان

از اوایل صفویه تا اواخر قاجار طایفه‌ای از اكراد غرب ایران به‌نام ایل چَمِشگَزِك به امر شاه عباس صفوی به سرپرستی شاه‌قلی سلطان به شمال شرقی خراسان كوچانده شدند تا در ناحیهٔ مذكور سكنی گزینند و پاسدار مرز و بوم این خطه در مقابل حملات ازبك‌ها و تركمن‌ها گردند. این طایفه به ایلات مهم زعفرانلو، شادلو، كاوانلو، عمارلو و قراچورلو تقسیم گردیدند.(شاكری ۳)

نگاهی به معماری شهر قوچان در ۱۰۰سال اخیر، مشاهدهٔ سردرهای گنبدی شكل، گاه هلالی و گاهی شكسته ـ با دو ستون تزئینی در طرفین و مقرنس‌هایی ساده در بالای آن ما را متوجهٔ نظمی می‌نماید كه در قدیم بین مذهب، هنر و مردم وجود داشته است.

ارتباط ظاهری ساده بین مسجد و منازل مردم در آن‌زمان دارای حسِ شگفتی و نشانهٔ پویایی است. چرا كه در ضمیر ناخودآگاه، آدمی میل به حقیقت و زیبایی دارد و خدای‌ گونه می‌اندیشد، گویا كه می‌خواهد هر خانه مسجد كوچكی باشد، و هر فرش محرابی برای نشستن، تامل و اندیشه.

با گذشت زمان از معماری ساده و دلنشین اماكن فاصله می‌گیریم، با تامل در خیابان‌ها و كوچه‌ها در می‌یابیم این بناهای پیر و فرسوده، دارای رنگ و جنس ویژه‌ای هستند و همچو آدمیان كهنسال، پر از خاطره و افسانه‌اند.

قالی قوچان كه به نام قالی كردی شهرت دارد، دارای نقوش هندسی ویژه‌ای است. این نقوش و استفاده از رنگهای طبیعی وزنده مانند روناس، لاجورد و درجات مختلف تیرگی و روشنایی این رنگ‌ها متآثر از طبیعت سخت و كوهستانی این شهر و تآثیر آن در روحیه مردم می‌باشد.

قالی كردی با خامه رنگ شده از رنگ گیاهی و در دهه های اخیر گاه شیمیایی، بر دار زمینی بافته می‌شود. با توجه به ابعاد تقریبی آن كه ذرع و نیم یا ۱۲۰×۱۷۰ است، قالیچه می‌باشد. به این قالیچه‌ها خرسك نیز گفته می‌شود.

نمونه‌های قالیچه‌های كردی قوچان از این گذشتهٔ دور، كمیاب و نایاب می‌باشند و گاه بر اثر سایش، طولِ پرز آن از بین رفته است اما زیبایی خود را حفظ كرده‌اند و مانند مخمل لطیف و چشمگیر می‌باشند.

با بررسی چند تكه فرشِ كهنهٔ ذات، ارتباط ساده‌ای میان بعضی از نقش‌های شكل یافته بر قالی، معماری و طبیعت مشاهده می‌شود.

قالیچه كردی در این گذشتهٔ دور با رجشمار ۲۰ تا ۲۵ دارای تارِ دو گردِ دولا و سه پود (پود یك لا) و در بعضی نمونه‌ها دو پود (پود دو لا) از جنس پشم و تخت باف است، گرهٔ آن متقارن می‌باشد و بافندگان به آن گرهٔ كردی می‌گویند.

دار آن زمینی و از جنس چوب می‌باشد.رنگرزی خامهٔ قالیچه، طبیعی و به رنگ‌های روناسی لاجورد، آبی، كرم می‌باشد. نخ خامه، چله و پود تماماً دست ریس است.

در نقشهٔ “حوضی” كه نام اصلی آن “فاطمه خانوم” است سه لوزی كوچك و بزرگ مشاهده می‌شود، حوض همان لوزی میانی است این قالیچه چون در روستای سالانقوچ بافته شده است به نام “سالانقوچی” هم معروف است.

همان چیزی كه در میان همه ترك زبانان به گول معروف است و در میان عشایر و روستائیان فارسی زبان حوض نامیده می‌شود، همان ترنج ایرانی است. (حصوری ۴)

سالانقوچ روستایی است كه بین قوچان و درگز وجود دارد و فاطمه نام معلمی بوده است كه حدود ۷۰ سال پیش برای تدریس آموزش ابتدایی به آن‌جا می‌رود او در می‌یابد بچه‌های این روستا برای كسب درآمد خانواده همراه مادرانشان قالیچه می‌بافند با نقش‌های قابی و قاب تركمنی خیلی ساده.

تمام وقت بچه‌ها را قالی بافی پر می‌كرد و در درس پیشرفتی نداشتند و به تبع آن ارتباطی هم بین بچه‌ها و معلم بوجود نمی‌آمد، اما فاطمه هم بچه‌ها را دوست داشت، هم تدریس و هم در قالی بافی و طراحی دست داشت.

فاطمه در كنار مردم روستا شروع به بافت قالیچه می‌كند اما نه قالیچه‌هایی با نقشه‌های متداول روستا بلكه نقشه حوضی را با تجربیات طرح، نقش و رنگی كه در ذهن داشته می‌بافد، بقیه هم به تبعیت از او همان نقشه را می‌بافند و چون فروش خوبی داشته است بافت آن ادامه پیدا می‌كند و در میان مردم روستا این نقشه “فاطمه خانوم” نامیده می‌شود.

در لچك‌ها و متن قالیچه، پرنده و دختر دیده می‌شود كه هر دو “عروسك” نام دارد. حیوان چهارپا معمولاً “جیران” یا بز تك شاخ گفته می‌شود. طرح “خرچنگیِ قابی” در متن و نقش گل و درخت در حاشیه، بر گرفته از طبیعت است.

شاخه‌های درخت و گل عیناً شبیه بوته خارهای فراوانِ بیابان‌های اطراف قوچان است و در مسیر جاده چشم هر عابری را به سوی خود می‌خواند.

پروین قهرمانی نژاد

فهرست منابع:

۱- دانشگر، احمد، تاریخ رنگ و رنگرزی در ایران، مجله قالی ایران. شماره …، ۱۰-۱۳.

۲- ژوله، تورج، برگی از قالی خراسان، شركت سهامی فرش ایران، ۱۳۷۵، ۱-۱۴۴.

۳ـ شاكری، رمضانعلی، اتركنامه تاریخ جامع قوچان، ۱۳۶۵، ۱، ۸۱، ۲۲۷

۴ـ حصوری، علی، نقش‌های قالی تركمن و اقوام همسایه، ۱۳۷۱، ۲۹، ۳۱، ۲۱۶.

۵ـ آثار باستانی شهرستان قوچان، فرمانداری، تحقیق و گردآوری، ۱۳۸۰.

۶ ـ صوراسرافیل، شیرین، غروب زرین فرش ساروق، ۱۳۷۲،۱۳۱.

۷ـ شركت فرش دستباف جهاد قوچان، تهیه عكس، ۱۳۸۱.

۸ـ خانواده محترم حاج آقای غائب(كردی دوز قوچانی)، تهیه عكس، ۱۳۸۱.

۹ـ سرای فرش اتحاد، فروشگاه حاج آقای جوان، تهیه عكس، ۱۳۸۲.

۱۰ـ مردم قوچان.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.