پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

عقل گرای منتقد یا انقلابی عقل گرا


عقل گرای منتقد یا انقلابی عقل گرا

به مناسبت زادروز گاندی

مهاتما (روح بزرگ) و باپو (پدر) لقب‌های هندی ریزاندام و کوتاه‌قامتی است که از مردان شهیر روزگار معاصر است. موهنداس کرمچند گاندی، رهبر بزرگ و بانی استقلال هند که وجودش را اینک هاله‌ای از اسطوره و تقدس فرا گرفته، از جمله دوستداران انسانیت و آزادگی است که یارا یافت تا راه‌حل‌هایی نوین برای خروج از کرانه‌های چندانتهای استبداد، استثمار و استعمار و ورود به دنیای زیبای اخلاق اجتماعی ابداع کند.

گاندی که دانش‌آموخته رشته حقوق بود و با حقوق انسانی و اجتماعی آشنایی تام داشت با فراست و زیرکی افزون دریافته بود آنچه را کتاب‌های دانشگاهی به او آموزانده است هیچ‌گاه نمی‌توان به طور کامل در دنیای واقعی پیدا کرد. از این رو کمر همت بربست و تلاشی بی‌وقفه پیشه ساخت تا خوانده‌های خویش را با حقایق اجتماعی درآمیزد و روش‌هایی نوین و شیوه‌هایی جدید برای دستیابی انسان‌ها به حقوق حقه خویش بیابد. وی که اندیشه‌اش تحت تاثیر تفکر خردورزانی چون راسکین، تولستوی و ثورو شکل گرفته بود با پشتکاری شایان ستایش در جهت تکمیل نظریات آنان و همچنین کاربرد آن نظریه‌ها در صحنه عمل گام برداشت و البته توانست نظریه ساتیاگراها یا مبارزه منفی، خویش را که ترکیبی از قانون عشق تولستوی، اندیشه سیاسی ـ اجتماعی راسکین و فرضیه مقاومت منفی ثورو بود چنان کاربردی نماید که پاسخی کارآمد به تجاوزات به حقوق مدنی و انسانی برشمرده شود و حتی تحسین سرسخت‌ترین دشمنانش را نیز برانگیزد.

اندیشه گاندی که به تعبیر رابیندرات تاگور، ادیب و دانشمند نامدار هندی، «در برابر هیچ شادی اختیار از کف نمی‌داد، اما همیشه برای شادی دیگران تلاش می‌کرد» مبتنی بر ستایش بهر‌ه‌گیری انسان از عقلانیت منتقدانه بود و البته تعریف عقلانیت منتقدانه از منظر او بسان کانت، فیلسوف نامدار آلمانی عبارت بود از آزمون پایدار فرضیات. بلاشک، او خردگرایی را می‌ستود و خرافه‌پرستی را نکوهش می‌کرد. خردورزی در دیدگاه او واجد چنان مقامی بود که حتی به باور اندیشمندانی چون رومن رولان، مذهب او نیز دو ناظر داشت: یکی وجدان و آن دیگری عقل. در حقیقت، در همین خصوص بود که او همواره می‌گفت: «من از گردن نهادن به هرگونه تفسیری در صورت مغایرت با عقل، منطق و با روح اخلاق ابا دارم.» با تمام این اوصاف بایسته و شایسته است یاد شود عقل‌گرایی محض نیز از نظر گاندی امری ناستوده بود و آن را غیرعملی و غیرانسانی می‌پنداشت و در مدلل ساختن این گفتمان خویش بیان می‌کرد که عقل‌گرایان انسان‌هایی شایان ستایش به شمار می‌آیند، اما فلسفه عقلانی آنان نیز با دعوی قدرت مطلق می‌تواند به هیولایی نفرت‌آور تبدیل شود.در واقع، پیرو اعتقاد به چنین باوری بود که گاندی مذهب را نیز در کنار عقل عاملی برای سعادت برمی‌شمرد. گاندی به مذهب اکثریت افراد ملت خویش یعنی هندوئیسم مومن بود، اما نه بسان کاهنانی که تنها پایبند متون باشند و نه مانند جاهلان مقدس‌مآبی که چون و چرا نپذیرند و هر سنتی را کورکورانه قبول کنند. هیچ‌کس به شدت او تدین خرافی ملت هند و پایبندی آنان به الفاظ را محکوم نکرد.

گواهی بر درستی این دعوی سخنان خود گاندی است که بارها گفت:«من از مذهب بت نمی‌سازم و هیچ عمل بدی را که در لوای نام مقدس او انجام بگیرد نمی‌بخشم. من حاضرم حتی کهن‌ترین خدایان را چنانچه نتوانند عقل مرا مجاب کنند، نفی کنم.»با تمام این اوصاف، او احترام تمامی ادیان را هم امری ضروری و واجب می‌دانست. شاید بتوان گفت دین در باور او بیشتر با اخلاق در ارتباط بود تا با الهیات. او که از تحجر و تعصب دوری می‌جست در تبیین اعتقاد خویش می‌گفت: «من معتقد نیستم که جنبه الوهیت تنها از آن کتاب ودا(۱) (کتاب مقدس هندوان) است، من ایمان دارم که تورات، انجیل، قرآن و اوستا نیز مانند ودا از جانب خدا نازل شده است.»

البته این اعتقاد گاندی تا اندازه‌ای مرتبط با اوضاع جامعه هندوستان نیز بود که اقوام و مذاهبی گوناگون را شامل می‌شد. آنچه هویدا می‌نماید او برای نیل به آرمان خویش فرونشاندن اختلاف‌های مذهبی و قومی را نیز مهم می‌پنداشت: «هندو، پارسی، مسیحی یا یهودی هر که باشیم اگر بخواهیم به صورت ملت یکپارچه زندگی کنیم باید نفع یکی نفع همه ما باشد، تنها ملاحظه‌ این است که خواست هر یک از ما صحیح و عادلانه باشد.»

می‌توان گفت ملکه ذهن و باور گاندی بر پایه پست نپنداشتن هیچ یک از ادیان و اقوام و همسان دانستن جایگاه همه مذاهب و تمام اقوام بود. او میان نژادها و باورداران به ادیان گوناگون قائل به هیچ‌گونه ارتباط اعلی و ادنی نبود و بدان باور و ایده بود که این گونه تقسیم‌بندی‌ها فقط از نظر اشتغالات مختلف و وظایف و تکالیف است و هیچ‌گونه ترتیب، برتری و رجحانی در کار نیست. پیرو این اندیشه بود که او نظام کاستی و طبقاتی جامعه هند را مورد شماتت قرار داد. مساله پلیدها (طبقه مطرودین یا نجس‌ها) در نظر او ننگ مذهب هندو بود و در این‌باره می‌گفت: «ترجیح می‌دهم قطعه قطعه شوم ولی برادران خود را که از طبقات مطرود هستند نفی نکنم. مساله نجس و نجس‌بازی مقام هند را پایین آورده است.» اعتقاداتی چنین سبب شد گاندی گاهی به اقدام‌هایی دست یازد که پژواکی گسترده و انعکاسی عظیم در هند پدید آید. از جمله این کارها می‌توان به حضور پذیرفتن زن و شوهری متعلق به طبقه نجس‌ها از سوی وی در صومعه سابامارتی اشاره کرد.

گاندی که پنجه در پنجه استعمارگر پیر، انگلستان انداخته بود مساله زنان جامعه هند را نیز مورد مطالعه قرار می‌دهد و بدان نتیجه می‌رسد که وضع خفت‌بار زنان نیز از جمله دلایل ضعف و زبونی هندوستان است و بدین سبب با ندایی بلند فریاد سر داد که «تمام مردم هند را به منزله برادران و خواهران خود بدانیم. به همه باید احترام گذاشت. جنس لطیف جنس ضعیف نیست، بلکه به خاطر نیروی فداکاری و رنج کشیدن بی‌سر و صدا و تحمل تحقیر و به سبب ایمان و هوش خود از جنس مرد شریف‌تر است.»

خلاصه آن که در اندیشه او هرگز از جستجوی دانش و کندوکاو در علم نباید سرباز زد، هیچ‌گاه نباید از تقوا، عقل سلیم، عدالت، رفتار دور از خشونت و نزاکت دست برداشت و هرگز نباید اجازه داد نفرت و انزجار جایگزین مهر و محبت در جوامع انسانی شود.

پی‌نویس:

۱ـ ودا از منظر هندوان کتابی آسمانی است نه از منظر آیین اسلام.

دکتر امیر نعمتی لیمائی / جام‌جم