سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

اسلام گرایی به چهارمعنا


اسلام گرایی به چهارمعنا

یکی از آسیب هایی که در مباحث سیاسی دیده میشود, ابهام معنایی مفاهیم آنست

یکی از آسیب هایی که در مباحث سیاسی دیده میشود، ابهام معنایی مفاهیم آنست. چنانچه فلاسفه تحلیلی گفته اند بعضی از مسائل به نظر می آید که مسئله نیستند بلکه شبه مسئله اند و اگردست شکافته بشوند خواهیم دید که منشاء بدفهمی و عدم انتاج منطقی آنها در ابهام معنایی است.یکی از این دست مسائل ،مسائل سیاسی است و یکی از این مفاهیم که به کاررفته ولی ایضاح معنایی نشده ، مفهوم اسلام گرایی است. به نظر میرسد اسلام گرایی درمباحث سیاسی کشور ما چهارمعنا یافته است که درذیل اشاره و تفکیک خواهم کرد.

اول؛ گاهی اسلام گرایی به معنای امید وعلاقه یافتن به دین اسلام است. بعضی اوقات که گفته میشودموج اسلام گرایی در غرب روبه افزایش است، به این معناست که امید وعلاقه مردم دنیا به دین اسلام بیشتر شده است. به این دلیل که علاقه یافتن معلول جاذبه داشتن است، مهم ترین پیش فرض دراین معنا وجود جاذبه در تعالیم اسلامی و کنش مسلمانان است. امید و علاقه مندی به تعالیم اسلام و کنش مسلمانان ازاین رو پدید می آید که علاقمند درآنها جاذبه و جذابیت دیده است. نقطه مقابل اسلام گرایی به این معنا اسلام هراسی Islamophobia)) است که به مفهوم ترس و نفرت از اسلام و بنابراین ترس و نفرت از همه مسلمانان به کاررفته است(بشیر-۱۳۸۹ و نیز امینی -۱۳۸۵)

اسلام دراین تعبیر به معنای تعالیم وآموزه های اسلامی (اسلام نظری) همچنین کنش و رفتارمسلمانان ( اسلام عملی ) است لذا وقتی گفته میشود اسلام گرایی منظوراینست که امید و علاقه مندی نسبت به تعالیم و آموزه های اسلامی ونیز کنش و رفتارمسلمانان پدید آمده است.در نقطه مقابلش وقتی گفته میشود اسلام هراسی منظور اینست که ترس و نفرت نسبت به آموزه ها و تعالیم اسلامی و نیز کنش و رفتار مسلمانان پدیدآمده است.

چنانچه ملاحظه میشود دراین معنا ، اسلام گرایی درساحت عاطفی اتفاق می افتد .اگربپذیریم که اولا انسان دارای سه ساحت معرفتی، عاطفی و عملی است ثانیا بپذیریم که این سه ساحت نسبت به یکدیگر تاثیرو تاثردارند، نتیجه می شود که اسلام گرایی در معنای علاقه به اسلام، معلول آموزه ها و تعالیم اسلامی یعنی ساحت معرفتی و نیز کنش و رفتارمسلمانان یعنی ساحت عملی است.

به نظر می رسد که اسلام گرایی به این معنا دو زمینه داشته است. زمینه سلبی آن اولا نوع آموزه ها و تعالیم ادیان دیگرست که یا عقلانی نیست یا جامعیت ندارد یا جوابگوی نیازها و چالش های پیشاروی انسان امروز نبوده است ثانیا کنش و رفتارمنفی غیرمسلمان ها به خصوص طبقه روحانیون و سیاسیون است. زمینه ایجابی آن اولا تعالیم وآموزه های اسلامی است که هم عقلانیت دارد هم جامعیت و هم پاسخگوی نیازها و چالش های انسان امروز است ثانیا کنش و رفتارمثبت مسلمان ها به خصوص طبقه روحانیون و سیاسیون است.

دوم؛ گاهی اسلام گرایی به معنای تشرف غیرمسلمان ها به دین اسلام است. به عنوان نمونه پس از انتشار خبر مسلمان شدن «لارن بوث» خواهر زن «تونی بلر» نخست وزیر سابق انگلیس، موجی از اسلام خواهی و اسلام گرایی در میان مردم اروپا و به خصوص انگلیسی تبارها به راه افتاده است، بدین معناکه آمار تشرف غیرمسلمان ها به دین اسلام افزایش یافته است.نقطه مقابل اسلام گرایی به این معنا ، اسلام گریزی است یعنی مسلمان ها از دین اسلام روگردان شده وبه دین دیگری بگروند

دراین معنای اسلام گرایی دو پیش فرض عمده وجود دارد: اولا وجود کسانی که قبلا غیرمسلمان بوده اند ثانیا تقبل دینی دیگر غیر از دین قبلی خود که اختصاصا دراین بحث دین اسلام مراد میشود.

مفهوم اسلام دراین کاربرد یعنی پذیرش عبودیت الله و پذیرش نبوت ختمیه رسول الله (ص) و اسلام گرا شدن یا مسلمان شدن معنایش اینست که فرد غیرمسلمان اولا به این دو آموزه اعتقاد بیاورد ثانیا بکوشد تا در زندگی عملی خویش به این دو التزام بورزد. این معنا صبغه پراکتیک و عملی دارد.

اسلام گرایی به این معنا دقیقا با بعثت نبوی شروع شده و با گسترش دایره فتوحات اسلامی درقرون اول و دوم هجری روبه رشد نهاده ولی دردوره جدید بنا به عللی که خواهم گفت، دوباره نضج گرفته است.

۱) گسترش ارتباطات واطلاعات پیروان ادیان مختلف نسبت به یکدیگر به واسطه موج جهانی شدن.

۲) اتفاقات و پدیده هایی که اسلام را درکانون دید دنیا قرارداده است که بارزترین آنها وقوع انقلاب اسلامی ایران و جنبش حزب الله لبنان و مقاومت فلسطین است.

۳) تاسیس رشته های اسلام شناسی و مطالعات ادیان و نیزمطالعات میان فرهنگی.

۴) نوع تعالیم وآموزه های اسلامی به خصوص درجهان امروز و مواجهه آن با نیازها و چالشهای دنیای جدید.

سوم؛ گاهی اسلام گرایی به معنای عقیده یا مکتب سیاسی اسلام است. امی ایزروف نویسنده مدخل (Islamism) دایره المعارف خاورمیانه، اسلام گرایی را به آن دسته ایدئولوژی های سیاسی اطلاق کرده که مبتنی بر دین اسلام است و دین اسلام را اساس زندگی سیاسی می داند (Ami isseroff – ۲۰۰۸)

ازاین معنا به اسلام سیاسی یاد شده است.در ادبیات سیاسی غرب اسلام گرایی معمولا به این معنا به کار می رود و البته بعضی اوقات بابنیادگرایی اسلامی و بعضی اوقات نیز با رادیکالیسم اسلامی مترادف شده است و لهذا ایضاح معنایی آن ضرورت بیشتری دارد. چنانچه دکتر غلامرضا بهروز لک به درستی اشاره کرده اند این معانی ریشه در طرز تلقی متفکرین غرب دارد ( بهروز لک -۱۳۸۶). اینکه متفکرین غرب اسلام گرایی را یک مکتب سیاسی دانسته و اسلام را باصفت سیاسی یادکرده اند ازاین روست که سه پیشفرض در ذهنیت آنها وجود داشته است. اولا پذیرفته اند که حوزه خصوصی و حوزه عمومی تفکیک شدنی است ثانیا دین یک امرخصوصی و سیاست یک امرعمومی است ثالثا و به تبع آن دو دین و سیاست جداست (سکولاریسم) لهذا وقتی با آن دسته ایدئولوژی های اسلامی مواجه می شوند که اسلام را یک امرخصوصی ندانسته وسیاست اسلامی را موسس بر دیانت اسلامی می دانند، آن را با تعبیراسلام سیاسی بیان می کنند.

مفهوم اسلام دراین کاربرد یعنی آن برداشت و تفسیر که اسلام را یک دین جامع و دارای ابعاد مختلف به خصوص بعد سیاسی می داند بنابراین اسلام گرایی یعنی تفسیراسلام به عنوان یک دین جامع که درهمه ابعاد به خصوص بعد سیاسی حرف و برنامه دارد. این معنای اسلام گرایی صرفا تئوریک و نظری است.

بد نیست اشاره شود که درنقطه مقابل این اسلام گرایی دو طرز تلقی وجود دارد:

۱) طرزتلقی متفکرین غربی که به سکولاریسم باوردارند و

۲) طرزتلقی بعضی روشنفکران و نواندیشان دینی که معتقدند اسلام و سکولاریسم ( به معنای جدایی دین به عنوان امرخصوصی و سیاست به عنوان امرعمومی) قابل جمع اند.

۳) دو عامل عمده که در پیدایش اسلام گرایی به این معنای سوم دخیل بوده اند یکی استکبار و استعمارخارجی است و یکی دیگر استضعاف و استبداد داخلی و می توانیم رد پای آن را در آثار متفکرین و نواندیشان اسلامی معاصر نظیر سید جمال الدین اسد آبادی، شیخ محمد عبده، ابوالعلی مودودی، شهید حسن البنا، سیدقطب و امام خمینی بجوییم. نواندیشان اسلامی معاصر علی رغم تفاوت هایشان دراین محور مشترک اند که اسلام بعد سیاسی دارد و راه نجات مسلمین بازگشت به اسلام حقیقی است.

۴) گاهی اسلام گرایی به معنای کنش و عمل سیاسی مسلمین است.مثلا تحولات اخیر خاورمیانه که در کشورهای تونس، مصر، لیبی، یمن، بحرین، اردن و عربستان اتفاق افتاده ،یک نوع اسلام گرایی است. ازاین اسلام گرایی به خیزش اسلامی، نهضت اسلامی، جنبش اسلامی، انقلاب اسلامی(الثوره الاسلامیه) و درمتداولترین آنها به بیداری اسلامی یاد می شود.جنبش اعتراض گونه مسلمین دراین کشورها که خواستار آزادی و برابری سیاسی، برسمیت شناختن و احقاق حقوق اساسی، برکناری حکومت های یکه سالارانه و نفی سلطه مستکبران است ، به اسلام گرایی یا بیداری اسلامی تعبیرشده است.دراین معنا چند مولفه وجود دارد:

▪ اولا یک حرکت و کنش اعتراض گونه است نه یک تشرف یا علاقه یا تئوری

▪ ثانیا توسط مسلمین صورت می گیرد نه غیرمسلمین

▪ ثالثا هدف آن تغییر وضعیت موجود است درجهت تحقق خواسته های مسلمین

▪ رابعا خواسته های مسلمین دراین سه گزینه خلاصه شدنی است):

۱) نفی سلطه ودخالت خارجی.

۲) تغییرحاکمیت سیاسی و نفی استبداد.

۳) تحقق حقوق اساسی نظیرآزادی، برابری، رفاه ومردم سالاری. در برخی جریان های اسلامی معاصر یک خواسته ازاین سه وجود دارد، در برخی دوخواسته و دربرخی هرسه.

مفهوم اسلام دراین تعبیر یعنی کنش و عمل مسلمین لذا اسلام گرایی به این معناست که مسلمین نوعی کنش و عمل اعتراض گونه صورت داده اند که درجهت تغییر وضع موجود و خواسته های مشروع آنهاست. این معنا صرفا پراکتیک بوده و صبغه عملی دارد.

مسئله مهم دراین بحث اینست که با وجود تنوع و تکثرموجود ، اطلاق عنوان واحد اسلام گرا براین جریانات اسلامی معاصر صحیح است یانه؟ چنانچه دکتر غلامرضابهروز لک بیان کرده اند برخی درتحلیل انسجام درونی اسلام گرایی معاصر رویکرد سلبی را برگزیده و آن را بدیل غرب گرایی دانسته اند ولی می توانیم رویکرد ایجابی داشته باشیم و اسلام گرایی را یک جنبش واحد بدانیم؛ مدار دحدت دراین رویکرد سه مفهوم کلیدی است: قرآن کریم، پیامبراکرم و هویت اسلامی(بهروزلک_۱۳۸۶ )

میثم امانی

منابع

۱-بشیر، حسین،رسانه های بیگانه: قرائتی با تحلیل گفتمانی«اسلام هراسی: مقدمه ای برای ایران هراسی»، ماهنامه مدیریت ارتباطات، مرداد ماه ۱۳۸۹

۲- بهروز لک ، غلامرضا، اسلام سیاسی و اسلام گرایی معاصر، پگاه حوزه،۲۶ خردادماه ۱۳۸۶، شماره ۲۰۹

۳- امینی ،محمد صادق، تحلیل پدیده اسلام هراسی، پگاه حوزه، ۱۲ اسفند ۱۳۸۵ ، شماره ۲۰۳

۳- Ami Isseroff – Islamism - Encyclopedia of the Middle East- http://www.mideastweb.org