چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
انحراف زدایی در مسیر احیاگری
نوع نگاه امام(ره) به دین و اسلام به ویژه در ابعاد سیاسی، حکومتی و اجتماعی با پشتوانه فلسفی، عرفانی، کلامی، فقهی و مستند به برخی از آرای پیشینیان، همچون بارش بهاری بود که جانی تازه در کالبد بیروح تفاسیر غالب از دین دمید و با انحراف زدایی از تفاسیر موجود و ارائه تفسیری بدیع، اسلام حقیقی و مورد تأیید نبیاکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) را احیا کرد
وقتی سخن از احیا گفته میشود، ناخواسته ذهن به سوی یک حیات مجدد یا زنده شدن پس از یک مرگ و یک خزان، بیداری پس از خفتگی، حرکت و جنبش بعد از سکون و رکود و یا در مسیر اصلی قرار گرفتن پس از یک انحراف مشخص، بازگشت روح به جسم بیروح یا بازگشت روح حقیقی به روح منحرف، هدایت میشود. به تعبیر علامه طباطبایی در تفسیر آیه ۶۵ سوره نحل، مقصود از احیا، رویاندن زمین بعد از خزان و خمودی آن در زمستان، پس از فرا رسیدن بهار و آمدن بارانهای بهاری و رشد و نمو گیاهان بعد از یک دوره سکون است.
از روی تمثیل میتوان احیای دینی را نیز نمونهای از رویش مجدد دین پس از یک خزان و خمودی زمستانه با بارش باران بهاری معرفتی و دینی دانست. نوع نگاه امام(ره) به دین و اسلام به ویژه در ابعاد سیاسی، حکومتی و اجتماعی با پشتوانه فلسفی، عرفانی، کلامی، فقهی و مستند به برخی از آرای پیشینیان، همچون بارش بهاری بود که جانی تازه در کالبد بیروح تفاسیر غالب از دین دمید و با انحراف زدایی از تفاسیر موجود و ارائه تفسیری بدیع، اسلام حقیقی و مورد تأیید نبیاکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) را احیا کرد.
حال باید با توجه به وجه بارز انحراف زدایی در مسیر احیاگری، به این سوال پاسخ داد که از منظر امام چه بر اسلام گذشته بود که ضرورت احیاگری از سوی ایشان را پررنگ کرد و آیا با حرکت امام (ره) و پیدایش رخدادی عظیم به نام انقلاب اسلامی و تجربه ۳۰ ساله استقرار نظام جمهوری اسلامی، این انحرافات از بین رفتهاند و یا کماکان شاهد رگههایی از انحرافات فوق و احتمالا بازگشت رگههایی از آنها در لباس خود یا در لباسی جدید و یا ظهور انحرافی تازه در جامعه دینی هستیم؟!
ضمن این که انحرافزدایی از دین و طبعا احیاگری، ضرورتی همیشگی میباشد، به نظر میرسد با توجه به شکلگیری و تراکم تفاسیر و نحلههای مختلف انحرافی دینی اعم از فلسفی، عرفانی و کلامی فقهی ، وظیفه امام در مقایسه با رسالت پیامبر اعظم (ص)، چه بسا سنگینتر نیز بوده باشد. به هر حال، درست است که پیامبر اکرم (ص) با موانع فکری عقیدتی ، سیاسی و اجتماعی زیادی در بسط و نشر معارف اسلامی روبهرو بود و زحمات طاقتفرسایی متحمل شد، اما قطع نظر از فرصتهای در اختیار از قبیل ریشههای مشترک با ادیان ابراهیمی و وعدههایی مبنی بر بعثت ایشان و گرایشات فطری و عام خداجویی بشری و ظلم و تبعیضات ناروای زمان بعثت، مانعی از جنس تفاسیر و برداشتهای غلط اسلامی و عالمان دینی منحرف در قالب «روحانیون وابسته و مقدسنما و تحجرگرا» در میان اعراب نمود بارزی نداشت.
به عبارت دیگر، ایشان با جامعهای سرو کار داشت که به رغم جهالت و اصرار بر عقیده باطل پیشینیان، که البته کار را بر پیامبر گرامی (ص) بسیار سخت میکرد، درکی پیشینی و همراه با خرافه و تحجر از اسلام نداشتند و از این منظر قابلیت بیشتری برای پذیرش پیام ناب اسلام وجود داشت اما امام با گروهها، اقشار و جماعات مختلف روبهرو بود، هرچند مرجعیت تقلید و سوابق مبارزاتی ایشان، وجود روحانیان متعهد و حوزههای علمیه مستقل با گرایش اصولی در اجتهاد و وجهه اسلامی شیعی قاطبه مردم، فرصتی را برای امام رقم میزد اما تفاسیر و برداشتهای جا افتاده غلط و همراه با خرافه و تحجر و جمودگرایی برخی از این گروهها، مانعی مضاعف را پیش روی اهداف و رسالت امام (ره) قرار میداد. در این بین جماعتی بودند که با پیام اسلام آشنا بودند و در ظاهر مراتب جا افتاده حوزوی را طی کرده، اما آگاه و ناآگاه، اسلام را از روح اصلی خود دور کرده بودند. طبیعی است که امام میبایست تلاشی مضاعف کند، هم با این تفاسیر غلط و اسلام به ظاهر روحانی و معنوی و روحانیون منحرف و وابسته مقابله کند و هم در جهت بسط و نشر جوهره و پیام حقیقی اسلام بکوشد.
● قلمرو احیای دین
احیای دین در ساحت خارجی امام در جهت احیای دین و به طور خاص در دو سنگر داخلی و خارجی تلاشها و طبعا دستاوردهایی داشت. به نظر میرسد دستاوردهای بیرونی و حرکت احیاگرانه امام تحتالشعاع ابعاد داخلی و چالشهای مرتبط با آن قرار گرفته و چندان مورد توجه و عنایت واقع نشده است. حداقل در وجوه بازگشت خدا در ساحت خردورزی و طرح مقولاتی از قبیل علم دینی، الهی یا قدسی و احیای معنویت در ساحت روابط انسانی و اجتماعی و حتی توجه به مقولاتی از قبیل حقوق فرهنگی و بومیگرایی در طرحهای مرتبط با تحولات و تغییرات اجتماعی علاوه بر عزت مداری، استقلال طلبی و رهایی بخشی میتوان ردپای تاثیر اندیشههای امام و انقلاب اسلامی را جستوجو کرد.
به یک معنا و با توجه به اتفاقات تاریخی غرب بعد از رنسانس و مبانی هستی شناختی و معرفتی این تحولات، امام با طرح «اصلگرایی» و توحیدگرایی خود در ساحت خردورزی و دیگر فعالیتهای بشری بار دیگر انسان و انسانگرایی را احیا و زنده کرد.
توضیح آن که رنسانس (نوزایی) با اصلزدایی و طرح خدامردگی خود ظاهرا انسان را به جای خدا مینشاند، غافل از آن که این خداکشی به مرگ انسان و انسانگرایی خواهد انجامید. تجلی این انسان زدایی و ساختار شکنی از انسان را میتوان در نیهیلیسم و هیچانگاری منطقی و طبیعی نیچه در یک دوره تاریخی و پست مدرنیسم در دورة دیگر جستوجو کرد. ژان پل سارترو داستایوفسکی به زیبایی هرچه تمامتر ضرورتها و توالی زنجیرهای رابطه منطقی اومانیسم و اصلزدایی را به تصویر کشیدهاند.
این دو اندیشمند حوزه فلسفه وجودی یا اگزیستانسیال، بر این باورند که انسان باید مسئول سرنوشت خویش باشد و خود زمام امور خود را به دست بگیرد، اما برای این کار باید مسیر از پیش تعیین شده و غایات متصور را از انسان و مسیر حرکت او زدود، برای غایت زدایی از بشر نیز راهی جز انکار ذات و سرشت انسان در پیش نیست و برای ذات زدایی از بشر نیز هیچ مفری جز اصلزدایی و خدازدایی از انسان متصور نیست! خدا را بزنید تا انسان از ذات و غایت از پیش تعیین شده و طراحی شده خود آزاد و مسئول سرنوشت خویش گردد و اباحهگرایی سکه رایج گردد! امام دوشادوش دیگر احیاگران بار دیگر و با طرح اصلگرایی توحیدی خود به انسانگرایی روحی تازه دمید و آن را به مسیر اصلی خود بازگرداند و با این کار احیا گرو مجدد خداگرایی در ساحت خردورزی و علم ورزی و معنویتگرایی در ساحت روابط انسانی و اجتماعی گردید.
طبیعی است که نقش امام و انقلاب اسلامی در کنار تلاش سایر اندیشمندان درد آشنا و مشرف به تحولات معرفتی و اجتماعی و تاریخی غرب نقشی برجسته و عیان است. حتی به گونهای میتوان ردّ این بازگشت را در نوع نگاه به رابطه و پیوند اخلاق و سیاست در نامة جنگ طلبانه ۵۸ نفر از شبه روشنفکران آمریکایی بازیافت. آنان نیز در این نامه معتقد به پیوند اخلاق و سیاستاند و اظهار میدارند که باید سپهری گسترده به نام دین و اخلاق، مشروعیت لازم را برای سیاست رقم زند. در این نامه نیز میتوان به کرّات شاهد ادبیات و مضمونی دینی بود. اگر تفوق نوع نگاه دینی و ملهم از تأثیر انقلاب اسلامی و حواشی و زمینههای مرتبط با آن نبود، ادبیات و مضمون مزبور، آن هم از سوی روشنفکران سکولار چه توجیه و محملی می توانست داشته باشد؟
دکتر عماد افروغ
استاد دانشگاه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست