چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
پیانو و نقش قطعات آوازی در موسیقی کلاسیک غرب
كوتاهترین كمپوزیسیون برای تك صدا، كه معمولاً آن را پیانو بر اساس متن شعری همراهی میكند، به گونهای تصنیف میشود كه تا حدی بیش از متن یا شعر، مفهوم پیدا میكند. در یك آواز، كلمات متن و موسیقی، اهمیتی مساوی دارند، در صورتی كه در آریا (Aria یا Air ملودی، ملودی خوش) تأكید به بسط و گسترش موسیقی استوار میشود.
عملاً هر عنصری از موسیقی كه به ادبیات آوازی یاری میدهد، از سنت آواز فولكوریك بهرهای نمیگیرد. در رپرتوار قرون ۱۲ تا ۱۸ آوازهای ترو بادورها (Troubadour آوازخوان دورهگرد) تروورها (Trouvers طبقه شاعران موسیقیدان) مینه زینگر Minne singer (گروهی از شاعران اشرافزاده آلمانی كه در قرن ۱۲ و ۱۴ درخشیدند) و آوازخوانان كارشناس آموزگار و همین طور لودها (Laud ستایشگران آواز ایتالیایی) و گانتی گاها (Cantigas تك آوازخوانان قرن ۱۳ كه بیشتر به ثنای مریم مقدس گرایش داشتند) به تصنیف آواز روی آوردند.
همه این آوازها از اهمیت ویژهای برخوردارند. در قرن ۱۴ بسیاری از آوازهای بزرگ و شوفان توسط دو ساز در فرانسه و ایتالیا به اجرا در میآمدند.
در قرن ۱۶، آوازها با همراهی لوت یا عود در اسپانیا و انگلستان بسط و گسترش یافتند.
در دوره باروك (Baroque ۱۷۵۰ ـ ۱۶۰۰) كه آهنگسازان دل به تصنیف آریا بسته بودند؛ نوشتن آواز (غیر از آلمان و فرانسه) رو به فراموشی رفت. اما نوعی از آوازها نزد مردم مورد پسند قرار گرفت. در این دوره هارپسیكورد Hardpsichord (ساز) اصلی و رایج برای همراهی با آواز بود.
آواز مدرن با بیانی بر اساس احساسات شخصی و فردی رواج پیدا كرده كه تمامی طیفها و محدوده تفكر آدمی را در بر میگیرد، در بیان موسیقی تازگی دارد و تلفیق و ادغام شعر و موسیقی ارائه میكند كه این خود توجه دقیق را منعكس میكند و با نوای ظریف پیانو همراه میشود، به گونهای كه این همراهی با ملودیِ آوازی به اوج میرسد.
این شكوفایی با آثار موتسارت (بنفشه آبی: ۱۷۸۵) و بتهوون (محبوبهٔ دور: ۱۸۱۶) به اوج خود رسید. اما هرگز در آوازها و دوره تضیف آوازهای شوبرت و شومان و جانشین آنها به آن حد تكرار نشد. با وجود یوهانس برامس و هوگو ولف در حوزه آواز قرن ۱۹ نام پیشوایی تضیف آوازها را به ریشارد اشتراوس و شومان تخصیص دادند.
در فرانسه، بسط و گسترش آواز مدرن تقریباً از ۱۸۷۰ با آثار گابریل فوره (G. Faure) و دوپارك Duparc آغاز گشت و در ۱۸۹۷ دوبوسی آواز بیلیتس (chanson de Bilitis) خود را تضیف كرد.
به هر تقدیر هر شعری كه با موسیقی همراه باشد را آواز میگوییم، اما از دیگر انواع و فرمهای آثار آوازی چون آریا یا بالاد (Ballad یك قطعه موسیقی سازی یا آوازی كه فرم آزاد داشته باشد). یك آواز ممكن است نوایی یكسان و مداوم داشته باشد كه شعر را در بسط آن را به تصویر بكشد و ارائه كند.
به چرخه آوازهایی كه بر اساس گروهی از اشعار (و معمولاً بر اساس اشعار یك شاعر) باشد و با وابستگی به آیین كلی آوازها، ساخته شود، آواز میگویند. شوبرت فوره، مالر و هیندمیت را باید جزء این چرخه به حساب آورد. بتهوون هرگز خوب از عهده تصنیف آواز بر نیامده است، چه در اپرای فیدلیو و میساسولمینس و در پایان سمفونی نهم.
او اهمیتی به حد و حدود آواز بشری نمیداد و آن را به عنوان یك ساز میشناخت. تصانیف او در این محدوده به طرز یكنواختی دست و پا گیر و ملالآور است و بیشتر در موسیقی بیوزن بود و مصّنف به رعایت قوانین حروف صدادار و بیصدا اهمیتی نمیداد. با این همه آوازهای بتهوون كه مشهورترین آن آواز آدلاید (Adelaido اوپوس ۴۶) است از لحاظ تاریخی مهم به شمار آمدهاند. این آوازها روند و روال «لید»های شوبرت را دارند كه از آوازهای بسیار قابل توجه تلقی شدهاند.
هیو میلر (Hugh Miller) موسیقیشناس مینویسد: «گروهی از آوازهای هنری كه بر اساس چند شعر دربارهٔ یك موضوع مركزی تصنیف میشود، چرخه آواز نام میگیرد. چرخههای آواز روایتی مبهم دارند، و در آنها آوازهای شخصی و فردی به گوش میرسند. بند آخر شعر در آواز تكرار میشود، اما با وزنی متفاوت، بتهوون در آواز محبوبه یا معشوقه دور، كارپنتر آهنگساز امریكایی با آواز گیتانجلی (Gitanjali) دوبوسی با آوازهای بیلتیس، فوره با آواز نیك، هیندمیت با آواز زندگی مریم مقدس، مالر با آوازهای سوگ كودكان دورهای از پنج آواز همراه با اركستر، موسورگی با آوازها و رقصهای «مرگ»، شوئن برگ با اركستر مجلسی (نیمی آواز و نیمی گفتار)، شوبرت با آواز دختر آسیابان، شومان با آواز عشق ساغر، عشق و زندگی زنان و آیشندورف، ون ویلیامز با سلسله آثار برای آواز تنور و پیانو و كوارتت سازهای زهی... .
«تك آواز» همراه با ساز، یا هنر آوازخوانی همانند رسم فولكوریك، آواز عامهپسند و آریای اپرایی، یكی از مهمترین كمپوزسیونهای قرن ۱۹ به شمار آمده است. ریشه اصلی این فرم موسیقی از آلمان نشئت میگیرد. در واقع هنر آواز در آلمان بسط و گسترش یافت. كمپوزیسیون آوازی در فرانسه و روسیه در نیمه دوم قرن ۱۹ نیز اهمیت فراوانی دارد. در ایتالیا اپرا در فعالیت موسیقایی اهمیت ویژهای دارد، اما در انگلستان، امر تصنیف كمپوزیسیون تكآوازی با مسامحه برگزار میشود.
طلوع بزرگ شعر در آلمان عامل مهمی در گسترش لید یا آواز است. عامل دیگری نیز چون اختراع پیانو در اوایل قرن نوزدهم نیز به این درخشیدن كمك كرد. رسایی صدای سازهای كلیدی، عامل مشوق دیگری بود برای تصنیف تكآوازخوانان.
فرم ساختار برای تصنیف آواز، در این دوره پدید آمد كه تك آواز را همراهی میكرد: یكی آواز استرافیك (Sterophic اصطلاحی برای آواز) كه در آن هر قطعهای از موسیقی تكرار میشد، به عینه یا به نوعی دیگر.طرح دیگری به وجود آمد كه به آن نام Through compose یعنی «یكسره» دادند: در این طرح، موسیقی با هر بند طبق نهاد در شعر تغییر میكند.به سخن دیگر یك قطعه آواز كمپوزیسیون كوچكی است كه یك ساز (معمولاً پیانو) آن را همراهی میكند یا اساساً نمیكند.چند صدایی یك آواز پیوسته سه یا چهار بخش را شامل میشود كه با آنها استایی Sthayi، آنترا Antra، سانجاری Sanchari و ابهاگ Abhog میگویند.
توالیها و مترادفهای استایی در یك آواز نمیتواند به آن سوی نُت گام بردارد و پیش برود. در كمپوزیسیون آواز بخش چهارم، اهمیت اساسی ندارد. اما سه قسمت اولیه آواز در ساختار آن از اهمیت ویژهای برخودار است.همه آهنگسازان میباید این قاعده و روش را در نظر داشته باشند و به آن اهمیت بدهند. فرم اساسی آواز كه ریشه از فرم ABA میگیرد، در تمام قطعات سازی مثل مینوئه و تریو در نظر گرفته میشود.آهنگسازان آواز رمانتیك در آلمان عبارتاند از بتهوون، رایشهارد Reichardt، زلتر Zelter و زمستیگ Zumsteeg.
شوبرت بزرگترین مصّنف لید است و بزرگترین ارائه دهنده ملودیهای آوازی در تمامی زمانها بوده است. ملودیها و همراهیهای او نشانگر حساسیت او در ارائه متن آواز است، او متجاوز از ۶۰۰ آواز تصنیف كرده است.
فلیكس مندلسون به خاطر ادبیات آوازی و خلق ملودیهای رفیع، از دیگران برتر است، اما از جهت تنوع و امحای ارتباط میان موسیقی و متن چندان مهارتی ندارد. او معمولاً طرح بندهای شعر را در نظر میگیرد.
آوازهای برامس دقتی در تفكرات رسمی آواز دارند. اكثر بندهای شعر را در خود روشنی میدهند و غالباً با آوازهای فولكوریك آلمانی در میآمیزند، هارمونیهای او معمولاً مشربی كج خلقانه دارند.
اما اكثر آهنگسازان فرانسوی كه به نوشتن اپرا رغبت دارند، تا اندازهای تمایل به تصنیف آواز ادبی را در خود مییابند. شاعرانی چون ورلن Verlaine و بودلر Baudelaire توجه فراوانی به غنای آواز فرانسوی در نیمه قرن ۱۹ داشتند. ظرافت و آراستگی، وجه مشخصه این دوره است، آهنگسازان ادبیات شعری عبارت بودند از: گونو Gounod، دوپارك Dupark، خوزه شوسون Chausson و دوبوسی.از آهنگسازان روسی در تضیف آوازهای قرن ۱۹ باید از گلینكا Glinka چایكوفسكی، راخمانینف Rachmaninov، گلییر Gliere و موسورسگی نام برد.
فرم آواز عنوانی است مبهم برای فرمهای كوچك گروهی چون ABA یا (ترناری Ternary، فرمی موسیقایی شامل سه بخش مجزا) و بخشهای مستقل و خودكفا (كه بخش سوم آن تكراری میشود و غالباً تعدیل شده است) در حالی كه فرم B فرق نمایانی با بخش اول (و سوم) دارد: ABA.
نمونههای فراوان این شیوه در نهاد آوازهای رمانتیك قابل لمس است. نوكتورن Noctrnهای پیانو اثر شوپن و برامس از این جملهاند.نزد برخی از آهنگسازان میان آواز ترناری Ternary (فرمی موسیقایی شامل سه بخش مجزا) و آواز بیناری (Binary شامل دو بخش A و B) كه هر دو معمولاً تكرار میشود و كراراً با آواز فولكوریك رو در روی یكدیگر قرار میگیرند) معیاری برای موومانهای انفرادی در سوئیت باخ و اسلاف او به شمار میآیند.
گاه ما به نمونههایی از فرم ترناری برمیخوریم كه مداوماند و در آن بخش میانی با مواد بخش اول ادامه پیدا میكند؛ اما با تمهیداتی چون تغییر كلید! نخستین موومان سونات مهتاب بتهوون و تعدادی از آوازهای مندلسون بدون كلاماند.
اما انواع آوازها را میتوان بدینگونه باز گفت: «شیك زالس لیت» یا آواز سرنوشت اثر برامس برای كر یا اركستر (اوپوس ۵۴) با شعری از هولدلین Holderlin، لیدفن درارده Lied van der Erde یا آواز زمین، آوازی سمفونیك از مالر برای صدای تنور و سوپرانو، تنور و اركستر بر اساس اشعاری كهن از چین. «بادهگساری»، چهار آواز برای كنترآلتو و اركستر از مالر با اشـعاری از خود او كه حـاكی از عشق جوانی او به جوآنا ریشترRichter Johann است، و آوازهای بدون كلام در ۴۸ قطعه برای پیانو اثر مندلسون كه در ۸ گروه هر كدام شامل ۶ قطعه اوپوسهای ۱۹، ۳۰، ۳۸، ۵۳، ۶۷، ۸۵، ۱۰۲ (۱۸۳۰ تا ۱۸۴۵) كه به فرم و سبك یك آواز و با یك ملودی قابل خواندن و همراهی ساده تصنیف شدهاند، دیتریش Dietrich دوست برامس درباره اصل و ریشه آواز سرنوشت شاهكار برای كر و اركستر اپوس ۵۴ میگوید:
«در تابستان ۱۸۷۱ برامس به برمن Bermen آمد تا با ما گردش بكند. یك روز صبح با هم به ویلهلم شاون Wilhelmshaven رفتیم، چون برامس علاقهمند بود كه این بندر مجلل را از نزدیك مشاهده كند. در راه دوستمان، كه معمولاً بسیار سر زنده بود، آرام و موقر به نظر میآمد و شرح داد كه آن صبح زود اشعار هولدرلین را در قفسه كتاب یافته و عمیقاً به شعر آواز سرنوشت او دلبسته است. بعد پس از یك راهپیمایی طولانی و دیدار از نقاط دیدنی، در كنار دریا نشستیم، اما دیدیم كه برامس خیلی دورتر از ما تنها كنار دریا نشسته است و دارد مینویسد، این نخستین دست نبشته و یا طرح آواز سرنوشت بود كه پدید آمد. میخواستیم به تماشای اور والد Urwarld هم برویم، اما هرگز برایمان میسر نشد. برامس با شتاب به هامبورگ بازگشت تا كارش را به اتمام برساند.
همایون نور احمر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست