پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا

بداهه پردازی اصلی از جریان خلاق نمایش


بداهه پردازی اصلی از جریان خلاق نمایش

تولد, زندگی و مرگ جریان اجتناب ناپذیر زندگی بشر است, آدمی به دنیا می آید و بزرگ می شود و مراحل مختلف زندگی را طی می كند و سرانجام می میرد این روش از یك فرمول ثابت و بی كم و كاست پیروی می كند و نمایانگر قانون مندی و قاعده پذیری این راز هستی است آیا به راستی می توان این اصول مدون را به گونه ای برهم زد و روش شكل دیگری را بر آن حاكم كرد

تولد، زندگی و مرگ جریان اجتناب‌ناپذیر زندگی بشر است، آدمی به دنیا می‌آید و بزرگ می‌شود و مراحل مختلف زندگی را طی می‌كند و سرانجام می‌میرد. این روش از یك فرمول ثابت و بی‌كم و كاست پیروی می‌كند و نمایانگر قانون‌مندی و قاعده‌پذیری این راز هستی است. آیا به راستی می‌توان این اصول مدون را به‌گونه‌ای برهم زد و روش شكل دیگری را بر آن حاكم كرد؟

می‌توان این مسیر را از انتهای آن یعنی مرگ آغاز كرد و سپس به زندگی و تولد بازگشت؟ قعاً پاسخ منفی است. روش زندگی آدمی نیز از چنین قاعده‌ای برخوردار است و شاید نتوان خارج از این چارچوب و قانونمندی راه حل دیگری برای حیات بشر جست‌وجو كرد. شاید تنها عرصه‌ای كه می‌توان جنس و نوع زندگی را به‌گونه‌ای دیگر طراحی كرد عرصه هنر است. در عالم هنر و هنرمندان است كه مفهوم و معنای زندگی می‌تواند شكل و شمایلی دیگر پیدا كند. جنس زندگی رنگ و بویی دیگر پیدا می‌كند و حتی قانون تغییر‌ناپذیر هستی را می‌توان در فضای هنر تغییر داد، این قابلیت تغییر و تحول تقریبا‌ً در تمامی هنرها موجود است. سخن ازمقوله‌ای است به نام بداهه‌پردازی. به‌عبارتی روش یا شكلی از زیستن غیرمتعارف و در عرصهٔ تئاتر، فن یا روش و تكنیكی است كه به‌وسیلهٔ آن می‌توانیم عمل، و نوع زندگی را در لحظه خلق كنیم، خلقی كه از اصول و روشها و قواعد نوشته شده در عرصه تئاتر بهره‌ای ندارد و متكی بر آن و لحظه‌ای است كه شكل می‌گیرد. به اعتقاد من نمایش و تئاتر نخستین نوع بداهه‌سازی در عرصه زندگی است. در یك نگاه دیگر كسانی كه برای اولین‌بار به موضوعی به نام نمایش و در آغاز‌تر به مسئله‌ای به نام آیینها پردالختند نخستین بداهه‌پردازان عرصهٔ زندگی هستند. اگر بپذیریم یكی از مهم‌ترین اركان تئاتر ابداع و آفرینش است.باید گفت بداهه‌پردازی یكی از اصلی‌ترین جریانهای خلاق نمایش محسوب می‌شود. عده‌ای بر این باورند كه بداهه سازی فقط در عرصه بازیگری است كه معنی پیدا می‌كند. در عرف جمعی‍ّت تئاتری این باور نزدیك‌ترین واكنش و ملموس‌ترین نوع برداشت از مقولهٔ بداهه‌پردازی به حساب می‌آید. وقتی سخن از بداهه‌پردازی است، ناخودآگاه جماعت تئاتری نگاهشان و ذهنشان به این نقطه معطوف می‌شود كه گروهی بازیگر در یك تمرین كارگاهی به خلق و پیدایش گونه‌ای از موضوعات و مفاهیم می‌پردازند و آن را تبدیل به یك نمایش می‌كنند. در این مقال كوتاه سعی می‌كنم بداهه‌پردازی و شیوه‌های دست‌یابی به آن را مطرح كنم.

۱ـ نخستین مرحله از بداهه‌سازی را باید در نمایشنامه‌نویسی و ادبیات نمایشی جست‌وجو كرد. شید در لحظه‌ای كه نویسنده تصمیم به نگارش یك متن می‌كند اولین جرقه‌هایی بداهه‌سازی در ذهنش شكل می‌گیرد. او به آنی و لحظه‌ای دست پیدا می‌كند كه تا به حال نیست بوده و یا اگر مرتبط با مضامین و روش روزمره زندگی بوده است شكل و شمایلی اینچنینی نداشته است. گام گذاشتن نویسنده در دنیایی خیالی عبور او از مرز واقعیتهای ملموس زندگی روزمره است. اگرچه این عالم خیال به‌نوعی بر اساس انباشتهای ذهنی نویسنده، تصورات، مطالعات و تجارب شخصی او شكل می‌گیرد، اما تا وقتی كه این یافته‌ها در قالب یك طرح و موضوع جدید مرح نشده است، متعلق به دنیای روزمره زندگی است. در شكل جمعی نگارش نیز این اتفاق به‌گونه‌ای دیگر رخ می‌نماید. چند نظر و ایده در كنار یكدیگر مطرح می‌شوند و به مروز زمان تبدیل به یك نمایشنامه می‌شوند كه می‌توان از آن به‌عنوان فرایند یك بداهه‌پردازی جمعی نام برد. در كارهای كلاسی و در سیستم كارگاهی تئاتر، بارها و بارها شنیده‌ایم و دیده‌ایم كه طرح یك ایده نمایشی، یك فكر، یك اندیشه و حتی یك واژه می‌تواند گروه بازیگران را در خلاقیت جمعی به سمت ‌و سویی بكشاند كه در نهایت منجر به پیدایش یك متن نمایش شود.

۲ـ نوعی دیگر از بداهه‌پردازی در آثاری صورت می‌گیرد كه طرح و ایده مشخصی دارند این طرح ممكن است حتی در چند سطر كوتاه مطرح شود. بداهه‌سازی در این نوع آثار نمایشی یك گام جلوتر از مرحله قبلی است. نمونه بارز این شیوه بداهه‌پردازی در نمایشهایی چون كمدیال آرته و یا تخت حوضی خودمان به‌وفور دیده می‌شود. در این شیوه اجرایی بخش عمده‌ای از كار نگارش توسط گروه بازیگران طراحی و به مرحله نهایی می‌رسد. داستانی ساده و چند‌خطی كه مبنای كار بازیگران است. نوع بداهه‌پرازی در این بخش فكر و اندیشه و چالش بازیگران برای ساختن جزئیات نمایش است. خط اصلی داستان ارائه شده است، پس گروه بازیگران می‌باید به ساخت و ساز و ترسیم روشن واكنشها، پیشبرد داستان، دیالوگها و یافتن ریزه‌كاریهای مرتبط به گفتارها، رفتارها، مناسبات، داستان نمایش و حتی شخصیت‌پردازی اشخاص نمایش بپردازند، این شیوه مرسوم‌ترین نوع بداهه‌پردازی خصوصاً در كارهای كمدی است.

۳ـ در نقطه مقابل كارهای طنز و كمدی كه به‌نوعی در ذات خود امكان بداهه‌سازی بیشتری دارند، می‌توان به‌نعی از بداهه‌پردازی در تئاترهای جدی‌تر اشاره كرد، در این سیستم یك هماهنگی و تأثیرپذیری متقابل بین گروه بازیگران و كارگردان نمایش وجود دارد. موضوع این نوع آثار به‌واسطه نگرش فلسفی و عمیق آنها، نگاه پیشرو و متعهد و نگرشهای عمیق و انسانی و هدفهای والایی كه در ذهن گروه وجود دارد همواره یكی از سخت‌ترین مراحل بداهه‌سازی در تئاتر محسوب می‌شود. در مثال پیشین، در گونه‌ای از نمایش مثل تخت‌حوضی و نمایشهای كمدی، تلاش و چالش گروه بازیگران و كارگران بیشتر بر چگونگی حركات بازیگران، ایجاد خنده و طنز و موقعیتهای خاص، و در نهایت دایره محدودی از واژگان و مفاهیم روزمره زندگی و در انتها به مرحله‌ای از بروز و ظهور گروه اجرایی منتهی می‌شود كه در آن یك یا چند مسئلهٔ حاد اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و بی‌شمار مفاهیم روزمره زندگی مورد نقد و بررسی و چالش قرار می‌گیرد، تأثیر این‌گونه بداهه‌پردازی در فرجام نهایی آن یك تلنگر اجتماعی است و بیان یك معضل سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و بی‌شمار مفاهیم روزمره زندگی مورد نقد و بررسی و چالش قرار می‌گیرد، اما در آثاری كه از دایره نمایشهای طنز و سطحی خارج می‌شود بداهه‌پردازی كاری است بسیار پیچیده و دست‌نیافتنی.به هر میزان كه نوع نگاه گروه اجرایی عمیق‌تر، فلسفی‌تر، سیاسی‌تر و متعهدانه‌تر باشد، دست‌یابی به واژگان، مفاهیم، ایستها و حركات و حتی داستان نمایش دشوار می‌نماید. طرح و خلق لحظه‌ای بی‌مقدمه قبیلی در تولید یك اثری كه قرار است به‌نوعی نگرش عمیقی را برای مخاطب ترسیم كند، و او را از مرحله بودن كنونی به مرحله‌ای بالاتر به لحاظ معرفت و بینش برساند توان طاقت‌فرسایی از گروه بداهه‌سازان طلب می‌كند كه لازمه‌اش داشتن درك عمیق، بینش گسترده فلسفی و عقلانی، شعوری فراتر از یك انسان معمولی در ابعاد سیاسی و فرهنگی و شناخت گسترده جهان‌بینی و ایدئولوژی در كنار سرعت انتقال فوق‌العاده زیاد انباشتی از تجربیات معرفتی و اجتماعی، ذهن بسیار فعال و داشتن خلاقیت گسترده است.شاید آثار بزرگ نمایش دنیا كه به ذهن نویسنده‌ای بزرگ‌تر و در مدت زمان معینی به نگارش درآمده است وقتی در اختیار بازیگران قرار بگیرد، با دستمایه‌ای كه متن در خود دارد. بخش عمده‌ای از نیازها و خواسته‌های گروه بازیگران را برای دریافت و نزدیك شدن به نقش برآورده كند، اما رسیدن به یك متن عمیق فلسفی و انسانی و یا اساساً نمایشنامه‌ای كه تار و پود و هستی آن را مضامین و واژه‌های سنگینی تشكیل داده‌اند در سیستم بداهه‌سازی ویژگی و شرایط خاصی را با خود همراه دارد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.