سه شنبه, ۲۶ تیر, ۱۴۰۳ / 16 July, 2024
داستان عاشقانه و غم انگیز دختر نابینا
اغلب مردم وقتی می خواهند بخش های با اهمیت زندگی خود را تعریف کنند یکی از اصلی ترین بخش هایی که روی آن تکیه می کنند تجربه عاشقانه ای است که با دیگری داشته اند چراکه عشق یکی از مهم ترین نقاط عطف زندگی هر انسانی است در اینجا داستان غم انگیزی را می خوانید که مصداق یک عشق پاک و بی ریایی است که عاقبت جور دیگری رقم می خورد.
دختر کوری بود که به خاطر کوری اش، از خود متنفر بود. او از همه کس متنفر بود به جز پسری که عاشق او بود. پسر خود را فدای او می کرد.
دختر به پسر گفته بود که اگر می توانست جهان را ببیند با او ازدواج خواهد کرد. یک روز، یک نفر یک جفت چشم به دختر داد و او می توانست همه چیز از جمله پسر عاشق را ببیند.
در همان لحظه، پسر از دختر پرسید:«حالا که می توانی جهان را ببینی، با من ازدواج می کنی؟»
دختر تعجب کرد وقتی دید که پسر هم نابیناست و از ازدواج با او خودداری کرد.
پسر در حالی که اشک می ریخت رفت و بعداً نامه ای به او نوشت با تنها یک جمله:«عزیزم فقط مواظب چشم های من باش.»
داستان عاشقانه و غم انگیز دختر نابیناتعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
مسعود پزشکیان پزشکیان دولت چهاردهم حرم شاهچراغ دولت رئیس جمهور ترور انتخابات سعید جلیلی انتخابات ریاست جمهوری مجلس شورای اسلامی رهبر انقلاب
ایران زلزله هواشناسی تیراندازی شاهچراغ شیراز شهرداری تهران پشه آئدس تب دنگی سازمان هواشناسی وزارت بهداشت شورای شهر تهران
قیمت طلا قیمت خودرو یارانه نقدی حقوق بازنشستگان قیمت دلار قیمت مسکن خودرو دولت سیزدهم ترافیک بازار خودرو برق ایران خودرو
امام حسین روز عاشورا لیلی رشیدی محمدرضا گلزار تلویزیون مداحی فیلم سینمایی دفاع مقدس سینمای ایران سینما
فناوری
دونالد ترامپ رژیم صهیونیستی ترامپ فلسطین غزه آمریکا ترور ترامپ اسرائیل روسیه جنگ غزه ایالات متحده آمریکا جو بایدن
پرسپولیس فوتبال استقلال رئال مادرید علیرضا بیرانوند یورو 2024 تیم ملی اسپانیا رامین رضاییان تیم ملی انگلیس باشگاه پرسپولیس لیگ برتر نقل و انتقالات
همستر کامبت هوش مصنوعی دیابت ناسا کد مورس اپل
سلامت تخم مرغ طب سنتی ویتامین دی کاهش وزن