دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

طلاق


طلاق

مردی که زن خود را طلاق می دهد , بایـد بالغ و عاقل باشـد و با اختیار خود طلاق دهـد , و اگـر او را مـجبور کنند که زنش را طلاق دهد , طلاق باطل است , و نیز باید قصد طلاق داشته باشد , پس اگرصیغه طلاق را مثلا به شوخی یا در حال مستی بگوید صحیح نیست

● احکام طلاق .

ـ مـساله ۱۲۱۱ ـ مردی که زن خود را طلاق می دهد , بایـد بالغ و عاقل باشـد و با اختیار خود طلاق دهـد , و اگـر او را مـجبور کنند که زنش را طلاق دهد , طلاق باطل است , و نیز باید قصد طلاق داشته باشد , پس اگرصیغه طلاق را مثلا به شوخی یا در حال مستی بگوید صحیح نیست .

ـ مـسـالـه ۱۲۱۲ ـزن بـاید در وقت طلاق از خون حیض و نفاس پاک باشد و شوهرش در آن پاکی با اونزدیکی نکرده باشد , و تفصیل این دو شرط در مسائل آینده گفته می شود.

ـ مساله۱۲۱۳ ـ طلاق دادن زن در حال حیض یا نفاس در سه صورت صحیح است :.

اول) آنکه شوهرش بعد از ازدواج با او نزدیکی نکرده باشد.

دوم) مـعـلـوم بـاشد آبستن است , و اگر معلوم نباشد و شوهر در حال حیض طلاقش بدهد , بعد بفهمد آبستن بوده , آن طلاق باطل است .

سـوم) مـرد بـواسطه غائب بودن یا هر سببی هر چند کتمان زن باشدنتواند بفهمد که زن از خون حـیض و نفاس پاک است یا نه , ولی در این صورت بنابراحتیاط واجب باید مرد صبر کند تا حد اقل یک ماه از جدا شدنش از زن بگذرد وبعد او را طلاق دهد.

ـ مساله ۱۲۱۴ ـ اگر مرد بخواهد زن خود را که بواسطه اصل خلقت یا مرضی یا شیر دادن یا مصرف دارو یـا هـر سـببی دیگر حیض نمی بیند و زنهای در سن او حیض می بینند , طلاق دهد , باید از وقتی که با او نزدیکی کرده سه ماه بگذرد که نزدیکی نکرده باشد سپس او را طلاق دهد.

ـ مـساله ۱۲۱۵ ـ طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه ((طالق )) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بـشـنـونـد , و اگرخود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد , بـگـوید((زوجتی فاطم طالق )) یعنی همسر من فاطمه رها است , و اگر دیگری را وکیل کند ,آن وکیل بگوید ((زوج موکلی غ تغلا طالق )) و او را مخاطب قرار دهد و چنانچه مرد نتواند طلاق را به صـیغه عربی بیاورد و نتواند وکیل بگیرد , به هر لفظی که مرادف صیغه عربی آن است از هر لغتی باشد می تواند طلاق دهد.

ـ مـسـاله ۱۲۱۶ ـ ازدواج موقت طلاق ندارد , و رها شدن زن به این است که مدتش تمام شود یا مرد مـدت را بـه اوبـبـخـشد , مثلا بگوید : مدت را به تو بخشیدم , و شاهد گرفتن و پاک بودن زن از حیض لازم نیست .

● عده طلاق .

ـ مـساله ۱۲۱۷ ـ زنی که نه سالش تمام نشده است و همچنین زن یائسه عده ندارند , یعنی اگر چه شوهر با آنها نزدیکی کرده باشد , بعد از طلاق می توانند فورا شوهر کنند.

ـ مـسـاله ۱۲۱۸ ـ زنی که نه سالش تمام شده است و یائسه نیست و شوهرش با او نزدیکی کرده اگر طـلاقش دهد , بعد از طلاق باید عده نگهدارد, و عده زنی که فاصله بین دو حیض او کمتر از سه ماه است آن است که بعد از آنکه شوهرش در پاکی طلاقش داد , بقدری صبر کند که دوباره حیض بـبیند و پاک شود , وهمین که حیض سوم را دید عده او تمام می شود و می تواند شوهر کند , ولی اگـر پیش از نزدیکی کردن با او طلاقش بدهد عده ندارد , یعنی می تواند بعد از طلاق فورا شوهر کند , مگر آنکه منی شوهر داخل فرج او شده باشد , که در این صورت باید عده نگهدارد.

ـ مـساله ۱۲۱۹ ـ زنی که حیض نمی بیند اگر در سن زنهائی باشد که حیض می بینند , یا حیض می بـیـنـد ولـی فـاصـله بین دو حیض او سه ماه یا بیشتر است , چنانچه شوهرش بعد از نزدیکی با او طلاقش دهد باید بعد از طلاق تا سه ماه قمری عده نگهدارد.

ـ مـساله ۱۲۲۰ ـ زنی که عده او سه ماه است , اگر اول ماه قمری طلاقش بدهند , باید سه ماه تمام عده نگهدارد , و اگر در بین ماه طلاقش بدهند باید باقی ماه را با دو ماه بعد از آن و نیز کسری ماه اول را از مـاه چـهـارم عده نگهدارد تا سه ماه تمام شود , مثلا اگر غروب روز بیستم ماه طلاقش دهند و آن ماه سی روز باشد ,پایان عده او غروب روز بیستم از ماه چهارم است , و اگر ماه اول ۲۹ روز باشداحتیاط واجب آن است که از ماه چهارم بیست و یک روز عده نگهدارد , تا با مقداری که از ماه اول عده نگهداشته سی روز شود.

ـ مساله ۱۲۲۱ ـ اگر زن آبستن را طلاق دهند , عده اش تا دنیا آمدن یا سقط شدن بچه اوست , بنابر ایـن اگـر مـثـلا یـک ساعت بعد از طلاق , بچه او به دنیا آید , عده اش تمام می شود , ولی این در صورتی است که بچه فرزند شرعی شوهر باشد , بنابر این اگر زن از زنا آبستن شده باشد و شوهرش اورا طلاق دهد , عده او به و ضع حمل بچه اش تمام نمی شود.

ـ مساله ۱۲۲۲ ـ زنی که نه سالش تمام شده و یائسه نیست اگر ازدواج موقت کند , چنانچه شوهرش با او نزدیکی نماید و مدت آن زن تمام شود , یا شوهر مدت را به او ببخشد , باید عده نگهدارد ,پس اگـر حـیض می بیند باید به مقدار دو حیض عده نگهدارد و شوهر نکند , و یک بارحیض دیدن به احتیاط واجب کافی نیست , و اگر حیض نمی بیند چهل و پنج روز ازشوهر کردن خودداری نماید , و در صـورتـی کـه آبـسـتن باشد عده او تا دنیا آمدن یاسقط شدن بچه اوست , اگر چه احتیاط مستحب آن است که به هر کدام از زائیدن یاچهل و پنج روز که بیشتر است عده نگهدارد.

ـ مـسـالـه ۱۲۲۳ ـ ابتدای عده طلاق ازموقعی است که خواندن صیغه طلاق تمام می شود , چه زن بداند طلاقش داده اند یانداند , پس اگر بعد از تمام شدن عده بفهمد که او را طلاق داده اند , لازم نیست دوباره عده نگهدارد.

● عده زنی که شوهرش مرده .

ـ مساله ۱۲۲۴ ـ زنی که شوهرش مرده است , اگر آبستن نباشد باید تا چهار ماه قمری وده روز عده نگهدارد , یعنی از شوهرکردن خودداری نماید , اگر چه صغیره یا یائسه یا متعه یا کافره یا مطلقه رجعیه درحال عده باشد یا شوهرش با او نزدیکی نکرده باشد , حتی اگر شوهر طفل یا دیوانه باشد و اگـر آبستن باشد , باید تا موقع زائیدن عده نگهدارد , ولی اگر پیش از گذشتن چهار ماه و ده روز , بچه ای به دنیا آید , باید تا چهار ماه و ده روز از مرگ شوهرش صبر کند , و این عده را ((عده و فات )) می گویند.

ـ مـسـالـه ۱۲۲۵ ـ زنـی که در عده وفات می باشد حرام است لباسی که زینت است بپوشد و سرمه بکشد , و همچنین کارهای دیگری که زینت حساب می شود بر او حرام می باشد , ولی بیرون رفتن ازخانه حرام نیست .

ـ مـسـاله ۱۲۲۶ ـ ابتدای عده و فات در صورتی که شوهر زن غائب یا در حکم غائب باشد , از موقعی است که زن از مرگ شوهر مطلع شود نه از زمان مرگ شوهر , ولی این حکم در زنی که به سن بلوغ نرسیده و یا دیوانه می باشد محل اشکال است , و رعایت احتیاط , واجب است .

ـ مساله ۱۲۲۷ ـ اگر زن بگوید عده ام تمام شده , از او قبول می شود مگر آنکه مورد تهمت باشد , که در این صورت بنابراحتیاط قبول نمی شود , مثلا اگر ادعا کند که در یک ماه سه مرتبه خون دیده ادعای او تصدیق نمی شود مگر آنکه نزدیکانش از زنان تصدیق کنند که عادت زنانه اواینچنین بوده است .

● طلاق بائن و طلاق رجعی .

ـ مـسـالـه ۱۲۲۸ ـ طـلاق بائن آن است که بعد از طلاق , مرد حق ندارد به همسر خود رجوع کند , یعنی بدون عقد دوباره ازدواج را بر قرار سازد , و آن بر شش قسم است :.

اول) طلاق زنی که نه سالش تمام نشده باشد.

دوم) طلاق زنی که یائسه باشد.

سوم) طلاق زنی که شوهرش بعد از عقد با او نزدیکی نکرده باشد.

چهارم) طلاق سوم که شرح آن در مساله (۱۲۱۷) خواهدآمد.

پنجم) طلاق خلع و مبارات , و احکام آنها خواهد آمد.

شـشم) طلاق حاکم شرع زن شخصی را که نه حاضر است مخارج زندگانی او را بدهد و نه حاضر است او راطلاق دهد.

وغیر اینها طلاق رجعی است به این معنی تا وقتی زن در عده است ,شوهرش می تواند به او رجوع نماید.

ـ مـسـاله ۱۲۲۹ ـ کسی که زنش را طلاق رجعی داده , حرام است او را از خانه ای که موقع طلاق در آن خانه ساکن بوده است , بیرون کند , ولی در بعضی از موارد از جمله آن که زن زنا نماید , بیرون کـردن او اشکال ندارد , و نیز حرام است زن برای کارهای غیر لازم بدون اذن شوهر از خانه بیرون رود , و بر مرد واجب است مخارج زندگی او را در دوران عده بدهد.

احکام رجوع کردن :.

ـ مساله ۱۲۳۰ ـ در طلاق رجعی , مرد به دو قسم می تواند به زن خود رجوع کند :.

اول) حرفی بزند که معنایش این باشد که دوباره ازدواج با او را بر قرار نموده است .

دوم) کاری کند و به آن کار قصد رجوع نماید , و با نزدیکی کردن رجوع محقق می شود , اگر چه قـصـد رجوع نداشته باشد , و اما بوسیدن و دست زدن با شهوت محل اشکال است , و بنابر احتیاط واجب اگر نخواهد رجوع کند باید دوباره طلاق بدهد.

ـ مـسـاله ۱۲۳۱ ـ برای رجوع کردن لازم نیست مرد شاهد بگیرد یا به زن خبر دهد ,بلکه اگر بدون ایـنـکـه کسی بفهمد خودش رجوع کند , رجوعش صحیح است , ولی اگربعد از تمامی عده مرد بگوید که در عده رجوع نموده ام وزن تصدیق نکند لازم است مرد ادعای خود را اثبات نماید.

ـ مساله ۱۲۳۲ ـ اگر زنی را دو بار طلاق دهد و به اورجوع کند , یا دو بار او را طلاق دهد و بعد از هر طـلاق عقدش کند , یا بعد از یک طلاق رجوع و بعد از طلاق دیگر عقد کند , بعد از طلاق سوم آن زن بـر او حـرام است , ولی اگر بعد از طلاق سوم به دیگری شوهر کند , با پنج شرط به شوهر اول حلال می شود , یعنی می تواند آن زن را دوباره عقد نماید :.

اول) آنـکـه عـقـد شـوهر دوم همیشگی باشد , و اگر ازدواج موقت کند , بعد از آنکه از او جدا شد شوهر اول نمی تواند او را عقد کند.

دوم) شـوهر دوم با او نزدیکی و دخول کند , و احتیاط واجب آن است که نزدیکی از فرج باشد نه از دبر.

سوم) شوهر دوم طلاقش دهد یا بمیرد.

چهارم) عده طلاق یا عده و فات شوهر دوم تمام شود.

پنجم) بنابر احتیاط واجب شوهر دوم در زمان نزدیکی بالغ باشد.

● طلاق خلع .

ـ مـساله ۱۲۳۳ ـ طلاق زنی را که به شوهرش مایل نیست و از او کراهت دارد و مهر یا مال دیگر خود را بـه او می بخشدکه طلاقش دهد ((طلاق خلع )) گویند , در طلاق خلع معتبر است که کراهت زن ازشوهرش بحدی باشد که او را به مراعات ننمودن حقوق زناشوئی تهدید نماید.

ـ مـسـاله۱۲۳۴ ـ اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند , چنانچه اسم زن مثلافاطمه بـاشـد , پس از بذل می گوید ((زوجتی فاطم خلعتها علی ما بذلت )) و بنابراحتیاط مستحب نیز بـگـوید ((فهی طالق )) یعنی زنم فاطمه را در مقابل چیزی که بذل نموده طلاق خلع دادم او رها است , و در صورتی که زن معین باشد , بردن نامش لازم نیست , و همچنین در مبارات .

ـ مـساله ۱۲۳۵ ـ اگر زنی کسی را وکیل کند که مهر اورا به شوهرش ببخشد و شوهر همان کس را وکـیـل کـند که زن را طلاق دهد , چنانچه مثلا اسم شوهر محمد و اسم زن فاطمه باشد , وکیل , صیغه طلاق را اینطور می خواند((عن موکلتی فاطم بذلت مهرها لموکلی محمد لیخلعها علیه )) پـس از آن می گوید ((زوج موکلی خلعتها علی ما بذلت فهی طالق )) , و اگر زنی کسی را وکیل کـنـد کـه غـیـر از مـهـرچـیز دیگری را به شوهر او ببخشد که او را طلاق دهد , وکیل باید بجای کلمه ((مهرها)) آن چیز را بگوید , مثلا اگر صد تومان داده باید بگوید ((بذلت ما تومان )).

● طلاق مبارات .

ـ مـسـالـه ۱۲۳۶ ـ اگر زن و شوهر یکدیگر را نخواهند و از هم کراهت داشته باشند , وزن مالی را به مرد بدهد که او را طلاق دهد , آن طلاق را ((مبارات ))گویند.

ـ مساله ۱۲۳۷ ـ اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند , چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد بگوید ((بارات زوجتی فاطم علی ما بذلت )) و بنابر احتیاط لازم نیزبگوید ((فهی طالق )) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است و اگر دیگری را وکیل کند , وکیل باید بگوید ((عن قبل موکلی تغ لاکلمه ((علی ما بذلت )) ((بما بذلت )) بگوید اشکال ندارد.

ـ مـسـاله ۱۲۳۸ ـ صیغه طلاق خلع و مبارات در صورت امکان باید به عربی صحیح خوانده شود , و چـنـانـچـه مـمکن نباشد حکم آن حکم طلاق است که در مساله (۲۴۶۵) گذشت , ولی اگر زن بـرای آنـکـه مـال خـود را بـه شـوهر ببخشد مثلا به فارسی بگوید : برای طلاق , فلان مال را به تو بخشیدم , اشکال ندارد.

ـ مـسـالـه ۱۲۳۹ ـ اگر زن در بین عده طلاق خلع یا مبارات , از بخشش خود بر گردد , شوهر می تواند رجوع کند و بدون عقد دوباره ازدواج را برقرار سازد.

ـ مـسـالـه ۱۲۴۰ ـ مالی را که شوهر برای طلاق مبارات می گیرد , باید بیشتراز مهر نباشد بلکه به احتیاط واجب باید کمتر از مهر باشد , ولی در طلاق خلع اگربیشتر باشد اشکال ندارد.

● احکام متفرقه طلاق .

ـ مـساله ۱۲۴۱ ـ اگر با زنی که همسرش نیست به گمان اینکه همسر خود اوست نزدیکی کند , چه زن بداند که اوشوهرش نیست یا گمان کند شوهرش می باشد , باید عده نگهدارد.

ـ مـسـالـه ۱۲۴۲ ـ اگـربا زنی که می داند همسرش نیست زنا کند , وزن بداند که آن مرد شوهر او نـیست ,لازم نیست عده نگهدارد , ولی اگر گمان کند که شوهرش می باشد , احتیاط واجب آن است که عده نگهدارد.

ـ مـسـاله ۱۲۴۳ ـ اگر مرد زنی را گول بزند که رعایت حقوق زناشوئی شوهرش را نکند تا او و ادار شـود طلاقش دهد و زن آن مرد شود , آن طلاق و عقد صحیح است , ولی هر دو معصیت بزرگی کرده اند.

ـ مـسـاله ۱۲۴۴ ـ هرگاه زن درضمن عقد با شوهر شرط کند که در شرائط خاصی مثلا اگر شوهر مسافرت طولانی نماید یا مثلا شش ماه به او خرجی ندهد یا به زندان طولانی محکوم شود و مانند آن ,اخـتـیار طلاق با او باشد , این شرط باطل است , ولی اگر چنین شرط کند که از طرف شوهر وکیل باشد که در شرائط خاصی یا بدون قید وشرط بتواند خود را طلاق دهد ,شرط صحیح است و شوهر نمی تواند بعدا او را از وکالت عزل کند , و اگر خود راطلاق داد , طلاق صحیح است .

ـ مـسـالـه ۱۲۴۵ ـ زنـی کـه طـلاق رجعی داده شده است در حکم همسر شرعی است تا زمانی که عـده اش تـمام شود , پس باید از هر گونه استمتاعی که حق شوهر است ممانعت نکند و جایز است بلکه مستحب است خود رابرای او آرایش کند و جایز نیست بدون اجازه او خارج شود و نفقه اش بر او واجـب اسـت اگـر نـاشـزه نباشد و کفن و فطره او نیز بر عهده شوهر است , و در صورت مرگ هرکدام دیگری از او ارث می برد , و مرد نمی تواند در دوران عده او با خواهرش ازدواج کند.