یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
درآمدی براستعمار فرانو
● کهن- نو- فرانو
استعمار به مفهوم تسلط یک کشور بر کشوری دیگر به منظور بهرهبرداری از ذخایر و ثروتهای خدادادی، نیروی انسانی و موقعیت جغرافیایی آن است. در استعمار، کشور استعمارگر مستعمره را جزیی از خاک و سرزمین خود تلقی نمیکند و اتباع آن را شهروند خود نمیداند، بلکه خود را به اداره و کنترل اعمال آنها محق میداند. سابقه استعمار به قبل از قرن پانزدهم برمیگردد. از آن زمان تاکنون استعمار در سه شکل ظهور پیدا کرده است.
۱) استعمار کهن:
در این شیوه استعمارگر با به کارگیری نیروی نظامی و عمدتا نیروی دریایی، سرزمینهایی را که در فاصله دوری قرار داشتند عملا اشغال میکرد. در آغاز استعمار صرفا با هدف اعمال کنترل بر مسیرهای تجارت ادویه از شرق آسیا به اروپا اعمال شد اما به تدریج به بهرهبرداری از سایر منابع و ثروتهای کشور تحت اشغال حتی گرفتن برده تسری پیدا کرد. ویژگیهای استعمار کهن به شرح ذیل است:
الف) اشغال نظامی سرزمین مستعمره
ب) سلطه مستقیم سیاسی و نظامی بر مستعمره از طریق نصب فرمانداران
به توسعه و گسترش فرهنگ مطلوب استعمارگران از طریق گروههای تبشیری مسیحی و تربیت عناصر مزدور.
۲) استعمارنو:
رشد فکری جوامع و آشنایی آنان با ظلم و ستم استعمارگران منجر به گسترش مبارزات ضد استعماری و استقلالطلبانه گردید و ادامه روند استعمار کهن را با مشکل مواجه ساخت. در نتیجه آنان به روشهای دیگری متوسل شدند. ویژگیهای استعمار نو به شرح زیر است:
الف) کشورها حاکمیت و استقلال خود را باز مییابند و بهعنوان عضوی از اعضای جامعه بینالمللی پذیرفته میشوند اما نظام جهانی به گونهای طراحی شده است که کشورهای بزرگ تصمیمگیریهای کلان را اتخاذ میکنند.
ب) نظام اقتصادی این کشورها تابعی از نظام اقتصادی شمال- جنوب است و کشورهای استعمارگر از راه خرید مواد اولیه (مانند نفت) به قیمتهایی که خودشان تعیین مینمایند و فروش تکنولوژیهای سطح پایین و ارائه کمکهای فنی محدود برای هدایت اقتصاد کشور مستعمره به طرف رشتههای مورد نظر استعمارگران، عملا نبض اقتصادی این کشورها رادر اختیار میگیرند.
ج) اداره غیر مستقیم امور سیاسی کشورها از طریق پیروی حکومتهای تحت استعمار نو از مبانی ایدئولوژیک نظامهای سیاسی در غرب مانندناسیونالیسم، سوسیالیسم و حتی لیبرال دموکراسی به گونهای که حتی ساختار سیاسی این کشورها بسته به ساختار کشور استعماری سابق است.
د) به قدرت رساندن عوامل دست نشانده در راس کشورها.
۳) استعمار فرانوین
در دوران استعمار نوین ساختار سیاسی کشورها بهعنوان بازیگران اصلی جامعه بینالمللی حفظ شد و نظام بینالمللی بر استقلال سیاسی و حاکمیت ملی ظاهری کشورها مبتنی بود. اما با گسترش وسایل ارتباط جمعی و تبدیل شدن جهان به یک دهکده جهانی به تدریج حاکمیتها در مقابل نظام بینالمللی رنگ باختند و این امکان برای قدرتهای سیاسی و رسانهای فراهم شد که بدون توجه به مرزهای جغرافیایی مستقیما ملتها را طرف خطاب خود قرار دهند. فروپاشی نظام دو قطبی و انحصار عملی قدرت رسانهای و تبلیغی در غرب به این موضوع کمک شایانی نمود. در نتیجه غرب برای گسترش اقتدار خود در حوزه های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، روشهای نوینی را پایهگذاری کرد که با روشهای مورد استفاده در عصر استعمار نوین از جهاتی متفاوت بود. به همین منظور و برای تعیین راهبرد مناسب عوامل قدرت خود را به دو بخش قدرت نرمافزاری (که شامل به کارگیری قدرت رسانهای وتبلیغاتی برای تاثیرگذاری و هدایت افکار عمومی جهان میشود) و قدرت سختافزاری (که شامل نظامی فراگیر در سطح جهان میشود) تقسیم نمود.
● زرسالاران اقتدار طلب
اشغالگر دوران فرانو دولت خاصی نیست. طبقهای اجتماعی که تسلط بر منابع انسانی، انرژی و مادی کشورهای مختلف را دارد. این طبقه که اصطلاحا زرسالاران اقتدار طلب نامیده میشوند دولت آمریکا و سایر دولتها را به قدر آمادگی و توانایی آنها، هدایت میکنند. در زیر برخی از ابزارهای این شیوه استعماری آمده است:
۱) انحصار رسانهها
۲) جهتدهی افکار عمومی
۳) ذهن شویی گذشته استعمار
۴) ایدئولوژیزدایی
۵) یکسان سازی فرهنگی
۶) استفاده از واژههایی با معانی چندگانه: همانند دموکراسی و مبارزه با تروریسم.
● واژههایی با معانی چند گانه
منافع و سود شرکتهای بزرگ تجاری، اصلیترین عامل تعیین کننده در سیاست خارجی آمریکاست. مسائلی چون گسترش دموکراسی، مبارزه با تروریسم و حقوق بشر همواره ابزار اعمال فشار در سیاست خارجی آمریکا بودهاند، نه اهداف واقعی واقعی آن. در این زمینه میتوان به اعتراف مارتین ایندیاک، مدیر ارشد شورای امنیت ملی آمریکا استناد کرد. وی در مصاحبهای با نشریه فارین افیرز در فوریه ۲۰۰۲ ضمن بررسی سیاست خارجی آمریکا تاکید میکندحمایت از ایجاد حکومتهای دموکرات در خاورمیانه از اهداف آمریکا نبوده است. مسائلی نظیر حقوق بشر و دموکراسی همواره چون اهرمی علیه حکومتهای مخالف واشنگتن به کار رفته است.
برای نمونه، در دولت کلینتون، تا زمانی که کشورهای عرب حاشیه جنوبی خلیج فارس صورتحسابهای کلان تسلیحاتی خود را پرداخت میکردند و هواپیماهای بوئینگ میخریدند و تسهیلات لازم را در اختیار ارتش آمریکا میگذاشتند، رهبران کاخ سفید بر سایر جنبههای رفتاری آنها چشم فرو میبستند.
● جوامع باز- دموکراسی
نوام چامسکی، کارشناس تاریخ و علوم اجتماعی سیاست خارجی آمریکا به دنبال ایجاد جوامع بازی است که پذیرای سرمایهگذاریهای سودآور برای آمریکا باشد و امکان توسعه بازار صادرات و نقل و انتقال سرمایهها و بهرهبرداری شرکتهای آمریکایی از منابع انسانی و مادی را فراهم آورد. جوامع باز اساسا جوامعی هستندکه پذیرای نفوذ اقتصادی و نظارت سیاسی آمریکا هستند. زمانی دموکراسی باز شمرده میشود و یا مورد استقبال قرار میگیرد که نتایج مورد نظر آمریکا از آن حاصل شود. آمریکا هیچ گاه دموکراسی را بهعنوان یک روند نمیپذیرد
هنری کیسینجر، مشاور امنیت ملی دولت آمریکا:
این وظیفه ماست که مطمئن شویم، انتخابات در عراق با ارزشهای ما و امنیت جهانی مطابقت دارد. نباید حکومت عراق را با قدرت شیعی که تحت نظر و کنترل ما نیست، به رسمیت بشناسیم. حکومت اکثریت در عراق تحقق دموکراسی را ناممکن خواهد ساخت.
● انحصار رسانهها
امروزه در آمریکا حدود ۲۵ هزار رسانه وجود دارد که اگر هر یک از این رسانهها توسط یک مالک جداگانه اداره میشد، بیشک طیف کاملی از ایدههای سیاسی و اجتماعی به مردم این کشور ارائه میگردید. چنین مجموعه وسیعی از رسانهها، جلوی تمرکز قدرت را میگرفت و تقسیم بازار در بین شرکتهای مختلف، کوچکتر شدن شرکتها را در پی داشت. اما برای ۲۵ هزار رسانه فعال در آمریکا، همین تعداد مالک وجود ندارد. امروزه پنجاه شرکت بزرگ روزنامهها، مجلات، رسانههای صوتی و تصویری، کتابها و فیلمهای سینمایی را در مالکیت خود دارند که میتوان پنجاه زن و مردی را که در راس این شرکتها قرار دارند، در یک اتاق بزرگ جای داد.
● یکسان سازی فرهنگی
پروفسور روژهگارودی متاسفانه اکثر جمعیت کشورهای ما دچار بیماری آمریکاگرایی در تمام ابعاد زندگی شدهاند. در اغلب کشورهای جهان، گروههای مختلف مردم لباسهای آمریکایی و پیراهنهایی که روی آنها مارکهای آمریکایی به چشم میخورد، میپوشند. بخش عظیمی از جوانان ما نوشابهای غیر از کوکاکولا نمینوشند... بازیهای ویدئویی آمریکایی خشونت را به روح بچههای ما تزریق میکنند. ... قسمت عظیمی از دنیا، بویژه اروپا، آمریکایی شده است. آیا باید بگذاریم این جهانی شدن وحشیانه اقتصاد، سیاست و فرهنگ، که قوانین بازار، تنها حکمران آن است، و تمام ارزشها را به ارزشهای قابل خرید و فروش تبدیل کرده، همچنان ادامه یابد؟ یا برعکس، از آمریکای لاتین گرفته تا آسیا، به هستههای مقاومت، علیه تحقیر کنندگان روح انسانی، خواهیم پیوست؟
● شبکه ارتباطات جهانی
هربرت شیلر، نویسنده و روزنامهنگار آمریکایی معتقد است: در پشت همه تحریکات نشئه کنندهای که شاهراه الکترونیکی را شکل میدهند، منافع شرکتهای بزرگ قرار دارد. این شرکتهای غول پیکر به شکل کاملا طبیعی همه چیز جهان را برای خود میخواهند. آنها در پی منابع خاص خودشان هستند، آنها میخواهند بازارهایی را پیدا کنند که سودهای بسیار بالایی را به آنها اختصاص دهد. این چیزی است که اقتصاد این شرکتها براساس آن عمل میکند. آنها اهداف خاص خودشان را دنبال میکنند و با دستکاری این اهداف آنها را بهعنوان اهداف کل جامعه جا میزنند. اما هرگاه ما بدانها میاندیشیم، در مییابیم که منافع ما با منافع این شرکت ها بسیار متفاوت است.
● ابهت پوشالی
نظام بینالمللی متاثر از سه واقعه پایان جنگ سرد، ۱۱ سپتامبر و جنگ آمریکا با عراق و اشغال این کشور، به شکل یک نظام تک قطبی در آمده است. آمریکا میکوشد سلطه خود را با بازنگری ساز و کارها و ساختارهای پیشین، براساس ویلسونیسم قدیم، واقعگرایی جدید و هویت مسیحی غرب اعمال نماید. اما مقاومتهای اساسی در مقابل این امر وجود دارد. مقاومت فرهنگهای سنتی، کشورهای روسیه و چین و اتحادیه اروپا، که در راستای ایجاد یک نظام چند قطبی میکوشند. جنبشهای ضد سلطه، افکار عمومی جهان و آگاهیهای روزافزون ملتها، تناقضات نهفته در دموکراسی، مهمترین مخالفان در برابر این وضعیت هستند. والوشتاین اعتقاد دارد که تلاشهای آمریکا برای سلطه بر جهان که نه ناشی از قدرت، بلکه از روی ضعف است. او به پس گرفتن قطعنامه عراق در سال ۲۰۰۳ از سوی آمریکا اشاره میکند و مینویسد: نباید این موضوع را دستکم بگیریم. این نخستین باری است که در تاریخ سازمان ملل متحد، آمریکا در مورد مسئلهای که برایش اهمیت داشت، نتوانست رای اکثریت اعضای شورای امنیت را به دست آورد. این یک سرافکندگی جهانی بود و ایالات متحده مشروعیت خود را از دست داده است... به همین دلیل نمیتوان آمریکا را یک قدرت همیشه مسلط دانست. او سپس به وضعیت نامعلوم آینده و قدرت یابی اروپا، روسیه، شرق آسیا ونیز جنبشهای جهانی ضد سرمایهداری اشاره میکند و مینویسد: این اوضاع آشفته جهانی ۲۰ تا ۳۰ سال دیگر ادامه خواهد یافت و هیچ کس حتی دولت آمریکا، کنترلی بر این اوضاع ندارد. این دولت در سرگردانی کوشش میکند همه جای دنیا را کنترل کند، در حالی که از انجام آن ناتوان خواهد بود.
● راه ایستادگی
مقام معظم رهبری:قدرتهای اقتصادی از دین هم استفاده میکنند. از کلیسا هم. قدرت و پول و زر و زور از مسجد و معنویت هم استفاده میکنند. سلطه پول بر دنیا خیلی چیز عجیبی است. نتیجه آن فقر عظیم جهانی، گرسنگی چند میلیارد انسان، تربیت غلط ضد معنوی نسلهای روبه رشد بشر، جنگهای تحمیل شده بر ملتها و بازیچه قرار گرفتن سازمانهای بینالمللی است. اینها زشتیها و چالشهای بزرگ دنیای امروز است. که میخواهد با اینها مواجه شود. یک انسان، یک حزب و یا یک مجموعه نمیتواند. آن چیزی که میتواند در مقابل این امواج کشنده و کوبنده بایستد، یک هویت جمعی و بینالمللی است. امروز این هویت در حال شکل گرفتن است. محورش هم نظام جمهوری اسلامی است. علت شلاقهایی که بر پیکر تاثیر ناپذیر جمهوری اسلامی پیدر پی وارد میکنند، همین است. چون ما ایستادهایم، ایستادنی امیدوارانه، و نه ایستادنی ناامیدانه، البته اگر پایش بیفتد تا آخرین قطره خون را میدهیم، ولی میدانیم به آخرین قطره خون نمیرسد.
اسماعیل آجرلو
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست