سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
عراق در دوراهی وحدت و تكثّر تحولات, چالش ها و گزینه ها
در این مقاله عوامل زیر به عنوان مؤلفههای وحدتگرایی یا تكثرگرایی عراق آینده معرفی شدهاند:دین، هویت و زبان، ریاست دولت، فدرالیسم، حقوق بشر و حقوق زنان. در خاتمهٔ مقاله، از مقاومت در برابر تجزیه و لبنانی شدن عراق به عنوان تنها راهحل پیشروی این كشور نام برده شده و نیروهای ناسیونال دموكرات، اسلامگرا و چپگرا دارندگان نقشهای اصلی در این مقاومت خوانده شدهاند. نویسنده همچنین برگزاری انتخابات عمومی تحت نظارت سازمان ملل و مساعدت دولتهای همسایه ایران، سوریه و تركیه را در وحدت ملی عراق مؤثر دانسته است. با توجه به حوادث عراق و تحولات سیاسی منطقه و همچنین پیشبینی وقوع جنگ داخلی در عراق از سوی كشورهای عربی و به ویژه دبیركل اتحادیه عرب؛ نسبت به ترجمه و انتشار این مقاله اقدام شده است. انشاءالله مفید واقع شود. اخضر ابراهیمی رئیس هیئت اعزامی سازمان ملل متحد به عراق، پس از مذاكره با رهبران دینی و سیاسی و اعضای شورای حكومتی عراق در فوریهٔ ۲۰۰۴، به این باور رسید كه برگزاری انتخابات در این كشور، پیش از موعد واگذاری قدرت به عراقیها دشوار است. او هم زمان به سبب وجود اشخاص خودخواه و گروههایی كه بیش از تفكر دربارهٔ كشورشان، به خود میاندیشند، در خصوص امكان وقوع «جنگی داخلی مشابه جنگهای داخلی لبنان» هشدار داد. آن چه اخضر ابراهیمی نسبت به آن هشدار داد، پیش از ورود او به بغداد، مسئلهای قابل توجه بود. «لبنانی كردن» عراق روند مخرّب خود را آغاز كرده بود و این نگرانی وجود داشت كه در آیندهٔ نزدیك به چارچوب اصلی حوادث عراق تبدیل شود. «لبنانی كردن» عراق روش ویژهای برای ایجاد جنگ داخلی در این كشور است. لبنانی كردن عراق نه تنها پیامد وجود «افراد خودخواه و گروههای منفعتطلب میباشد.» بلكه نتیجه نزاعی مسلحانه میان این افراد از یك سو و دولتهای همسایه یا حتی دولتهای دورتری از سوی دیگر است كه به وسیلهٔ این افراد و گروهها وارد جنگ شدهاند، میباشد. در جنگ لبنان، رهبران سیاسی مذاهب و فرقههای مختلف به نزاع با یكدیگر و سپس به درگیری با رهبران و شبه نظامیان خود پرداختند. همهٔ این اتفاقات در زمانی رخ میداد كه سوریه گاه با اسرائیل، گاه با عراق و گاه به طور غیرمستقیم با ایالات متحدهٔ امریكا سرنزاع داشت. این دقیقاً همان واقعیتی است كه اكنون در عراق رخ میدهد. امروز در عراق میان اعضای شورای حكومت انتقالی و میان این اعضاء و رهبران سیاسی متعدد خارج از شورا و میان رهبران گروههای دینی و نژادی (شیعیان، سنیان، كردها، تركمنها و...) و در داخل این گروهها میان رهبرانی كه هر كدام منافع خود را دارند و نیز میان كشورهای متعددی كه در داخل این گروهها دارای نفوذ و تاثیر هستند (امریكا، ایران، تركیه، سوریه و عربستان) نزاع و درگیری وجود دارد. عراق در این زمانهٔ دشوار بر سر دوراهی وحدت و تكثّر ایستاده است. این دو راهی بسیار خطرناك و دربردارندهٔ تحولات، چالشها و راهحلهای كنونی و آینده است. این دوراهی خطرناك، اثرات عمیق خود را در موجودیت و سرنوشت عراق برجای خواهد گذاشت.
تحولات
حملهٔ امریكا، نخستین و تاثیرگذارترین تحول در زمان حال عراق است. در سایهٔ محاسبات سیاسی امپراتوری دولت بوش، این تحول بسیار طولانی خواهد شد. اما بر اساس تحلیل دیگری، اشغال عراق تا زمان بقای بوش در مسند قدرت استمرار خواهد یافت. عراق در طول نیمهٔ اول قرن گذشته از اشغالگری رنج برده است. تركهای عثمانی تا زمان فروپاشی در اواخر جنگ جهانی اول، بر عراق سیطره داشتند. سپس انگلیس مستقیم یا غیرمستقیم تا زمان نقض پیمان بغداد (بر اثر انقلاب ۱۴ ژوئیه ۱۹۵۸) بر عراق حكم راند. در تاریخ معاصر عراق دو پدیدهٔ برجسته، جالب توجه میباشد؛ نخست، نفوذ زودهنگام و اثرگذار نظامیان در قدرت، كه پس از سقوط نظام پادشاهی به سیطرهٔ مستقیم تبدیل شد. دوم، برخورد دائم با استعمار انگلیس كه از انقلاب سال ۱۹۲۰ و جنبش رشید عالی گیلانی در اوایل دههٔ چهل قرن گذشته آغاز شد. از اواسط دههٔ شصت نیز این برخورد در قالب درگیری با امپریالیسم امریكا نمود یافت. اشغال عراق در سال گذشته نیز در چارچوب همین برخورد مستمر با جهان غرب از یك سو و تحول سیاست امریكا در منطقه و تبدیل آن به طرح سیطرهٔ امپراتوری از سوی دیگر بوده است. اشغال عراق به بهانهٔ دستیابی آن به سلاحهای كشتار جمعی بود و به بروز دومین تحول انجامید.نتیجه این تحول، فروپاشی نهادها، ارتش، دستگاهها و حزب حاكم این كشور و نابودی شبكهٔ روابط سیاسی و اقتصادی آن است. فروپاشی دولت عراق به نوبهٔ خود موجب فروپاشی جامعهای شد كه از پیامدهای سه جنگ و دوازده سال محاصرهٔ اقتصادی و مجازاتهای ستمگرانه، رنج بسیار دیده بود. تمام این امور، وضعیت اجتماعی اسفباری را در عراق پدید آورده بود. فعالیت مراكز خدمات عمومی متوقف شده بود، تنگناهای معیشتی به درجهٔ وخیمی رسیده بود، ناامنی و تجاوز به افراد و املاك فراگیر شده بود و عملیاتهای ترور شخصیتهای سیاسی فزونی گرفته بود. انفجار در مقرّ سازمان ملل متحد و مقرّ صلیبسرخ جهانی و سفارتخانههای عربی و غیرعربی و انفجارها و كشتارهای جنایتكارانهٔ روز عاشورا نمونهای از این ترورها است. این وضعیتی اسفبار است كه ما طی ۱۵ سال جنگ داخلی لبنانـكه دربردارندهٔ درگیریهای مذهبی و فرقهای خونین بودـشاهد آن بودیم. علت آغاز روند «لبنانی شدن» عراق سه عامل بود. اول: فروپاشی دولت عراق پس از انحلال ارتش و دستگاههای امنیتی. ارتش در دولتهای دارای تكثر گروهها و سیاستهای پیچیده، ستون فقرات ساختار سیاسی و اجتماعی آن كشورها را تشكیل میدهد و حذف آن عملاً به معنای حذف تمام ساختارهای دولت میباشد. دوم: ریشه كن شدن حزب بعث كه رهبری سیاسی عراق را بر عهده داشت و نظمدهندهٔ سیاسی و اجتماعی فعالیتهای مختلف جامعهٔ عراق به شمار میآمد. حزب بعث طی ۳۵ سال، «حزب رهبر» عراق بود و عملاً وجود دیگر احزاب را نفی میكرد. این امر به پدید آمدن خلائی وحشتناك در حیات سیاسی عراقـپیش و پس از حملهٔ امریكاـمنجر شده بود. سوم: روی كار آمدن مقامها و رهبران دارای منافع و آرمانهای متضاد در عراق پس از اشغال، كه این به دولت اشغالگر امریكا و دولتهای همسایهٔ عراق به ویژه ایران و تركیه اجازه میدهد با سرنوشت و آینده عراق بازی كنند. ارتش امریكا در طول خط مقدم خود از جنوب تا شمال با مقاومتهای سرسختانه مواجه شد اما سقوط ناگهانی و سریع بغداد، علائم ضعف زودهنگام مقاومت را آشكار ساخت. این امر در آغاز ماه مه گذشته رئیسجمهور امریكا را بر آن داشت كه با اعلام پیروزی در جنگ، عملیات نظامی را متوقف كند. اما شادمانی بوش دیری نپایید زیرا به سرعت مقاومت باروندی فزاینده فعال شد و مناطق مركز و شمال عرق را دریرگرفت. مقاومت گاه به برخی مناطق جنوب و جنوب شرقی عراق نیز كشیده میشد. اما مقاومت هم چنان به صورت جریانی پیچیده و مبهم باقی میماند. مقاومت در نه ماه پس از شروع اشغال عراق رنگ ناسیونالیستی داشت اما سپس عملیاتهای متعدد و روبه رشدی توسط مقاومت عراق به اجرا گذاشته شد كه ماهیت آنها نشان از آن داشت كه این عملیاتها توسط سازمانهای اسلامی سلفی تدارك دیده شده است. ویژگی مقاومت عراقـحداقل در ظاهرـفقدان بعد سیاسی بود. صدای بمبهای این عملیاتها بلندتر از صدای حنجرهٔ مجریان آن بود. شاید این امر نه از روی اختیار، كه از روی اجبار بود. گذشته از این، جریانها و سازمانهای مجری این عملیاتها تاكنون در ایجاد یك جبههٔ ملی سیاسیـكه بتوانند از حمایت آن برخوردار شوندـناكام بودهاند. شاید دلیل این تاخیر، انتظار آنها برای فراهم شدن شرایط مناسب برای فعالیت سیاسی باشد. تمام این امور سوالی سرنوشتساز را مطرح میكند: پس از این چه اتفاقی خواهد افتاد؟ و ما به كجا میرویم؟
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست