جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

امریکا , ناتو و اروپای خسته


امریکا , ناتو و اروپای خسته

اول این که امریکا در جایگاه رهبری این پیمان کوشید تا شرکای اروپایی خویش را نسبت به وعده تغییر در سیاست خارجی کاخ سفید امیدوار سازد در واقع باراک اوباما در اولین حضور جهانی خویش در نشست ناتو سعی کرد این ایده را به طرف های اروپایی که هنوز ذهن پر از ابهام به سیاست جدید امریکا دارند منتقل کند که دولت جایگزین بوش با تفکری جدید در مصدر رهبری ناتو نشسته است

نشست های پر سر وصدای ناتو در شصتمین سال تأسیس این سازمان در دو کشور کهنسال اروپا - آلمان و فرانسه - دو هدف سمبلیک را دنبال کرد :

اول این که امریکا در جایگاه رهبری این پیمان کوشید تا شرکای اروپایی خویش را نسبت به وعده تغییر در سیاست خارجی کاخ سفید امیدوار سازد. در واقع باراک اوباما در اولین حضور جهانی خویش در نشست ناتو سعی کرد این ایده را به طرف های اروپایی که هنوز ذهن پر از ابهام به سیاست جدید امریکا دارند منتقل کند که دولت جایگزین بوش با تفکری جدید در مصدر رهبری ناتو نشسته است.

براین اساس سرفصل موضع گیری اوباما در نشست های اخیر این بوده که پیمان ناتو در هیبت ایالات متحده خلاصه نمی شود. اوباما می دانست که یک بدبینی عمیق در میان خانواده اروپا نسبت به ساختار ناتو وجود دارد که بر پایه آن نسل اول اروپا ، ناتو را اهرم قدرت ایالات متحده می داند و دست کم در بحران های دو دهه پس از فروپاشی شوروی رهبران این کشور از این سازمان به عنوان بازوی اجرایی تصمیم ها و سیاست های خویش بهره جسته اند.

با این تجربه ناخوشایند اوباما سعی کرد این بار ناتو را تکیه گاه مشترک غرب و نه امریکا معرفی کند. حتی نخستین نطق رئیس جمهور امریکا در جمع سران ناتو نیز با این جهت گیری تنظیم شده بود که ناتو در دوره جدید مأموریت خویش به جای اندیشه کهنه «یکجانبه گرایی» دوران بوش رویکرد «مشارکت جویی» را دنبال خواهد کرد ‎/ اظهارات رئیس جمهور امریکا در طول اجلاس استراسبورگ آغشته به ادبیاتی بود که در آن سراسر بر همکاری و همسویی دو سوی آتلانتیک در حل مناقشات جهانی تأکید می شد.

اما حتی اگر اوباما از کلیدواژه های « با هم بودن » برای جلب نظر اروپایی ها بهره نمی گرفت، نفس حضور سمبلیک او در سه مقر سنتی اروپا یعنی استراسبورگ، بادن بادن و پراگ ، این نکته را گوشزد می کند که دولت جدید امریکا در ابتدای دوران ریاست خود دغدغه ترمیم شکاف درون بلوک غرب را دارد، شکافی که از میراث های دوران تکروی جناح نومحافظه کاران است. فراموشی روزهایی که گردانندگان سیاست خارجی امریکا پس از ۱۱ سپتامبر، اروپا را از گردونه تصمیم گیری ها حذف کرده و جهان غرب را در باتلاق دو جنگ ویرانگر (عراق و افغانستان) قرار دادند برای افکارعمومی قاره سبز چندان آسان نیست ‎/

ظاهر قصه این است که اوباما در اولین حضور خویش در اجلاس ناتو با استقبال گرم میزبانان اروپایی روبه رو شد و حتی دولت فرانسه با شکستن قهر ۴۰ ساله خود کادوی تاریخی به اوباما هدیه کرد اما چنان که اغلب ناظران سیاسی تأکید کرده اند آن سوی جشن شصت سالگی ناتو، لایه ضخیمی از تردیدها و اختلاف ها بر نگاه اروپایی ها حکمفرما است که جلوه هایی از تردید در تصمیم گیری های اجلاس سران این سازمان در قبال مهم ترین مأموریت ناتو یعنی جنگ افغانستان نمایان شد.

هدف دوم امریکا ، احیای خود سازمان ناتو و در واقع دمیدن روح تازه در سازمانی است که بقا و صلاحیت آن از جهات گوناگون مورد تهدید واقع شده است. امریکایی ها به عنوان لیدر و راهبر ناتو بیش از همه عمق این خطر را حس کرده اند. درست است که در اجلاس های اخیر، اوباما و سران اروپا از واژه « نجات ناتو» سخنی به میان نیاوردند اما همه پیشنهادها و مصوبات نشست های استراسبورگ و بادن بادن به عبارت « تقویت و کارآمدسازی » ناتو ختم می شد که ترجمان بحث تقویت ناتو همانا ، چاره جویی برای بحران مشروعیت و بقای این سازمان است.

از زمانی که فلسفه این سازمان پس از فروپاشی حریف آن - شوروی سابق - زیر سؤال رفت، استراتژیست های امریکایی چند پروژه با هدف بازسازی ناتو و تجدید ساختار آن کلید زدند اما اغلب این پروژه ها ناقص مانده یا تأثیر تعیین کننده در نوسازی این مجموعه نظامی - امنیتی نداشته اند. اولین پروژه وارد کردن ناتو در بحران قومی بالکان بود که هر چند آرامش نسبی در این منطقه در پی آورد اما هنوز هم ترتیبات صلح ناتو در این ناحیه بویژه پس از استقلال کوزوو در معرض خطر فروپاشی قرار دارد. دومین و جنجالی ترین پروژه امریکایی ها برای ناتو با عنوان « گسترش به شرق» به آزمون نهاده شد. واشنگتن در یک دهه اخیر با بهره گیری از غیبت روسیه سرمایه گذاری هنگفتی را برای قرار دادن جمهوری های شوروی سابق زیر چتر ناتو به انجام رساند اما این پروژه با احیای دوباره قدرت روسیه در عصر پوتین به بن بست انجامید به گونه ای که کرملین باردیگر در نقش حریف جدی ناتو سیاست نفوذ به قلمرو شوروی سابق را سد کرد که آخرین نمونه های این سیاست بازدارنده روس ها در برابر ناتو در حوادثی مثل تنبیه نظامی گرجستان به عنوان اولین ایستگاه ناتو در قفقاز و نیز بر هم خوردن پیمان های کاهش تسلیحات میان روسیه با دولت های غرب نمایان شد.

آخرین و مهم ترین پروژه ای که امریکایی ها درباره آینده ناتو به آن امید دوخته اند بحران افغانستان است. به باور استراتژیست های دموکرات امریکا نتیجه کارزار خونین افغانستان علاوه براین که سرنوشت ناتو را رقم خواهد زد وزن سیاسی امریکا در میدان مناقشات جهانی را نیز روشن خواهد ساخت. از همین روست که احیای موقعیت ناتو در افغانستان برای دولت اوباما در حکم احیای وجهه جهانی متزلزل امریکا است. تیم سیاست گذار اوباما در سه ماهی که از شروع به کار آن می گذرد بسیاری از موضوعات و پرونده مناقشات جهانی را پای بحران افغانستان به حاشیه رانده است تا شاید ۴۰ عضو ناتو و کل بلوک غرب بتواند همه قوای سیاسی و نظامی خویش را برای به نتیجه رساندن این نزاع متمرکز نماید. از نگاه سیاستگذاران جدید کاخ سفید قوای نظامی غرب یا ناتو اگرچه در برابر توفان عملیات های انتحاری طالبان در دو سوی مرز افغانستان و پاکستان آسیب روانی و فیزیکی بسیار متحمل شده اند اما هنوز فرصت برای جبران اشتباهات ۸ ساله بوش در این کارزار وجود دارد. دولت اوباما به وضوح در یافته که تشکیلات عریض و طویل ناتو در جنگ خونین افغانستان دچار بحران انگیزه است و بی انگیزگی و یأس اروپایی ها از فرجام این کشمکش کاملاً در کالبد سازمان ناتو به عنوان متولی صلح و امنیت در افغانستان ریشه دوانده است. به همین دلیل همه اوقات وزیران خارجه ودفاع امریکا این روزها صرف این می شود که ناوگان ناامید اروپا در اردوی ناتو را از یأس روزافزونی که با پیشروی طالبان در جبهه های جنوب و شرق افغانستان دامن گستر می شود دورسازند.

با وجود همه بحث و رایزنی هایی که در سه ماه ریاست جمهوری اوباما برای بازسازی اردوی بحران زده ناتو در افغانستان صورت گرفته اما هنوز تغییر درخور توجهی در سیاست « گریز از بحران » اروپایی ها در افغانستان دیده نشده است.چهل کشور عضو سازمان پیمان آتلانتیک شمالی، در حال حاضر، بیش از چهل و سه هزار سرباز در افغانستان دارند. اما اغلب این کشورها که اداره جبهه های حساس جنوب شرقی وشرق افغانستان را دردست دارند تصمیم به ترک صحنه جنگ گرفته اند؛ تا حدی که در چند جلسه ناتو دولت آلمان و فرانسه به درخواست رابرت گیتس وزیر جنگ اوباما برای اعزام نیروی بیشتر به افغانستان جواب رد دادند و کانادا نیروهایش را از آن کشور فراخواند. این بار نیز در آخرین اجلاس ناتو در استراسبورگ و علی رغم حضور شخص اوباما فقط برخی از شرکای اصلی امریکا مانند انگلیس سهمیه اندک اعزام ۵ هزار سرباز را پذیرفتند. این درحالی است که کارشناسان افغانستان تأکید کرده اند که این تعداد نیرو حتی برای تأمین امنیت صندوق های انتخابات آگوست ریاست جمهوری افغانستان نیز کافی نیست تا چه رسد به پشتیبانی جبهه های گسترده جنوب و شرق این کشور.

محمد نوری