پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مجله ویستا

امراض عفونی سینمای کمدی ما


امراض عفونی سینمای کمدی ما

درباره کمبود فیلم کمدی در سال ۹۲

۱ - اکثر فیلم‌های کمدی سینمای ما عاری از هرگونه نوآوری و خلاقیتی هستند. اگر کسی تاب و توان تحلیل و بررسی فیلم‌های کمدی سال‌های اخیر سینمای ایران را داشته باشد و با به مخاطره انداختن سلامت روح و روانش بپذیرد تا مشقات و رنج حاصل از این کار به شدت کسالت‎بار و جانکاه را بر خود هموار سازد، به سرعت درمی‎یابد که نود درصد این کمدی‎ها کپی فیلم‎هایی است که سی، چهل سال قبل در همین سینمای نگون‎بخت ما سرهم‎بندی شده و بارها و بارها به انحای مختلف توسط دست‎اندرکاران فیلمفارسی به خورد مردم داده شده است.

حالا پرسش اصلی این است: چرا این همه تکرار؟ به این سوال می‌توان از منظرهای مختلفی پاسخ داد و به نتایج متفاوتی دست پیدا کرد. به نظرم صرفنظر از کهولت فکری حاکم بر سینمای ایران، یکی از مهم‌ترین دلایل این آسیب را می‌توان در شکاف عمیق موجود میان فرهنگ رسمی و فرهنگ غیررسمی کشور جست‌وجو کرد. بیایید کمی با هم صادق باشیم. تا به حال چند بار شده که در یک جمع خودمانی به یک جوک «آنچنانی» از ته دل بخندید یا با بازگو کردن ماجراهای بامزه و خنده‎دار از خاطرات‎تان که در دایره تابوها قرار می‌گیرند، سر دوستان خود را حسابی گرم کنید؟ بخش عمده‌ای از فرهنگ غیررسمی ما محصول آن دسته از تمایلات و رفتارهایی است که در حیطه فرهنگ رسمی مجال بروز و ظهور ندارد. و چون سینمای دولتی ما باید نماد و تابلویی از شرایط فرهنگ رسمی کشور باشد، طبیعی است موضوعاتی که دستمایه فیلم‌های کمدی قرار می‌گیرند در مقایسه با شوخی‌ها و انتقادهای تند و تیزی که در فضاهایی غیررسمی متداول است، سست و بی‌مایه و کم رمق جلوه می‎کنند. البته با وجود اینکه در فرهنگ رسمی ما شوخی با برخی امورمذموم و ناپسند است اما دلیلی ندارد که همه کاستی‎ها و ضعف‎های فیلم‌های کمدی ایرانی را به این محدودیت‎ها ربط دهیم.

-۲ بازیگری یکی دیگر از آن چیزهایی است که در سینمای کمدی ما بسیار دست کم گرفته شده است. غالب کمدی‎‏سازان ایرانی تصور می‌کنند که هر کس توانایی این را داشته باشد که پَک و پوزش را بیشتر دِفرمه کند و دندان‌های درشتش را بیشتر به نمایش بگذارد، بیشتر باعث انبساط خاطر تماشاگران می‎شود. چاپلین، لورل و هاردی، باستر کیتون، هرولد لوید، برادران مارکس، وودی آلن، جیم کری، آدام سندلر، بن استیلر، اون ویلسون و دیگر نام‌های پر آوازه سینمای کمدی جهان در عین حال که میمیک‎ها و بازی با چهره خاص خود را دارند، اما هیچ گاه با ادا و اطوارهای‎شان باعث دل‎آشوبه بیننده نشده‎اند. اما اینجا تلقی اکثر بازیگران از یک نقش کمدی، تاکید بر نمایش نابهنجاری‎های عضلانی در ناحیه فک و صورت است تا به این ترتیب خلأ‎های فیلم‌نامه کمتر به چشم آید.

به جز بازیگران معدودی مانند اکبر عبدی و علیرضا خمسه در دهه هفتاد و امین حیایی در دهه هشتاد که بیشتر از طریق سینما در قالب نقش‎های کمدی تثبیت شدند، اکثر ایفاگران نقش‎های کمدی در سینمای ما محصول تلویزیون هستند، که این موضوع به خودی خود هیچ عیب و ایرادی ندارد. اصولا بازیگران کمدی‌های تلویزیونی در همه جا از پتانسیل بالایی برای جذب مخاطب در سینما برخوردار هستند؛ به شرطی که فیلم‌نامه‎ای متناسب با توانایی‎ها و نقاط قوت آنها در کار باشد. جک بلک و استیو کارل در هالیوود و رضا عطاران در سینمای خودمان نمونه‎های موفق بازیگرانی هستند که از سریال‎های کمدی کوچک و جمع و جور راهی پرده سینما شدند و به موفقیت قابل توجهی رسیدند. برای نمونه، عطاران برخلاف بسیاری از همکارانش که در مجموعه‎ای از فیلم‎های کمدی کم‌رمق، به‌طور بی‎وقفه تیپ مشابهی را تکرار می‎کنند، فیلم به فیلم تجربیات خود را وسعت بخشیده و ضمن حفظ آن دسته از ویژگی‌های منحصر به فردش، گوشه‎های دیگری از مهارت‎ها و قابلیت‎هایش را پرورش و بروز داده است.

اکثر بازیگران کمدی‎های ایرانی، تیپ‎های مستهلک و مستعملی را بازی می‎کنند که نه تنها بر پرده سینما کوچک‎ترین جذابیتی ندارند، بلکه گویی با مسخرگی‎ها و لودگی‎های منزجرکننده‎شان، ملتمسانه و با حالتی ترحم‎انگیز از تماشاگر تمنا دارند که لبخندی زورکی به آنها تحویل دهد. طبیعی است نوشتن فیلم‌نامه‎ای با صحنه‎های تازه و ناآشنا برای بازیگرانی که در قالبی نچسب و تکراری منجمد شده‎اند، کار بسیار سختی است.

۳ - فیلم کمدی به یک منطق انسجام‎بخش دراماتیک نیاز دارد. اما سال‎های متمادی است که فیلم‌نامه‎نویسان فیلم‎های کمدی ایرانی کوشیده‌اند تا در عمل اثبات کنند هر چه فیلم‌نامه یک فیلم کمدی بی‎در و پیکرتر باشد، مخاطب لذت بیشتری خواهد برد. حجم عامل تصادف در سیه‎روزی یا نیک‎بختی آدم‎های فیلم‎های کمدی ایرانی به صورت غیرطبیعی و غیرقابل قبولی بالاست. ضریب هوشی کاراکترهای کمدی سینمای ما بسیار پایین است. ارزش دیالوگ و کلام در فیلم‌های کمدی ایرانی به ناز‎ل‎ترین سطح خود می‎رسد. اما در عوض تا دلتان بخواهد، سینمای کمدی ما پر است از موعظه و پند و اندرز و نصیحت.

۴ - فیلم‌های کمدی خوب و استخوان‎دار اخلاق اجتماعی را به چالش می‌کشند، اما در نهایت پیشنهاد بهتری ارائه می‌کنند. در ضمن اگر یک اصل اخلاقی بر مبنای درستی استوار باشد و در آزمون عقل سلیم نمره قبولی کسب کرده باشد، نیازی نیست که دم به دم نگرانش بود. آنچه که مورد پذیرش «جامعه» است، با حمله یک فیلم کمدی فرونمی‎ریزد؛ چه بسا صیقل یابد و مستحکم‎تر از قبل به حیاتش ادامه دهد.

۵ - باید قبول کنیم که جهان نسبت به ۳۰، ۵۰، ۱۰۰ و هزار سال پیش به جای وحشتناک‎تری برای زندگی تبدیل شده است. با این حساب کمی کمدی سیاه و تراژیک به جایی برنمی خورد. حتی می‌تواند باعث شود که مخاطب این نوع کمدی راه و روش جدیدی را برای زندگی خود برگزیند که تسلای خاطر و آرامش بیشتری را برای او به همراه آورد. البته این توقع زیادی از یک فیلم است، اما شدنی است. ولی نه با این کمدی‎های مبتذل و پوک و معلق سینمای ما.

محمدناصر احدی