جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

متافیزیک و چشم سوم


متافیزیک و چشم سوم

با نزدیك شدن منظومه ی شمسی به خورشید مركزی, نیروی ادراك ذهنی انسان ها افزایش می یابد از آنجا كه در آغاز یك عصر جدید قرار گرفته ایم, تصور می شود كه بسیاری از رازهایی كه تاكنون بر انسان ها پنهان بوده است, در این زمان بر همگان آشكار خواهد شد این امر مهم از طریق دستیابی به بُعد چهارم محقق می گردد, كسانی كه نسبت به بُعد چهارم نابینا باشند, از این مقوله محروم خواهند ماند

با نزدیك شدن منظومه‌ی شمسی به خورشید مركزی، نیروی ادراك ذهنی انسان‌ها افزایش می‎یابد. از آنجا كه در آغاز یك عصر جدید قرار گرفته‎ایم، تصور می‎شود كه بسیاری از رازهایی كه تاكنون بر انسان‌ها پنهان بوده است، در این زمان بر همگان آشكار خواهد شد. این امر مهم از طریق دستیابی به بُعد چهارم محقق می‎گردد، كسانی كه نسبت به بُعد چهارم نابینا باشند، از این مقوله محروم خواهند ماند.

اشراف به ابعاد دیگر جهان هستی از طریق چشم سوم میسر می‎شود. افراد معمولی كه فقط از چشم سر برای رؤیت استفاده می‎كنند، نسبت به متافیزیسین‎ها كه از توانایی‌های چشم سوم بهره می‎گیرند نابینا محسوب می‎گردند. چشم سوم یك در، یك راه و یك روزنه به سوی نور و روشنایی است. بسیاری هستند كه می‎خواهند درباره‌ی چشم سوم بیشتر بدانند. اینان طالبان واقعی دانش حقیقی هستند.

چشم سوم با اسامی مختلف خوانده می‎شود. از جمله: چشم دل، چشم درون، چشم دانش، چشم بصیرت، چشم شهود، چشم یگانه، چشم معرفت، چشم معرفت بین، چشم برزخی، چشم عقل، چشم فكر، چشم معنوی، چشم قلب، چشم دریا، چشم سرّ، چشم باطن، چشم باطن بین، چشم خرد، چشم برزخ ملكوتی، چشم بصیرت باطنی، چشم بصیرت مثالی، چشم بصیرت ملكوتی، چشم بصیرت نفس، چشم غیبی ملكوتی، چشم ملكوت، چشم ملكوتی برزخی، دیده‌ی بصیرت، دیده‌ی دل، دیده‌ی دریا، ستاره‌ی شرق، كبوتری از ملكوت، چاكرای ششم، چاكرای پیشانی، چاكرای گورو، چاكرای آگیا، دروازه‌ی اثیری، مركز پیشانی، مركز ابرو، مركز فرمان، نقطه سیاه، تیسراتیل، تری كوتی، تری ونی، موكتا تری ونی، جنانترا، شیوانترا، برومادهیا، برامی‎ریها، دودال‌كانوال، نوكتی ساودا، آجنا و ...

چشم سوم بدان سبب گویند كه چشم‌های فیزیكی راست و چپ را اول و دوم در نظر گرفته و دو تا حساب شده‌اند، پس این ساختار، چشم سوم نام گرفته است. در زبان انگلیسی نیز برای آن معادل همین عنوان یعنی Third eye به‌كار می‌رود.

چشم دل، عنوانی است كه بیشتر در ادبیات و عرفان به‌كار می‌رود. معادل عربی آن «بصرِ قلب» است كه در احادیث و روایات نیز به آن اشاره شده است. نبی گرامی اسلام، حضرت ختمی مرتبت، سید و سرور كائنات ـ كه سلام و صلوات بر او و خاندانش باد ـ می‌فرمایند: «نیست بنده‌ای جز این‌كه برای قلبش دو چشم است و آنها دیدنی نیستند و با آنها عالم غیب مشاهده می‌گردد. هر آنگاه خداوند اراده فرمود خیر بنده‌اش را، می‌گشاید چشم دلش را و می‌بیند آنچه غایب است از این چشمان»(عبادت عاشقانه، ص ۷۷)، هم‌چنین سید ساجدین حضرت امام سجاد علیه‌السلام می‌فرمایند: «هر كس را دو چشم سرّ و باطن است كه با آن غیبها را می‌بیند و چون خداوند به بنده‌ای اراده خیر فرماید، چشم‌های باطن او را می‌گشاید.»(سوخته، ص ۹۲)

آجنا یك كلمه‌ی سانسكریت به معنی فرمان، سركردگی، سامان، اطاعت كردن، درك كردن و به‌طور كامل فهمیدن است. دروازه‌ی اثیری بدان سبب گفته می‌شود كه چشم سوم راه و دروازه‌ی ورود به جهان اثیری ـ بخش دوم جهان هستی ـ می‌باشد.

چاكرا، مراكز ورود و خروج انرژی در هاله‌ی نورانی انسان می‌باشد. چاكراهای اصلی ۷ عدد می‌باشند، كه با شماره‌های یك تا هفت مشخص می‌شوند. چشم سوم منطبق بر چاكرای اصلی شماره‌ی شش است، بدین جهت به آن چاكرای ششم، چاكرای پیشانی و چاكرای گورو می‌گویند. محل قرار گرفتن این چاكرا در وسط پیشانی است. این چاكرا پل ارتباطی با گورو (استاد درون) می‌باشد.

چشم سوم ساختاری در كالبد اثیری ما می‎باشد. دانشمندان معتقدند كه كالبد اثیری یك توده‌ی حاوی حدود (چهار ضربدر ده به توان بیست و یک) ذره‌ی اثیر است و دوره‌ی حیات آن به‌طور متوسط حدود (ده به توان بیست و دو) سال است. كالبد اثیری با اسامی دیگری همچون كالبد لطیف، كالبد ظریف، كالبد نورانی، كالبد شفاف، كالبد ستاره‌ای، كالبد اختری، كالبد آسترال، همزاد، پری‌اسپیریت، روان‌پوش، بدن برزخی و بدن مثالی خوانده می‎شود. این كالبد در شكل ظاهری بسیار شبیه كالبد فیزیكی است. ولی نسبت به كالبد فیزیكی رقیق‎تر و لطیف‌تر می‎باشد. كالبد اثیری از جنس ماده نیست، بلكه از جنس و ماهیت خاصی به نام «اثیر» یا «اتر» می‎باشد. اثیر در لغت به معنی عالی، برگزیده و مكرم آمده است. در متافیزیك اثیر به معنی ماهیت لطیف و غیر مادی است كه بوجود آورنده‌ی كالبد اثیری می‌باشد. (گرمی تن را همی خواند اثیر)

ماده دارای سه حالت جامد، مایع و گاز است. در حالت جامد مولكول‌ها به شكل بسیار فشرده ومنقبض در كنار هم قرار می‎گیرند. در حالت مایع فشردگی مولكول‌ها كمتر می‌شود و در حالت گاز این فشردگی بسیار كاهش می‎یابد، به‌طوری كه گازها در یك فضا پراكنده می‌شوند و تمام آن فضا را در بر می‎گیرند. به بیان ساده‌تر می‎توان گفت كه اثیر، یك ماهیت فراتر از گاز می‎باشد. به عبارت دیگر اثیر رقیق‎تر و منبسط‎تر از گاز است، به همین دلیل اثیر تمام قسمت‌های جهان اثیری را در بر گرفته است، همان طور كه گازها تمام بخش‌های كره‌ی زمین را دربر گرفته‎اند و در همه جای آن نفوذ كرده‎اند. كالبد اثیری در حال حاضر با ما و در انطباق با كالبد فیزیكی ما قرار دارد، ولی افراد معمولی آن را احساس نمی‎كنند. كالبد اثیری همان تصویری است كه در خواب از خودمان و یا دیگران می‎بینیم.

چشم سوم یك ساختار فیزیكی نیست و نباید در كالبد فیزیكی به دنبال آن باشیم، چرا كه در این كالبد چیزی نخواهیم یافت. وقتی كالبد اثیری و كالبد فیزیكی بر هم منطبق می‎شوند، محل قرار گرفتن چشم سوم در كالبد اثیری منطبق بر وسط پیشانی در جسم فیزیكی می‎شود. البته برای رسیدن به محل دقیق چشم سوم باید از وسط پیشانی حدود پنج سانتی‎متر به داخل و عمق پیشانی و به زیر مغز نفوذ كرد. چشم سوم ماورای مكان و زمان در اندیشه است.

پس چشم سوم، ساختاری است كه وجود خارجی دارد، داستان و افسانه نیست، اما وجود آن فیزیكی و مادی نمی‌باشد، بلكه متافیزیكی و اثیری است. بعضی افراد به اشتباه فكر می‌كنند فقط چیزهای فیزیكی وجود خارجی دارند.

مر دلم را پنج حس دیگر است حس دل را هر دو عالم منظر است

چشم سوم همان بخش پیشین چاكرای ششم است. چاكراها كانون‌های انرژی در حوزه‌ی انرژی‌های ماورایی انسان (هاله‌ی نورانی انسان) می‎باشند. چاكراها مسؤول تبادل انرژی بین هاله‌ی انسان و هاله‌ی كیهان و هم‌چنین مسؤول متعادل كردن انرژی در سطوح مختلف هاله می‎باشند. هاله‌ی نورانی انسان میدانی از انرژی‌های بسیار لطیف است كه دور تا دور بدن را به صورت یك تخم مرغ احاطه كرده است. هاله‌ی نورانی در حالت معمولی احساس و ادراك نمی‎شود ولی به كمك چشم سوم قابل رؤیت است.

چاكراها به دو نوع اصلی و فرعی تقسیم می‎شوند. چاكراهای اصلی هفت عدد می‎باشند و در راستای مغز و نخاع قرار می‎گیرند. این چاكراها به ترتیب از پایین به بالا با شماره‎های یک تاهفت نام‎گذاری می‎شوند. چاكراهای شماره‌ی یک و هفت یك قسمتی و چاكراهای شماره‌ی دو تا شش دو قسمتی می‎باشند، به‌طوری كه یك قسمت آنها در جلوی بدن و قسمت دیگر آنها در پشت بدن قرار می‎گیرد. به عبارت دقیق‌تر چشم سوم دارای دو قیف انرژی (در جلو و پشت) می‌باشد، در هر یك از این قیف‌های انرژی دو قیف فرعی وجود دارد، به همین دلیل آجنا به «گل نیلوفر» تشبیه شده است. در ادبیات و عرفانِ شرق چاكرا به «گل نیلوفر آبی» تشبیه شده است، پس گل نیلوفر سنبل و نماد چاكرا است و تعداد گلبرگهای آن بیانگر تعداد قیف‌های فرعی هر چاكرا می‌باشد. چاكرای ششم (چشم سوم) مهم‌ترین، شناخته شده‎ترین و مورد توجه‎ترین چاكرا است.

چاكرای ششم، مركز فرماندهی ناظر بر چاكراهای دیگر و مسؤول نظارت بر ذهن است. این چاكرا، پل ارتباطی ابعاد فیزیك و متافیزیك انسان می‎‎باشد. بخش جلویی چاكرای ششم مسوؤل تجسم فكری و توانایی تجسم و اندیشه كردن است. به عبارت دیگر قابلیت تصویر سازی و درك مفاهیم ذهنی به این بخش مربوط است. این بخش هم‌چنین فرمول‎بندی كردن ایده‎ها و ادراك نیازهای روحی و روانی را بر عهده دارد. توانایی پیگیری و اجرای طرحها و توانایی به فعلیت درآوردن افكار، به بخش پشتی چاكرای ششم مربوط می‎شود. به عبارت دیگر، انجام اعمالی كه سبب تجلّی مادی اندیشه‎ها در جهان فیزیكی می‎گردد، بر عهده بخش پشتی این چاكرا می‎باشد. به‌طور خلاصه می‎توان گفت: بخش جلویی چاكرای ششم مسؤول طراحیِ افكار و بخش پشتی آن مسؤول اجراِ اعمال می‎باشد.

امروزه در اكثر ادیان، مذاهب، فرهنگ‌ها و اقوام بر اهمیت چاكرای آجنا تأكید می‎شود و این اهمیت به دوران ماقبل تاریخ برمی‎گردد. در آن زمان آجنا نقش یك حس‎گر روحی و معنوی را داشته است. گفته می‎شود كه چشم سوم در انسان‌های اولیه كارایی داشته است. امروزه در انسان‌های قرن جدید نیز شواهدی از عملكرد چشم سوم وجود دارد. عملكرد چشم سوم به عنوان یك چشم معنوی در اكثر فرهنگ‌های جهان (قدیم و جدید) دیده می‎شود.

چشم سوم از جمله مقولاتی است كه از ابتدا بشر با آن آشنا بوده و از آن استفاده می‌كرده است. از دیدگاه متافیزیك، انسان‌های نخستین، اطلاعات و عملكردی بهتر از انسان‌های امروزی داشته‌اند.

بین كالبد فیزیكی و كالبد اثیری ارتباط وجود دارد و بر هم اثر می‌گذارند، این ارتباط در انسان‌های اولیه بیشتر بوده، ولی در انسان‌های امروزی كمتر است. امروزه تعداد افرادی كه كالبد اثیری را می‌شناسند و وجود آن را مستقیم ادراك می‌كنند، بسیار كم است. انسان‌های نخستین، كالبد اثیری را بهتر می‌شناختند و بین كالبدهای اثیری و فیزیكی آنها ارتباط تنگاتنگ برقرار بوده است. در انسان‌های اولیه، كالبد فیزیكی و عملكردهای آن از طریق تكانه‌ها و تحریكات كالبد اثیری كنترل می‌گردیده است، در حالی كه امروزه بر اساس مغز و ذهن كنترل می‌شود.

در انسان‌های قدیم، چشم سوم به‌طور طبیعی فعال بوده و از آن بهره می‌گرفتند. به عبارت دیگر آجنا در آنها یك ارگان ماورائی فعال بوده كه به‌طور روزمره از آن استفاده می‌شده است. این در حالی است كه در انسان مدرن هزاره‌ی سوم، آجنا به‌طور معمول یك ارگان غیر فعال و خاموش است، و فعال كردن آن مستلزم شناخت و تمرین می‌باشد.

به نظر می‌رسد كه انسان‌های قدیم از علم و دانش امروزی بی‌بهره بوده‌اند، ولی در عوضِ آن به‌طور مستقیم از كالبد اثیری بهره‌مند می‌شدند. با گذر زمان ارتباط انسان با كالبد اثیری كمتر شده و به‌جای آن، ارتباط با دانش اثیری برقرار گردیده است. در عصر ما ارتباط انسان با كالبد اثیری بسیار كم ولی ارتباط او با دانش اثیری بسیار زیاد شده است، و انسان تلاش فراوان برای كسب دانش از جهان اثیری دارد.

بنا بر نظر برخی از متافیزیسین‌ها، بارزترین نمونه توجه به چشم سوم را می‎توان در بین هندوان مشاهده كرد. آنها حداقل یك بار در روز آداب مذهبی را انجام می‎دهند، كه قرار دادن یك نقطه از پودر رنگی روی پیشانی (چشم سوم) نیز بخشی از آن می‎باشد، این عمل باعث تحریك و فعال شدن چشم سوم می‎شود. در زنان هندی این علامت بر روی پیشانی نشانه ازدواج می‎باشد و وجه تمایز بین زنان و دختران در جامعه هند است. در كتابهای مذهب هندو مطالب زیادی درباره‌ی آجنا نوشته شده است.

وقتی مسیحیان كاتولیك در برابر صلیب زانو می‎زنند، با انگشتان خود علامت صلیب را بر روی سینه ترسیم می‎كنند كه رأس این صلیب همیشه، پیشانی (چشم سوم) است. بودائیان احترام خود را نسبت به چاكرای آجنا با قرار دادن یك قطعه جواهر یا زیور گرانبها در مركز پیشانی مجسمه بودا نشان می‎دهند.

آرایش پیچیده‎ی سربندی كه سرخپوستان استفاده می‎كنند از پرهای رنگارنگی تشكیل شده، كه به نواری تزیین شده وصل می‎باشند. آرایش این سربند در اطراف مركز پیشانی حالت قرینه دارد. افرادی كه دارای توانایی‌های روحی بیشتری هستند، سربندهای بزرگ‌تر با آرایش پرزرق و برق‎تر استفاده می‎كنند. سربند مصریان قدیم در محل پیشانی دارای شكل یك افعی با سری افراشته است. در فرهنگ مصریان، افعی یك سنبل معنوی است و حضور آن در محل آجنا بر اهمیت این نقطه تأكید می‎كند. سربندی كه برخی از سربازان در زمان جنگ به پیشانی می‎بندند نیز جای تأمل دارد.

مسلمانان در نمازهای روزانه‌ی خود به ازای هر ركعت نماز دو بار سجده می‎كنند و در هنگام سجده، پیشانی را بر مهر می‌گذارند و ذكر می‌‌گویند. علاوه بر این در اسلام از سجده (گذاشتن پیشانی بر مهر) به عنوان نزدیك‌ترین حالت انسان به خداوند یاد شده است. هم‌چنین از سجده در این دین الهی به كرات به عنوان صفت مؤمنان یاد شده است. در احوال بزرگان و پیشوایان دین اسلام آمده است كه ساعت‌های طولانی را به سجده سپری می‎كردند!

دکتر مطلب برازنده


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 9 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.