پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
شعر دهه نود غافلگیرکننده خواهد بود
به نظر میرسد در دهه نود شمسی، اتفاقات غافلگیرکنندهای در حوزه شعر، منتظر مخاطباناند اتفاقاتی که از مسیر شعر تجربی محض یا تن دادن به سادگی، بدون بهره بردن از ساحتهای چندگانه، بری میشوند یا بری شدهاند در همین چند کتابی که این اواخر به دست مخاطبان رسیده.
در حوزه غزل، گمان من بر این است که دیگر، کمتر شاهد تعارفات ادبی شاعر به «رادیکالیسم شعر نویی» خواهیم بود و غزل، در آثار این گروه از شاعران، به جایگاه و پایگاه قدیمی خود بازخواهد گشت. جایگاهی که مخاطبان شعر پارسی از همان نخستین تغزلهای سبک خراسانی با آن آشنایی داشتند و وجه تفارق این قالب شعری با قالبهای دیگر بود و حسی پرنیانی را به مخاطب منتقل میکرد.
در حوزه شعر نیمایی، افول همهگیریاش در سه دهه اخیر، محتملاً به پایان خواهد رسید و شاید بخشی از غزلگویان «غزل فرم» یا حتی «غزل پست مدرن» که تقطیع آثارشان، تنها در چینش نوشتاری [و نه در تمامکنندگی بیت و منزلت قافیه به عنوان محور غایی «مضمون»] غزل محسوب میشد و میشود به جایگاه و پایگاه اصلی خود در شعر نیمایی برگردند چرا که این گروه از غزل سرایان را، در نقد ساختاری آثارشان، نمیتوان غزل سرایانی شش دانگ دانست و این نظر البته مؤید این نیست که شاعرانی کم استعداد یا ناآشنا با شگرد یا حتی فاقد امضای شخصیاند، بلکه مشکل در این است که غزل نامیدن آثارشان، دشوار مینماید.
در حوزه شعر سپید، نمیتوان انتظار داشت که همهگیری غایبی که در این سه دهه با آن مواجه بودیم، ناگهان بازگردد و بتواند «شعر منثور» را از میدان به در کند اما میتوان انتظار داشت که لااقل چند چهره شاخص در این حوزه بدرخشند. چهرههایی که با آشنایی کامل [یا در حد رفع و رجوع نیازهای خود] از ادبیات کهن پارسی استفاده برده و میبرند و بر وزن عروضی هم، تسلط کامل [یا در حد نیاز دارند] و در نتیجه میتوانند در تقاطع وزن عروضی و موسیقی طبیعی زبان، به شعری دست یابند که مشمول «تعریف» شعر سپید باشد و درواقع از ادغام وزن عروضی و سکتههای مدیریت شده وزنی، شکل گرفته باشد. توجه این گروه معدود اما توانا به درج نام خود در تاریخ ادبی دهه نود، به نقش حیاتی و شگفتآور قافیه، در کنار رنگآمیزی فضا و گرمابخشی به روایت و البته تنوع در «شکل روایی» امکان آشتی «مخاطبان شعر نوگریز» را با آن فراهم خواهد کرد، امکانی که میتواند بر بخشی از بحران رکود شعر نو غلبه کند و بازار نشر را در این حوزه، گرمتر و پرخریدارتر سازد.
در حوزه «شعر منثور» شاهد اتفاقات تازهای خواهیم بود؛ اتفاقاتی که نه تنها به «شهود در جهان» بیشتری در این آثار منجر خواهد شد که از سادهانگاری رایج در «شعر منثور دهه هشتاد» به سوی شعری «سهل و ممتنع» میل خواهد کرد چنان که طلیعه این اتفاقات، اکنون پیش چشم ماست. با این همه نمیتوان امیدوار بود که مخاطب پارسی زبان بتواند به رغم تصاویر شگفتانگیز و توصیفات غافلگیرکننده این آثار، با آنها به راحتی کنار بیاید چرا که هزار سال شعر پارسی به ما گوشزد میکند که این مخاطب، برای موسیقی کلام اهمیت ویژهای قائل است و غیاب موسیقی کلامی [جدا از حوزه خوانش شاعر و دکلاماسیون] میتواند پاشنه آشیل این نوع شعر باشد هر چند که «شهود» در آن، افقهای غیرقابل انتظاری را بپیماید.
شعر دهه نود، به اعتبار این چند کتابی که اخیراً در سال ۸۹ منتشر شدهاند و به اعتبار کتابهایی که انتظار انتشار در سال آینده را دارند، شعر پرتوانی است. شاید من به عنوان منتقد، خوش اقبال بوده باشم که برخی از آثار را که قرار است در ۱۳۹۰ منتشر شوند، خواندهام و بر امری منوط به آینده، آن اندازه تکیه میکنم که به گمانهزنی درباره اموری بهرهمند از فعلهای «مستقبل» میپردازم؛ شاید هم، زیاده از حد شادیام را پیش از موعد نشان دادهام چرا که سیب، تا از شاخه به زمین بیفتد هزار چرخ میزند!
یک سال پیش از اتمام جنگ به دنیا آمد
متولد ۱۳۶۶ است. اسم کتابش هست از «الف تا ی» به رغم این که یک سال پیش از اتمام جنگ به دنیا آمده اما در روایت برخی رویدادها، عجیب موفق است. «شعر منثور» میگوید و یکی از امیدهای دهه نود است. علی اسداللهی.
«کاغذی میچسبانم به دیوارها
به شیشه مغازهها
به در نانواییها
با عکس یکی از پاهات
که از خانه خارج شده
و تا به حال خبری از آن در دست نیست.»
یا:
«خدا پای تو را آفرید
انسان چرخ را ...
چه کسی میداند
بین این دو سطر
چقدر مین کار گذاشتهاند؟!»
جمعهها ابرها سبکترند
«جهانیترین تیتر دنیا» اسم دفتر شعری است از یکی از برندگان جشنواره شعر فجر ۸۸: سینا علی محمدی. روزنامهنگار است و سعی کرده در این کتاب از شکلهای روایی شغل خودش هم مایه بگذارد. متولد ۱۳۶۰ است و این کتاب به ما میگوید که باید انتظار شاعری موفق را در دهه بعدی داشته باشیم.
«آبیترین بارانیام را میپوشم
و به «فرودگاه» میروم
حقیقتاش این است
جمعهها ابرها سبکترند
آدمها، اسبها، حتی مورچهها خوشحالترند
میگویند: امروز صبح زود، از بالاترین نقطه «فرود» میآیید، لبخند میزنید
و جهانیترین تیتر دنیا را
منتشر میکنید: جاءالحق ...»
یا:
«حیف ...!
که روزنامه
جمعهها منتشر نمیشود
چه تیتری میشود
آمدنت ...»
غزلی که برای اپرا نوشته شده
میگویند زیادی از شعرش تعریف شده از غزلاش! غزلسرایان رقیب و «هم سن و سال» چندان اعتقادی به کارش ندارند در عوض غزلسرایان نسلهای پیش که آردشان را بیختهاند و الکشان را البته هنوز نیاویختهاند، حامی شعر اویند. «۶۸ ثانیه به اجرای این اپرا مانده است» پنجمین دفتر غزل این شاعر متولد ۱۳۵۶ است: مریم جعفری آذرمانی.
«در جایگاه اصلی انسان نشسته است
چشمی که در برابر باران نشسته است
کی قطرههای سوخته آرام میشوند؟
هرگز ندیدهایم که توفان نشسته است
عقل علف به قد درختان نمیرسد
هر چند در میان درختان نشسته است
خشکی که جرم قابل بخشایشی نبود
دریا اگر به ساحل جبران نشسته است...»
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست