چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

آیین نوروزخوانی در آستانه فراموشی


آیین نوروزخوانی در آستانه فراموشی

نوروزخوانی یکی از آداب و رسوم مقدماتی مازنیها بوده که قبل از آغاز فصل بهار و در آخرین ماه زمستان توسط گروهی از جوانان استان مازندران انجام می شود اما متاسفانه امروزه در آستانه …

نوروزخوانی یکی از آداب و رسوم مقدماتی مازنیها بوده که قبل از آغاز فصل بهار و در آخرین ماه زمستان توسط گروهی از جوانان استان مازندران انجام می شود اما متاسفانه امروزه در آستانه فراموشی قرار گرفته است.

اگرچه امروزه از آن مراسم قدیمی و سنتی در بسیاری از شهرهای و روستاهای مازندران خبری نیست و هر از گاهی در روزهای اول اسفند برخی از جوانان که آلات موسیقی مانند " تنبک و سرنا " را می نوازند با خواندن ترانه هایی که در وصف بهار است، نزدیک شدن بهار را خبر می دهند.

نوروزخوانی در مازندران یکی از رسوم مردم این خطه از کشور ایران اسلامی است که قبل از فرا رسیدن سال نو اجرا و خبر از آمدن بهار می دهد.

بهاری که شاید چند صباحی قبل خود را در شکفتن یاس زرد در پرچین دیوار، در رستن پامچالی در دل جنگل، در روییدن بنفشه ای در پارک های جنگلی و در باز شدن شکوفه های سفید آلوچه نمایش داده است اما چشمان خسته ما و گرفتاری های زندگی نگذاشته آن را ببینیم.

به هرحال، نوای موسیقی آن دو جوان در کوچه پس کوچه های شهر، همه آن شکفتن ها و آمدن بهار را به ما خبر می دهد. از قدیم الایام نوروزخوان ها در سراسر ایران با خواندن سرودهای خاص آمدن بهار را به مردم هر کوی و برزن نوید می دادند.

در گذشته نه چندان دور نوروزخوان ها معمولا از اولین روزهای اسفند ماه از راه می رسیدند و تا یکی دو روز مانده به عید کارشان را ادامه می دادند.

نوروزخوان ها در روستاها معمولا شب هنگام با در دست داشتن یک چراغ، برای دیدن راه و یک چماق برای دور کردن سگها در کوچه ها حرکت می کنند و به هر خانه ای که سر می زدند، شعر می خواندند و شیرین زبانی می کردند.

گروه نوروزخوان ها غالبا از سه نفر تشکیل می شود که یکی از آنها " سرخوان" است که شعر می خواند و بیشتر شعر نوروز و سال نو را این گونه شروع می کنند.

فصل بهاران آمده، گل در گلستان آمده

مژده دهید ای دوستان نوروز سلطان آمده

و آن دو نفر دیگر نیز تکرار می کردند، یک نفر از نوروزخوان ها کوله باری هم بر دوش داشت که در آن هدیه هایی که مردم به آنها می دادند جمع می کرد. نوروزخوان ها معمولا شاخه هایی از درخت همیشه سبز شمشاد به همراه داشتند که به صاحبخانه ها می دادند و برایشان دعا می کردند.

مردم نیز آمدن نوروزخوان ها را به خانه خود خوش یمن می دانستند و به نوروزخوان ها برنج، تخم مرغ، شیرینی و پول و چیزهایی دیگر هدیه می دادند.

نوروزخوان های هر شهر و روستا معمولا اهل همان محل یا آبادیهای نزدیک بودند، آنها مردمان فقیری بودند که با این کار هم مردم را شادی می بخشیدند و هم سور و سات نوروزی خانواده خود را مهیا می کردند.

شعرهای نوروزخوان ها معمولا فارسی است اما در هر جا بیت هایی هم به زبان های محلی مازندرانی می خواندند ، مضمون شعرهای محلی بیشتر وضعیت کسب و کار، سختی برنجکاری، ستم ارباب و مباشر و زبان حال روستاییان بود.

گاهی مواقع نیز مضمون شعر نوروزخوان ها عاشقانه می شود و سرانجام هم با دعا و آرزوی سال خوش و سلامتی برای اهل خانه است به آخر می رسد.

به حق سوره یاسین و عمران به حق حرمت آیات قرآن

به حق آن تن شاه شهیدان بلا را دور از این خانه بگردان

نوروزخوان ها که غالبا محلی بودند اهل هر خانه و محله را خوب می شناختند و در قالب شعر، دعایی موزون و آهنگین که خودشان در دم می سرودند، نام یک یک پسران هر خانه را می آورند و برای آنها آرزوی دامادی، خیر و برکت و برای بزرگترهای خانواده هم دعای خیر می کردند که سعادت زیارت مشهد، کربلا ، سوریه و مکه را خدا نصیبشان کند.

سرانجام صاحبخانه را به دادن هدیه بیشتر ترغیب می کردند و برای صاحبخانه هایی که ناخن خشکی می کردند شعرهای مناسب حال او می سرودند تا دل او را نیز به دست آورنند. بهار آمد ، بهار آمد ، بهار گل عذار آمد خوش آمد

اما این رسم کهن نیز در سالهای اخیر کم کم رو به فراموشی گذاشته و تنها در برخی مناطق و محلهای قدیمی اجرا می شود که باید مسئولان امر در جهت حفظ چنین آیینهایی اهتمام ورزند و با ثبت چنین آیینهایی لحظاتی خوش را میهمان مردمان کنند.