شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مجله ویستا

مقام معظم رهبری اسلام هیچ فرقی بین زن ومرد نمی بیند


مقام معظم رهبری اسلام هیچ فرقی بین زن ومرد نمی بیند

اسلام هیچ فرقی بین زن و مرد نمی بیند جنسیت زن و مرد, کوچکترین تأثیری ندارد نه در جوهر انسانیت آنها تفاوت و اختلافی وجود دارد, نه در حقوق اساسی آنها هیچ گونه اختلاف و تفاوتی هست او هم آزاد است, این هم آزاد است او هم حق انتخاب دارد, این هم حق انتخاب دارد

اسلام هیچ فرقی بین زن و مرد نمی‏بیند. جنسیت زن و مرد، کوچکترین تأثیری ندارد؛ نه در جوهر انسانیت آنها تفاوت و اختلافی وجود دارد، نه در حقوق اساسی آنها هیچ‏گونه اختلاف و تفاوتی هست: او هم آزاد است، این هم آزاد است؛ او هم حق انتخاب دارد، این هم حق انتخاب دارد؛ او هم تکلیف دارد، این هم تکلیف دارد؛ او هم می‏تواند درجات عالی انسانی را طی کند، این هم می‏تواند طی کند؛ او هم حق فراگرفتن علم را دارد، این هم حق فرا گرفتن علم را دارد؛ او هم وظایف سنگین جهاد فی‏سبیل‏اللَّه را بر دوش دارد، این هم وظایف سنگین جهاد فی‏سبیل‏اللَّه را بر دوش دارد - جهاد، هم بر زن واجب است، هم بر مرد؛ جهاد فقط شمشیر زدن که نیست، انواع و اقسام جهاد هست؛ بعضی از انواع جهاد از شمشیر زدن و به جبهه رفتن خیلی هم مشکل‏تر است؛ حالا ممکن است بعضی از انواعش برای این میسر باشد، برای او میسر نباشد؛ اما به‏هرحال جهاد فی‏سبیل‏اللَّه، هم بر زن و هم بر مرد واجب است - تکالیف الهی که فرصتهای عروج انسانند و به وسیله‏ی این تکالیف است که انسان می‏تواند عروج پیدا کند، هم بر او، هم بر این واجب است؛ همه‏ی اینها بدون هیچ‏گونه تفاوتی، در مقابل زن و مرد یکسان گشوده است؛ لذا شما ملاحظه می‏کنید که قرآن در موارد زیاد، زن و مرد را با هم می‏آورد: «انّ المسلمین و المسلمات و المؤمنین و المؤمنات و القانتین و القانتات و الصّادقین و الصّادقات و الصّابرین و الصّابرات و الخاشعین و الخاشعات و المتصدّقین و المتصدّقات و الصّائمین و الصّائمات و الحافظین فروجهم و الحافظات و الذّاکرین اللَّه کثیرا و الذّاکرات اعدّاللَّه لهم مغفرة و اجرا عظیما». این‏جا مردها نمی‏توانند بگویند که ما این امتیاز یا این ترجیح را داریم، یا زن بگوید که چرا به مرد این ترجیح داده شده است؛ نخیر. در همه‏ی اینها زن و مرد یکسان مورد ملاحظه‏ی الهی قرار می‏گیرند.

یا حتّی در مواردی شما می‏بینیید خدای متعال برای این‏که نمادی در مقابل چشم بشر قرار بدهد، یک زن را انتخاب می‏کند؛ می‏توانست یک مرد را انتخاب کند؛ مردان بزرگ که خیلی بودند؛ اما یک زن را انتخاب می‏کند؛ این معنا دارد. در مقابل آن مردم جاهلی که خیال می‏کردند بین زن و مرد فرقی هست، قرآن می‏گوید: «و ضرب اللَّه مثلا للّذین امنوا امرأة فرعون»؛ زن فرعون را به عنوان نمونه‏ی مؤمنان مثال می‏زند. می‏توانست حضرت موسی‏ را مثال بزند، اما زن فرعون را مثال می‏زند؛ «اذ قالت ربّ ابن لی عندک بیتا فی‏الجّنه». در طرف بدی هم همین‏طور است:«و ضرب اللَّه مثلا للّذین کفروا امرأة نوح و امرأة لوط»؛ زن نوح و زن لوط را به عنوان نمونه‏های بدی مثال می‏زند؛ یعنی در میدانهای انسانی و تکامل و تعالی، از طرف عروج و سقوط، از طرف تکالیف و حقوق، هیچ تفاوتی بین زن و مرد نیست؛ اینها دو موجود انسانی هستند.

منظر دوم، نگاهِ به دو جنس از دیدگاه واقعیتهای دو جنس است. برای این دو جنس، واقعیتهایی وجود دارد؛ مثلاً شیر دادنِ به بچه یک تکلیف بر دوش زن است؛ زن باید بچه را شیر بدهد، مرد که نمی‏تواند شیر بدهد. یا فرض بفرمایید حضانت کودک، یک تکلیف و یک حق است - هم تکلیف است، هم به یک معنا حق است - که مربوط به زن است.

یا مثلاً نان‏آوری خانواده یک تکلیف بر دوش مرد است؛ زن اگر همه‏ی ثروت دنیا را هم داشته باشد، وظیفه ندارد که مخارج خانه و هزینه‏های زندگی را از جیب خودش بدهد؛ مرد باید این کار را بکند. اینها ناشی از واقعیتهای دو جنس است؛ یعنی خدای متعال این دو جنس را برای مصالحشان، برای بقای نسل، برای آبادی این عالم، برای اداره‏ی صحیح عالم طبیعت به دو گونه‏ی مختلف جسمانی و احساسی آفریده است. زن و مرد از لحاظ احساسی و از لحاظ جسمانی، بر حسب وظایفی که بر دوش آنهاست، دوگونه خلق شده‏اند؛ این وظایف بر اساس آن واقعیتهاست. این واقعیتهای طبیعی - اعم از جسمانی یا احساسی - در نوع تکالیفی که متوجه به اینهاست و همچنین بعضاً نوع حقوقی که اینها دارند - مثل حق نفقه و کسوة که زن نسبت به مرد دارد - تأثیر می‏گذارد. حق نفقه و کسوة مربوط به فقر و ضعف زن نیست که چون نمی‏تواند کار کند، باید آن را دریافت کند؛ نه، ممکن است زن بتواند کار بکند، پول هم گیر بیاورد، اما موظف نیست یک ریالش را در زندگی مشترک زن و شوهری خرج کند؛ اگر بخواهد، می‏تواند در جای دیگری خرج کند و هیچ اشکالی هم ندارد؛ اما مرد چنین حقی را ندارد. این نگاهِ اسلام به زن و مرد، ناشی از ترتیب طبیعی اینهاست. خدای متعال بر اساس مصالح و حِکمی و برای جفت و جور شدن زندگی زن و مرد، یک ترتیب طبیعی را به وجود آورده است تا آنها بتوانند دنیا را با هم اداره کنند.

کارهایی را بر عهده‏ی زن و کارهایی را برعهده‏ی مرد گذاشته؛ حقوقی را برای زن و حقوقی را برای مرد گذاشته است. مثلاً حجاب زن سختگیرانه‏تر است تا حجاب مرد. البته مرد هم در مواردی باید حجاب را رعایت کند و بخشی از جسمِ خودش را بایستی محجّب قرار بدهد؛ اما در مورد زن این معنا بیشتر است؛ چرا؟ چون طبیعت و خصوصیت و لطافت زن، مظهر زیبایی و ظرافت در خلقت قرار داده شده است و اگر بخواهیم جامعه، متشنج و خراب و آلوده نشود و در آن فساد به وجود نیاید، بایستی این جنس را در پوشش نگهداشت. در این جهت، مرد به طور مطلق مثل زن نیست؛ آزادی بیشتری برای مرد وجود دارد؛ این ناشی از وضع طبیعی اینهاست و آنچه که در دیدگاه الهی از تنظیم اداره‏ی عالم وجود دارد.

یکی از چیزهایی که عامل تفاوت زن مرد است، مسأله‏ی مال و اقتصاد است، که در جاهایی این تأثیر می‏گذارد؛ اما در مسأله‏ی قصاص، دو چیز وجود دارد: اول، جان در مقابل جان است. در این‏جا بین این دو جنس هیچ تفاوتی وجود ندارد؛ زن مرد را بکشد، مرد زن را بکشد؛ باید قصاص بشوند. هرگز گفته نمی‏شود که اگر مرد زن را کشت، حکمش چنین است؛ اگر زن مرد را کشت، حکمش چنان است؛ نخیر، هر دو حکمشان قصاص است و باید قصاص بشوند؛ یعنی از دیدگاه اهمیت نفس - «من قتل نفسا ... فکأنّما قتل النّاس جمیعا» - هیچ فرقی بین زن و مرد وجود ندارد.

اما از جنبه‏ی مالی بین زن و مرد اختلاف وجود دارد؛ چون برای مرد یک امتیاز مالی قرار داده شده است؛ این امتیاز مالی که برای مرد قرار داده شده، در مقابل تکلیف مالی‏یی است که بر دوش مرد وجود دارد؛ نه فقط در امر خانواده، بلکه چون تولید مال و ثروت عمدتاً به وسیله‏ی مرد انجام می‏گیرد؛ این ربطی به ارزش انسانی ندارد. فرض بفرمایید شما می‏خواهید بروید برای کار بنّایی در منزلتان عمله‏یی را انتخاب بکنید؛ می‏روید می‏بینید ده نفر آماده به کار ایستاده‏اند که در بین آنها آدم قوی و آدم با سواد نسبی دیده می‏شود.

شما در این‏جا به آن قویِ کارآمد پول می‏دهید و او را به خانه می‏آورید. اما اگر خواستید بچه‏تان را درس بدهید یا در این یک ساعتِ بیکاری، بچه‏تان را سرگرم کنید، دیگر آن جوان گردن کلفت را نمی‏آورید؛ به همان فرد زرد و نزار پول بیشتری می‏دهید و او را می‏آورید؛ بنابراین آدمها را متناسبِ با کار انتخاب می‏کنید. مرد برای ورود در میدانهای اقتصادی و مالی است؛ نه این‏که زن حق ندارد؛ چرا، ولی زن گرفتاری دارد؛ زن زایمان دارد، شیر دادن دارد، ظرافت جسمانی دارد، ظرافت روحی دارد، ظرافت احساسی دارد، در هر میدانی نمی‏تواند وارد بشود، طاقت هر برخوردی را ندارد؛ اینها در ناحیه‏ی مالی و اقتصادی و فعالیتهای مربوط به اینها، برای زن محدودیتهایی را ایجاد می‏کند؛ اما مرد این محدودیتها را ندارد؛ اصلاً برای این است که بار مسائل اقتصادی را بر دوش بکشد. طبق آن مثال، در این زمینه این امتیاز را به آن مرد قوی می‏دهند؛ یعنی اگر بنا شد که به آن مرد ضعیف مثلاً روزی هزار تومان بدهند، به مرد قوی هزار و پانصد تومان می‏دهند.

معنای پرداخت این هزار و پانصد تومان این نیست که ارزش واقعی مرد قوی بیشتر از ضعیف است؛ بلکه به این معناست که ارزشش برای این کار بیشتر از اوست. اگر مثلاً خواستند برای نگهداری بچه امتیازی قائل بشوند، آنگاه برای زن امتیاز قائل می‏شوند؛ اگر خواستند برای شیر دادن امتیاز قائل بشوند، برای زن امتیاز قائل می‏شوند؛ و هلمّ جرّا. بنابراین در امر دیه، بین دیه‏ی مرد و دیه‏ی زن تفاوت وجود دارد؛ اما نه به خاطر این‏که قیمت مرد بیشتر از زن است؛ نه، قصاص در مورد همه هست - نفس در مقابل نفس - اما چون در میدان مسائل مالی، مرد عمدتاً فعال و منشأ مال و تولید ثروت است، دیه‏ی او با زن متفاوت است. البته همه‏ی اینها مبنیّ بر غلبه است؛ والّا ممکن است زنی هم پیدا بشود که از چند نفر مرد هم گردن‏کلفت‏تر باشد؛ مثل آن خانم محترمی که در صدر اسلام به آن شاعر گفت بلند شو این یهودی را بکش؛ اما شاعر ترسید و به گوشه‏یی رفت؛ ولی خود آن خانم بلند شد و عمود را در دست گرفت و زد یهودی را از بین برد و آن شاعر بیچاره در آن‏جا داشت از ترس می‏لرزید! از این قبیل هم داشته‏ایم و داریم؛ در زمان ما و درگذشته هم بوده؛ اما اینها موارد غالبی نیست.

احکام عمومی بر اساس موارد نادر وضع نمی‏شود، بر اساس غلبه و موارد غالب وضع می‏شود. بنابراین از لحاظ جنبه‏ی انسانی قضیه - که ارزش نفس است - زن و مرد یکسانند؛ اما از جهت ارزش مالی و مادّی - که به نقش عمومی مرد در زمینه‏ی تولید ثروت مربوط می‏شود - اینها با هم متفاوتند.

البته بعضی از این وظایفی که در فقه مسلّم دانسته شده - مثل مسأله‏ی افتاء - قابل خدشه است. ما نمی‏توانیم خیلی تصدیق کنیم که شرط مفتی، مرد بودن است؛ شاید در بعضی از مسائل اصلاً بایستی زن فتوا بدهد. بعضی از مسائل وجود دارد که موضوع آن را من و شما که مَردیم، قادر به فهمیدنش نیستیم؛ هر چند هم که تشریح کنند، موضوع برای ما روشن نمی‏شود؛ موضوع را زن می‏تواند تشخیص بدهد. شاید انسان قائل بشود که در این موارد متعین است که در مسائل مربوط به زنان، زن فتوا بدهد.

فرازی از بیانات حضرت آیةاللَّه العظمی خامنه‏ای درباره‏ی زن‏ (بخشی از جلسه‏ی ۱۲۴ تدریس درس خارج فقه و اصول) ۷/۱۲/۱۳۷۹