دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
بنیان فلسفی عصر اصلاحات
برآمدن ایده اصلاحطلبی در سال ۷۶ و به حاشیه رانده شدناش در سال ۸۴ بهعنوان عصری با ویژگیهای فکری- فرهنگی منحصر به فرد به خودیخود نقد و بررسی آن از ابعاد مختلف را ایجاب میکند و در این سالها همانطور که شاهد بودیم نقدهای بسیاری هم در این باره ارائه شده است. اما نقدهای مزبور بیشتر بر ابعاد سیاسی و اقتصادی عصر اصلاحات پرداخته و کمتر به بعد فکری و اندیشگی آن دوره توجه کردهاند. به عنوان نمونه این مسئله به کرات عنوان شده که اصلاحطلبان در روند اصلاحطلبی خود نسبت به مسائل معیشتی اکثریت جامعه غفلت ورزیدند و مخالفان اصلاحات هوشمندانه از همین مسئله بهعنوان چشم اسفندیار آنها استفاده کرده و در نهایت باعث شکست آنها شدند. ضمن آنکه نمیتوان اهمیت تبیین فوق را نادیده گرفت، اما نباید از یاد برد که در نقدی جامع و روشمند عامل فوق فقط میتواند بهعنوان یکی از عوامل موثر در شکست ایده اصلاحطلبی مطرح شود و چون جنبش اصلاحات از ابعاد مختلفی از جمله بعد فکری تشکیل یافته بود، شایسته و بایسته است که از این نظر هم به نقد جنبش اصلاحطلبی پرداخته شود. در این جستار سعی میشود در ابتدا بنیان فکری- فلسفی عصر اصلاحات در پرتو تاریخ فلسفه واکاویده شده و بعد به علل مخالفت با آن پرداخته شود.
پرسش آغازینی که در آغاز به ذهن متبادر میشود این است که آیا عصر اصلاحات از بنیان فکری- فلسفی خاصی برخوردار بود که آن را از دورههای ماقبل و مابعد از خود متمایز میکرد؟ و اگر بود، ماهیت آن چگونه بوده است؟ برای پاسخ به پرسش فوق ابتدا باید مبنایی را که قرار است بر اساس آن بنیان فلسفی عصر اصلاحات را اخذ کنیم، برای خود معین کنیم. به عبارت دیگر، آیا قرار است صرفا به گمانهزنیهای نظری و انتزاعی بپردازیم یا آنکه واقعیت محسوس و ملموس آن عصر را مبنای کار خود قرار دهیم؟ نگارنده روش دوم را در پیش میگیرد یعنی بنای کار واقعیات و رویدادهایی است که هم در اذهان ما ثبت و ضبط شده و هم نمود بیرونی داشتهاند.
انتشار بیسابقه روزنامهها و مجلاتی که در آنها اندیشه از هر نوع مورد نقد و نقادی قرار میگرفت، انتشار ترجمه آثار کلیدی و پایه در حوزه اندیشه که انتشارشان در دوره پیش از اصلاحات چندان میسر نبود و حتی قبل از انقلاب خطر بازداشت و زندان را در پی داشت، تشکیل همایشها و نشستهای مختلف و متعدد برای نقادی اندیشه معاصر به خصوص از زمان مشروطه به این طرف در محیطهای تحقیقاتی و دانشگاهی و جستوجوی علت ناکامی اندیشه مشروطهخواهی، فعالشدن انجمنها و گروههای فکری که به نحوی سعی در طرح و سپس نقد تاریخ اندیشه به خصوص در غرب را داشتند و مقایسه تمام موارد فوق با وضعیت پس از عصر اصلاحات یعنی تعطیلی قسمت اعظم روزنامهها و مجلاتی که بهطور جدی به طرح و نقد اندیشه میپرداختند، کاهش شدید عناوین و شمارگان کتب فلسفی، و رکود و کمتحرکی حاکم بر انجمنها و گروههای فکری و فلسفی و از آن مهمتر رویگردانی گروههای اجتماعی بهخصوص جوانان و دانشجویان از مباحث فکری و فلسفی و درعوض اقبال عمومی از افکار خرافی و انحرافی مانند شیطانپرستی و تجربههای متعدد و متنوع نشئه روحانی با مواد مخدر جدید، همه و همه نشان از تغییری بنیادین در محتوا و ماهیت فلسفی عصر اصلاحات میداد. اما این ماهیت و محتوا چه بود که چنین واکنشهایی را برانگیخت؟
از منظر تاریخ فلسفه اتفاقی در این دوره افتاد که شاید بتواند به طریقی تبیینکننده ماهیت مزبور باشد. اگر به مجموع نوشتارها و گفتارهای عصر اصلاحات نیک بنگریم، درمییابیم که گویی در آن دوره تلاش جمعیای بوده است تا تصویر جدیدی از فکر در ایران ارائه شده و بنیان تازهای برای آن تعریف گردد؛ و آن همانا تلاش برای قراردادن فلسفه بر بنیان «خرد مستقل و آزاد» است. درست در نقطه مقابل عصر قبل و بعد از اصلاحات که بنیان فکر و فلسفه نه بر بنیان خرد آزاد بلکه بر بنیان «ایمان دینی» بوده است. به دیگر سخن، فلسفه در خدمت دین و توجیهکننده ایمان دینی ایرانیان بوده و هست و این اتفاق برای اولینبار نیست که رخ میدهد و حتی در تاریخ فلسفه غرب این تغییر بنیان با طنین خاصی روی داده است. مطابق تواریخ فلسفه میدانیم که فلسفهورزیهای فیلسوفانی چون فرانسیس بیکن در انگلستان و رنه دکارت در فرانسه در همین راستا بوده است و هر یک به روش خاص خود سعی داشتند فلسفه را بر بنیان اصلی و آغازین خود که همانا خرد مستقل و آزاد بوده و ریشههای تاریخی آن به یونان باستان هم میرسد، قرار دهند و در این راه کوششهای وافری به خرج دادند و عذابهای الیمی هم کشیدند.
فرانسیس بیکن با نفی مرجعیت ارسطویی و پیافکندن بنیان جدیدی برای شناخت عالم یعنی تجربه و دکارت با شک اصولی به هر آنچه که در جهان خارج از ذهن اندیشنده خود قرار داشت، در این راه گام زدند و فصلی جدیدی از تاریخ فکر و اندیشه را گشودند. با آنکه هیچیک از آنان افراد ملحدی نبودند و حتی در طرح جدید فلسفی خود به دنبال خدای خود بودند و در اثبات آن با بنیانهای جدید میکوشیدند اما هر دو هزینه سنگینی بابت تغییر اساسی گرانیگاههای فلسفی پرداختند. به یکی (بیکن) انگ فساد مالی و دریافت رشوه زده شد و از مناصب دولتی برکنار ماند و سرانجام در راه کسب معرفت از طریق تجربه در سرما جان باخت و به دیگری (دکارت) انگ کفر زده شد و او مجبور به جلای وطن و فلسفهآموزی به شاهزادگان در دیار یخبندان یعنی سوئد شد که او هم طاقت سرمای جانسوز آنجا را تاب نیاورد و جان به جان آفرین تسلیم کرد.
مقایسه این فصل مهم از تاریخ فلسفه با حیات فکری عصر اصلاحات در ایران ما را ناگزیر به شباهتهای جالب و تاملبرانگیزی در این باره میرساند. در آن دوره هم مجموعه تلاشهای اصحاب فکر به سمت پیافکندن بنیان فلسفی جدیدی در عرصه فکر ایران بود که همانطور که اشاره شد در مجموعه گفتارها و نوشتارها نمود بارز و روشنی داشت. البته این بدان معنا نیست که تغییر مزبور درست مانند تغییر مورد اشاره در تاریخ فلسفه غرب بوده است. با این حال چیزی که کمتر میتوان نسبت به آن شک روا داشت تلاش گسترده و هدفمند اندیشمندان اصلاحطلب برای تغییر گرانیگاه فلسفی در ایران بوده است و دقیقا همین قصد و اجراییکردن آن بود که واکنش تندی را در جبهه مخالف برانگیخت. از این نظر هم مشابهتها بسیار تاملبرانگیزند. به اندیشمندان اصلاحطلب هم انگهای عقیدتی و فکری بسیاری زده شد. برخی مناصب حکومتی و دانشگاهی خود را از دست دادند و برخی هم مجبور به جلای وطن شدند و طرحهای فکری و فلسفی خود را تحت پوشش دانشگاهها و موسسات تحقیقاتی غرب دنبال کرده و میکنند که صدالبته جای تاسف داشته و دارد. از همه مهمتر آنکه روزنامهها و ماهنامههایی که آگاهانه و غیرآگاهانه و مستقیم و غیرمستقیم رسالت این تغییر بنیان را بر دوش میکشیدند، همگی به ضربِ ترکه تقدیر خاموش شدند.
بعید به نظر میرسد که اندیشمندان اصلاحطلب در جهد فکری خود قصد مبارزه و منازعه با دین و باورهای دینی را داشتند. آنها حتی خواهان تعطیلی فلسفهورزی در باب دین که در صور علم کلام یا فلسفه دین خود را متجلی میکند هم نبوده و نیستند بلکه قصد آنها تنها اصلاح فکر همسو با اصلاح جامعه و فرهنگ، رهانیدن آن از تعصب و تصلب و واداشتناش به پویایی و نوآوری بوده و هست. هم از این رو بود که قصد تغییردادن گرانیگاه فکری و فلسفی جامعه را سرلوحه کار خود قرار دادند و در این راه سعی بلیغ نمودند که افسوس و صدافسوس این نیت پاک و خیر برتابیده نشد. لطفا فرم زیر را پر کنید. فیلد های الزامی با ستاره مشخص شده اند.
اردشیر زارعی قنواتی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست