پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

توافق لرزان مكه و هزار پرسش بی پاسخ


توافق لرزان مكه و هزار پرسش بی پاسخ

پس از یک دوره جنگ داخلی بین نیروهای حماس و فتح در نوار غزه و در حالی که از تشکیل دولت, حماس یک سال می گذرد, این نیروی سیاسی با میانجی گری عربستان سعودی به توافقی با فتح دست یافته است که بیش از آن که به نقش و جایگاه آن در مقاومت تحکیم بخشد, این نیرو را به سوی فرایند سیاسی و دیپلماتیک در منطقه می كشاند

پس از یک دوره جنگ داخلی بین نیروهای حماس و فتح در نوار غزه و در حالی که از تشکیل دولت، حماس یک سال می‌گذرد، این نیروی سیاسی با میانجی‌گری عربستان سعودی به توافقی با فتح دست یافته است که بیش از آن که به نقش و جایگاه آن در مقاومت تحکیم بخشد، این نیرو را به سوی فرایند سیاسی و دیپلماتیک در منطقه می‌كشاند.

از زمان روی کار آمدن حماس تاکنون (بدون احتساب کشته‌های بین فتح و حماس در درگیری‌های داخلی اخیر) ۳۴۲ فلسطینی به شهادت رسیده و ۱۳۰۰ مجروح بر جای مانده است که ۱۹۲ کشته و مجروح آن را تنها کودکان تشکیل می‌دهند.

مخالفان دولت حماس با کمک دولت‌های غربی، توانستند حماس را به انزوایی سیاسی و سپس تحمیل جنگی ناخواسته بكشاند تا سرانجام، در چهارچوب ورود به روند سیاسی، به تشکیل دولتی رضایت دهد که بخش مهمی از آن را به مخالفان سیاسی و امنیتی خود واگذار کند. در آغاز مذاکرات «مکه»، سه کمیته تشکیل دولت وحدت ملی، مشارکت سیاسی همه طرف‌ها و بازخوانی تشکیلات سازمان آزادیبخش فلسطین برای ورود گروه‌های دیگر و از جمله حماس، تشکیل شد. مهم‌ترین دستاورد نشست مکه، توافق بر تشکیل دولت وحدت ملی فلسطین است که نتیجه طبیعی آن، پایان درگیری‌های داخلی بین فتح و حماس است.

محمود عباس در دستوری که به اسماعیل هنیه، نخست‌وزیر دولت فلسطین، برای تشکیل دولت وحدت ملی صادر نمود، تأکید کرده است که ‌این دولت باید به همه معاهدات و قراردادهای بین‌المللی که در گذشته، دولت فلسطین و سازمان آزادیبخش فلسطین با طرف‌های بین‌المللی امضا کرده، احترام بگذارد و آنها را در سیاست‌های خود منظور نماید.

خالد مشعل که اکنون، عملا رهبری حماس را به عهده دارد، این رهنمود ریاست فلسطینی را اعتراف به اسرائیل نمی‌داند، اما تأکید دارد که حماس خود را ملزم به احترام به اموری می‌داند که در دستورالعمل تشکیل دولت وحدت ملی از سوی محمود عباس آمده است. خالد مشعل، توافق مکه را لغت سیاسی جدید حماس و احترام به قراردادهای بین‌المللی را زبانی جدید در راستای حفظ وحدت ملی فلسطین می‌داند و آن را به سیاستی جدید تعبیر می‌کند که شرایط حال حاضر اقتضا می‌کند.

از سوی دیگر، اسماعیل رضوان، سخنگوی حماس، این لحن جدید را هرگز به معنای شناسایی اسرائیل نمی‌داند و شاید این موضع، بیانگر همان چیزی باشد که خالد مشعل عنوان کرده است مبنی بر این که به رغم توافق مکه، هر یک از احزاب و جریانات، باورها و اعتقادات خود را خواهند داشت. بر اساس توافق مکه، هفت وزارت به حماس، شش وزارت به فتح، چهار وزارت به دیگر گروه‌ها و وزارت امور مالی و اقتصاد، وزارت کشور و امور خارجه به مستقل‌ها سپرده خواهد شد. بر همین اساس، محمود عباس از بین وزرای پیشنهادی حماس برای وزارت کشور، یکی را انتخاب خواهد كرد. این در حالی است که گفته می‌شود محمود عباس، محمد دحلان را برای معاونت نخست‌وزیری در دولت وحدت ملی که قرار است روز دوشنبه تشکیل شود، در نظر گرفته است.

اکنون همه چیز دایر مدار چگونگی تفسیر از توافقات انجام شده، قرار گرفته است. پرسش‌های اساسی این است که آیا دولت حماس، که خود را ملزم به مقاومت در برابر اسرائیل می‌داند، می‌تواند با طرف‌هایی کار کند که ضمن آن که نیروهایی صد درصد لائیک هستند، هیچ اعتقادی به موضوع مقاومت در برابر اسرائیل ندارند؟

آیا اسماعیل هنیه به عنوان نخست‌وزیر فلسطین، می‌تواند با طرف‌های اسرائیلی در زمینه‌های امنیتی و سیاسی و بنا بر قراردادهای سابق دولت فلسطین و سازمان آزادیبخش فلسطین، بر سر یک میز بنشیند؟ شاید برای فرار از همین موضوع بوده است که وزرای مالی، کشور و امور خارجه به طرف‌های مستقل واگذار شده است تا در صورت لزوم مذاکرات با طرف‌های اسرائیلی، نمایندگان حماس، مجبور به نشستن بر سر یک میز با طرف‌های اسرائیلی نشوند، اما همه امور به ‌این مسائل پایان نمی‌یابد. حماس که پیشتر از موضوع آزادی همه فلسطین به فقط سرزمین‌های اشغالی سال ۱۹۶۷ عقب‌نشینی و تشکیل حکومت فلسطین بر این سرزمین‌ها را محور شناسایی اسرائیل اعلام کرده است، آیا می‌تواند با سیاست‌های مسالمت‌جویانه محمود عباس و تیم او در فتح در برابر اسرائیل کنار آید؟

هنوز بسیاری از مسائل وجود دارد که حماس به آن پاسخ نداده است و به نظر می‌رسد عامل عبور از بحران جنگ داخلی یکی از دغدغه‌های فرار حماس از پاسخ به‌ این پرسش‌ها باشد. دیپلماسی حماس در مذاکرات مکه و نحوه برخورد این نیرو با توافقات امضا شده، به گونه‌ای است که راه فرار از پیمان‌ها و قراردادهای امضا شده سابق با اسرائیل را باز می‌گذارد. هر یک از توافقات انجام شده در مکه با آن که بحران فلسطین را از احتمال گسترش جنگ داخلی عبور می‌دهد، بسیار شکننده است و به نظر می‌رسد حماس در نخستین تجربه حکومتی خویش و برای آن که متهم به شکست در این آزمون نشود، تلاش دارد تا به هر شکل ممکن به دوران عمر حکومتی خویش در فلسطین در حالی پایان دهد که در رأس قدرت است. شاید اکنون حماس بیش از هر زمان دیگری به توصیه‌های نیروهای دیگر و از جمله جنبش جهاد اسلامی رسیده باشد که دو سال پیش او را از ورود به حیطه دولت فلسطین منع کرده بودند تا مجبور نشود زیر فشار بین‌المللی و منطقه‌ای به نوعی عقب‌نشینی از مواضعش، مجبور شود.

موضوع حضور عربستان در این مذاکرات نیز یکی از مهم‌ترین مسائل قابل بررسی است. مذاکرات مکه، در حالی برگزار شد که نشست سابق محمود عباس و خالد مشعل در دمشق شکست خورد. موفقیت اجلاس مکه در حقیقت، بیانگر این است که دیپلماسی ریاض در برابر دیپلماسی دمشق پیروز شده است، اما آیا این امر موجب کمرنگ شدن سیاست سوریه در تحولات فلسطین خواهد شد؟ پاسخ به این پرسش، هم‌اکنون خود، یکی از پارامترهای مهم در استمرار موفقیت نشست مکه به شمار می‌رود. با آن که عربستان، خواستار کاهش نقش سوریه در تحولات فلسطین است (همچنان که همین سیاست را در لبنان پیگیری می‌کند)، اما به نظر می‌رسد بدون توجه به سیاست‌های سوریه، هیچ گونه توفیقی در ادامه توافقات مکه پیش نخواهد آمد. توافق مکه برای جلوگیری از جنگ داخلی بین فلسطینی‌ها را می‌توان به قرارداد طائف در سال ۱۹۸۹ تشبیه نمود که برای پایان جنگ داخلی بین لبنانی‌ها به امضا رسید. پس از این قرارداد، ریاض به دنبال تحکیم سیاست‌های خاص خودش در لبنان پیش رفت، اما سیر تحولات این کشور، هرگز با میل سعودی‌ها پیش نرفت.

از سوی دیگر و در حالی که دو هفته پیش، پادشاه عربستان در گفت‌وگو با روزنامه «السیاسه» کویت از حضور غیر عرب‌ها در حل مناقشات فلسطینی‌ها و تحولات آن ابراز ناخرسندی کرده بود، به سوی موفقیت اجلاس مکه پیش رفت تا به قول خودشان، پای غیر عرب‌ها را از مسئله کوتاه کند. اشاره پادشاه عربستان به سفر خالد مشعل به ‌ایران و سپس اسماعیل هنیه به تهران بود که در آن، ایران با موافقت با یک کمک ۲۴۰ میلیون دلاری به دولت حماس، حمایت بی‌دریغ خود از مردم فلسطین را اعلام کرده بود.

سیاست سعودی در حالی در ازای مسئله فلسطین ادامه می‌یابد که ‌این کشور در جریان آخرین اجلاس شورای همکاری خلیج فارس، سه موضوع عراق، سلاح‌های اتمی اسرائیل و برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز ایران را از مسائل استراتژیک خود برشمرده بود. اکنون موضوع حل مناقشات فلسطینی‌ها در کجای استراتژی عربستان جای دارد ؟ نخستین حاشیه‌ای که ‌این موضوع به وجود می‌آورد، موضوع حذف نقش منطقه‌ای ایران در مسائل خاورمیانه است، حال آن که کشورمان، مسئله فلسطین را در ۲۸ سال اخیر، معمولا در صدر استراتژی خود در خاورمیانه و سیاست‌های بین‌المللی قرار داده است و آخر این که آیا حماس در تعامل با این دستاوردهای جدید به خواسته‌های عربستان سعودی تن خواهد داد و مسیر خود را از کشورهای خط مقدم مبارزه با سیاست‌های آمریکا جدا خواهد ساخت و به صف کشورها و اتحادیه‌های همراه با آمریکا در منطقه خواهد پیوست؟ اینها اموری است که هفته‌های آینده روشن خواهد شد.

علی منتظری