دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

پدر, پسر, تربیت


پدر, پسر, تربیت

۵ درس فیلم «دهلیز» از منظر فرزندپروری

چند روز پیش به دیدن فیلمی دعوت شدم که پس از تماشای آن حیفم آمد درباره نکته‌های آموزنده و ارزشمند آن ننویسم...

به‌خصوص اینکه بعد از چاپ نقد و بررسی سریال «مادرانه» که در رمضان پخش می‌شد و تاکید بر رفتاری که پدر باید با دخترش داشته باشد (آن را تحت‌عنوان «دخترتان رها نشود» در همین صفحه خوانده‌اید)، برخی از خوانندگان «سلامت» و حتی چند نفر از مراجعان آن را بسیار خوب اما ناقص دانسته بودند زیرا بر اهمیت نقش پدر و پسر اشاره‌ای نداشت. اتفاقا این روزها فیلم خوش‌ساختی به نام «دهلیز» در حال اکران است که درست به همین موضوع پرداخته است. موضوع این فیلم دیدنی شاید در نگاه اول قصاص باشد اما هوشمندانه به نقش تربیتی پدر اشاره دارد و قصاص را در حاشیه بهانه‌ای کرده که این داستان زیبا را به نمایش درآورد. در «فرزندپروری» این هفته سعی می‌کنم نکته‌های آموزنده‌ای از این فیلم را که قادر است به والدین در امر تربیت فرزندان کمک کند، بازگو کنم.

۱. هیچ‌یک از والدین، حتی اگر از همه ظرفیت جسمی و روانی خود استفاده کنند، قادر نخواهند بود جای خالی والد دیگر را پر کنند. مادر «امیرعلی»، «هانیه توسلی»، کاملا سنجیده عمل می‌کرد اما نتوانسته بود پسرش را از رفتارهای نادرست و بزهکارانه بازدارد. کاری که پدر در ظرف مدت کوتاهی انجام داد، چرا که پدر نماد قانون است و می‌تواند با عشق پدرانه و ویژگی‌های خاص خود، بچه‌ها را وادار کند قانونمند عمل کنند. در سریال «مادرانه» دیدید «رها» به دلیل ناکارآمد بودن عملکرد پدرش و به دلیل اینکه پدر نقش موثر تربیتی را ایفا نکرده بود، به بزهکاری کشیده شده بود. در اینجا پدر حضور داشت اما بودنش به دلیل فقدان جایگاه تربیتی موثر با نبودن او تفاوتی نمی‌کرد. در «دهلیز» هم حضورنداشتن پدر در کنار پسربچه ۲ ساله او را به سمتی سوق داده بود که در ۷ سالگی انواع و اقسام رفتارهای مخالف با عرف و قانون را انجام می‌داد. او به سمت ضدارزش‌هایی مانند آزار دیگران، ‌بدرفتاری و دروغگویی کشیده شده بود و اگر پدر بالای سر چنین پسری نباشد، در نوجوانی قطعا همانند «رها» در سریال مادرانه یا هزاران بار بدتر از جایگاه او در اجتماع ظاهر خواهد شد.

۲. پیام مهم دیگر فیلم، امید بود. من از خانواده‌هایی که امیدی به اصلاح بچه‌ها ندارند خواهش می‌کنم از این داستان درس بگیرند و بدانند هیچ‌وقت برای جبران‌ دیر نیست. شاید اگر «امیرعلی» داستان ما بزرگ‌تر بود، کار پدر و مادر و صدالبته پدرش سخت‌تر می‌شد اما «دهلیز» بچه‌ای را به تصویر می‌کشد که پدر بالای سرش نیست و در تاریکی زندگی می‌کند. از مدرسه به دلیل بدرفتاری اخراج و فقط به دلیل کورسوی امیدی که پیدا می‌شود، به یک بچه سر به راه،‌ مودب و درستکار تبدیل می‌شود. نامگذاری دهلیز کاملا به‌جاست. قدیمی‌ها می‌دانند دهلیز چیست؛ راهرویی طولانی،‌ بلند و تاریک که در ساختمان‌های قدیمی بود و به حیاط راه داشت و ته این راهروی تاریک با نور حیاط روشن می‌شد. باید عادت کنیم همیشه نورامید را در زندگی در هر کاری، به‌خصوص امر تربیت و پرورش بچه‌ها که قطعا سختی بسیاری دارد و کاری است شبانه‌روزی و بی‌تعطیلی، بیینیم. هرگز اجازه ندهیم این فکر به ذهنمان بیاید که برای جبران دیر شده است و ما نمی‌توانیم پدر یا مادر خوبی باشیم و رابطه ویران?شده‌ای که با بچه‌ها داریم، اصلاح کنیم.

۳. به بهانه اکران فیلم «دهلیز» می‌خواهم از مادران عزیز یک تقاضا بکنم، با همسرتان در حضور بچه‌ها جرو بحث نکنید، به‌خصوص بحث‌هایی که به جایگاه و اعتبار همسر شما که پدر بچه‌هاست، آسیب می‌زند چون فقط حضور فیزیکی پدر نیست که در آینده بچه‌های شما و سلامت خانواده‌تان اهمیت دارد و تحقیر او و خانواده‌اش ارکان خانواده شما را متزلزل خواهدکرد. رابطه درست و صمیمی مادر و پدر امیرعلی در این داستان، باعث شده بود باوجود حضور نداشتن پدر، جایگاه و اعتبار او در ذهن پسر مخدوش نباشد. طبق تحقیقات وسیعی که انجام شده، نقش پدر به‌عنوان نماینده اجتماع در زندگی بچه‌ها ثابت شده است. خانواده‌درمانگر آمریکایی، سالوادورمینوتین، نظریه‌پرداز خانواده با ساختار، نتایج تحقیقات خود را اینطور بیان می‌کند: «در خانواده سالم، پدر و مادر نباید همتراز بچه‌ها باشند و این خانواده باید هرم قدرتی داشته باشد که در راس آن پدر خانواده باشد نه مادر. چون پدر نماینده ارزش‌‌های اجتماعی برای بچه‌هاست. مادر به دلیل عشق مادرانه نمی‌تواند نماینده خوبی برای قانون باشد اما عشق پدرانه به ذات خود ویژگی خاصی دارد و دوست‌داشتنی مشروط به برآورده کردن انتظارهای پدر است. پدر است که از بچه‌ها می‌خواهد تلاش کنند با عملکرد درست در جامعه مایه سربلندی او شوند. نگذارید جایگاه پدر به عنوان راس هرم قدرت با عملکرد نادرست شما در ذهن بچه‌ها تخریب شود.»

۴. بچه‌ها وقتی به رشد تربیتی مناسب می‌رسند که در آرامش زندگی کنند. در خانواده‌ای که روابط عاطفی مناسب بین والدین وجود ندارد و روابط همسران بر پایه محبت، عشق و احترام نیست قطعا مشکل‌های رایج زندگی روزمره درست حل و فصل نمی‌شود و بچه‌ها در محیط آرامی که انتظار می‌رود، پرورش نمی‌یابند. اگر این پسر بچه‌ ۷ ساله، امیرعلی، در «دهلیز» شکفت و از این رو به آن رو شد، به دلیل این بود که روابط عاطفی مناسبی بین والدینش وجود داشت. چنین کودکی قطعا در دوره بارداری، پس از تولد و تا ۲ سالگی عشق و محبت جاری میان والدینش را دیده و ساختار ذهنی‌اش الگوی مناسبی دارد. هانیه توسلی آنقدر عاشق همسرش بود که هر روز قبل از رفتن سرکار سراغ شاکیان می‌رفت تا از قصاص صرف‌نظر کنند. این کار را کسی می‌تواند هر روز صبح به مدت ۵ سال ادامه دهد که عاشق باشد.

۵. این فیلم به خانواده‌ها و به‌خصوص پدرهایی که گمان می‌کنند مسوولیت تربیت بچه‌ها به عهده مادر است، پیام واضح و آشکاری می‌دهد که وقتی پدر بالای سر بچه‌ نباشد، او در معرض آسیب‌های خاصی قرار می‌گیرد که مهم‌ترین آنها مختل شدن عملکرد طبیعی در جامعه است. بچه‌ها از نگاه پدر، جامعه و قوانین زندگی اجتماعی را می‌بینند و ارزیابی می‌کنند. در سکانسی از فیلم «دهلیز» می‌بینیم که امیرعلی که تازه‌ دارد حس پدردارشدن را تجربه می‌کند، از پدر می‌خواهد او را در آغوش بگیرد و پدرش او را بر شانه‌اش سوار می‌کند. این صحنه بسیار زیبا این پیام را می‌دهد که «امیرعلی» چطور از آن بالا به مردم، خیابان‌ها، روابط آدم‌ها و... نگاه می‌کند و انگار تازه دارد درک می‌کند و از روی شانه پدر و همتراز با چشمان او دنیا را می‌بیند. پدرهایی که فکر می‌کنند نقش آنها مشابه یک دستگاه‌ عابربانک است و فقط باید بروند سرکار و پول درآورند، باید آگاه باشند که مسوولیت تربیت بچه‌ها فقط با مادر نیست. پسرتان را رها نکنید و اگر می‌بینید که مثلا سیگار در جیبش پیدا شده یا دیر به خانه می‌آید یا رفتار خلاف اخلاق یا قانون نشان می‌دهد، رو به همسرتان طلبکارانه نگویید: «تو مقصری؛ ببین عجب مادری هستی!» شما در همه مراحل رشد بچه نقش مهمی دارید، درست به همان اندازه که سهم مادر است. پدر «امیرعلی» در «دهلیز» که نقش آن را آقای «عطاران» ایفا می‌کند، با گفتن قصه شبانه هنگام خواب، درس درستکاری، راستگویی و دروغ نگفتن را یاد می‌دهد. شما پدرها باید برای بچه‌ها وقت بگذارید چون چه دختر و چه پسر باید از شما زندگی اجتماعی را بیاموزند و یاد بگیرند سراغ خلاف و بزهکاری نروند. بچه‌ها باید به این باور برسند پدر است که در خانه قانون وضع می‌کند (درست است که مرد به همسرش احترام می‌گذارد و با هم حد و مرزها و قوانین را تعیین می‌کنند اما از نظر بچه‌ها، پدر قانون‌گذار است.) پدر با بچه‌ها بازی می‌کند؛ برای آنها متناسب سنشان وقت می‌گذارد، توانمندی‌های خود را به آنها نشان می‌دهد و با نشان دادن قابلیت‌هایی که دارد، پیام می‌دهد بچه‌ها من پشت شما هستم، به من اعتماد و تکیه کنید.

پدر امیرعلی برایش اسب چوبی درست می‌کند، با دست خود برایش پیتزا می‌پزد، شب‌ها قصه می‌گوید، با او فوتبال‌بازی می‌کند، موقعیت دریبل زدن و گل را برای او فراهم می‌کند تا دریابد می‌تواند از موقعیت‌های زندگی استفاده کند و موفق شود. به او غیرمستقیم اعتمادبه‌نفس و جدال در اجتماع برای رسیدن به موفقیت و پیشرفت را می‌آموزد. پدر با فرزندش کشتی می‌گیرد و موقعیتی فراهم می‌کند که پسر او را زمین بزند و بر خود غره شود که توانستم پدرم را با این هیبت و قدرت زمین بزنم. پدر است که به پسر می‌آموزد اگر خطایی کردی، مسوولیتش را بپذیر و با همه خطری که دارد، صداقت پیشه‌کن و مردانه پای‌ کاری که کرده‌ای، بایست.

باور کنید اگر برای فرزندتان وقت نگذارید و پدری نکنید، او را از دست خواهید داد و چنان فاصله‌ای بین‌تان می‌افتد که او را به بیراهه و بزهکاری و تباهی می‌کشاند و شما را به درماندگی و غم. پدر «امیرعلی» در «دهلیز» به ما یاد می‌دهد که در فرصت کم هم می‌شود نهایت استفاده را برد و به کودک‌ آموخت درس‌های زندگی چه هستند. قطعا می‌توان این کار را انجام داد به شرط اینکه بخواهید از فرصت‌ها استفاده کنید.

دکتر بدری‌السادات بهرامی

مشاور خانواده و مدرس دانشگاه