شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
روزی به نام زنده یاد نفیسی
۵۸ سال فعالیت در صنعت نساجی یعنی پرورش یعنی پرورش دانشجویانی دیروز که امروز بیگمان مایه مباهات و فخر این صنعت هستند و نامشان تا ابد در جریده عالم ثبت است.
مهندس ذوالفقاری استاد چهرههائی مانند دکتر شیرسوار، مهندس حمیدی، مهندس شریفی و... است که هر کدام از این نامها ماندگارند در تاروپود ذهن اهالی نساجی.
وی بسیاری از واحدها و کارخانجات نساجی را که امروز تنها به یک نام و خاطره تبدیل شدهاند را در زمان اوج برایمان تصویرسازی میکند و علل افت و بحران آنها را یادآور میشود.
مهندس ذوالفقاری در ابتدا و انتهای گفتوگو از زنده یاد نفیسی آن بزرگ مرد و پایهگذار دانشگاه پلیتکنیک یاد میکند و پیشنهاد میدهد که روزی را بهنام وی نامگذاری نمایند.
۵۸ سال فعالیت در صنعت نساجی یعنی آنقدر عاشق باشی که بیتوجه به تاریخ تولد مندرج در شناسنامه بهکار در این رشته ادامه دهی و بگوئی تا روزی که خدا بخواهد در این صنعت خواهم ماند.
● یک شروع
متولد سال ۱۳۰۴ در خیابان شاهآباد تهران هستم. دوره دبیرستان را در رشته طبیعی مدرسه ایران شهر طی کردم. سپس جهت ادامه تحصیل در سال ۱۳۲۸ راهی آمریکا شدم. علت انتخاب نساجی هم این بود که باید از بین رشته نفت و نساجی یکی از انتخاب میکردم. صنعت نفت در آن سالها در اختیار انگلیس بود و تمایل نداشتم پس از فارغالتحصیلی برای آنان کار کنم لذا رشته نساجی را برگزیدم و وارد یکی از دانشکدههای آمریکا شدم. این دانشگاه آن زمان یکی از بزرگترین دانشکدههای نساجی آمریکا محسوب میشد که در جنوب ایالت متحده واقع شده است و آن زمان در زمینه پنبه و صنعت نساجی بسیار رونق داشت. تا سال ۱۳۳۳ در آمریکا به تحصیل ادامه دادم و در تمام مدت در دانشگاه کار هم میکردم.
پس از اتمام تحصیلات به ایران بازگشتم و بلافاصله در کارخانه چیتسازی تهران (به افکار فعلی) مشغول کار شدم در ضمن کار مأمور شدم که کارخانجات بهشهر را سروسامان دهم و همزمان با آن مرحوم مقدم از من درخواست نمود تا در کارخانجات مقدم بهعنوان مدیر امور تولید (ریسندگی و بافندگی) بهکار بپردازم، ۳ سال بعد بنا بهدرخواست مرحوم شیخ به تدریس در هنرستان فنی پرداختم در ضمن تحصیل در هنرستان فنی، زنده یاد نفیسی نیز جهت تدریس در پلی تکنیک از من دعوت بهعمل آورد. تدریسم در پلیتکنیک زمانی آغاز شد که نخستین دوره آن بود و ۷ نفر شاگرد بیشتر نداشتم که عبارت بودند از دکتر شیرسوار، دکتر آیتاللهی، مهندس درودگر، مهندس همدان نژاد، مهندس غزنوی، مهندس رضیانی و مهندس ختائیزاده. البته سال دوم دانشکده تعداد بیشتر شد و از سال سوم کنکور بهوجود آمد و ۲۰ نفر شاگرد داشتم مانند مهندس حمیدی و... که تمام آنها در حال حاضر مدیران موفق صنعت نساجی محسوب میشوند. در آن زمان کتاب جهت تدریس وجود نداشت. بنده که از آمریکا مدرک مورد ارزشیابی قرار میگرفت لذا به وزارت فرهنگ رفتم، داورانی که حضور داشتند میپرسند مگر رشته نساجی مهندس هم دارد؟ در بازار یک خمره وجود دارد که پارچه را داخل آن قرار میدهند و رنگ میکنند اما برایشان این رشته را توضیح دادم و بسیار متعجب شدند زمانیکه فهمیدند رشته نساجی مقطع دکترا هم دارد. حتی مجبور شدم تمام کتابهائی که در آمریکا مطالعه کرده بودم را به آنها نشان دهم. پلی تکنیک آن زمان کتاب نداشت و سال نخست تأسیس آن بود. زنده یاد نفیسی از من پرسید که چگونه تدریس خواهم کرد که اظهار داشتم:
میتوانم به دانشجویان جزوههائی از روی کتابهای زمان تحصیل در دانشگاه آمریکا ارائه دهم. بدینصورت تدریس در پلی تکنیک آغاز شده و ۴ سال بهتدریس پرداختم. حین تدریس در کارخانه چیت سازی تهران هم کار میکردم، شرایط سخت بود اما به تحصیل و کار ادامه میدادم. دانشجویان را جهت دوره کارآموزی میدادم. دانشجویان را جهت دوره کارآموزی به کارخانه چیتسازی تهران میبردم، در واقع هفتهای ۴ ساعت با ماشینآلات از نزدیک آشنا میشدند و بهکار در کارخانه میپرداختند.
در این مورد خاطره جالبی دارم اینکه در یکی از جلسات کارآموزی از دکتر شیرسوار خواستم که سالن کارخانه را جارو بکشد. زمانی که با تعجب آنان مواجه شدم گفتم: بعدها که مدیریت کارخانه بزرگ میشوید و میخواهید به یک کاگر بگوئید چگونه سالن را جارو بکشد بگوید بلد نیستم جارو را از دست وی بگیرید و کف سالن را خودتان جارو کنید تا معلوم شود شما هم میتوانید سالن کارخانه را جارو بکشید. پس از این دانشجویان بهراحتی کف سالن را جارو میکردند، دنده عوض میکردند و ماشینها را روغن و گریسکاری میکردند. مهندس شریفی پس از طی این همه سال بههمه میگوید هنوز هم از تجربیات آن دوره کارآموزی و کار بهروی ماشینها استفاده میکنیم.
دکتر شیرسوار نیز در یک مصاحبه گفته بود که مهندس ذوالفقاری جارو بهدست میداد تا کف سالنها را جارو بکشیم. هنوز هم معتقدم دانشجوئی که در زمان تحصیل با ماشینآلات و نحوه عملکرد آنها از نزدیک آشنا نشود و فقط به مباحث تئوری و کتاب بسنده نماید بعدها که مدیر کارخانه بزرگ شود، نمیتواند بهکارگر و تکنسین چیزی بگوید زیرا از نزدیک با ماشین آلات آشنا نشده است.
پس از چیتسازی تهران مأموریت یافتم که بهکارخانه زایندهرود اصفهان بروم (سال ۱۳۴۲) و آن را که مدتها بلا استفاده بود مجدداً راهاندازی نمایم. بهخاطر دارم روزی یکی از ماشینآلات بافندگی درست کار نمیکرد از مکانیک خواستم آنرا تعمیر نماید. وی گفت بیش از این بلد نیستم، لذا خودم دست بهکار شدم و با تکیه بر تجربیاتی که حین تحصیل پیدا کرده بودم توانستم ماشین را تعمیر نمایم، این امر باعث شد کارگران متوجه شون که مدیر کارخانه با تعمیر ماشین آلات آشنائی دارد پس از این وارد شرکت فخر فراتک شدم و ۲۱ سال است که در این شرکت بهعنوان مشاور به فعالیت میپردازم.
بهطور کلی ۵۸ سال است که در صنعت نساجی فعال هستم و اگر خدا بخواهد ادامه میدهم. نخستین مهندس نساج هستم و اولین کسی که در تأسیس دانشکده نساجی پلی تکنیک با زنده یاد نفیسی همکاری مستمر و نزدیک داشتم. بیشترین چیزی که مدیریت نیازمند آن است داشتن دلشوره برای کار است. باید شب هنگام خواب بهکار فکر کند و حتی یادداشت بردارد. موفقیت افرادی مانند مهندس حمیدی، مهندس شریفی، مهندس دقیقی، دکتر شیرسوار و... در این است که دلشوره کار دارند و برای کار خود بسیار ارزش قائل هستند. در گذشته پارچههائی در چیتسازی تهران، نساجی مازندران، نساجی بهشهر، نساجی قائم شهر تولید میشد که کیفیت مطلوبی داشتند و هنوز رومیزی و ملحفه آن زمان وجود دارد اما بهدلیل سوء مدیریت از بین رفتند، کارخانجاتی مانند وطن اصفهان، کازرونی اصفهان و پتوبافی رئیس باف دیگر فعالیت ندارند اما چرا باید متوقف باشند؟ در صورتیکه از کارخانجات درجه یک کشور بودند اما در حال حاضر تعطیل هستند و کارگران آن بیکار میباشند. بهانهای که اظهار میشود و بهنظرم کاملاً صحیح است و آفت صنعت نساجی محسوب میشود وجود قاچاق است. محصولاتی که با قیمت ارزان وارد کشور میشوند آفت این صنعت هستند اگرچه بسیاری از کارخانجات با محصولات ارزان قیمت و قاچاق مقابله میکنند و حتی صادرات زیرا شاید از مدیریت صحیح و توانمند بهره میبرند.
یکی دیگر از دلایلی که موجب تعطیلی کارخانجات نساجی شده این است که مدیران و کارگران توانمندی داریم اما طبقه تکنسین میان این دو طیف را نداریم. در حال حاضر تکنسینی که بتواند مدرنترین ماشین آلات را راهاندازی نمایند و تکنولوژیست باشد وجود ندارد. هر بار هم که اقدام به خرید ماشین آلات جدید میکنیم ماشین نیمه اتوماتیک خریداری مینمائیم. چرا پس از ۱۰۰ سال که این مملکت صنعت نساجی دارد نباید از ماشین آلات اتوماتیک دیجیتالی بهرهمند شدیم؟ علت آن است که تکنسین مسلط بهکار ماشینآلات اتوماتیک را در اختیار نداریم. دوران کاراموزی ۳ هفتهای هم که سازندگان ماشین الات برای خریداران برگزار میکنند کافی نیست زیرا اکثراً با زبان آن کشور آشنائی ندارند و یا دانش کافی ندارند لذا پس از دوران کار آموزی هم که به ایران باز میگردند نمیتوانند ماشین را نصب و راهاندازی کنند پس مجدداً از شرکت خارجی میخواهند که تکنسین خود را جهت نصب ماشین به ایران اعزام نمایند. باید هنرستان فنی در ایران راه اندازی شود و تکنسینی که از این هنرستان فارغالتحصیل میشود و در کارخانجات به فعالیت میپردازند به اندازه مدیر به وی دستمزد دریافت نماید.
در حال حاضر با خلاء تکنسین مواجه هستیم، تکنسینی که نخواهد مهندس و مدیر باشد بلکه مکانیک خوبی باشد و بتواند ماشین آلات را راهاندازی و تعمیر کند. افتخار در این است که کار صحیح و درست در یک کارخانه انجام شود.
● حال و هوای دوران تدریس در پلی تکنیک و زنده یاد نفیسی
زنده یاد نفیسی پلی تکنیک را راهاندازی نمود و افتخار دارد که در دوره اول دانشکده نساجی تدریس کردهام. نفیسی مرد بزرگی بود و باید برای ایشان یک روز بزرگداشت در نظر گرفت و هر سال از وی تقدیر به عمل آورد. بنده در حین تدریس چون تفاوت سنی چندانی با شاگردانم نداشتم با آنها در دانشگاه والیبال بازی میکردم به طوریکه با شاگردانم مخصوصاً در دوره اول بسیار صمیمی بودم.
● وضعیت اشتغال در آن زمان
برای فارغ التحصیلان بهسرعت کار پیدا میشد و هیچ کدام از آنها بیکار نمیماندند و پس از چند سال فعالیت برای خود کسب و کاری راه میانداختند. کارخانه فخر ایران محل آن فعالیت اکثر آنان بود، کارخانه ریسندگی و بافندگی کاشان به مدیریت مرحوم تفضلی ـ مرد بزرگ نساجی ایران - کارخانه چیت ری (مرحوم کورس) و کارخانجات مقدم (مرحوم مقدم) نیز فارغالتحصیلان زیاد را جذب میکردند البته تعداد فارغالتحصیلان نساجی آن زمان هم چندان نبود. قبل از راهاندازه پلی تکنیک، مدیران کارخانجات نساجی از افراد رشتههای دیگر مانند شیمی در کارخانجات استفاده میکردند. اما پس ورود مهندسین نساجی بهکارخانهها وضعیت تغییر یافت.
● پشیمان از انتخاب نساجی
هرگز پشیمان نیستم. عاشق نساجی بود بههمین دلیل ۵۸ سال در آن فعالیت کردهام. در گذشته نساجی فقط به ۳ رشته ریسندگی و بافندگی و تکمیل محدود میشد اما امروزه مثلاً گرایش تکمیل تعداد زیادی زیر مجموعه دارد. تا عمر دارم در این صنعت باقی خواهم ماند. زیرا رشته جذابی است و بزرگترین حسن آن برقراری ارتباط با مردم از طریقهای مختلف میباشد. اکثر صنایع نیز با صنعت نساجی سر و کار دارند.
● وزنه گرانقدر صنعت نساجی
یک نفر وزنه گرانقدر صنعت نساجی نیست تمام افراد که در این صنعت موفق هستند وزنه گران سنگ صنعت نساجی هستند مانند آقای زینی، آقای معین بهبهانی و....
● نکته آخر
پیشنهاد میکنم روزی بهنام زنده یاد نفیسی در نظر گرفته شود. دانشجویان پلی تکنیک باید وی را بشناسند و از وی تجلیل شود بزرگ مردی که دانشگاه پلی تکنیک را بهوجود آورد و جامعه مهندسین ما نتیجه تلاش وی است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست