جمعه, ۲۹ تیر, ۱۴۰۳ / 19 July, 2024
مجله ویستا

چالش های فراروی همبستگی ملی و مشاركت عمومی


شناخت چالش های جهانی, شناخت مسایل محلی خودمان است, زیرا این دو آنچنان به هم آمیخته اند كه از نظر علمی تفكیك پذیر نیستند چالش هایی كه همبستگی ملی را تهدید می كنند صرفاً معضلات محلی و داخلی نیست بلكه دارای ابعاد فراملیتی و دارای راه حل های فراسازمانی است و یك دولت و یا سازمان خاص به تنهایی نمی تواند به حل آنها مبادرت ورزد و مستلزم پشتیبانی ملی و همكاری های بین المللی است, لذا به برخی از این چالشها می پردازیم

الف) دموكراسی

برای اولین بار در تاریخ مردم بیشتری در حكومت های دموكراتیك زندگی می كنند تا در حكومت های استبدادی. از آنجا كه دموكراسی ها تمایلی برای جنگ با یكدیگر ندارند و با توجه به این كه احتمال وقوع بحران های انسانی در حكومت های استبدادی بیشتر است، دموكراتیزاسیون باید به آینده صلح آمیزتر منجر شود؛ اما ظهور دموكراسی یك فرایند آزاد نیست. در زمان انتقال بسیاری از مردم درآمد و موقعیت اجتماعی خود را از دست می دهند و همبستگی ملی تهدید می شود و مشاركت سیاسی مردم نیز بر خلاف روح دموكراسی كاهش می یابد. برای مواجهه با این چالش، دموكراسی های جدید باید اعتماد مردم را جلب كنند و به مردم پاسخگو باشند وبا كمك به رشد فرهنگ دموكراسی، با سوادی، شفافیت، پاسخگویی، دسترسی به رسانه و ...مشاركت شهروندان را در امور سیاسی افزایش دهند.

ب) جهانی شدن فرهنگ و ارتباطات

تهدید جنگ اطلاعاتی، تروریسم، آسیب پذیری بازارهای مالی، تقلب، از بین رفتن خرده فرهنگ ها و فرهنگ بومی و دینی از تبعات جهانی شدن ارتباطات به وسیله ابزاری چون اینترنت است. این تهاجم ویرانگر به امحاء هویت فرهنگی، دینی و بومی می انجامد. فرهنگ به مثابه سلسله اعصاب یك ملت به عنوان موجودی زنده است و به چالش كشیدن فرهنگ شكاف در همبستگی ملی و هویت تاریخی یك ملت است.

لذا عملكرد سازمان یافته فناوری اطلاعات و ارتباطات می تواند به متلاشی شدن ساختار اجتماعی قبلی و ظهور ساختار اجتماعی جدیدی منجر گردد.

ب) صلح و جنگ

تروریسم به صورت فزاینده ای مخرب و گسترده شده و دوری از آن دشوار شده است. شدت برخوردهای مذهبی، قومی و نژادی نیز در حال افزایش است. نباید این چالش ها به عرصه ملی كشانده شود كه همبستگی ملی را با تهدید جدی مواجه می نماید. باید به تعمیق عدالت در بین قومیت ها و عدالت جنسیتی در رابطه با زنان بها داده شود.

قومیت ها در ایران در رژیم های سابق از بی عدالتی رنج برده اند، لذا در دولت عدالت محور اسلامی شایسته است كه به مطالبات مشروع آنان بهای بیشتری داده شود و نیروی جانب مركز در آنان تقویت گردد كه این سبب اقتدار ملی و افزایش همبستگی ملی می گردد.در عرصه فراملی نیز به خطر تروریسم به عنوان تهدید امنیت ملی توجه شود.از طرفی سلاح های شیمیایی، بیولوژیكی و جنگ اطلاعاتی نیز به سهولت از سوی گروه های كوچك قابل استفاده است. لذا احترام به تنوع زیستی و ارزش های اخلاقی مشترك باید به عنوان یك راهبرد ملی تقویت گردد تا به صورت نرم افزاری از خطر تروریسم رها شویم.

ج) شكاف طبقاتی

نبود توازن در ثروت علاوه بر پیامدهای اخلاقی به افزایش مهاجرت از مناطق فقیر به ثروتمند منجر می شود، همچنین به حفظ كیفیت محیط زیست لطمه می زند. وقتی بازار آزاد را گروه های كوچك مورد استفاده قرار می دهند، رفتار غیراخلاقی، توزیع غیرمنصفانه درآمد، ناپایداری اقتصادی و تبهكاری رشد می یابد. تمامی این چالش ها نیز همبستگی ملی و امنیت كشور را تهدید می نماید.درآنجه كه گفت شد همبستگی ملی و مشاركت عمومی در دولتی كه عدالت را محور برنامه های خویش قرار داده تبیین گردید. دولتی كه با شعار محوری عدالت در عرصه های مختلف اقتصاد، فرهنگ و سیاست قدرت را تصاحب نموده و نظر آحاد شهروندان را به سوی خود جلب كرده، در حقیقت برای پاسخ به یك بحران پا به میدان عمل سیاسی نهاده است. فریاد عدالت طلبی نشان از بحران بی نظمی و بحران عدالت در جامعه است. بحران عدالت شكاف طبقاتی، فاصله غنی و فقیر، گریز از مركز قومیت ها و بی اعتمادی ملی را در پی دارد. هر چه دولت در كردار سیاسی خود گزاره بنیادی عدالت را محور قرار دهد عبور از بحران های فوق سهل تر است.گزاره عدالت باید از آرمان به واقعیت موجود جامعه تبدیل گردد و هر چه این واقعیت عملی تر گردد همبستگی ملی قویتر و مشاركت سیاسی شهروندان در سرنوشت خود و در حمایت از دولت عدالت محور افزونتر می گردد.عدالت در عرصه تعامل مالكیت با ملت و همبستگی ملی در عرصه مواجهه با بیگانه مشكل دیرپای ایران است. تاریخ گواه بر این موضوع است كه بحران عدالت همواره تهدید همبستگی ملی و نوعی فروپاشی را در پی داشته است.بحران عدالت در كردار سیاسی سلسله های پادشاهی موجب بی اعتمادی ملی گردید و در حقیقت مردم را به عرصه بی عملی سیاسی كشانده است. عمل سیاسی در ازمنه گذشته جنگ و دفاع از میهن بوده است كه مردم به علت شكاف

دولت- ملت از آن پرهیز می نمودند و در نتیجه به همبستگی ملی و استقلال كشور دچار آسیب می گردید.از این رو چالش های فراروی همبستگی ملی مانند جهانی شدن، مسأله قومیت ها، تروریسم و... تبیین گردیده است.از آنجا كه برای عبور از بحران نگاه به آینده داریم از معضل فرهنگی و بی توجهی به آینده نیز باید عبور نماییم. این روحیه باعث شده است ما كمتر به فردای خود فكر كنیم، اما عقلانیت مدرن ایجاب می كند كه با نگاه به آینده امروز را سامان دهیم. چشم انداز به آینده در انتخاب راهبردهای منطقی و آگاهانه برای زیستن در حال تأثیر ژرفی می گذارد. لذا ضرورت عقلانی و علمی ایجاب می كند كه نخبگان و روشنفكران ما به مطالعه علمی آینده بپردازند تا فردای بهتر را برای نسل خود و نسل آینده پیش رو داشته باشند