پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

یارانه و اقتصاد بیمار


یارانه و اقتصاد بیمار

اگرچه در طرح تحول بزرگ اقتصادی که از سوی دولت ارایه شده, هفت محور برای اصلاح ساختاری در نظر گرفته شده است اما بحث انگیزترین این محورها اصلاح نظام پرداخت یارانه است که قرار است از حالت شعار به صورت راهکار درآید

اگرچه در طرح تحول بزرگ اقتصادی که از سوی دولت ارایه شده، هفت محور برای اصلاح ساختاری در نظر گرفته شده است اما بحث‌انگیزترین این محورها اصلاح نظام پرداخت یارانه است که قرار است از حالت شعار به صورت راهکار درآید. می‌دانیم که میزان یارانه براساس نرخ تورم محاسبه می‌شود که یک محاسبه نظری است.

به این صورت که بانک مرکزی حدود ۱۰۰ قلم کالا را از ۵ هزار قلم کالا به عنوان شاخص در نظر می‌گیرد و تغییر قیمت این‌ها را محاسبه می‌کند و براساس آن یک نرخ تورم دو رقمی را برای هر سال اعلام می‌کند.این است که معمولا کالاهایی در جمله آن ۵ هزار کالا وجود دارند که در زندگی مردم تاثیر مستقیم می‌گذارند اما در این محاسبه منظور نشده‌اند. خیلی از این کالاها ۲۰۰ تا ۳۰۰ درصد تغییر قیمت دارند. مساله دیگر مساله نقش افزایش نقدینگی و ضریب فزاینده‌و غیره است که به نظریه پول‌گرایان معروف است و آن هم به حساب نمی‌آید.

خود مردم نیز این شیوه از اعلام نرخ تورم را قبول ندارند و آن را واقعی نمی‌دانند چرا که همین مردم هر روز درگیر خریدهای روزانه‌ خود هستند و به همین دلیل تغییرات را می‌بیننند و می‌دانند که ارزش قدرت خریدشان روز به روز کاهش پیدا می‌کند.

پس با درپیش‌گرفتن یک روش غیرواقعی برای محاسبه نرخ تورم، یک نرخ غیرواقعی با فریب‌دهنده هم به دست خواهد آمد. حالا هر چقدر هم که یارانه‌ها را اضافه کنیم نتیجه نمی‌گیریم. سوال اینجاست که یارانه را به چه کسی می‌دهیم؟ کدام مصرف‌کننده این سوبسید را می‌گیرد؟ آن کسی که بیشتر مصرف می‌کند؛ یعنی باز هم طبقه ثروتمند و طبقه متوسط به بالا و بخش اعظم این سوبسیدها نیز در دلالی‌ها از بین می‌رود. اگر قصد سالم‌سازی نظام اقتصادی در میان است، سوبسید باید به «تولید» تعلق بگیرد تا در کاهش قیمت موثر واقع باشد. سوبسید «مصرف» نیز باید هدفمند باشد، چون هم فسادانگیز است و هم در توزیع مشکل دارد.

به عنوان مثال سوبسیدی را روی بنزین برای ۴ میلیون خودرو که در سراسر کشور تردد دارند اعم از کامیون‌، وانت‌، سواری و غیره داده می‌شود، در نظر بگیریم؛ اتومبیلی که وسیله‌ای دریافت سوبسید توسط ۴ میلیون خانوار است ممکن است یک بنز ۱۰۰ میلیون تومانی باشد یا یک پیکانی قدیمی یک میلیون تومانی و آن هم با عنوان منبع درآمد خانواده‌. اگر این ۴ میلیون خانوار را از ۷۰ میلیون جمعیت کشور کم کنیم، یعنی سهم آن‌هایی که فقیرند یا اصلا اتومبیل ندارند و یا حتی روستایی‌هایی که اصلا اتومبیل سوار نمی‌شوند، متوجه می‌شویم که سهم نفت آنها دارد به صورت سوبسید داخل باک بنزین اتومبیل‌هایی می‌رود که بسیاری از صاحبانشان اصلا احتیاج به چنین سوبسیدی ندارند.

مثال دیگر مساله وجود ۸ هزار ناشر و ۲۵۰۰ کتابفروشی است! ۸ هزار ناشر که حتی هزار نفرشان هم فعال نیستند و فقط به خاطر یارانه کاغذ ناشر شده‌اند. شاید جالب باشد که بدانید رقم ناشران در کشوری مثل فرانسه که سرانه بالایی برای مطالعه دارد در حدود ۲۲۰ ناشر است. اکنون که یارانه کاغذ برداشته شده، ناشر از بازا رآزاد کاغذ می‌خرد و بازی تسویه کاغذ با وزارت ارشاد و بازار سیاه کاغذ نیز برچیده شده است.

اما این سوبسید نیز باید شکل دیگری پیدا کند و به حمایت‌های فرهنگی از پدیدآورندگان آثار و غیره تعلق بگیرد که متاسفانه سوبسیدی که در ایران داده می‌شود با ‌آن چه در دنیا هست کاملا متفاوت است. کاری که دنیا در مورد سوبسید می‌کند این است که خانواده فقیر را شناسایی می‌کند و به آن کمک هزینه می‌دهد تا کالاهای مورد نیاز خود را به قیمت بازار بخرند. یعنی کمک هزینه را مستقیما به خانواده‌های نیازمند می‌دهد و با اعطای مستقیم این بودجه دست واسطه‌گران و دلالان را کوتاه می‌کند. بدین صورت که به جای سیستم کوپن روی کالا، ابتدا خانواده فقیر شناسایی می‌شود. مثلا در جامعه آمریکا در سطح شهرداری‌ها این کار صورت می‌گیرد.

اداره‌ای زیر مجموعه هر شهرداری است که به عنوان دفتر کمک به خانواده‌های نیازمند همان منطقه انجام وظیفه می‌کند؛ طبق شرایطی مانند این که سرپرست خانواده زن باشد، بی‌سوار باشد، بچه‌دار باشد، بیکار باشد و ... یعنی چند خصیصه، ملاک شناسایی واجدان شرایط است و براساس این شاخص‌های فقر مشخص می‌شود که فرد خرج دارد اما درآمد ندارد. بنابراین سوبسید به این‌ها تعلق می‌گیرد، مثلا ماهی ۵۰۰ دلار اعطا می‌شود که بخشی از آن به صورت نقدی و بخشی دیگه به صورت کالا برگ سبز است. ۱۵۰ دلار آن را به شکل کوپن سبز برای خرید غذا به این اقشار می‌دهند و اینان می‌توانند با آن از هر فروشگاه خرید کنند. اما غذا به قیمت بازار است.

چه آن کسی که بدون کوپن سبز می‌خرد و چه آن کسی که با این برگه خرید خرید می‌کند، همه به قیمت بازار خرید می‌کنند. علاوه برآن به خانوارهای فقیر کمک هزینه هم اعطا می‌شود. اما این رقم که ما هر ساله برای نجومی سوبسید کالاها در نظر می‌گیریم، به چه کسی داده می‌شود؟ بسیاری از این سوبسیدها که به شکل کوپن است، خرید و فروش می‌شود. کوپن باطله به قیمت خیلی ارزان خریداری می‌شود و محصول گرفته می‌شود، در این میان تفاوت قیمت سود است. این کوپن‌ها جمع می‌شود و به دست یک بازاری می‌رسد که کالا را تحویل می‌گیرد و با زدوبندی که انجام می‌دهد علی‌رغم باطل بودن کوپن‌ها، کارش را به نتیجه می‌رساند. چرا که درست است که کوپن‌ها، باطله است اما باطله در حد مصرف‌کننده است و در حد اداره‌ای که کوپن‌ها را می‌گیرد باطل نشده است.

پس به یک باره چند تن کالا نصیب یک دلال می‌شود که آنها را به قیمت بازار آزاد می‌فروشد که نشان از رانت‌خواری با سوء استفاده از فساد یک اقتصاد بیمار است.این است که برخی از کارشناسان اقتصادی ما با اصل سوبسید مخالفند و اغلب آنها نیز با نحوه توزیع آن.

چون سوبسید مسایل ناگریزی از قبیل دلالی و فسادانگیزی دارد. عجالتا شاید بتوان در قدم نخست سوبسیدهایی که بابت نان و غیره پرداخت می‌شود حفظ کنند و عناوین دیگر را خرج واجدان شرایط دریافت سوبسید کنند تا زندگی آنها از پایه عوض شود. البته در هیچ جای دنیا کشوری نیست که حداقل روی بخش‌های آموزش و پرورش، بهداشت و درمان و مسکن سوبسید ندهد اما نحوه پرداخت آن مهم است. فراموش نکنیم که یکی از مهمترین سوبسیدها در دنیا سوبسید تولید است که موجب رونق اقتصادی می‌شود و پیرو آن بسیاری از مشکلات مادی جامعه اعم از فقر،‌ بیکاری و ... حل و فصل می‌شود اما در حال حاضر نه تنها برای تولید، تسهیل، تشویق، یارانه و ... تعلق نمی‌گیرد بلکه از آن عوارض و مالیات‌های غیرقابل توجیه نیز اخذ می‌شود که بحث در مورد آن مجال دیگری می‌طلبد.